خانه / آیات و تفاسیر در زمینه حجاب / مریم و یوسف دو مظهر عفاف

مریم و یوسف دو مظهر عفاف

کتاب: زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۴

نویسنده: آیه الله جوادى آملى

قرآن کریم در معرفى ملکه عفاف هم تمثیل از مرد مى‏آورد وهم از زن، حال باید دید که آیا مرد در این صحنه عفیفانه ‏تر تجلى نموده، یا زن در این مقام بیان عفیفانه ‏تر آورده است؟

یوسف صدیق سلام الله علیه وحضرت مریم سلام الله علیها مزایاى ارزشى فراوانى داشتند که قرآن نقل مى‏کند. اما آنچه در این مبحث مورد توجه است، وجود ملکه عفاف در آنها است. هم یوسف مبتلا شد ودر اثر عفاف، نجات پیدا کرد، وهم مریم امتحان شد ودر پرتو عفاف نجات یافت، مهم این است که عکس العمل هریک از این دو معصوم چگونه بوده است.

هنگامى که وجود مبارک یوسف سلام الله علیه آزمون مى‏شود، قرآن تا این جا تعبیر دارد که مى‏فرماید:

«همت‏به وهم بها لولا ان راى برهان ربه‏» (۱)

آن زن قصد او کرد واو نیز اگر برهان پروردگار را ندیده بود آهنگ او مى‏کرد.

یعنى سخن در مقام فعل نیست، در مرحله مقدمات هم نیست‏بلکه در نشئه اهتمام است واین مرحله سوم است. مردا از مرحله اهتمام در این جا، همان است که آن زن مصرى، همت گماشت وهمتش در حد تعقیب یوسف… به فعلیت رسید. ولى یوسف صدیق‏علیه السلام نه تنها مرتکب حرام نشد ونه تنها مقدمات حرام را آماده نکرد، بلکه قصد وهمت وخیال هم در میان نبود. به دلیل این که آیه شریفه، همت وقصد حضرت را تعلیق به چیزى کرد که حاصل نشد وفرمود: «وهم بها لولا ان راى برهان ربه‏» چون برهان رب را دید، قصد نکرد.

شواهد فراوان دیگرى هم هست که ذات اقدس آله از یوسف… به عنوان بنده طاهر ومعصوم یاد کرده است. مثل آن‏جا که فرمود:

«انه من عبادنا المخلصین‏» (۲)

این صغراى قیاس است، وکبراى قیاس همان است که شیطان گفت: من نسبت‏به بندگان مخلص تو راه نفوذ ندارم.

الا عبادک منهم المخلصین (۳)

بنابراین، به اعتراف شیطان، یوسف صدیق منزه از این گزند بود، چه این که وقتى مفتریان دامن پاک یوسف را متهم کردند، سرانجام اعتراف نمودند وگفتند:

«الان حصص الحق انا راودته عن نفسه‏» (۴)

اکنون حق پدیدار گشت، من، از او کام خواستم.

وذات اقدس اله نیز به نزاهت وقداست‏یوسف‏علیه‏السلام شهادت داد وفرمود:

نه تنها یوسف به طرف بدى نرفت، بلکه بدى به طرف یوسف نرفت، در آن‏جا که فرمود:

کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء (۵)

این‏گونه بدى وپلیدى را از او برگردانیم.

قرآن نمى‏گوید: «لنصرفه عن السوء» ، ما او را از گناه باز داشتیم بلکه مى‏گوید: به گناه اجازه ندادیم که به سراغ او برود.

مریم، آموزگار عفت‏حضرت مریم از لحاظ ملکه عفاف بودن، یاهم سطح یوسف صدیق‏علیه‏السلام است که خدا از او به عنوان عبد مخلص یاد کرد وفرمود: انه من عبادنا المخلصین ویا از او بالاتر اس

توضیح مطلب این است که وقتى از عفاف مریم سخن به میان مى‏آید، سخن از همت‏به وهم بها لولا ان راى برهان ربه نیست. سخن این نیست که اگر مریم، دلیل الهى را مشاهده نمى‏کرد، مایل بود. بلکه سخن آن است که:

قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا (۶)

مریم گفت: اگر پرهیزکارى، از توبه خداى رحمان پناه مى‏برم.

نه تنها خودش میل ندارد، آن فرشته را هم که به صورت بشر متمثل شده، نهى از منکر مى‏کند ومى‏گوید: اگر تو با تقوایى، دست‏به این کار نزن. وقتى ذات اقدس اله مى‏فرماید:

فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا (۷)

پس روح خود را به سوى او فرستادیم. پس چون بشرى خوش اندام بر او نمایان شد.

این گونه ادامه نمى‏دهد که اگر او دلیل الهى را نمى‏دید، میل پیدا مى‏کرد وقصد مى‏نمود، بلکه مى‏فرماید: قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا این کلمه ان کنت تقیا به عنوان امر به معروف ونهى از منکر است، یعنى تو بپرهیز. مثل این که ذات اقدس اله به ما مى‏فرماید: این کار را انجام ندهید ان کنتم مؤمنین (۸) ما این تعبیر را در قرآن زیاد داریم، که به نوبه خود تعبیر ارشادى وراهنمایى است. یعنى اگر مؤمنید، برابر ایمانتان عمل کنید. در این جا نیز مریم به فرشته متمثل مى‏فرماید: اگر باتقوایى دست‏به این کار نزن، من که دستم بسته است، تو هم دستت را ببند. آیا این تعبیر لطیف‏تر از تعبیر یوسف نیست؟

درباره یوسف، ذات اقدس اله فرمود: اگر برهان رب را نمى‏دید، قصد گناه مى‏کرد، ولى چون برهان رب را دید، قصد نکرد، اما درباره مریم نه تنها نسبت ‏به خودش، سخن از قصد نیست، بلکه فرشته متمثل را نیز از این قصد نهى مى‏کند.

——————————————-

پی‏نوشت:

-۱ یوسف، ۲۴٫

-۲ یوسف، ۲۴٫

-۳ حجر، ۴۰٫

-۴ یوسف، ۵۱٫

-۵ یوسف، ۴۲٫

-۶ مریم، ۱۸٫

-۷ مریم، ۱۷٫

-۸ آل عمران، ۵۷۱٫

همچنین ببینید

آیا حجاب در قرآن آمده؟

این سوالی است که گاهی  بعضی ها برای توجیه بی حجابی خود ابراز می کنند.که ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *