بسیاری از کسانی که از حجاب استاندارد عدول میکنند، جوانان هستند. جوانان معمولاً از «مسأله جدید بودن» رنج میبرند. مسأله جدید بودن، به عدم آگاهی در مورد چگونگی حضور مناسب اشاره دارد و این که چگونه فعالیتتهای مستمر گذشته را انجام دهند، زیرا تجربیات آموزنده قبل را ندارند. جوانان در همه زمینهها با چالشهای بیشتری در مورد مشرعیتشان مواجهاند، چون جامعه شناخت و اطمینان کافی به آنها ندارد. هر چقدر شناخت و اعتماد مردم و نهادها به جوانان بیشتر باشد، مشروعیت (مقبولیت) آنها نیز بیشتر میگردد. در مراحل اولیه زندگی، مردم از جوانان شناخت کافی ندارند و نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. این فشارهای قوی برای تضمین مشروعیت عمومی، باعث میشود جوانان در برابر اثرات محدودکننده نهادهای اجتماعی موجود، آسیبپذیرتر باشند و بیشتر واکنشهای احساسی نشان دهند. بنابراین، انسانها در مراحل اولیه زندگی، بیشتر تحت تأثیر نهادهای اجتماعی هستند و پذیرش کامل حجاب نسلهای قبل، برای آنها چالش برانگیز است. هویت شخصی جوان، برایند تعامل هویت ذهنی او با هیت عینی جامعه است. جوانان از طریق انطباق با «دیگران مهم»، هویت خویش را باز مییابند و هویتی منسجم و موجه کسب میکنند. جوانان خود را به صورتی درمیآورند که مورد تأیید «دیگران مهم» قرار بگیرند. هویت جوان ثابت و ساکن نیست بلکه در تعامل دیالکتیکی با جامعه، متبلور میگردد، رسوبگذاری میشود، تغییر میکند و حتی از نو شکل میگیرد. جوانان از لحاظ ذهنی این هویت را در جامعه کسب میکنند. وقتی هویت عینی، جنبه ذهنی پیدا میکند، رابطه متقارنی بین واقعیت عینی و ذهنی برقرار میگردد. آنچه در بیرون واقعی است با آنچه در درون واقعیت دارد، متناظر است و بر عکس. البته این تقارن کامل نخواهد بود، هیچ جوانی قادر نیست تمام چیزهای عینیت یافته در جامعه را درونی سازد. از طرف دیگر در هویت ذهنی وجود دارد که از هویت اجتماعی ناشی نمیشوند. در دوران جوانی برای هر فردی مجموعه از پیش تعیین شدهای از مقررات نهادینه شده وجود دارد که فرد باید این مقررات را همانگونه که هستند، بپذیرد و انتخاب دیگری ندارد، یعنی فرایند درونیسازی مقررات عینی، اجتنابناپذیر است. علاوه بر کسب هویت، حفظ این واقعیت ذهنی نیز برای فرد مهم است. فردی که خود را به عنوان شخصی مهم و سازنده میشناسد، تنها در صورتی میتواند هویت یاد شده را حفظ نماید که جامعه این هویت وی را به طور مرتب تأیید کند. جوانان به طور روزمره و مستمر نیازمند تأیید صریح «دیگران مهم» هستند، یعنی آنها به نوعی هویت علاقمندند که هم تأیید و هم تقویت شود. برای تأیید و تقویت هویت، استفاده از عبارات مذهبی، حجاب خاص و حتی ظاهر خاص، تقویت و حفظ شعائر و مراسم مذهبی، شرکت در مراسم مذهبی هفتگی و مراسم خاص امتیازآور، در جامعه اهمیت دارد. پس در نتیجه هزینه نهادینهسازی حجاب از طریق بهرهگیری مکانیزم زور و اجبار بسیار بالاست و در بلند مدت باید با مکانیزمهای هنجاری و شناختی جایگزین شود. خشونت در بلند مدت مشروعیت قدرت دولت را تحلیل میبرد و باید از شکلهای عینی قدرت پرهیز شود. تنبیه معمولا موجب تنفر از تنبیهکننده میشود و نباید مدیریت دولتی تنفر از خود و دافعه در جامعه را ایجاد کند. وقتی حجاب با انتخاب خود فرد باشد، ماندگارتر بوده و به حضور قوای اجبار بستگی ندارد. رفتار خودجوش در این زمینه بسیار ارزشمندتر از نظم اجباری است. از این رو پیشنهاد میشود در کنار طرح امنیت اجتماعی در تحمیل حجاب استاندارد، از زنان موفق، اساتید دانشگاهها، گروههای مرجع، هنرمندان و بازکنان، برای نهادینه سازی شناختی حجاب استاندارد از طریق رسانه جمعی استفاده شود.
برگرفته از مقاله محمد خجسته در فصلنامه جبهه فرهنگی حجاب و عفاف – شماره اول – بهار ۱۳۹۵٫
مطالب مرتبط
راهبردهای نهادینه کردن حجاب در بین عموم جامعه