حیا مهم است یا حجاب؟ علل بدحجابی و جلوه گری
۱ـ ضعف حیا
ضعف این صفت از سستی اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه میگیرد و بیحجابی از مصادیق بارز بیحیایی است که از ضعف ایمان ناشی میشود.
امام صادق(ع) فرموده است: ایمان ندارد کسی که حیا ندارد. (۱)
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد.(۲)
پوشش و حیا تفکیک ناپذیرند و تا جلوهای از حیا در زنی وجود داشته باشد، پوشش او نیز با جدیت مراعات میشود.
زنان با حیا کسانی هستند که با پوشش کامل خود از نمایش بدن، موهای سر و زینتهای خود شرم میورزند. پاکی قلب زنان خودنما به سخن ستمکاری شبیه است که لاف ترحم سر می دهد. زنانی که اسرار زیباییهای جسمانی خود را به نمایش گذاردهاند ، پرده بین خود و خدا را دریدهاند. کامیاب کردن چشمهای گرسنه نامحرمان کمترین ساز شی با پاکی و نجابت ندارد و عفیفبودن زن بدحجاب از القائات بیاعتبار شیطان است. بدحجابی از آفات پاکدامنی به شمار میرود و اساساً زنان پاکدامنی که از موقعیت سالم روحی برخوردارند از گناهان جنسی پرهیز دارند و بیحجابی یک انحراف جنسی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: کسی که پاکدامنی پیشه کند ، گناهانش کم و در نزد خدا منزلتی عظیم دارد.(۳)
بیحیایی زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بیحیا، فیلمهای مبتذل، جهل به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده بهویژه روحیه مادر و پدر سرچشمه میگیرد .
مسایل اخلاقی و تربیتی از ظرافتی خاص برخوردارند و از پایینترین سنین عمر کودک شکل میگیرند. این اشتباه بزرگ است که به مسایل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا ۹ سالگی توجه نشود آنگاه با رسیدن زمان تکلیف از آنها خواسته شود تا یکباره در خود انقلاب کنند و مسیر چند ساله خود را عوض کنند. امور تربیتی انقلاببردار نیست بلکه حقایقی هستند که باید به تدریج شکل گیرند. حجاب یک فرهنگ است که از سالیان قبل از تکلیف باید مورد توجه و ممارست قرار گیرد.
در هر صورت از جمله ریشهها و مبانی خودنمایی و بدحجابی زنان ضعف صفت ارزشمند حیا است. صفتی که وجود آن به زن ارزشی بزرگ میبخشد و فقدان آن او را از خاک پستتر میسازد.
۲ـ اظهار غنای مالی
ریشه خودنمایی برخی زنان تفاخر و خودنماییهای مالی است. دوست دارند دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشند و تفاوتی نخواهد بود که بیننده زن باشد یا مرد. به همین منظور النگوهای خود را به نمایش میگذارند و حلقه یا گردنبند گرانقیمت خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و لباسهای فاخر به تن میکنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات میدانند و این به معنای آن است که ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آوردهاند و برخی خود را در طلا خلاصه کردهاند.
شیطان همه را به یک راه منحرف نمیسازد بلکه هر کسی را با توجه به برخورداریها و نوع هوسی که دارد از راه خدا دور میکند.
چنین زنانی باید اندیشه کنند که اینگونه فخر کردنهای مالی همراه با جاذبههای زنانه، تمایلات نامحرمان را برمیانگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد. بینش چنین زنانی بسیار سطحی و ظاهر بینانه است. اگر آگاه شوند که انسان خلیفه خداست و میتواند ارزشی برتر از ملایک داشته باشد، روحیه و عملکرد آنها عوض میشود و دیگر حاضر نخواهند بود برای یک لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت خود و غفلت مردان جامعه کنند.
۳ـ ملامت دیگران
یکی از ریشههای بدحجابی و خودنمایی دختران و زنان ملامت اعضای خانواده، فامیل و دوستان است. چه بانوانی که به خاطر سلامت نفسی که دارند، میخواهند از حجاب دینی کامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبیخون میزنند و زبان به ملامت میگشایند. گاهی ملامتها از سوی مردان فامیل صورت میگیرد. ریشه اصلی ملامت اکثر این افراد هواهای نفسانی آنهاست. زیرا با بیحجابی و خودنمایی زنان و دختران بهتر میتوانند به لذتهای نامشروع خود دست یابند.
مدگرایی در جامعه نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی است که فراموشی دین و عقل را به همراه دارد.
۴ـ مدگرایی
مدگرایی روحیه خاصی است که برخی زنان به آن مبتلا میشوند. مدگرا سعی دارد همواره از تازههای لباس و آرایش مطلع شود و با هر زحمت و قیمتی که هست از آنها بهره گیرد. مدگرایی در جامعه نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی است که فراموشی دین و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده که با تحقیقات وسیع و روانشناسی لازم به ارایه مدهای جدید میپردازند به گونهای به طراحی مدلهای کفش، لباس و قیافه زنان میپردازند که پوچی، اسارت، مصرف و تحریکآمیزی آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلکه از ارکان نوآوریهای آنها باشد.
سخن با چنین زنانی این است که غالب مدهای ساخته غرب نظیر لباسهای تنگ با اصول اخلاقی و بهداشتی مغایرت دارند چه اینکه لباسهای تنگ مانع جریان صحیح خون و تنفس پوستی میشوند وانگهی اگر زندگی آدمی به گشتن در خیابانها، بررسی مدها، تازههای لباس و امثال آن بگذرد پس مسوولیت انسانی، آرمان الهی، سعادت اخروی و بسیاری از حقایق و ارزشهای الهی و خلاصه هدف آفرینش آدمی و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربی این زندگی را طی کردند و نتیجه آن چیزی جز سقوط آنها نبود.
۵- خانواده
خانوادههایی که از تعالیم دینی فاصله میگیرند به یک فرهنگ برزخی بین اسلام و خواستههای نفسانی خود میرسند. بسیاری از عقاید آنها رنگ مذهبی و دینی ندارد. اینان همان کسانی هستند که دین را فقط به زبان اظهار می کنند و با کمترین سختی یا تضاد با تمایلاتشان بهراحتی از دین خدا چشمپوشی میکنند.
یکی از مسایل مهم اجتماعی که از ابعاد معنوی مبارزه با نفس برخوردار است پوشش دینی است که در خانوادههای شبه مذهبی از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و فرزندان آنها نیز به فرهنگ تسامح به دین که از رهاوردهای تربیتی والدین است خو میگیرند و در نتیجه فرزندان آنها نیز نسخههای تکراری آنها خواهد بود. یعنی آنها نیز فرهنگ بیاعتنایی به احکام دینی را دنبال میکنند. بخشی از بدحجابیهای جامعه منسوب به این خانوادهها و والدین شبه مذهبی است که از غیرت دینی تهی ماندهاند. خوشا به حال دختری که از مادری عفیف و پوشیده برخوردار است که روحیه چنین مادری بهترین زمینه حجاب او خواهد بود.
مرکز امور زنان و خانواده