شاید تابهحال، کسی این سؤال را از شما نپرسیده باشد که «شما به چه دلیل درس میخوانید؟». عموم مردم درس خواندن را یک امر بدیهی میدانند. حتی یک امر بدیهی هم نه، بلکه یک ارزش قلمداد میکنند. مثلا یک مادر یا پدر، آرزویش برای فرزندش درس خواندن و پیشرفت کردن است. اگر بخواهد از افتخارات فرزندش بگوید، دربارهی تحصیلات و رشته و دانشگاهش حرف میزند. اما آیا درس خواندن و ادامه تحصیل دادن در مقطع آموزش عالی، به خودی خود ارزشمند است؟ درس خواندن به هر قیمتی؟
هر انتخابی در زندگی، جای انتخابهای دیگر ما را میگیرد. یک انتخاب به معنای از دست دادن یک انتخاب دیگر است؛ به معنای دست کشیدن از گزینهی دیگر. انسان در طول روز، ۲۴ ساعت زمان دارد. اگر یک فرد درس خواندن را در برنامهی زندگیاش قرار دهد، ساعاتی از کل روز را باید برای سرکلاس بودن و درس خواندن بگذارد. بنابراین، لازم است یک گزینه را با توجه به گزینههای پیش رو و انتخابهای دیگر و با اولویتگذاری انتخاب کنیم.
زنان و مردان، هر کدام به تناسب طبیعت خود در زندگی، مسئولیتهایی دارند که انتخابهای آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. مردان مسئولیت زندگی و تأمین اقتصادی را برعهده دارند و زنان مسئولیت فرزندآوری و پرورش آن را.
با در نظر گرفتن این مسئولیتها، یکی از انتخابهای مهم هر زنی در زندگی، ادامه تحصیل دادن یا ندادن است. دخترها وقتی به سال سوم دبیرستان یا پیشدانشگاهی میرسند، برابر این انتخاب قرار میگیرند و گاهی هم، بعضی از زنهایی که بعد از گذشت سالها از گرفتن آخرین مدرک تحصیلیشان، این وسوسه گوشهی ذهنشان مینشیند که دوباره درس بخوانند.
اما زنها معمولا برای چه درس میخوانند؟ هدف یک زن از ادامهی تحصیل چیست و چه باید باشد؟ یکی از عواملی که قصد و نیت فرد را برای ادامهی تحصیل مشخص میکند، رشتهای است که قصد ورود به آن را دارد. وقتی یک نفر از اطرافیانش دربارهی یک رشته سؤال میکند، از پسِ این سؤالها اهدافش معلوم میشود. برای یک نفر ممکن است ادامهی تحصیل با هدف ارتقای جایگاه اجتماعی باشد، برای اینکه بگوید «بله! من هم تحصیلکردهام». برای یک دختر دیگر میتواند با هدف استقلال مالی و دستیابی به جایگاه اقتصادی باشد. در اینجا شغل و درآمدی که از تحصیل در آن رشته عاید فرد میشود، بسیار اهمیت دارد. برای یک نفر دیگر ارتقای جایگاه اداری مدنظر است. برای کس دیگر علاقه بیش از هر چیز مهم است. همهی اینها میتوانند اهداف گوناگونی از ادامهی تحصیل باشند.
ما نمیتوانیم بدون درنظر گرفتن مسئولیتهایی که دین و عرف و طبیعت بر عهدهی ما قرار داده، انتخاب کنیم. انتخاب درست، با توجه به اولویتها و گزینههای دیگری که در ذهن داریم و ارزیابی و قضاوت صحیح میسر است.
تأمین مالی، مسئولیتی نیست که در خانواده بر عهدهی زن باشد. نه اینکه زنها نباید موقعیت اقتصادی داشته باشند، بلکه به این معنا که مجبور نیستند این مسئولیت را بهعهده بگیرند. این مسئله با این پیشفرض نیست که زن توانایی تأمین مالی ندارد، بلکه با این پیشفرض که زن مسئولیتهای مهم دیگری دارد که برای او از پول درآوردن بااهمیتتر است.
حالا با در نظر گرفتن مسئولیت تربیت فرزند و نداشتن مسئولیت مالی، انتخابهای ما چقدر تغییر میکند؟ اگر مادری، تربیت فرزند را در اولویت انتخابهای پیش رویَش قرار دهد، دیگر تحصیلاتی که به روند این تربیت لطمه بزند، انتخاب نمیکند. اگر دختری، «مادری» را مهمترین وظیفهی خود بداند، دیگر بهخاطر تحصیل کردن، از زیر بار ازدواج شانه خالی نمیکند و دیگر زن متأهلی حاضر نخواهد شد این وظیفه را بهخاطر تحصیل کردن به تعویق بیندازد.
اگر پیشفرضمان این نباشد که وظیفهای در قبال مسائل مالی داریم، رشتههایی مانند مهندسی معدن را انتخاب نمیکنیم و دیگر بیشترین انگیزهی ما برای انتخاب یک رشته، شغل یا درآمدش نخواهد بود. اگر مسئولیتهای مهمتری برای خودمان قائل باشیم، علایق صرفا فردی، انتخاب ما را شکل نمیدهند، بلکه یک مسئولیت اجتماعی، انتخاب ما را رقم خواهد زد.
بنابراین، درس خواندن و ادامهی تحصیل یک ارزش نیست، بلکه ابزاری است برای رسیدن به یک هدف والا. این هدف برای زنان و دختران میتواند «مادر خوبی شدن» باشد. در اینجاست که اولویتهای ما برای انتخاب رشته کاملا متفاوت میشود. اگر زنی برای اینکه بتواند فرزند صالحی تربیت کند، سراغ ادامهی تحصیل برود، این انتخاب، انتخابی برای مسئولیت اصلی اوست و اینجا ادامهی تحصیل ارزشمند میشود. درس خواندنی که به تربیت کودک یا به حریم خانواده آسیب بزند، نه تنها ارزش نیست، بلکه ضدّارزش است.
فکر میکنید برای مادر بهتری شدن، کدام رشته را باید انتخاب کرد؟ بهنظر میرسد بعضی از رشتههای علوم انسانی کمک بیشتری به مادران آینده و امروز میکنند؛ رشتههایی که با تحصیل در آن، نگاه مادران به زندگی و تربیت فرزند عوض میشود.