تن داده است چشم حریفان چو خواب را غافل شدند جمله عفاف و حجاب را بی بند و بار زن چو برون آمد از نقاب از دشمنان گرفت طریق عتاب را چون ماهوارهها به خدا حمله میکنند هشدار زن فرو شدن و منجلاب را ای بی حجاب از چه کنی ...
ادامه مطلباشعار در مورد حجاب از شاهنامه فردوسی
اشعار در مورد حجاب از شاهنامه فردوسی چنین گفت شیرین که ای مهترانجهان گشته و کــار دیـــــده سرانسه چیز باشد زنان را بهیکــه باشند زیبای گاه مهی
ادامه مطلبزیبای آسمانی
چادر زیبای آسمانی را خواهرم با غرور بر سر کن نه خجالت بکش نه غمگین باشچادرت ارزش است باور کن
ادامه مطلببربادرفته
ای شنیــدم که شبی بر سر مد دختــری بـــا پـــدرش بود به جنگ
ادامه مطلبدرخیابان چهره آرایش مکن!
در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود از روسری بیرون مریز در مسیر چشم ها افسون مریز یاد کـن از آتش روز مـعــاد طره ی گیسو مده در دست باد خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش تر گویم عروسک نیستی خواهرم ای دختر ایران زمین ...
ادامه مطلبگوهری در صدف
گوش کن تا دامنت پُر دُرّ کنم آگهت از زینت چادر کنم دختران را سدّ فحشاء چادر است عزت دنیا و عقبی چادر است حفظ چادر ، امر حیّ اعظم است دست رَد بر سینه ی نامحرم است حفظ چادر تا که گردد پرده دار می شود هر دختری ، ...
ادامه مطلبارزش واقعی زن !!
رخت ِ زیبای آسمانی را خواهرم با غرور بر سر کن نه خجالت بکش نه غمگین باش چادرت ارزش است ، باور کن بوی ِ زهرا و مریم و هاجر از پر ِ چادرت سرازیر است بشکند آن قلم که بنویسد : “دِمُدِه گشت و دست و پا گیر” است ...
ادامه مطلبزندان زیبایی
بازهم آرامشم آتش گرفتبازهم اندیشه ام خوابش گرفتبازهم بند هوس هایم گسستظرف روحم باز افتاد و شکستلذت این زندگانی ، ابتر استآتشی در زیر این خاکستر است کاش می شد سینه را آزاد کردخانه دل را ز عشق آباد کرد کاش می شد از علایق کنده شدلحظه هایی هم ، ...
ادامه مطلبغنچه و …
منع تماشاچیان ، گر نکند باغبان می نتواند به باغ ، سرو روان داشتن غنچه به باغ ایمن است،تا بُود اندر حجاب آفت جان و دل است،چهره عیان داشتن آیینه بی حجاب ، به تن بگیرد غبار خوش بود آیینه را ، پرده بر آن داشتن
ادامه مطلبتوصیف زن
بشنو از چادر که در توصیف زن تار و پودش با تو می گوید سخن تار و پودم را شرافت تافته تا شرافت را به عصمت بافته…
ادامه مطلب