خجسته میلاد فرخنده مولود کعبه
حیدر کرار، شیر خدا، مولای متقیان حضرت علی
علیه السلام و گرامیداشت مقام والای پدروروز مددکار
بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف و شیعیان
ای کاش علی شویم و عالی باشیم
همسفره کاسه سفالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفره های خالی باشیم
میلاد مرتضی اسدالله حیدر است
هو الاول هو الاخر هوالظاهر هو الباطل
علی دنیا علی عقبی علی دریا علی صحرا
علی پیر ولی من علی راه طریق من
علی زات خدای من علی ذکر حیات من
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود
خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین!
حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین!
مولی الموحدین،حضرت علی علیه السلام
و گرامیداشت مقام والای پدر مبارک باد
آسمان یک بار دیگر خنده کرد
عشق ما را بازهم شرمنده کرد
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
علی زیبائی هر سرنوشت است
اگر الگو شود عالم بهشت است
علی ذکر لب صاحب زمان است
میلاد مولی الموحدین مبارک
آن شهنشاهی که بحر لا فتی را گوهر است
شحنه دشت نجف شاه ولایت، حیدر است
ذات پاک مرتضی را با کسی نسبت مکن
زانکه این آب حیات از چشمه سار دیگر است
معنی قول علی بابها آسان مدان
کاین سخن را صدجهان معنی به هر باکی در است
سرسبحانی که پنهانست در نادعلی
هم به معنی مظهرش او هم به معنی مظهر است
در صفحهی چهرهها خط لم یزلی
معکوس نوشته است نام دو علی
یک لام و دو عین با دو یاء معکوس
از حاجب و عین و انف با خط جلی
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عـــالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جـان مـاسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کـرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پــسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربــلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامـم شــه مـلک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید بـرسد به خاک پایت
چه پیامـها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جــان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پـیام آشنـائی بـنوازد و آشــنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
تقدیم به همه پدرهایی که عمر و جوانی خود را
به پای فرزندانشان گذاشتند
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین
و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه
و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی می بینی روزی یک مشت قرص می خوره
میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش
به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری
تقدیم به تمام پدران مهربونی که در برابر
تقاضاهای جورواجور فرزندانشان
ندارم به لبخند حزینشان طعنه زد
نمی توانم در نگاه غمینشان خیمه زد
اما، نمیتوانم هرگز بر لبشان نقش نبست
قال الله تعالی سبحانه جل جلاله :
((وَبـِالْو الِدَیـْنِ إِحـْسانـاً اِمّا یـَبْلُغنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ اءَحَدُهُما اءَوْ کِلا هُما
فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَلا تَنْهَر هُما وَقُلْ لَهُم اقُوْلاً کَریماً))
(اسراء/۲۳)
و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی یا هر دو به سن پیری رسند،
کمترین اهانتی به آن ها وا مدار! وبر آن ها فریاد مزن !
و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارنه به آنها بگو!
حَیِّ داورای رهائی روسوی آل علی
باز پیچیده به هر کوی و مکان بوی علی (ع)
هر دل غمـزده ای آمده در کوی علـی (ع)
حوریانـی ز بهــشت آمـده در میــلادش
خانه ی کعبـه منوّر شـده از روی علی( ع)
فاطمـه بنت اسـد مـادر آن شیـر خـدا
فاطمـه بنت نبی همسر دلجوی علی (ع)
عارفـان جلـوه حق را ز کجـا می طلبند
گو تماشـا بکنند از گُل خوشبـوی علی( ع)
هیـچ آییـنه جمـال ازلـی را ننمـود
بهتـر از معرفـت و سیرت نیـکوی علی(ع )
در شـب کفـر و ستم دین خـدا پا نگـرفت
مگـر از نـور دل و قـوت بازوی علـی (ع)
یارب از دسـت علـی کوثر لبریـزم بخـش
تا ببوسـم زصفا دسـت علـی روی علی( ع )
آنکه عمـری به گناه و غم و غفلـت گذراند
امشب از عشق علی گشته ثناگوی علـی( ع)