عفت سامانه جامع عفاف و حجاب
اشاره به زنان یا مردانی که از جنس مخالفاشان نفرت دارند و یا اینکه حداقل اینگونه نمایش می دهند، موضوع تازه ای نیست؛ اما نحوه پرداخت و بیان گیرا موجب برتری آن اثر به سایر آثار مشابه می شود؛ چنانکه مانی حقیقی یکی از بازیگران فیلم جمله ای در تایید این ادعا به کار می برد که ما لطیفه خوب و بد نداریم بلکه لطیفه گوی خوب و بد داریم.
ورود حی
ا ممنوع!!!
ا ممنوع!!! رامبد جوان، جوان زبر و زرنگی که اوائل دهه هفتاد در قامت یک بازیگر مطرح شد، این روزها کم کم به عنوان یک کارگردان با شم قوی و مخاطب شناسی بالا تثبیت شده است.
فیلم های جوان مثل خودش چابک و سرخوشانه هستند و از ریتم و نفس نمی افتند ،حالا این توانایی را در کنار نویسنده ی توانایی چون پیمان قاسم خانی بگذارید که نتیجه ی این ترکیب چیزی جز موفقیت در گیشه نیست.
اصول فیلمنامه نویسی به خوبی رعایت شده و با خست در اطلاعات دادن، مخاطب را سر در هوا نگه نمی دارد .
در ده دقیقه اول ما کاملاً با حال و هوای فیلم و گره فیلم روبرو می شویم.
«ورود آقایان ممنوع» ماجرای مدرسه ای است با مدیریت زنی عجیب و غریب (در این روزگار) که ورود هر گونه مردی را به مدرسه اش ممنوع کرده است، اما این خط قرمز به خاطر حادثه ای که برای معلم شیمی پیش می آید ،موجب باز شدن پای اولین مرد به مدرسه می شود.
اشاره به زنان یا مردانی که از جنس مخالفاشان نفرت دارند و یا اینکه حداقل اینگونه نمایش می دهند، موضوع تازه ای نیست؛ اما نحوه ی پرداخت و بیان گیرا موجب برتری آن اثر به سایر آثار مشابه می شود. چنان که مانی حقیقی یکی از بازیگران فیلم، جمله ای در تایید این ادعا به کار می برد که ما لطیفه ی خوب و بد نداریم بلکه لطیفه گوی خوب و بد داریم.
قاسم خانی در کنار استفاده از طنز کلامی به وفور از موقعیت های کمک استفاده می کند اما متاسفانه در بسیاری از موقعیت ها نویسنده دست روی نقاط ضعف مخاطب می گذارد و برای خنداندن هیچ ابایی از اشارات اروتیک(جنسی) و بوالهوسانه ندارد. ترفندی که البته در سن پطرزبورگ شدیدتر و شنیع تر به کار گرفته شده بود.
شاید قوت قاسم خانی در خوب خواندن و خوب فیلم دیدن باشد که در فیلمنامه هایش هم اثر گذار است؛ چنان که سن پطرزبورگ قرابت خاصی با راز داوینچی دارد و این اثر تشابه زیادی با فیلم مونیشکا دارد .
نقش خانم مدیر با بازی ویشکا آسایش که انصافاً بازی قابل قبولی هم ارائه می دهد و ذاتاً با مردها و عشق مخالف است و تمام اطرافیانش را از ابتلا به این دو باز می دارد. زنی است تندخو و سخت گیر و غیرمنعطف که با هیبتی که برایش ساخته اند بیشتر شبیه مردان است (قدبلند و صورت پر مو (سبیل)).
وقتی با این شمایل و صورت آرایش نکرده و نسبتاً محجبه، در فیلم حضور دارد، دارای روحیات متصلب و سخت است؛ اما وقتی در نیمه ی پایانی فیلم دستی به سر و صورتش می کشد و آرایش می کند و روسری اش کمی به عقب تر می رود، ناگهان مهربان تر می شود؛ گویی ساده و محجبه گشتن زن ها مساوی با تندخویی و بداخلاقی است و همین که رنگی به صورتتان بزنید، اقبال و جذابیت و خوش خلقی، سراغتان می آید؟
طبیعتاً این زن، منفور هم است و احترام دیگران بیشتر از روی ترس است. موضع گیری های یک طرفه و غیرمنطقی اش موجب شده است که مغرضانه منطق خیلی از جملات درستش، لابه لای انبوه جملات افراطیش گم شود و به سخره گرفته شود. به یاد بیاورید سکانسی که خانم آسایش نسبت به جراحی زایمان توسط مردان اعتراض می کند که این حرف صواب هم با سابقه ی مردستیزی که از خانم آسایش برایمان ترسیم کرده اند، از موضع فمنیستی نشان داده می شود نه از منظر حیا و عرف.
نکته نهایی آن که آخر معلوم نیست که فیلم چه اصراری دارد که بگوید محیط های تک جنسی و غیر مختلط موجب عقده ای و کم جنبه شدن آدم ها می شود!؟؟ دختران این مدرسه چون در مدرسه ای که درس می خوانند، هیچ مردی ندیده اند، عاشق اولین مردی که پایش را داخل مدرسه می گذارد می شوند؛ ولو اینکه این معلم (عطاران) کچل و عینکی و دست و پاچلفتی باشد!! یعنی اینکه اگر می خواهید بچه هایتان عقده ای بار نیایند از همین سنین نوجوانی نحوه ی برخورد با جنس مخالف را به آنها بیاموزید!؟
منبع:خبرگزاری دانشجو
حجاب و عفاف،حجاب وعفاف،عفاف و حجاب،عفاف وحجاب،utht, p[hf،utht, p[hf،p[hf, utht،p[hf, utht
