و گل بوستان ولایت‘ صاق آل محمد ‘ موسس
مکتب فقه جعفری‘ امام جعفرصادق علیه
السلام بر شیفتگان خاندان عصمت وطهارت
علیهم السلام مبارک باد
نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده)
حریم منزل و میخانه طی کن
میان میکده ما را رها کرد
خمارِ مقدمِ سبزِ نگاریم
کمالِ لحظههای مستی آمد
خدایا آن که گفتی رخ عیان کرد
تمام غصههایم را نهان کرد
خدایا آن که گفتی برده هوشم
فقط از دست او باده بنوشم
چرا که پیر میخانه فقط اوست
شراب عشق و پیمانه فقط اوست
قلندرگونه باید رو به او کرد
برای دیدنش صدها وضو کرد
سراغی از میِ باقی نگیرم
زبان رساى اسلام بود و مبین شریعت مصطفى(صلی الله علیه و آله).
با سخنانى حکیمانه، منطقى استوار، علمى سرشار، برگزیده روزگار به شمار مىآمد و … بنده شایسته پروردگار.
در سالهاى سیاهى که ابرهاى سلطه امویان، آسمان جهان اسلام را تاریک کرده بود و در سالهایى تیرهتر، که حکومت عباسیان، مسلمانان را به تیرگى نشانده بود.
او خورشید مدینه دین و دانش بود.
در میان این دو فصل سیاه و سرد و ابرآلود، چند صباحى که خورشید وجودش از افق مکتب و مذهب تابید، اسلام و قرآن را جان بخشید.
او آبیارى نهال حق کرد تا این بذر ایمان پا گرفت و در افق اندیشهها تابان شد.
دین به نام او زنده گشت.
درخت علم، در بوستان کلامش رویید و به برگ و بار نشست.
گلشن فضل، از چشمه دانش او سیراب شد.
کتاب فقه، با «الفباى صادقى» نگاشته گشت.
وقتى چشمه فضل و فقه و علم و کمال او مىجوشید، حسودان و عنودان؛ زبان به طعن مىگشودند و تیغ دشمنى بر مىکشیدند و پاى خصومت پیش مىگذاشتند.
ولى… کدام دانشور را مىتوان شناخت و نام برد که از گنج دانش حضرت صادق علیه السلام بهره نبرده باشد؟
و کدام معلم را مىتوان یافت که به اندازه او، تربیتیافته در مکتب عترت داشته باشد؟
حوزههاى علمیه،نقش شاگردى او رابه سر درهاى خویش نوشتهاند.
فقیهان دین مدار، خوشهچین حدیث و حکمت صادقىاند.
آن چهار هزار گوش حکمت نیوش، که از زبان این حجت خدا حدیث مىشنیدند و آن چهار هزار زبان و قلم که به گفتن و نوشتن و ثبت و نشر حقایق دین از زبان او مىپرداختند، هر کدام منشورى بودند که آن نورهاى تابان را در رواق اندیشههاى بشرى مىتاباندند و آن معارف ناب و والا را از عرش بلند «علم لدنى» حضرتش، بر فرش کتابها و دفترها فرود مىآوردند.
خوشا به حال آن چهار هزار حکمتآموز محضرش!
آنان، همچون نسیمى خوشبوى، از کوى معارف او گذشته، در پهنه قلمرو اسلام، جوهره دین را پخش مىکردند و «قال الصادق» گویان، کام تشنگان معرفت را عطرآگین مىساختند.
عصرى بود که بدعت گذاران و دین ستیزان، در قالبهاى مختلف به تحریف چهره آیین محمدى(صلی الله علیه و آله) مىپرداختند.
امام صادق علیه السلام بود که خورشیدگون مىتابید و آن اوهام و خرافات و تحریفات را مىزدود.
باده نوشانى بودند از این ساغر کوثرگون!
اینک، در کشور امام صادق(علیه السلام)، فرهنگ اهلبیت علیهم السلام، سارى و جارى است.
امروز، هر جا که شیعهاى است، جعفرى است.
و هر جا که حوزهاى است، صادقى است! …
زندگی سراسر نور امام جعفر صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال ۸۰ هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود.
اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت آن حضرت در سال ۸۳ هجرى اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح تر مىداند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال ۸۰ هجرى، صحیح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در ۲۵ شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال ۱۴۸ هجرى روى داده است.
با این حساب مىتوان عمر آن حضرت را ۶۸ یا ۶۵ سال گفت که از این مقدار ۱۲ سال و چند روزى و یا ۱۵ سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و ۱۹ سال با پدرش و ۳۴ سال پس از پدرش زیسته است .
که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مىآید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.
فضایل امام جعفر صادق (ع)
مناقب آن حضرت بسیار است که به اقتصار از آنها یاد مىکنیم.
فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که:
«بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.»
از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت:
«ما رأیت افقه من جعفر بن محمد»
یعنی:
«از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.»
و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیه شریفه:
کل شیء هالک الا وجهه،
یعنی:
«هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،»
فرمود:
«نحن الوجه الذی یوتی الله منهم»
یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.»
بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.
سعه صدر امام صادق (ع)
مفضل یکی از بزرگان شیعه است و کتاب او موسوم به توحید مفضل، کتابی است در اثبات صانع وصفات او. درباره امام می گوید:
«در مسجد نشسته بودم و ابن ابی العوجا با اطرافیانش کلمات کفر آمیز می گفتند. نتوانستم صبر کنم و به آنها پرخاش کردم.
ابن ابی العوجا گفت: ای مرد، اگر تو از اصحاب جعفر بن محمد هستی، روش او چنین نیست.
ما با او مذاکره می کنیم و او با کمال صبر و بردباری، با کمال عقل و فطانت به حرفها گوش می کند که گویا مجاب شده است، و بعداً حرفها را یکی پس از دیگری رد و باطل می کند.»
در خاتمه قضیه ای از ابی بصیر که خود معجزه است نقل می کنیم. ابی بصیر می گوید یک نفر گناهکار که ما از گناه او به تنگ آمده بودیم همسایه ما بود و هرچه به او نصیحت می کردیم اثر نمی کرد.
در سفری که می خواستم به مدینه بروم پیش من آمد و گفت:
«ابا بصیر انا رجل مبتلی وانت المعافی.»
یعنی: من مردمی مبتلا به گناهم و ترک آن برایم مشکل است. تو به خودت نگاه نکن که از شیطان رهانیده شده ای، حال مرا به امام صادق بگو شاید آن حضرت برایم فکری کند.
من قضیه را خدمت امام صادق (ع) گفتم. حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان و بگو اگر گناه را ترک کنی من بهشت را برایت ضامن می شوم. ابی بصیر می گوید: چون برگشتم آن مرد به دیدنم آمد.
من سلام امام صادق و پیغام او را به او گفتم و او به شدت منقلب شد. چند روزی نگذشته بود که به دیدنش رفتم و او را در حال مرگ دیدم. چشم باز کرد و گفت: امام صادق به ضمانت خود وفا کرد.
سال بعد در مدینه به منزل امام رفتم. هنوز وارد اتاق نشده بودم که فرمود: ابا بصیر، ما به ضمانت خود عمل کردیم.»
ـ نظیر این قضیه را باز ابی بصیر نقل می کند و آن چنین است: «یکی از عمّال بنی امیه را خدمت امام صادق بردم که توبه کند.
حضرت گله کرد و فرمود: «اگر مردم در اطراف بنی امیه گرد نیامده بودند، آنان نمی توانستند حق ما را غصب کنند.» سپس فرمودند:
«هرچه بگویم انجام می دهی؟ آن مرد لحظه ای صبر کرد و قبول کرد که آنچه امام صادق می گوید انجام دهد.
حضرت فرمودند: همه اموالت را صدقه بده، من هم ضامن بهشت می شوم.»
ابی بصیر می گوید: چند روزی نگذشته بود که دخترش را دنبال من فرستاد. چون رفتم، دیدم آنچه داشته صدقه داده است بطوری که پیراهنی هم به تن ندارد.
پیراهنی برای او تهیه کردم و چند روزی نگذشت که وقتی در حال مرگ بود به بالین او رفتم، به من گفت: امام صادق به وعده خود عمل کرد. دوباره خدمت امام صادق (ع) رسیدم و هنوز وارد اتاق نشده بودم که فرمود: ابا بصیر ما به وعده خود وفا کردیم.»
این قطره ای از دریای فضایل امام صادق است، و ما اگر بطور اجمال درباره امام صادق چیزی بگوییم، آنرا می گوییم که خود امام صادق (ع) فرموده است. جهنی می گوید:
«ما در مدینه درباره فضایل اهل بیت صحبت می کردیم و شبهه ربوبیت برای ما جلو آمد. امام صادق (ع) را ملاقات نمودیم. حضرت فرمودند این فکر خرافی چه وقت به نظر شما رسید؟ همانا برای ما پروردگاری است که همیشه حافظ ما است و ما او را عبادت می کنیم. شما می توانید هرچه می خواهید درباره ما بگویید مشروط بر اینکه ما را مخلوق خداوند متعال بدانید.»
این جمله از بسیاری از ائمه طاهرین علیهم السلام نقل شده است. باید بدانیم که ائمه طاهرین ممکن الوجود، بنده مخلوق، و فقر صرف هستند و استقلالی از خود ندارند. استقلال، وجوب، وجود، ربوبیت، خلق، و غنا مختص ذات ربوبی است. ولی آنان واسطه فیض این عالم، مظهر صفات خداوند، عالم بما سوی الله و دارای همه صفات کمال می باشند.
و به گفته امیرالمؤمنین (ع):
نزلونا عن الربوبیه وقولوا فینا ماشئتم.
ما را خدا نگویید و هرچه می خواهید درباره ما بگویید.
صبر امام صادق (ع)
اسماعیل که پسر بزرگ امام صادق بود از دنیا رفت. امام صادق (ع) با کمال خوشرویی از مردمی که برای تعزیت آمده بودند پذیرایی فرمود، به قدری که مورد تعجّب شد.
از حضرت در این مورد سؤال نمودند.
آن بزرگوار فرمودند باید تسلیم امر خداوند بود.
و در مصیبت دیگری فرمودند:
«ما اهلبیت قبل از مصیبت فعالیت خود را انجام می دهیم
ولی چون مصیبت آمد راضی و تسلیم تقدیر الهی هستیم.»
حلم امام صادق (ع)
نقل نموده اند که امام صادق (ع) غلامش را دنبال کاری فرستاد
و چون غلام دیر کرد،
خود حضرت به دنبال آن کار رفت
و در وسط راه دید غلام خفته است.
حضرت او را باد زد» تا بیدار شد پس به او فرمود:
خوب است شبها بخوابی و روزها کار کنی.
فرمایشات امام صادق(ع)
«اگر به کسی احسان نمودی مبادا آن نیکوکاری را با منّت بسیار و به رخ کشیدن تباه سازی».
«از ستیزه جویی بپرهیز، زیرا عملت را از بین می برد.»
«بسیار دعا کنید! چون خداوند، بندگانی را که دست نیاز بسوی او برمی دارند و بدرگاهش دعا می کنند، دوست دارد.»
سه چیز محبت آور است
۱ ـ دین داری
۲ ـ فروتنی
۳ ـ بخشش.
«سه خصلت قدر و منزلت فرد را پایین می آورد:
۱ ـ حسادت ۲ ـ سخن چینی ۳ ـ سبک مغزی (نادانی).»
«اگر خواهان احترامی نرمخو باش و اگر خواهان اهانتی تندخو باش.»
«هیچ جهلی زیانبارتر از خودپسندی نیست.»
«سودمندترین چیزها برای آدمی توجه به عیوب خود پیش از پرداختن به عیوب مردم است.»
«فرد مؤمن در سرای دنیا بیگانه و غریب است، نه از خواری آن بیتابی کند و نه در کسب عِزتش با دنیاپرستان رقابت نماید.»
«در مخالفت هوا و هوس».
راه رفتن با شتاب و عجله از بین برنده وقار مؤمن است.»