خانه / پرونده ها / نظر شخصیت ها / تحلیلی پیرامون چرایی روند رو به رشد بی حجابی در جامعه

تحلیلی پیرامون چرایی روند رو به رشد بی حجابی در جامعه

وقتی ضد ارزشها عرفی می شود

تحلیلی پیرامون چرایی روند رو به رشد بی حجابی در جامعه

هنگامی که حرف از جامعه دینی و معیارهایش می آید چیز بیشتری که در این بین جلب نظر می کند، معیارهای ظاهری یک جامعه است غالبأ مسئولین فرهنگی کشور برای نشان دادن مصادیق دینداری مردم به طول صفوف نماز جماعت ،افزایش تعداد زائران ایرانی به اماکن مقدسه ،تعداد افراد شرکت کننده در اعتکاف ها، عزاداری ها و جشن های اهل بیت توجه می کنند و با این توجهات است که جامعه ما را یک جامعه دینی می دانند. علاوه بر همه این ها حجاب خانم ها هم به عنوان یکی از معیارهای مهم در بررسی ها محسوب می شود مسئله ای که به عنوان تب طرح عفاف و حجاب چند صباحی مطرح شد که خیلی زود تب آن فرونشست .

 

در آمارهایی که معمولأ از تعداد شرکت کننده ها در مراسمات دینی داده می شود افزایش چند درصدی را نشان می دهند که با توجه به افزایش جمعیت و تبلیغاتی که برای این امور انجام می شود قابل توجیه است، اما باید دید که چرا طرح حجاب و عفاف به خوبی طرح هایی که برای مراسم عبادی مقطعی چون اعتکاف و عزاداری ها ریخته می شود، موثر واقع نمی شود و به جای پیشرفت و گسترش فرهنگ حجاب و عفاف ،روزبه روز شاهد افزایش بی عفتی وبی بند و باری هایی که نتیجه بی حجابی است در جامعه هستیم .

برای پاسخ به این پرسش ذکر چند نکته ضروری است:

۱- حجاب یک امر مقطعی که در محدوده زمانی خاص بگنجد نیست ،بلکه حجاب یک امر اخلاقی و جزء اموری است که باید ملکه روحی انسان شود بنابراین نیازمند برنامه ریزی طولانی مدت به همراه ارائه الگوهای برتر از حجاب به جامعه است.

۲- برای نهادینه ساختن یک مفهوم دینی در قلوب مردم ، ابتدا باید شناخت و آگاهی کافی به مردم راجع به اهمیت و جایگاه آن داده شود در این بین همچنین لزوم دشمن شناسی و اهداف او در جهت تخریب یک مفهوم مقدس و ارزشمند دینی که در نهایت به ضربه زدن به شالوده یک نظام دینی می انجامد ، اهمیت ویژه می یابد. که برای مقابله با آن باید جایگزین های مناسبی پیدا شود .

۳- جهت برنامه ریزی بلند مدت برای فرهنگ سازی یک مفهوم ،نیازمند هماهنگی و همکاری تمامی دستگاههای مربوطه است به طوریکه اگر هر کدام از این ارگانها درست عمل نکند فرهنگ سازی یا انجام نمی شود و یا انجام آن اثر یا دوام کافی را نخواهد داشت.

حال برمی گردیم به طرح هایی که در جهت نهادینه کردن فرهنگ حجاب در جامعه تألیف شده بود ، در حالیکه خود موضوع حجاب و عفاف جزء ملکات اخلاقی انسان است و نیازمند طرح بلند مدت با اهداف جامع به همراه به کارگیری معیارها و ملاک های مورد نظر است اما این طرح ها اغلب یک طرح مقطعی و احساسی بودند که به همانصورت که با شتاب و بدون برنامه ریزی دقیق زمینه اجرایی شدن یافتند به همان صورت نیز محو شدند و اکنون از آن طرحهایی که با آن همه هزینه و همایش و ارائه مقالات و کتاب برگزار شده بود تنها پوسترهایی بر روی برخی از خیابان ها و میدانهای شهر ،باقی مانده است.و گه گداری نمایشگاههایی که برای با حجاب شدن بی حجابان برگزار می شوند اما مخاطبان اصلی آن محجبه ها هستند

در حوزه آگاهی و شناخت دادن در مورد این حکم دینی و همچنین آگاهی دادن به مردم در مورد مواضع و اهداف دشمن در مورد حجاب و مسائل زنان نیز کار خاص و تأثیر گزاری حتی در حد ساختن مستند های کوتاه نیز انجام نشد اما در عوض تعداد بیشماری ،مقاله ، کتاب، سخنرانی و شعار بر علیه بی حجابی و بی عفتی داده شد. اما چرا اینها افاقه نکرد و نتوانست آنطور که باید و شاید وجدان جمعی مردم مسلمان ایران را بر علیه بی حجابی و بی عفتی بسیج کند .

برخی از دلایل آن عبارت است از :

۱- ترک امر به معروف و نهی از منکر از سوی مردم و مسئولین : همه می دانیم که هر وقت منکری در جامعه به عملی عادی و عرفی تبدیل شود دلیل اصلی اش ترک این فریضه بزرگ الهی است عرفی سازی بد حجابی هم در جامعه ما چندین سال است که انجام شده و روند روبه رشدی هم داشته و به رغم تلاش های برخی مسئولین در اشاعه حجاب ،اشاعه بی حجابی توسط بدخواهان این نظام بسیار موفق تر عمل کرده است تا حدی پیشرفته که هم اکنون واکنش چندانی توسط مردم و مسئولین در مقابل این معزل اجتماعی انجام نمی گیرد که همین امر روند عرفی شدن آن را اثبات می کند وقتی چنین حالتی در جامعه ایجاد شود و دینداران و مؤمنان که در واقع مالک اساسی این نظام و پشتیبان آن محسوب می شوند سکوت کرده و با این مسئله کنار بیایند فرصت طلبان و غارت کنندگان تدین و اخلاق انسانی و اسلامی مجال تاخت و تاز به ارزشهای اسلامی و اخلاقی مقدس و والا را پیدا می کنند و در تفکر و عقیده جوانان نفوذ می کنند و تا آنان را از دین و ایمانشان جدا نکنند دست بردار نیستند ( در اینجا ممکن است گروهی بگویند که حجاب و عفاف قسمت کوچکی از حوزه بزرگ دین است نمی توان دین و ایمان را در محدوده کوچک عفاف و حجاب محصور کرد و گفت هرکس حجاب ندارد پس دین و ایمان ندارد ، در پاسخ باید گفت میان اجزاء دین و فروعات آن یک رابطه کل و جزء برقرار نیست که اگر جزءی حذف شود بقیه اجزاء نقص کل را جبران کنند رابطه دین با فروعاتش رابطه کلی با جزئی است و همه اجزاء با هم در ارتباط اند و همه در عرض یکدیگر ومجموعه آنها کلیت دین را تشکیل می دهند در رابطه عرضی اگر یکی از اجزاء حذف شود کل مجموعه دچار نقص خواهد شد و بهتر بگویم که اصلأ مجموعه ای به نام دین تشکیل نخواهد شد البته هیچ وقت نمی توان حکم کلی صادر کرد اما اگر کسی بی حجاب باشد ،نشاندهنده ی بی اعتنایی به حکم صریح خداوند است که اگر دانسته و به عمد باشد سزاوار نکوهش است و این بی اعتنایی به تدریج بی اعتنایی به دیگر احکام خداوند نظیر حیا و تکبر در مقابل نامحرم و خودنمایی و خودآرایی نکردن مانند زنان دوران جاهلیت نیز خواهد کشید که همین امور برای اینکه انسان را از جاده صلاح و تقوی منحرف کند کافی است چناتکه در تاریخ هم نمونه های بیشماری از فساد و انحطاط جوامع دینی و به تبع آن تسلط دشمن بر آن جوامع توسط بی توجهی به یک یا چند احکام الهی ، وجود دارد.)

در اینجاست که به جایی که ما طلبکار از دست رفتن عفت و حیای جوانانمان باشیم دشمنان طلبکار دینمداری و آرمان خواهی ما می شوند و با ژست های روشنفکرانه و حق به جانب فریاد می زنند که چرا دین را قربانی تحجر و تقدس خودتان کردید ؟ چرا به بهانه دین اینقدر به جوانان سخت می گیرید ؟ چرا شادی و نشاط را از جوانان گرفته اید و نمی گذارید بی دردسر و ترس از نیروی انتظامی با هم ارتباط داشته باشند و جشن بگیرند ؟چرا روسری را به زور سر دختران جوان نگه داشتید ؟ چرا حس زیبا پسندانه شان را سرکوب می کنید ؟ مگر حجاب به اجبار هم می شود خدا هم انسان را آزاد آفریده و شما آزادی اش را از او گرفته اید –

این همه بحث و جدل فقط به خاطر یک حکم آن هم “حجاب ” که نداشتنش را معادل آزادی ، روابط آزاد دختر و پسر و شادی و نشاط در بین جوانان می بینند . و داشتنش را معادل تحجر ،تقدس مأبی ، افسردگی و غم ، اسارت و سرکوبگر حس زیبایی پسندانه زنان می دانند . شگفتا که قدرت افسون گری باطل چگونه الفاظ را با ظاهری زیبا و دلفریب جلوه می دهند و به خورد جوانان می دهند،اگر آزادی تنها معادل بی حجاب بودن و روابط آزاد است آن آزادی که ۹۸% مردم به جمهوری اسلامی که پیاده شدن احکام اسلام به عنوان تنها عامل نجات بخش ما از دست استکبار شرق و غرب رأی دادند ، چه بود؟ آن آزادی که ما را از وابستگی و تقلید از روش و منش بینگانگان آزاد کرد چه بود ؟ آیا این آزادی نبود که می خواستیم روی پای خود بیایستیم و راه غلط رفته دیگران را تقلید نکنیم؟ آیا این آزادی و آزادگی نبود که می خواستیم در پناه اسلام ،فارغ از بی بند و باری ها و آلودگی های جامعه مادی و غرایز و شهوات حیوانی ، جامعه متعالی و متکامل را بسازیم که رشد عقلانی مردمان آن زمینه ساز ظهور آن امام غریب گردد ؟و آیا به خاطر به دست آوردن این آزادی نبود که بهترین جوانان و افراد این مملکت خون دادند ؟.

میان آن آزادی تا این آزادی چه قدر فاصله است آری حجاب سلب آزادی است برای آزادی، برای آزادگی ،برای تعالی و کمال انسانی و مدنی . چنین آزادی را که انسان را مختار به گناه ، فساد اخلاق و اضمحلال خانواده کند بهتر است نیست شود تا جای پای آزادی متعالی که انسان را به کمال تعالی و ارزشهای والای انسانی و حفظ بنیاد خانواده و جامعه می کشاند ،باز شود.

با این تفاصیل می توان فهمید که چقدر گفته کسانی را که حجاب را یک امر فرعی و شخصی می دانند ساده لوحانه است زنان بیش از نیمی از جامعه را شامل می شوند که از نظر کیفی بر تمام جامعه اثر گزار اند . بنابراین طرز پوشش زنان نه تنها بر خانواده خودشان بلکه بر تمام جامعه اثر می گزارد اگر فرهنگ مد پرستی و بی عفتی در جامعه رواج یابد در حقیقت دیگرچیزی به نام فرهنگ اسلامی در جامعه باقی نخواهد ماند چرا که جامعه ای که ظاهر آن و طرز برخورد مردم با یکدیگر اسلامی نباشد و نشانه های اسلامی بودن در آن کمرنگ باشد ، هر چند مردم آن نماز خوان و روزه بگیر باشند، نمی توان آن جامعه را اسلامی نامید چرا که نماز و روزه امری در حوزه شخصی است اما حجاب امری اجتماعی است.

۲- دومین عاملی که باعث شکست طرح حجاب و عفاف شد معرفی نکردن الگویی برتر از حجاب چه در مراکز خرید ،و چه در رسانه بود . اگر حجاب برتر چادر است و اگر استفاده از رنگ های سنگین و لباس ها و مانتوهای بلند و گشاد ،لازمه یک پوشش اسلامی با رعایت حد و حدود آن است چرا لباس ها و پوشش های ارائه شده در مراکز خرید ، در تن مانکن ها و همچنین پوشش های خانم ها در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزییونی نه تنها در حد و اندازه های پوشش اسلامی نیست بلکه این لباسها کأنه الگوهایی برای بی حجابی اند نه الگوهایی برای حجاب . چه طور می توان انتظار حجاب برتر از دختران و زنان داشت در حالیکه آنچه برای آنها در رسانه و مراکز خرید معرفی و تبلیغ می شود ، الگوها و مدهای غربی و غیراسلامی است اگر حجاب برتر اسلامی چادر است پس چرا در فیلم های سینمایی و تلویزیونی دیگر اثر چندانی از این حجاب برتر را نمی بینیم مگر در خانم های مذهبی و پا به سن گذاشته بی سواد خانه دار که شاید همین نمادی باشد بر اینکه چادر یک امر عرضی نشان دهنده سنت و مذهب در قشر خاص مذهبی است و در غیر آن جایگاه چندانی در بین جوانان تحصیل کرده و بزرگ شده در خانواده های مدرن و روشنفکر ندارد و این همان تقابل بین مدرنیته و سنت و مذهب و روشنفکری است که اینگونه خواسته و ناخواسته در سریالها و فیلم های تلویزیونی رسانه خود ما به اذهان جوانان ما وارد می شود .و همه اینها در کنار مانع بزرگ و غول آسایی نظیر ماهواره ها و مراکز خبری و تبلیغاتی بیگانگان قرار می گیرد که به مشکلات فرهنگی و اخلاقی جامعه ما چون بی حجابی و بی بند و باری دامن می زند و رسانه ملی ما نه تنها توان مبارزه به خصوصی را در مقابل این هجمه تبلیغاتی بر علیه یک ارزش والای اجتماعی نشان نداده بلکه در موارد بسیاری با تسامح و چشم پوشی با این معزلات کنار آمده و سینما نیز با برخی آثار سبک و بی ارزش خویش به ابزاری در دست دشمن و تأیید کننده آموزه های آن در رواج بی حجابی و روابط آزاد بدل شده است

۳- سومین و آخرین دلیلی که میتوان آن را مسبب شکست این طرح دانست ،عدم هماهنگی و وحدت ارگانهای مختلف و مرتبط با این قضیه با یکدیگر است .انجام تغییرات فرهنگی ،ابتدا باید از دستگاههای مرتبط با دولت به عنوان الگویی برای سایر مردم ،آغاز شود .نه اینکه ارزشی که به عنوان یک قانون و یک حد و مرز هنوز در خود اداره ات دولتی اجرا نشده ، با زور و اجبار به گروهی از مردم تحمیل شود .

در طرح های امنیتی و اخلاقی ، حل مشکل بی حجابی جامعه به گردن نیروی انتظامی افتاد و این ارگان در مواردی مقطعی و در زمانهایی خاص توانست تا حدی جلوی بی حجابی را بگیرد .اما نکته اصلی اینجاست که نمی توان با تغییرات مقطعی باورها و اعتقادات درونی پایداری ایجاد کرد و نمی توان تا زمانیکه اراده جمعی مردم را برضد یک ضد ارزش بسیج نشده ، و تا زمانیکه اکثریت مردم به باور و اعتقاد حسن بودن یک ارزش و قبیح بودن ضد آن نرسیده اند ،ارزشی را به آنها تحمیل کرد ولی این مسئله به معنای صبر کردن و دست روی دست گذاشتن تا ایجاد آمادگی در مردم نیست بلکه اهمیت زمینه سازی و ایجادآمادگی برای پذیرش همگانی به این حکم و دستور الهی است .و این مهم جز با کار فرهنگی بنیادی ،الگوسازی رسانه ای و همکاری تمامی ارگانها و نهادهای دولتی و قانونی کردن حجاب و مشخص کردن حد و حقوق واقعی آن در ادارات و دانشگاهها و مراکز عمومی محقق نخواهد شد می شود

امید است مسئولین فرهنگی کشور،فعالان سیاسی و دانشجویی مسئولیت مهمشان را در راه اشاعه ارزشهای اسلامی و مذهبی از طریق مبارزه فرهنگی با چنین آسیب ها و آفت هایی جدی بگیرند در غیر این صورت باید منتظر پیامدهای وخیم تهاجم فرهنگی و تغییر نظام فکری و عقاید جوانان به سوی خواسته های دشمن باشند.

همچنین ببینید

حضور زن امروز ایرانی در جامعه

‍ امام خامنه‌ای آن کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *