سوال: با سلام با عشق به هم جنس خود (پسر) چه کنم؟ البته میل جنسی ندارم نه به دختر ونه به پسر
پاسخ: راهکارهای پیشگیری و درمان عشق و دلبستگی مذموم…
منظور از بحث در این بخش، مذّمت انس و محبت نیست، زیرا محبت و انس گرفتن مورد سفارش اکید عقل و دین است. امام معصوم(ع) در جواب کسی که سئوال کرد: یابن رسول الله! آیا محبت از دین هست یا نه؟ فرمود: ] وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب[۱][ آیا دین غیر از آئین محبت و مهرورزی است؟
همچنین در روایتی دیگر امام صادقu فرمودند: ] إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَسْکُنُ إِلَى الْمُؤْمِنِ کَمَا یَسْکُنُ الظَّمْآنُ إِلَى الْمَاءِ الْبَارِدِ[۲][ همانا مؤمن، با مؤمن آرامش میگیرد، چنانچه فرد تشنه با آب خنک تسکین پیدا میکند.
آنچه در اسلام مورد سرزنش قرار داده شده، اسکان و جمود و ماندن در عشق مجازی و دلبستگی به آن تا حد پرستش و بدتر از آن بازگشت دوباره بعد از عبور از آن است.
قرآن کریم میفرماید: «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً للَّهِِ[۳]» بعضی از مردم معبودهایی غیر از خدا را برای خود برمیگزینند و آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند، اما آنها که به خدا ایمان دارند، عشقشان به خدا شدیدتر است.
هر چند ممکن است عشق مجازی آثار ارزندهای در روح به جای گذاشته و آدمی را از خود خواهی و خودپرستی و سایر رذائل رهایی بخشیده و فضائلی همچون ایثار را به ارمغان بیاورد، ولی همچون برخی داروهای شیمیایی ، آثار زیان بخش دیگری را در پی دارد که اسارت نفس، کوری از عیوب معشوق، امکان انحرافات جنسی و سلب آرامش از جمله آنهاست. بالاتر از همه اینها، غوطهور شدن و جمود در آن، موجب حجاب و غفلت از خدا و همچنین محرومیت از حلاوت مناجات با قاضی الحاجات است. چنین عشقهایی نه تنها سیراب نکرده و تشنگی را برطرف نمیکند، بلکه مانند آب شوریست که لحظه به لحظه بر تشنگی انسان میافزاید.
«مرغی که خبر ندارد از آب زلال منقار در آب شور دارد همه سال»[۴]آرا
خداوند غنی و مهربان در حدیثی قدسی میفرمایند:
] یَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی أَمْلَأُ قَلْبَکَ غِنًى وَ لَا أَکِلْکَ إِلَى طَلَبِکَ وَ عَلَیَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَکَ وَ أَمْلَأَ قَلْبَکَ خَوْفاً مِنِّی وَ إِنْ لَا تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی أَمْلَأُ قَلْبَکَ شُغُلًا بِالدُّنْیَا ثُمَّ لَا أَسُدَّ فَاقَتَکَ وَ أَکِلْکَ إِلَى طَلَبِکَ[۵][
ای فرزند آدم، خود را از دلبستگیها، برهان و مشغول عبادتم شو، تا قلبت را از آنچه نسبت به آن احساس نیاز میکنی، بینیاز گردانم و تو را به دست خواستهات اسیر نکنم و بر من است که نیازت را برآورده سازم؛ و دلت را از خوف خود پرکنم. و اگر دلت را برای عبادتم فارغ نگردانی قلبت را پر از گرفتاریهای دنیا ساخته و سپس نیازت را برآورده نکرده و به عهد خواستهات واگذارم.
«ای یک دله صد دله، دل یک دله کن مهر دگران را ز دل خود یله کن
یک بار ز اخلاص بـیـا درگه ما برناید اگر حاجتت آنگه گله کن»[۶]
از طرفی چون این راه ـ با تمامی شرایط عفت و کتمان و غیره ـ تنها مسیر رسیدن به خدا نیست و از خطرات بسیاری برخوردار است، ضرورتی در ابتلاء به آن وجود ندارد. و اگر هم کسی مبتلا گردید، میبایست با احتیاط تمام از این مرحله عبور نماید و در آن باقی نماند.
راهکارهای نظری در پیش گیری و درمان دلبستگی مذموم
علاوه بر آنچه گذشت، دلبستگی مضرّات دیگری نیز دارد که توجه به این معایب و تعمق در مضرات دلبستگی و نیز توجه به منافع وارستگی از آنها، رهایی را به ارمغان خواهد آورد؛ از همین روی به چند مورد از این امور اشاره میشود:
۱- رهایی غفلت از خدا
همان طوری که اشاره گردید، بزرگ ترین عیب عشق مجازی، غفلت از خداوند متعال است. زیرا وقتی فردی دلباخته کسی شده و دل خویش را پر از محبت وی کرده و از غیر او فارغ نمود، گوشش از غیر کلام محبوب کرّ و چشمش از هر منظوری غیر از رخ یارش کور، و زبانش از تکلّم به غیر ذکر محبوب لال و چنان قفلی بر خیالش زده میشود که حتی تصور غیر او غیر ممکن است. و او عین محبوب خویش میگردد. و در خدا نیز در چنین دلی جایی ندارد. در حالی که امام صادق(ع) میفرماید: ] الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ [۷][؛ قلب حریم ویژه الهی است، پس در حرم خدا غیر او را راه مده.
و به قول مرحوم رجبعلی خیاط: «دل جای خداست صاحب این خانه خداست، جز او را در آن را اجاره ندهید».[۸]
باید توجه داشت که یکی از انواع شرکها، شرک در محبّت است و هر قلبی که محبت غیر خدا بر آن غلبه نمود، آن شخص به بت پرستی مشغول بوده و از جمله مصداق آیه و مایومن اکثرهم بالله الاّ و هم مشرکون[۹] به حساب میآید.
از امام صادق(ع) در مورد تفسیر آیه ) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ([۱۰] سئوال شد که قلب سلیم چیست؟ حضرت فرمود: ] الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ قَالَ وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَهِ [۱۱][
قلب سلیم، قلبی است که به هنگام ملاقات پروردگار، احدی غیر خدا در آن نباشد و هر قلبی که در آن شرک یا شک باشد، از اعتبار ساقط است. و علت این که در دنیا زهد و بی رغبتی را خواستند، به خاطر فراغت قلوب برای آخرت است.
بنابراین چنین فردی مریض و مشرک است و جهاد اکبر و مبارزه حقیقی با بت پرستی و شرک و هواهای نفس، در تخلیه و پاکسازی قلب از غیر اوست. و به قول مرحوم رجبعلی خیاط: «تا انسان غیر خدا را می خواهد، هم کور است و هم کر»[۱۲] و این کوری و کری بشدت اراده انسان را تحت تأثیر قرار داده و آن را تضعیف میکند و در مانع پیشرفت انسان و سیر معنوی او میگردد. و این را تنها کسی که مبتلا به آن است میفهمد. لذا مرحوم رجبعلی خیاط می فرمود: ” تا ذرّه ای محبّت غیر خدا در دل باشد، محال است به چیزی از اسرار الهی دست یابد[۱۳] “
مثالی از محبت غیر
ظرف آبی را تصور کنید که اگر خالی از آب باشد، به طور مسلّم مملوّ از هوا خواهد شد. بنابراین به هر اندازه که لیوان را از آب پر کنیم به همان اندازه هوا از درون آن خارج میشود و به همان اندازه که از آب خالی گردد، هوا جای آن را پر خواهد نمود. حال باید گفت از آنجا که انسان از نظر فطری عاشق پیشه است و باید چیزهایی را دوست داشته باشد و قلب، ظرف محبت و مرکز عواطف بشری است، اگر این لیوان و ظرف وجودش را از عشق به خدا و اشتیاق به آثار جمال و جلال او پر نکرد، این ظرف، خالی نمانده و لبریز از هوای نفس و دلبستگیها خواهد بود.
جواب آیت الله بهجت از دلبستگی
روزی حاج شیخ عبدالمجید بنایی ـ استاد بزرگوار ما ـ از حضرت آیت الله بهجت سؤال کردند که برخی جوانان، نسبت به هم دلبسته و صمیمیت افراطی با دوستان خود دارند؛ آیا عمل ایشان ممدوح است یا مذموم؟ و اگر ناپسند است چرا؟ چه باید کرد و راهکار رهایی از دلبستگی چیست؟ آیت الله بهجت ـ که روششان اجمال گوئی است ـ با اشاره به حدیثی، به همه سؤالات ایشان جواب داده فرمودند: «قلوب خلت عن ذکر الله».
اصل روایت این است که مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق uدرباره عشق سؤال کردم ؛ حضرت در جواب فرمودند: ] قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَیْرِهِ [۱۴][
]صاحبان چنین عشقهایی، دارای[ قلبهایی هستند که از یاد خدا خالی شدند، پس خداوند محبت غیر خود را به آنها چشانید.
میتوان نتیجه گرفت که آیت الله بهجت با این روایت چند مطلب را پاسخ گفته است:
اول: اینکه چنین دلبستگیهایی ممدوح نبوده و ناپسند است، چون خالی از یاد خداست “خلت عن ذکر الله”.
دوم: علت چنین دلبستگی، خالی بودن دلها از یاد خدا است.
سوم: درمان آن ترک لذات ظاهری و چشانیدن محبت الهی به قلب است.
۲- آگاهی به محرومیت از محبت خدا و حلاوت مناجات با او
از آنجا که خداوند غیور است وقتی دید دل بندهای آنچنان به غیر او متمایل شده که مانند خدا به او عشق میورزد، دل او را به همان مشغول میکند ، اما دیگر نیاز آن بنده ـ که از روی نیاز به آن معشوق مجازی روی آورده بود ـ برطرف نمیشود. سرّش این است که خداوند تبارک و تعالی برای انسان یک قلب و جان قرار داده است. اگر جان انسان را عشق مجازی ـ آن هم از نوع دروغین ـ قرار گرفت او دیگر به عشق حقیقی راه ندارد. عشق مجازی و حقیقی در یک قلب و یک زمان جای نمیگیرد و اجتماع آن ممکن نیست. آنهایی که خود را از عشق مجازی دور نگه داشتهاند، به طرف عشق الهی رفتهاند؛ ولی کسانی که طعم عشق الهی را نچشیدهاند، گرفتار عشق مجازی شدهاند و این محرومیت از عشق الهی، بزرگترین عذاب برای یک انسان است. اگر چنین نیست پس چرا امام صادقu در پاسخ به سؤالی پیرامون عشق مجازی فرمودند:
«دل هایی که از یاد خدا خالی است، خداوند محبت غیرخدا را به آنها چشانید.»[۱۵]
اینها همه مظاهر دنیا هستند که خداوند در حدیث قدسی دربارهاش میفرمایند:
] مَا لِأَوْلِیَائِی وَ الْهَمَّ بِالدُّنْیَا إِنَّ الْهَمَّ یُذْهِبُ حَلَاوَهَ مُنَاجَاتِی مِنْ قُلُوبِهِمْ یَا دَاوُدُ إِنَّ مَحَبَّتِی مِنْ أَوْلِیَائِی أَنْ یَکُونُوا رُوحَانِیِّینَ لَا یَغْتَمُّونَ [۱۶] [ اولیای من دل به دنیا نمیبندند، زیرا علاقه به دنیا شیرینی مناجات مرا از دل های آنان بیرون میکند. ای داود من میخواهم اولیای من روحانی باشند که امور دنیا نتواند آنها را غمناک و متأثر کند.
عاشق از هر چیز جز دلدار، دل برکنده ، خامُش چون که با خود جز حدیث عشق گفتاری ندارد
با که بتوان گفت از شیرینی درد غم یار جز غم دلدار، عاشق پیشه غمخواری ندارد[۱۷]
۳- پرهیز از معرض اتهام و امکان انحراف جنسی
چند بازی عشق با نفس سبو
بگذر از نفس سبو و آب جو[۱۸]
یکی دیگر از مضرات و مفاسد، عشق مجازی، امکان انحراف جنسی و شهوت پرستی و حداقل در معرض اتهام قرار گرفتن است و حال اینکه از طریق عقل و نقل سفارش شده از موضع تهمت به دور باشیم.[۱۹] زیرا حتی در عشق عفیف هم شیطان دست بردار نبوده و خطر به دام افتدن در شهوات نفس وجود دارد. ابن جوزی در این باره مینویسد:
«ابلیس میداند که اینان به کار زشت تن نمیدهند، لذا نخست از ایشان به نگاه و صحبت و خلوت راضی میشود و اگر به همین حال باشند و از کار زشت دیگر باز مانند، همین کلنجار رفتن بیهوده شان بانفس، آنان را از یاد خدا به غیر خدا مشغول داشته است، چه لزومی دارد که از آداب شرع بیرون روند و خویش را به دشواری اندازند؟ همچون کسی که از کنار بیشه درندگان میگذرد و آنها از وی غافلند، دستی دستی آنها را تحریک کند و بعد با آنها بجنگد، در این حال اگر هم کشته نشود، زخمی شدن احتمال زیاد داشته و تندرستی دور از انتظار خواهد بود.
اینان از کسانی هستند که آخر کار به عمل زشت هم تمایل مییابند و در این موقع از همنشنی پسران جوان پرهیز میکنند.
از ابوحمزه نقل است که: «محمد بن علاء دمشقی را ـ که پیشرو صوفیان بود ـ با پسری خوبروی میدیدم، مدتی گذشت دیدم جدایی گزیده است، پرسیدم: آن جوان را که به او دلبسته و پیوسته بودی چه کردی؟ گفت: «بی آنکه نفرت و ملالی یابم از او جدایی گزیدم. پرسیدم: چرا؟ گفت: «دیدم دل در خلوت مرا به کاری فرا میخواند که با آن از چشم خدا بیفتم؛ لذا هجران بر وصل گزیدم تا در فتنه نغلتم و هلاک نشوم.»[۲۰]
همه اینها حاکی از فتنه بودن و در شبهه افتادن این امر دارد. در روایتی نبی مکرم اسلام ]صل الله علیه و اله[ میفرمایند: «ترک یک لقمه شبه انگیز در نزد خدا، از دو هزار نماز افضل است».
باید توجه داشت که این منحصر در لقمه نبوده و همه موارد شبهه انگیز را شامل میشود مانند: برخورد شبهه انگیز، گفت و شنود شبهه انگیز و نگاه شبهه. لذا عبادات چهل روزه به نگاهی تباه میگردد و چنین عشقهایی را نمیتوان تماماً خالی از اشکال و شبهه دانست. چنانکه پیامبر اسلامr میفرمایند:
] إِیَّاکُمْ وَ أَوْلَادَ الْأَغْنِیَاءِ وَ الْمُلُوکِ الْمُرْدَ فَإِنَّ فِتْنَتَهُمْ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَهِ الْعَذَارَى فِی خُدُورِهِ[۲۱][
«از پسران نوجوان ثروتمندان و پادشاهان و آن پسرانی که هنوز صورتشان مو در نیاورده، دوری کنید، زیرا خطر و فتنه آنها، از فتنه دوشیزگان و دخترانی که در خانههایشان میباشند، شدیدتر است.»
زیرا معمولاً دختر در منزل بوده و در جامعه ـ تا حدودی مرز بین محرم و نامحرم رعایت می-شود، به خلاف نوجوانان که به طور معمول، خارج از منزل بوده و حدودی بینشان رعایت نمیگردد.
و ذکر پسران ثروتمندان و ملوک، از باب مصداق بارز است، که فتنه گریشان غالب است. و الاّ همه نوجوانان را که دارای این خصوصیت هستند شامل میشود.
خلاصه اولاً حداقل احتمال انحراف و گناه وجود دارد. و دوم اینکه بفرض اینکه در مواردی چنین تصوری هم در واقع نباشد، ولی باز در معرض اتهام قرار گرفتن، مورد نهی دین و عقل است.
۴- گریز از اسارت و ذلّت
حق غنّی است، برو پیش غنی نزد مخلوق، گدایی بس کن
شرک در جان تو منزل دارد دعوی شرک زدایی بس کن»[۲۲]
از جمله آثار مضرّت بخشی که در دلبستگیها به چشم میخورد و خود واژه دلبستگی حکایت از آن دارد، اسیر شدن و به نوعی بندگی است.
بسیار مهم است که انسان توجه کند که خداوند او را آزاد آفریده و هنر انسان بودن و رسیدن به کمالات انسانی در گرو آزادی وی از تعلقات است.
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است»[۲۳]
کمتر کسی پیدا میشود که دلش به دنبال دلبری غیر از خدا نباشد، برخی اسیر سیگار و مواد مخدر، بعضی برده شهوت و چشم چرانی و هوسرانی، عدهای مفتون جاه و مقام و گروهی در پی این و آن.
این کلام علیu چقدر رساست که فرمود: ]وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً [۲۴][ نفس خود را بنده دیگری قرار مده درحالی که خداوند تو را آزاد آفریده است.
هر جا نسبت عاشق و معشوقی آمد، حریت و آزادی رخت بر بندد، چون همواره از یکی ناز و از دیگری روی نیاز است. پس حریت مطلق تنها در مقام غنای مطلق یافت میشود.
«آزادی و عشق چون نمیآید راست بنده شدم و نهادم از یک سو خواست»