حجاب، یا هویت جنسی زن

گاه گفته می‌شود مسأله پوشش که درباره زن طرح شده و تأکید و توصیه فراوان بر آن می‌شود به معنای آن است که زن جز هویت جنسی شخصیتی دیگر ندارد. و زمانی می‌تواند به هویت واقعی خود برسد که هویت جنسی‌اش را با پوشش حفظ کند.

در سخن برخی نقادان چنین می‌خوانیم:

به طور خلاصه می‌توان گفت تأکید وسواس‌گونه حکومتگزاران کنونی بر حجاب زن، تنها ناشی از یک اعتقاد مذهبی نیست، بلکه در حال حاضر حجاب نمادی است که همچون اهرمی سیاسی در خدمت حفظ مبانی زیر قرار گرفته است:

۱٫ برداشت و تعریف از زن و هویت او به مثابه موجودی تماماً جنسی. یعنی جنسیت اگر هم تمامیت او نباشد بر سایر ابعاد انسانی او غلبه دارد و در نتیجه همواره ظرفیت فتنه، وسوسه شیطانی و به خطر افکندن تقوی (هم تقوای خود و هم تقوای مرد) را به همراه دارد. لذا تا آنجا که می‌توان، زن را باید پوشاند و از حضورش در کنار مرد جلوگیری کرد.[۱]

ممکن است این دیدگاه، برداشت نادرستی از برخی گفته‌های طرفداران حجاب باشد که گفته‌اند:

خواهران عزیز دانشگاهی توجه دارند که پوشش کاملاً اسلامی، در عین حال که یک تکلیف مقدس الهی و اطاعت از آن واجب است، نشانگر شخصیت وجودی زن مسلمان است و شعار استقامت و هویت اصلی او و حصن حصین و موجب صیانت وی از وساوس شیطانی است.[۲]

برخی دیگر گفته‌اند:

پوشش زنان باید از سر تا قدم، برجستگی‌ها را کاملاً بپوشاند و به گونه‌ای باشد که شخصیت و منزلت زن را حفظ کرده و موجب تبرج و جلوه‌گری نشود.[۳]

در پاسخ باید گفت: اولاً این برداشت از حجاب با متون دینی ناسازگار است. هیچگاه در قرآن و سنت با این تلقی بر حجاب تأکید نشده است. حجاب و پوشش تنها یک تکلیف است و نشانه یک خصلت انسانی یعنی عفاف. در کنار این خصلت، ارزش‌های انسانی دیگری از قبیل: دانش، خیرخواهی برای دیگران، اقامه قسط و عدل، بندگی و عبودیت پروردگار و.. وجود دارد که برای زن و مرد یکسان است و شخصیت زن و مرد با همه این‌ها شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. اگر زنی پوشش کامل داشت، ولی از آگاهی و دانش بی‌بهره بود، یا به انسان‌ها خیانت می‌ورزیدند، و یا تسلیم حق و حقیقت نبود، و یا از مسیر عدالت کناره می‌گرفت، و یا در برابر پروردگار کرنش نداشت، آیا شخصیت کامل انسانی خود را به دست آ‌ورده است؟ قطعاً چنین نیست.

قرآن کریم همسر فرعون را می‌ستاید زیرا از کاخ فرعونی و ستمگری او بیزاری می‌جوید و از خداوند خانه‌ای در بهشت می‌طلبد.

«و ضرب الله مثلاً للذین آمنو امرأه فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و تجنّی من القوم الظالمین»[۴]

و خدای برای کسانی که ایمان آورده‌اند، زن فرعون را مثل می‌زند آنگاه که گفت: ای پروردگار من، برای من در بهشت نزد خود خانه‌ای بنا کن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمکار برهان.

و نیز مریم را می‌ستاید چون عفیف بود و دیانت پروردگار را تصدیق می‌کرد و در برابر خداوند فرمانبردار بود.

«و مریم ابنه عمران التی احصنت فرجها فتفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات و بها و کتبه و کانت من القانتین»[۵]

و مریم دختر عمران را که شرمگاه خویش را از زنا نگه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم. و او کلمات پروردگار خود و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و او از فرمانبرداران بود.

هر آنچه در قرآن از ارزش‌های انسانی و دینی یاد شده چون جهاد، دانش، هجرت، سبقت در ایمان، ایمان و عمل صالح و…برای زنان و مردان یکسان است. بنابراین اگر کسی پوشش و حجاب را تمام شخصیت زن بداند به خطا رفته است و ارزشی را جانشین همه ارزش‌های دینی ساخته است. البته این بدان معنا نیست که از حجاب و پوشش صرف نظر شود، بلکه بدان معنا است که آن را در جایگاه خود بنشانیم.

بنابراین، این گونه دیدگاه‌های افراطی نباید سبب شود یک تئوری زیر سؤال رود و یا نادیده انگاشته شود.

ثانیاً در مقام تبلیغ و ترویج از یک امر، برای جلب توجه بدان، این اندازه مبالغه متعارف است. در غرب و کشور خودمان شاهدیم که برای بهداشت خانواده، مسواک زدن، ترک سیگار، رنگ لباس و..چقدر تبلیغ می‌شود و از چه واژگان و چه شیوه‌هایی بهره گرفته می‌شو. آیا وقتی که از مسواک زدن تبلیغ می‌شود و برای آن فواید بی‌شمار بیان می‌شود، معنایش آن است که انسان فقط دندان است؟ و یا این که تنها عامل سعادت، بهداشت خانواده است؟ …و قطعاً چنین نیست و گوینده و طراحان نیز، این عقیده را ندارند. بلکه تبلیغ از یک ایده و جا انداختن آن، چنین اقتضایی دارد.

از آن گذشته تأکید اسلام بر پوشش زن به معنای محدود ساختن هویت او در هویت جنسی نیست. همان گونه که تأکید بر پرهیزمردان از نگاه آلوده به معنای هویت جنسی مردان نیست. به جرأت می‌توان گفت همان اندازه که بر پوشش زنان تأکید شده، به همان اندازه بر چشم پوشی مردان توصیه شده است و هیچ کدام نشان دهنده انحصار کمال مرد و زن در این خصلت نیست. چنان که وقتی به احادیث و روایات بخش تعلیم و تعلم یا عبادت و بندگی یا عدالت و انصاف رجوع شود، بیش از آن تأکیدها دیده می‌شود. شاید در شریعت اسلامی بیش‌ترین تأکید بر دانش، جهاد، عبودیت، عدالت و انصاف شده است. چرا گفته نمی‌شود هویت انسان را این‌ها تشکیل می‌دهد؟ به تعبیر دیگر،‌ از این ایراد و ایرادهای مشابه سلامت نفس و رعایت انصاف، استشمام نمی‌شود؛ بلکه غرض ورزی و لجاجت بیش‌تر در آن دیده می‌شود.

بنابراین شریعت اسلامی چنین تلقی از انسان ندارد. کتاب و سنت، فلسفه و عرفان هیچ حکدام آدمی را در خصلتی خاص محدود نساخته، بلکه آدمی را دارای استعدادها و قابلیت‌های بی‌شمار می‌دانند. او را تا مرز خدا گونه شدن فرا خوانده‌اند و اسباب و طرق آن را فقط پوشش و ترک گناه آلوده ندانسته‌اند. بلکه مفاهیم بسیاری که به برخی از آن اشاره شد، در رسیدن انسان به آن کمال مطلق نقش ندارد.[۶]

حاصل آن که اسلام آدمی را موجودی دارای ابعاد و استعدادهای گوناگون می‌بیند و کمال او را در فعلیت یافتن همه استعدادها می‌داند، و عفاف یکی از استعدادها است، نه همه آن. و اگر کسی جز این پندارد یا عرضه کند به خطا رفته است. البته در مقام تبلیغ و ترویج به طور متعارف نوعی مبالغه و اغراق وجود دارد و این مختص مبلغان دینی نیست، همه جا در وادی تبلیغ اغراق‌هایی به چشم می‌خورد.

——————————————————————————–

 

[۱]. مجله نیمه دیگر، نیره توحیدی، مقاله «مسأله زن و روشنفگران طی تحولات دهه‌های اخیر».

[۲]. کوثر، گاهنامه ادبی و هنری خواهران، به کوشش فاطمه راکعی، ص ۲۲۱٫

[۳]. روزنامه رسالت، ۲۴/۳/۱۳۷۳٫

[۴]. تحریم (۶۶): ۱۱٫

[۵]. تحریم(۶۶): ۱۲٫

[۶]. در این زمینه رجوع شود به آیت الله حسن زاده: معرفت نفس، آیت الله حسن زاده مرتضی مطهری: انسان و ایمان

 

همچنین ببینید

«مشاوره» برای روز مشکلات نیست

متأسفانه برخی افراد برای مسائل ظاهری زندگی، از قبیل خرید ماشین و منزل و وسایل ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *