خانه / پرونده ها / دل نوشته / از سکوت خود پشیمانم …

از سکوت خود پشیمانم …

پشیمانم از سکوت مرگ آوری که سال هاست سایه انداخته روی زندگی ام. آرام و بی صدا از کنار گناه می گذرم تا مبادا متحجر بنامندم یا زندگی شیرینم فدا شود. من خواستار جنگ نیستم. من جامعه اسلامی می خواهم عاری از گناه و هرزگی های عصر جدید. من تنها شهروندی نگران هستم برای امنیت دختران جوانی که تن بکرشان را میهمان ویترین های خیابان ها می کنند. من از سکوت خود پشیمانم. به حرف که می آیم همان دستان گناه زده، آخرین برگه زندگی ام را ورق می زنند. امر به معروف چه واژه غریبی است در ازدحام بی دینی های عصر جدید. من شهید امر به معروفم.

 

 

http://snn.ir/pic/13901215093_201265057e.jpg
این روزها آرام و بی صدا از کنار زشتی ها و پلشتی ها می گذرم و هیچ نمی گویم. نگاه های گناه زده و دستان آلوده را می بینم و هیچ نمی گویم، چون می خواهم زندگی کنم سالم، آرام و بی دغدغه. اگر سکوتم را بشکنم شاید مثل فروزش چشمانم را از دست بدهم یا مانند آن روحانی شیرازی خسته و مجروح راهی بیمارستان شوم.
دختر جوانی ربوده می شود، مردی در ملا عام روزه خواری می کند، نامردان مست کرده ای خیابانی را محل عربده کشی خود می کنند، تو اما سکوت نمی کنی. آزادگی را از نگاه پر مهر مولایت حسین خوب آموختی اما نمی دانی که امشب چشمان دختر کوچکت به در خشک می شود.
دیگر به اخبار مربوط به ضرب و جرح آمران به معروف عادت کرده ایم. شب گذشته روحانی شیرازی تنها به جرم حمایت از دختر جوانی در مقابل حمله اراذل و اوباش راهی بیمارستان شد و حالا تن کارد آجین شده روحانی شیرازی روی تخت بیمارستان افتاده تا پاسخی باشد برای سکوت سرد ما در مقابل گناه.
پشیمانم از سکوت مرگ آوری که سال هاست سایه انداخته روی زندگی ام. آرام و بی صدا از کنار گناه می گذرم تا مبادا متحجر بنامندم یا زندگی شیرینم فدا شود. من خواستار جنگ نیستم. من جامعه اسلامی می خواهم عاری از گناه و هرزگی های عصر جدید. من تنها شهروندی نگران هستم برای امنیت دختران جوانی که تن بکرشان را میهمان ویترین های خیابان ها می کنند.
دلتنگم از قاب های بزک کرده ای که هر روز توی خیابان های شهرم جولان می دهند. دلتنگم از دست های آلوده ای که شب ها جلوی راه دختر جوان شیرازی و تهرانی قصه ام را می گیرند تا هیجان مهار نشده گناه را قی کنند توی وجودش. دلتنگم از عشق های پاکی که در درگاه هیجان گناه قربانی می شوند.
من از سکوت خود پشیمانم. به حرف که می آیم همان دستان گناه زده، آخرین برگه زندگی ام را ورق می زنند. امر به معروف چه واژه غریبی است در ازدحام بی دینی های عصر جدید. من شهید امر به معروفم.
منبع:خبرگزاری دانشجو

همچنین ببینید

آرامه ی جان من …

آرامه ی جان من … سلام چادر قشنگ من اکنون که برایت مینگارم لبخند تو ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *