بدحجابی یا آلودگی جنسی؟

بدحجابی یا آلودگی جنسی؟

همیشه اینطور بوده که جسم از روح مهمتر بوده.مثلا وقتی دلمون درد می گیره یا درد دندون داریم و یا

بدتر خدایی نکرده به یه بیماری مزمن گرفتار می شیم متوسل به هر چیزی می شیم تا فقط کمی

کمتر درد بکشیم و یا زودتر از درد خلاص بشیم.به نظر شما هایی که قائل به وجود روح هستید،چرا

دردهای روحی ما زیاد واسه ما مهم نیست؟ چرا برای درمان این دردها اینقدر به اب و آتیش نمی زنیم

و خودمون را نمی کشیم تا از درد های مزمنی که تا اون دنیا هم همراه ما میاد راحت شیم؟دردهایی

که دیگه برامون درد نیست.چقدر بده که دردهای دیروز امروزه شده جزء آمال ما.تو پرانتز بگم روی حرفم

با بچه مثبتا نیست ها!لطفا به دل نگیرن پرانتز بسته. چقدر بده که به قول بچه ها تو کف چیزی باشیم

که مرض و بیماریه.گاهی واسه رسیدن به اون حتی نذر و نیاز هم می کنیم.حالا چرا دارم این حرفا رو

می زنم و به قول معروف منبر رفتم؟چون می خوام وارد بحث شیرین دینی – اجتماعی الودگی جنسی

بشم.خیلی می بخشید ها که اینطوری می گم چون من قائل به مفاهیم هستم در الفاظ یعنی اینکه

معتقدم بایدلفظ و معنا با هم تطبیق داشته باشه.این لفظ بد حجابی یا بی حجابی این فضا رو نمی

تونه تفسیر کنه.یعنی لفظ و معنا با هم تطابق نداره لا اقل تو جامعه ی امروزی رسا نیست.به نظر من

همونطور که آلودگی صوتی داریم یا آلودگی محیط زیست داریم یا آلودگی های مختلف داریم و وقتی

علل این نامگذاری ها رو جویا می شیم می بینیم به خاطر ارتباطی که بین ابزار و عوارض انها وجود

داره این نامگذاری صورت گرفته.اما لفظ بدحجابی اصلا مفهوم عوارض این پدیده رو نشون نمی ده.شما

وقتی تعدد زباله رو می بینید می گید آلودگی ایجاد شده.این زباله ها اثر یک رفتاره که به خاطر

تاثیراتش و مضراتش منفی جلوه داده می شه و همین چرخه در آلودگی های مختلف و نامگذاری های

متفاوت اتفاق افتاده پس باید برای بررسی موضوع موسوم به بدحجابی به این نکته ی مهم پرداخت که

آیا این نام آنقدر بار داره که انسانها را تحریک کنه که اندازه ی زباله های محیط زیست به این موضوع

توجه کنن و در افراد قدرت مقابله ایجاد کنه؟با توجه به اثراتی که در جامعه می بینیم حتما همه ی ما با

این نظر موافقیم که بد حجابی آنقدر که باید بار روانی خاصی ایجاد نمی کنه.پس اگر قرار باشه برای

یک ناهنجاری در جامعه فرهنگ سازی مثبت بشه باید نامی برای این ناهنجاری انتخاب بشه که گویای

عمق فاجعه باشه.مثلا آلودگی صوتی کاملا با مسمی و مناسب است زیرا این مفهوم در ذهن

شنونده تصویر می شود که صوت هایی مضر و آلاینده وجود داره و دیگران ازین اصوات اذیت می شن و

در مرحله ی بعد با تابلوهایی شبیه بوق زدن ممنوع این مفهوم کامل می شه و کم کم صوت مثبت و

صوت منفی در اقشار مختلف جامعه تفکیک شده و لایه های مختلف جامعه عوامل بازدارنده ی یکدیگر

می شن و دیگه اثرات کار فرهنگی خودشو نشون می ده.حال به نظر من واژه ی بدحجابی نه تنها

مفید نیست بلکه از لحاظ فرهنگی نارسا و مضر است و باری فرهنگی با اهداف خاص را القاء نمی

کنه.واژه ی مناسب در این وادی آلودگی جنسی یا چیزی شبیه به این است که در این واژه یا واژه ای

شبیه به این بار روانی موجود این مفهمو را در ذهن مخاطب تصویر می کند که کسانی می توانند با

ظاهر خود در فضای روانی جامعه ایجاد الودگی از نوع جنسی کنند و به حریم دیگران تجاوز کنند و قبیح

بودن کار اشکار می شود و همان اتفاق در اثرات آلودگی صوتی کم کم نهادینه می شود.پیشنهاد بنده

به دست اندرکاران و سیست گذاران فرهنگی این است که دقت لازم را در انتخب واژگان فرهنگی انجام

دهند تا بار لازم را به همراه داشته باشد و بتواند در رسیدن به اهداف اجتماعی و دینی کمک حال

باشد.

 

http://edalat22.blogfa.com/post-90.aspx

همچنین ببینید

شناخت انحرافات جامعه اسلامی

حجت الاسلام و المسلمین رفیعی در برنامه سمت خدای تاریخ ۱۳۹۷/۰۱/۳۰ مطالب بسیار جذابی را ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *