خانه / مناسبتنامه / به مناسبت وفات حضرت زینب(س)

به مناسبت وفات حضرت زینب(س)

او امتحان شد

هنگامیکه حضرت ابراهیم (ع)خواست تا حضرت اسماعیل (ع)را برای قربانی کردن با خود ببرد، به هاجر، مادر او، فرمود: فرزندمان را آراسته کن تا او را به مهمانی دوست ببرم.اما حضرت ابراهیم (ع) به امر الهی دست از ذبح فرزند خود  کشید و او را به خانه برگرداند. در این هنگام هاجر با دیدن گلوی فرزند خود که از اثر کارد، قرمز شده بود نتوانست تحمل کند؛  از حال رفت و بر زمین افتاد…

صبر، یکی از مهمترین صفات پسندیده، است؛ تا آنجا که برخی از بزرگان در مورد آن گفته اند که هر کس به هر درجه و مقامی رسید، به واسطه صبر بود و هر کسی دست از دامان صبر برداشت، از کمالات محروم ماند. اهمیت صبر تا بدان جاست که در روایات آمده است:”صبر نصف ایمان است”  و در روایت دیگری آمده است:”رابطه صبر نسبت به ایمان مانند رابطه سر است به بدن

همانگونه که از این روایات و سایر آیات و روایات بر می آید، صابران اجر و ثواب بسیاری دارند و این امتیازات برای همه صابران قرار داده شده است؛ ولی ممکن است بعضی از صابران به خاطر مقدار و کیفیت صبر، اجر و ثواب بیشتری بدست بیاورند. اما در میان صابران، حضرت زینب (س)جایگاه ویژه ای دارند…

روز، روز عاشوراست و میدان جنگ، صحنه ی کربلاست. زمانِ زیادی دشمن و کمی یاران. دشمن لحظه به لحظه بر فشار خود می افزاید و یاران نفر به نفر به شهادت می رسند. حضرت زینب (س)  دست فرزند خود را در دست می گیرد. فرزندی که همانند اسماعیل در زمان خود می باشد. زینب به حضور برادر می آید و از برادر می خواهد تا فرزندش را روانه میدان جنگ نماید و سراپای وجودش می گوید که اگر جهاد بر زنان قرار داده شده بود، هر آینه هزاران هزار جان نثار جانان می نمودم.

انسان در تعجب می ماند! این چه گونه صبر و استقامتی  است که مادری به دست خود فرزندش را تقدیم می کند و او را به قربانگاه می فرستد؛ به چشم خود بدن پاره پاره او را می بیند؛ ولی زمام صبر و استقامت خود را از دست نمی دهد، شکایت و بی تابی نمی کند و جمله ای بر خلاف رضای خداوند بر زبان جاری نمی نماید. او مادر است ولی فرزند خود را در راه خدا داده و برای اینکه برادر از او خجالت نکشد، حتی شهادت فرزندش را نیز به روی خود نمی آورد.

و این تنها صحنه ای  از صبر بزرگ و زیبای اوست. و باز هم او امتحان شد و صبر کرد! امتحان شد به گرسنگی و تشنگی، به سختی و مشقت، به اموال و از همه مهمتر به برادری چون سید الشهداء (ع) و صبر کرد. او امتحان شد و برای رضای خداوند صبر کرد و مبارزه را وسیله رسیدن به هدف قرار داد تا آنجا که فرمود: «آنقدر صبر خواهم کرد تا صبر، از صبر من عاجز شود

ولی ما چه می کنیم؟ به هر حال در زندگی هر کس مشکلات و کوچک و بزرگ وجود دارد، ولی ما چگونه با این مشکلات و سختی ها کنار می آییم؟”وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ و شکیبا باش که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند

چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله کشید و یاد برادر تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب (س) پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: “السلام علیک یا ابا عبدالله” و به برادر پیوست.

تو تاریخ شهادت بی بی که غور می کنی٬ یادت میفته که موقع وفات ایشون یه چیزی تو دستش بود و خیلی به سینه می فشرد! یادت میفته که اون پیراهن ابی عبدالله بود..

همچنین ببینید

زنان افتخار آفرین شهید در دفاع مقدس

زهرا حسینی راوی کتاب دا با آغاز جنگ، زهرا حسینی که در آن هنگام دختری ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *