مجید ابهری با بیان اینکه هدف ناتوی فرهنگی از شبیخون به جامعه ایران جوانان هستند و برنامه ریزی های مجموعه آن در بخش های فرهنگی اجتماعی متمرکز است اظهار داشت: آن بخش از اینترنت که آموزه های ضد اخلاقی دارند مد نظر ماست ۱۴۰۰ شبکه ماهواره ای به زبان فارسی که ۴۰۰ شبکه آن آموزش ها و نمایش های ضد اخلاق و مخالف دین است که همه برای جوانان ایران برنامه ریزی شده است.
وی در ادامه گفت: یکی از آسیب های اجتماعی که برای هجوم به نماد انقلاب اسلامی یعنی حجاب به وجود آمده و گسترش می یابد بدحجابی، آرایش های غیرمتعارف و پوشش نامناسب بعضی مردان و زنان است .
ابهری با ذکر این نکته که در بین زنان پیروی از مد؛ عدم رعایت حجاب و اجرای آرایش های نامناسب بین سنین ۱۵ تا ۳۵ سال بوده و در تهران و شهرهای بزرگ می توان پوشش و آرایش این گروه های سنی را مورد بررسی قرار داد افزود: گروه آسیب شناسی اجتماعی بنیاد علوم رفتاری در پژوهشی میدانی در ظرف ۳ سال گذشته به این نتیجه رسید که پوشش های نامناسب و غیرمتعارف و آرایش های بیش از اندازه در این سنین بوده است.
این آسیب شناس اجتماعی با تاکید بر اینکه پیروی از مدهای ماهواره ای و پوشاک عرضه شده در جوامع اروپایی و آمریکا به خاطر ویژگی های سنی این گروه ها توسط آنها انجام شده اضافه کرد: در طی ۳۰ سال گذشته ۲۲ سازمان و نهاد در زمینه های پیشگیری های فرهنگی حضور داشته اند و اگر خانواده ها و این نهادهای فرهنگی در این مقولات به وظایف خود عمل می کردند امروز با چنین صحنه هایی مواجه نبودیم.
از نگاه ابهری این طیف سنی بیشتر تحت تاثیر اطرافیان قرار داشته و تقلید از مدهای ماهواره ای را در پوشش و آرایش دنبال می کنند.
همچنین به گفته وی با توجه به نکات گفته شده :
رسالت آموزش و پرورش، رسانه های تصویری و نوشتاری در کنار خانواده ها در این مقوله مهم یعنی رعایت پوشش متعارف و اسلامی و پیروی از روابط اخلاقی حاکم بر جامعه است.
بنابراین تمرکز سیاست های فرهنگی و انسجام در برنامه ریزی ها می تواند زیربنای حرکت های مثبت در پیشگیری های فرهنگی و اجتماعی گشته و به فرصت طلبان اجازه ندهد که جوانان جامعه ما را با برنامه های ضد اخلاقی و بی محتوای خود سرگرم کرده و آنها را به دنبال جنجال مد بکشاند
توصیه حاج آقا قرائتی به دختران زیبا + متن کامل سخنان
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در سایهی حضرت معصومه در حرم مطهر ایشان بحثی را داریم راجع به هنر و زیبایی. اسلام راجع به هنر و زیبایی چه آیه و حدیثی دارد. یک بحث خوبی است.
.
گاهی وهابیها شبهاتی القاء میکنند که این همه طلا گنبد حضرت معصومه دارد، امام رضا دارد، این ضریح و این فرش و این دنگ و فنگ و اینها، مگر نمیگویید: اینها به فقرا کمک میکردند پس چرا اینقدر…؟ این وهابیها فکر میکنند کسی نیست جوابشان را بدهد. حرفهایشان پوک است ولی خودشان هم نمیفهمند. خیلی استدلالهای آبکی دارند.
.
یک وهابی قبرستان بقیع یک شیعه را گرفته بود. میگفت: چه میگویی: یا حسن یا حسن! حسن مات! امام حسن مُرد! خاک شد خلاص! توسل به مرده شرک است. این وهابی برای اینکه این شیعه را بکوبد، قلمش را روی زمین انداخت. گفت: ببین این قلم من است. هان! روی زمین انداخت. گفت: یا حسن، قُم! امام حسن بلند شو این قلم را به من بده! دیدی قلم را نداد. مُرد! تمام شد. این شیعه هم یک خرده نگاه کرد و به این وهابی گفت: حالا تو قلمت را به من بده. قلم را از این وهابی گرفت، روی زمین انداخت. گفت: یا الله! قلم را به من بده. دیدی خدا هم قدرت ندارد. مگر هرکس زنده است و قدرت دارد باید نوکر تو باشد.
.
یا بوسیدن ضریح را میگویند شرک است. علامه سید شرف الدین مهمان شاه سعودی شد، یک قرآن به او داد. تا لای قرآن را باز کرد دید قرآن است بوسید. تا بوسید علامه گفت: تو مشرکی، گفت: چرا؟ گفت: جلد قرآن چرم است، چرم هم پوست گاو است. پوست گاو را بوسیدی مشرک هستی. گفت: بابا کفش من هم چرم است. من هر چرمی را که نمیبوسم. این چرم که… گفت: ما در خانهمان هم آهن است. هر آهنی را نمیبوسیم. این آهن که ضریح حضرت معصومه است، ضریح امام رضا است میبوسیم. استدلالهای اینها پوک پوک پوک است.
۱- زیبایی طلبی، امری فطری
همیشه هم زیبایی عامل نجات نیست. همیشه زیبایی عامل نجات نیست. این هم یک مسأله است. گاهی ممکن است یک کسی زیباتر باشد، دختری خوشگل است زودتر خواستگار برایش میآید. دختر زشت یا غیر خوشگل میگوید: چطور شد ما را خدا خوشگل نیافرید؟ او برایش خواستگار میآید و برای ما نمیآید. این در عقیدهاش گیر میکند. حضرت امیر میگوید: دختر خانم اگر میبینی یک نمره دو نمره شکلت کمتر است، ببین خدا به تو چه کمالی داده است؟ ممکن است خوشگله ۶۲ سال عمر کند و تو ۹۵ سال.
۲- تعادل میان زشتی و زیبایی
زنبور عسل هم عسل دارد، هم نیش دارد و هم زهر دارد. اینطور نیست که اگر کسی یک نمره شکلش بد است فکر کند بدبخت است. ممکن است هوشش، استعدادش، طبع شعرش، خطش، عمرش، در نهجالبلاغه میفرماید: خدا هرجا یک چیزی کم گذاشت در عوض یک چیز دیگر یک جایی جبران میکند.
من خودم به درد آخوندی نمیخوردم. یک عده هم غصهی من را میخوردند و میگفتند: قرائتی تو در اخلاق که گیر داری، صدا هم که نداری، نمیتوانی روضه هم بخوانی، پس به چه درد آخوندی میخوری؟ و لذا در یک روستا هم که رفتم مرا بیرون کردند. گفتند: تو نمیتوانی روضه بخوانی. مرا بیرون کردند، یعنی نامه نوشتند به امام جمعه کاشان آیتالله یثربی که ما این شیخ را نمیخواهیم. روضه میخواندم و مردم میخندیدند. (خنده حضار) هرچه روضه میخواندم مردم میخندیدند. نامه نوشتند بابا این را نمیخواهیم. من قرائتی روضهخوان ورشکسته هستم. بعد پای تخته سیاه آمدم گل کرد! اگر کسی در کنکور رفوزه میشود نگوید: خاک بر سرم! دو سال است پشت کنکور ماندم. برو خیاطی کن ممکن است لباس عروس بدوزی دویست هزار تومان مزدش شود. چه کسی گفته شما حتماً دانشگاه بروی؟ ممکن است کسی در دانشگاه رد شود و در حوزه قبول شود. در حوزه رد شود و در تجارت، و لذا حدیث داریم اگر در یک شغلی شکست خوردید، نگویید: بخت من بد است. شغلت را عوض کن، ممکن است راه افتاد.
۳- زیبایی مروارید در دل صدف
زیباییهای دنیا میپرد. و لذا حدیث داریم اگر کسی در ازدواجش به خاطر زیبایی همسر بگیرد یا به خاطر پول، خدا را هردو را از او میگیرد. پول و زیبایی میپرد. آن زیباییهای بهشتی ماندنی است. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» (واقعه/۱۷) همیشه زیبا هستند. «خالدین» همیشگی است. زیباییهای دنیا مثل خاراندن دست است. در خاراندن آدم دستش که میخارد یک لحظه حال میآید. بعد از یک دقیقه نه اینجا چیزی است نه اینجا. به من گفتند: بیا فلان جا سخنرانی کن، گفتم: نمیآیم. گفت: چرا؟ گفتم: خاراندنی است. گفت: یعنی چه؟ گفتم: سخنرانی خاراندنی در یک لحظه طرف که نشسته چنین میکند و بعد هم هیچی به هیچی. هیچی به هیچی! سخنرانی خاراندنی و سخنرانی بیخاصیت، لحظهای، زیباییهای دنیا لحظهای است ولذا قرآن به آن «عرض» گفته است. «عَرَضَ هذَا الدنیا» عَرَض یعنی عارضه. مثل عطر میپرد.
۴- رعایت زیبایی در امور معنوی
من یکبار آمدم اینجا نماز جمعهی قم، حضرت آیتالله سعیدی امام جمعه بود، ما به ایشان اقتدا کردیم. در سجدهی آخر یک دعایی خواندند، گفتم: الله اکبر من تا حالا این را نفهمیده بودم که در سجدهی آخر مستحب است، گفته شود: «وارزق لی ولعیالی» خرجی خانم را بخواهم. گفتم: خدا خانم را کجا گذاشته؟ سجده اوج عرفان است. بلندترین جای نماز، مهمترین جای نماز سجده است. در عین حال میگوید: آقا ولو داری با من حرف میزنی، در اوج نماز هستی اما خانم را یادت نرود. «وارزق لی و لعیالی» خرجیخانم را هم بده بیاید. اینها ترکیبش قشنگ است.
از آسمان به دکان بقالی میآید. «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ» (الرحمن/۷) آسمان را برافراشت و بین کرات آسمانی توازن برقرار کرد. خوب این کرات در کهکشانها هستند، بعد میآید میگوید: آقای سبزیفروش «أَلَّا تَطْغَوْاْ فىِ الْمِیزَانِ» (الرحمن/۸) تو هم پرتقال و سیبزمینی می فروشی کم نگذاری. میزان در کهکشان کجا، میزان سیبزمینی کجا؟ این هنر خداست. «وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ،أَلَّا تَطْغَوْاْ فىِ الْمِیزَانِ».
«أَ فَلَا یَنظُرُونَ إِلىَ الْابِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ،وَ إِلىَ السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ» (غاشیه/۱۷ و۱۸) شتر و آسمان را کنار هم میگذارد. میگوید: نماز که میخواهی بخوانی نباید حق سگ فراموش شود. سگ اگر تشنهاش است، حق وضو نداری، آب را به سگ بده، تیمم کن نماز بخوان. چه اسلامی، چه ظرافتی! اگر قاضی کفشش تنگ است قضاوت نکند. ممکن است فشار پایش روی قضاوتش اثر کند. اگر ادرار دارد قضاوت نکند. ممکن است ادرار قاضی در مغز قاضی اثر کند. این حسابها را کسی دیگر ندارد.
ما باید مسجد و محراب و حرممان طوری باشد دلنواز! آدم لذت ببرد. به ما گفتند: مسجد میروید عطر بزنید. بهترین لباس را بپوشید. چرا دخترها میگویند: مامان عروسی برویم؟ چون همه آنجا سوپردولوکس میشوند. هیچ دختربچهای نمیگوید: مامان مسجد برویم. چون همه آنجا سیاه پوش هستند. لباس سیاه برای خیابان خوب است. در مسجد چادر سفید، سر کلاس لباس سفید، دختر من میخواهد چیزی یاد بگیرد، چرا ۴ ساعت به رنگ سیاه نگاه کند؟ اینجا که مرد نیست. خیابان که نیست. مدرسهی دخترانه است. دخترها هم نشستند و هیچ مردی هم نیست. خوب لباس روشن بپوش. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ» این برای گوساله که نیست، این برای روانشناسی رنگها است. باید جای حرم و مسجد دلانگیز باشد. منتهی نه به مقداری که حواس افراد پرت شود.
قرآن میگوید: زیباییهای دنیا «أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهاوَ ازَّیَّنَت» (یونس/۲۴)زمین زیبا میشود. اما یک مرتبه «أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً» (یونس/۲۴) گل و بلبل هست، پاییز میآید و همه زرد میشود. یا میفرماید: «فَتَراهُ مُصْفَرًّا» (حدید/۲۰) سبز است زرد میشود. زیباییهای دنیا میپرد. زیباییهای آخرت میماند.
شاه عباس دو تا زیبایی داشت. یکی تاجش، تختش، فرشهایش، خانمهایش، طلاهایش، اینها زیباییهای شاهعباس بوده همه پرید. یک زیبایی ماندنی داشت، کاروانسرای شاه عباسی، در جاده کربلا. کاروانسرایش ماند و طلا و خودش رفت. باید مواظب باشیم این زیباییها مانع آن زیباییهای معنوی نشود.
به گزارش جهان، آزاده اسدنژاد دانش آموز گلستانی چندی پیش برنده مدال طلای جشنواره مخترعین کشور کره جنوبی به همراه سه تن از دوستان خود شد.
اختراع این دانش آموز که به کمک دو تن دیگر از دوستان دانش آموزخود به ثبت رسانده است نوعی آسفالت است که وظیفه جذب گازهای سمی و تولید اکسیژن و هوای پاک را برعهده دارد.
اسد نژاد در زمینه حضور خود درجشنواره مخترعین کره جنوبی به برنا گفت: خوشحالم که توانستم در این جشنواره با یاری خداوند از میان ۶۰۰ مخترع از ۵۰ کشور مدال طلا را به همراه دو ایرانی دیگر کسب کنم و پرچم پرافتخار ایران را به اهتزاز درآورم و نماینده خوبی برای ایران باشم.
وی همچنین در خصوص مراسم اهدای جوایز گفت: در مراسم اهداء جوائز رئیس جمهور کره که توزیع مدال طلا را برعهده داشت خواست به من دست بدهد که من از دست دادن خودداری کردم که این مساله بسیار مورد توجه خبرگزاری ها قرار گرفت.
وی در تشریح این ماجرا می گوید:
روز اهدای جوایز که مصادف با عید غدیر بود، هیچ امیدی نداشتم بین این همه آدم دست بالا، جایزه ویژه را دریافت کنم وقتی صدایم کردند اصلا باورم نمی شد. آن لحظه جمله ای از امام سجاد در ذهنم آمد؛ خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری. وقتی خواستم بروم جایزه ام را دریافت کنم، از خدا خواستم که ظرفیت همچین موفقیتی را به من بدهد. زمانی که رییس جمهور کره دستش را دراز کرد که به من دست بدهد، شاید شعار گونه باشد، اما حضرت فاطمه در ذهنم آمد که جلوی یک نابینا خودش را پوشاند. من آن لحظه تنها ادای احترام کردم، اما دست ندادم. بعد از مراسم از ایشان معذرت خواهی کردم و گفتم این اعتقاد قلبی من بود. من نمی توانستم خیلی راحت از اعتقاداتم بگذرم.
منبع : جهان نیوز
۵- خطر انحراف در نمایان ساختن زیبایی
یک کسی وقتی راه میرفت هر زیبایی که میدید میگفت: سبحان الله! خدا چه کرده است. سبحان الله، سبحان الله! به یک زشت که میرسید، میگفت: استغفرالله ربی و اتوب الیه! به زشتها که میرسید میگفت: استغفرالله، به زیباها که میرسید میگفت: سبحان الله! یک نفر شوخی کرد گفت: آقا یک سبحان الله آن طرف است، یک استغفرالله این طرف.
قرآن به چهارپایان گفته: «لِتَرْکَبُوها وَ زینَهً» (نحل/۸) حیوانها برای شما زینت است. ما در دانشگاه پیشنماز هستیم روزی یک صفحه قرآن میخوانند، یکی از آیات را هم ما تفسیر میکنیم. یک روز به این آیه رسیدیم که میگوید: گلهی میش که در طویله میرود زیباست. گفتیم: حالا به استاد دانشگاه چطور بگوییم گلهی میش زیباست؟ خواهد گفت: مگر من چوپان هستم؟ گفتیم چطور این آیه را تفسیر کنیم که این استاد دانشگاه، آن خلبان و نمیدانم تحصیلکردههای ما این را بپسندند، آیهاش این است.آیهی ۵ سورهی انعام.
۶- جمال و زیبایی در حرکت گوسفندان
۲- حرکتش دسته جمعی است. بعضی حرکت میکنند ولی تکروی میکنند. اما گله میش با هم میروند. ۳- حرکتش هدفمند است. الآن یارانهها را میخواهند هدفمند کنند، خیلیها حرکت میکنند اما حرکتش هدفمند نیست. مثلاً یک تسمهای دست گرفته یا زنجیر چنین میکند. بعد تمام که شد این چنین میکند. خوب اینها حرکت است ولی هیچ خاصیتی ندارد. یک کسی شکر ریخت در استکان چای و هم زد و خورد. دید خیلی شیرین است، قاشق را از این طرفی به هم زد. گفت: حالا که از این طرف شیرین شده پس من برعکس هم میزنم. خیلی حرکت هست ولی حرکت هدفمند نیست.
۴- به هدفش میرسد، گلهی میش که صحرا میرود بالاخره سیر میشود، به هدف میرسد. ۵- حرکتش مقدس است، هدفش مقدس است. هدفش ارزشی است. گاهی وقتها هدف هم دارند ولی هدفش ارزشی ندارد. این میخواهد برود شکمش را سیر کند. سیر کردن شکم یک ارزش است. غیر از اینکه شکمش سیر میشود، ۶- منافع زودبازده دارد. غروب به غروب برای صاحبش شیر میآورد. ۷- منافع دیر بازده دارد. هر چند ماهی یکبار هم گوشت و کُرک میآورد. پشم! ۸- در منفعترسانی، منت نمیگذارد. منت ندارد. ۹- بازدهی او بهتر از مصرف اوست. علف میرود در شکم و شیر بیرون میآید. بازدهش بیش از... ۱۰- گرفتار گرگ نمیشود، سالم میرود و سالم میآید. ۱۱- این گله میش تحت مدیریت یک چوپان است. در این آیه ۲۷،۲۸ نکته است.
گفتم: حالا جمهوری اسلامی زشت است یا زیبا؟ اگر یک کشوری مردمش در حال حرکت بودند، زیباست حتی من نظرم این است که تابستان هم نباید تعطیل شود. چون هوای قم داغ است تفرش و آشتیان، کاشان داغ است، قمصر، اصفهان داغ است، خوانسار. خوزشتان داغ است، اراک. بندرعباس داغ است، ملایر. «رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» (قریش/۲) شود و ما تعطیل نکنیم. انسان همیشه باید در حال حرکت باشد. حرکتش تکروی نباشد. حرکتش هدفمند باشد. به هدفش برسد. هدفش ارزشی باشد. منافع فوری داشته باشد. من یک طرحی دارم برای حتی حالا اینجا چون بالاخره حرفهایی که میزنیم سرش از یک جایی درمیآید. طلبهها مینشینند به مدرسین میگویند، مدرسین به جامعه مدرسین میگویند. این خودش یک سیاستگذاری است. بسم الله الرحمن الرحیم. ۵۲ سال است آخوند هستم. ۴۰ سال است تبلیغ رسمی میکنم، ۳۲ سالش در تلویزیون بوده است.
۷- لزوم تبلیغ دین در طول دوران طلبگی
یک کشتی فنی داریم. یک برگ زرد هم میتواند کشتی شود. یک برگ زرد در حوض میافتد کشتی ۵۰ تا مورچه میشود. پس نباید هرکس میخواهد کشتی شود کشتی فنی شود. هم کشتی فنی کشتی است، هم برگ زرد کشتی است. طلبه باید دختر طلبه، پسر طلبه، باید از روز اول منتهی حرف اندازهی دهانمان بزنیم. اندازهی دهانمان بزنیم. یعنی اگر سال اول و دوم است، حالا ایدئولوژی و پاسخ به سؤالات راه نیاندازیم. من ۵۰ سال است طلبه هستم هنوز جرأت نمیکنم جلسهی پاسخ به سؤالات درست کنم. چون سؤالها در و دروازه ندارد، هرکسی میآید یک سؤال میکند. من که علامه نیستم. به مقداری که بلد هستیم، سال اول، یعنی باید تبلیغ برای هر سنی ترویج شود.
گفتیم که این آیه برای چوپانها است، اما تحلیل میکنیم. چرا خدا در قرآن یک جمال گفته برای زیبایی و آن هم به گلهی میش گفته است. تازه «تُریحُونَ» قبل از «تَسْرَحُونَ» است. «تُریحُونَ» یعنی وقتی در طویله میروند، «تَسْرَحُونَ» صحرا میروند. چون زیبایی گوسفند وقتی است که پستانش پر از شیر باشد. وقتی که دستش پر است زیباست. ولذا «تُریحُونَ» قبل از «تَسْرَحُونَ» است. یعنی ورود به آغل قبل از رفتن به صحرا است. «وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُونَ» امتی که آب دارد، خاک هم دارد ولی گندم میخرد. این امت زیبا نیست. جمال در این است که در گندم خودکفایی شود.
حرکتش روی پای خودش است، این را یادم رفت بنویسم. این ۱۱… ۱۲- روی پای خودش است، یعنی کسی بغلش نمیکند ببردش صحرا و بغلش کند او را بیاورد. یا با گاری ببریم، با درشکه برگردانیم. با پای خودش میرود، با پای خودش میآید. اگر کشوری روی پای خودش بود زیباست. اگر کشوری سیر بود زیباست. اگر کشوری غیر از اینکه سیر بود به گرسنههای مملکتهای دیگر هم کمک کرد زیباست. اگر کشوری در حال حرکت بود زیباست. اگر حرکتش هماهنگ با قوانین بینالمللی بود زیباست.
«وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ» این زیبایی است. ما نتوانستیم مزهی قرآن را بچشیم. جلسه هم که تمام شد دانشگاه تهران، جمعی آمدند دور ما گفتند: آقای قرائتی حضرت عباسی اگر خودمان آیه را میخواندیم و ترجمهاش را هم میخواندیم کیف نمیکردیم. ما باید مزهی قرآن را بچشیم و بچشانیم. نه مزهی قران را چشیدیم، نه به دیگران چشاندیم. اسلام راجع به زیبایی حرف دارد. راجع به هنر حرف دارد. حتی با کسی که بد هستی، یک کسی صد در صد ضد شماست وقتی حرف زد نگو: ولش کن هنرش در سرش بخورد. نه بابا بگو هنرش خوب است. قوم ثمود را خدا نابود کرد. اما خدا تعریف قوم ثمود را میکند. «الَّتی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ» (فجر/۸) «جَابُواْ الصَّخْرَ بِالْوَادِ» (فجر/۹) از سنگ، سنگتراشی میکردند و از سنگهای تراشیده چه خانههایی میساختند. خانههایی که کمنظیر است «لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ» بینظیر است. یعنی خدا قوم ثمودی هم که هلاکش کرده از هنرشان تجلیل میکند. این انصاف است. قرآن شرابی را هم که میخواهد بگوید بد است، خوبیهای شراب را نقل میکند. میگوید: ببینید این شراب خوبیهایی هم دارد. میدانید از شراب چند میلیون نفر آدم غذا میخورد. کسی که انگور میکارد، کسی که کارخانه شراب دارد، کارمندانش، مالیاتبگیرش، شیشهسازیاش، بطریسازیاش، کارتنسازیاش، حمل و نقلاش، شراب فروشیاش، اوه… میلیونها آدم از شراب غذا میخورد، پس «منافع للناس» شراب منافعی دارد. بعد می گوید: «و اثمها اکبر» اما ضرر شراب به مراتب بیش از منافع است. یعنی اگر خواستید به چیزی انتقاد کنید بگویید که این خوبی را دارد، این بدی را دارد. قوم ثمودی که چند بار میگوید: «فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَهِ» (حاقه/۵) طغیان کردند، طاغوت بودند نابود شدند اما هنرشان را خدا به نام میبرد. خودش یک درس است.
هنرنمایی خدا، ماشینهایی را که میدانید سالی یک مرتبه در اروپا به خصوص هر سالی یک ماشین بیرون میدهد از سال قبل مدرنتر است، اما واقعاً هیچکدام تا به حال اسب شدند، شتر شدند، این ماشین باید بنزینش کرد. این شتر خودش در صحرا میرود، خودش میچرد، خودش … ماشین فقط به ما سواری میدهد. شتر هم سواری میدهد و هم گوشت میدهد. هم شیر میدهد، هم کرک میدهد، منافع و لذا گفته است که «لِتَرْکَبُوها وَ زینَهً» (نحل/۸) این «وزینه» را گذاشته پهلوی شتر سواری، اسب سواری، گفته سوارش میشوید اما یک زینت هم هست.
۸- ایمان، زینت دل انسان
حُر دو ساعت دیر آمد، دو فرسخ قبرش عقب افتاد. حرصبح زود باید بیاید، چاشت آمد به امام حسین ملحق شد، همین دو ساعت که دیر آمد دو فرسخ قبر حر از امام حسین فاصله گرفت. یک نگاه حرام میکنی دو سال ازدواج عقب میافتد. این ازدواجها تاب خورده به خاطر اینکه ما حرامخوری میکنیم، حرامخوری که کردیم خدا ازدواج را هی تاب میدهد و لذا میگوید: فلان گناه نرخ را بالا میبرد. اگر جامعهی ما جامعهی با تقوایی باشد به حلال زودتر میرسد.
اشتباه میکنند آنهایی که میگویند: آزادی زن، آزادی زن! اینها سرشان کلاه رفت. حالیشان نیست. چطور؟ افطار خوشمزهتر است یا ناهار؟ شما بگویید… بگویید… افطار خوشمزهتر است، چون آدم چند ساعت خودش را نگه داشته است، افطار خوشمزهتر است. اگر آدم به حرام رسید خودش را نگه دارد، خانم خودش برایش خوشمزه است. اما اگر به هرکس رسید با او دست داد، او را بوسید، با او بستنی خورد، با او تلفن کرد، این مثل این است که راه میرود و مغز گردو و مغز بادام میخورد. این دیگر سفره پهن میشود اشتهای لازم را ندارد. آنهایی که نگاه به حرام نمیکنند و خودشان و چشمشان را کنترل میکنند عوضش زندگی داخلیشان شیرینتر است. آنهایی که با هر گناهی تاب میخورند، مثل آدمی که هی راه میرود و آجیل بخورد. این دیگر سفره که پهن میشود اشتهای لازم را ندارد. میگویند: وقت تمام شد. بیشتر حرفهایم ماند. حالا بماند.
خدایا در قرآنت گفتی: ایمان زیباست. «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ» خدایا زیباییها و زینتهای معنوی و مادی را نصیب ما بفرما. هرچه به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و علم و عقل و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا. خدایا روح انبیا و اوصیا و شهدا را از ما راضی بفرما. خدایا ما را نسبت به خون شهدا خائن قرار نده. کسانی که در اسلام ما، تشیع ما، تعلیم و تربیت ما و انقلاب ما سهمی دارند، ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده. از تک تک شما متشکرم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»