خانه / مقالات حجاب / امام خمینى، و گستره آزادى زن‏

امام خمینى، و گستره آزادى زن‏

 امام خمینى، و گستره آزادى زن‏

جلد ۱ 

مسإله ( (آزادى زنان)) بسان بسیارى از مفاهیم اجتماعى و سیاسى جدید چندپهلو و لغزنده است، چرا که مى توان آن را بر بستر فرهنگ و اندیشه هاى گوناگون ارایه و نتایج متفاوت از آن برگرفت. به تعبیر دیگر، آزادى زنان مانند اصل آزادى از منظرهاى گوناگون بدان نگریسته مى شود و صف بندیهاى ویژه اى را ایجاد مى کند. ممکن است آزادى زن در معناى اباحى گرى و ابتذال به کار گرفته شود. چنانچه ممکن است آن را به معنى رهایى از قید و بند سنتهاى قومى و مردسالارانه به کار گرفت، یعنى زن انسانى مستقل است که مى تواند خود انتخاب گر باشد.

 

 

در این نوشتار، آزادى زن به معناى دوم از دیدگاه امام خمینى مورد بررسى قرار مى گیرد. بدان معنا که در منظومه فکرى امام آزادى زن چگونه است؟ زنان در اشتغال، تحصیل، ورزش، هنر، مسافرت، مشارکت سیاسى و حضور در مراکز قدرت تا چه میزان مستقل اند؟ در انتخاب سلوک شخصى و خانوادگى، منشهاى رفتارى و … تا کجا مى توانند روى پاى خود بایستند؟ میزان وابستگى زنان به مردان به طور عام و شوهران و پدران چه اندازه است؟

اینها پرسشهایى است که تلاش مى شود جواب آن را از اندیشه و تفکر امام برگیریم. باید بیفزاییم که امام هر کجا سخن گوید یا بنویسد از موضع فقیه و اسلام شناسى باید بدان نظر کرد و نباید تنها آراى او را از لابه لاى کتب فقهى جستجو کرد.

براى دستیابى به مقصود، این نوشتار در دو بخش تنظیم مى گردد، یکى استخراج و ارایه دیدگاههاى امام در مقوله آزادى زن و دیگرى تحلیل فقهى و دینى آن. امید است در این سالى که به یاد او و در جهت احیاى نام و اندیشه اش سامان‏دهى شده این قلم هم خدمتى گرچه اندک ارایه داده باشد.

امام خمینى و آزادى زنان‏ 

در لابه لاى گفته ها و نوشته هاى امام در دوران مبارزه و دو دهه اول انقلاب به مواردى بسیار برمى خوریم که در بحث آزادى زنان رهگشا و بستر تحقیق و پژوهش مى تواند قرار گیرد. برخى از این گفته و نوشته ها به آزادى زن به صورت کلى اختصاص دارد و برخى دیگر به بیان مصادیق و عرصه هاى آزادى مى پردازد، اینک این دو گونه سخن و کلام به صورت مجزا نقل مى گردد:

در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادى آنها نبوده است؛ به عکس اسلام با مفهوم زن شى‏ء شده و به عنوان شى‏ء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت وى به وى باز داده است، زن مساوى مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهاى خود را انتخاب کند، اما رژیم شاه که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق مى کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند و اسلام شدیدا معترض به این امر ا ست. این رژیم آزادى زن را البته نظیر آزادى مرد از میان برده و پایمال ساخته است، زنان مانند مردان زندانهاى ایران را پر کرده اند و در اینجاست که آزادى آنها در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است. ما مى خواهیم که زنان را از فسادى که آنها را تهدید مى کند آزاد سازیم. (۱)

۲- تبلیغات سوء شاه و کسانى که با پول شاه خریده شده اند، چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه کرده اند که خیال مى کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه نشین کند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند کارهاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم، زن چون مرد در تمام اینها آزاد است؛ زن هرگز با مرد فرقى ندارد. (۲)

۳- زنان در جامعه اسلامى آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچ وجه‏جلوگیرى نمى شود، از چیرى که جلوگیرى مى شود، فساد اخلاقى است که زن و مرد نسبت به آن مساوى هستند و براى هر دو حرام است. (۳)

۴- در نظام اسلامى، زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رإى دادن، حق رإى گرفتن، در تمام جهاتى که مرد حق دارد، زن هم حق دارد لیکن هم در مرد مواردى است که چیزهایى به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردى هست که به دلیل آنکه مفسده میآفریند حرام است. (۴)

زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت کند. شما همان گونه که در نهضتها نقش اساسى داشته اید و سهیم بوده اید، هم اکنون هم باز باید در پیروزى سهیم باشید و فراموش نکنید که هر موقع اقتضا کند، نهضت کنید و قیام کنید. (۵)

۶- زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینى آزادند و تجربه کنونى فعالیتهاى ضد رژیم، نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادى خود را در پوششى که اسلام مى گوید یافته اند. (۶)

۷- در اسلام زن باید حجاب داشته باشد ولى لازم نیست که چادر باشد بلکه زن مى تواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. (۷)

۸- زنان در جامعه اسلامى آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچ وجه جلوگیرى نمى شود، از چیزى که جلوگیرى مى شود، فساد اخلاقى است که زن و مرد نسبت به آن مساوى هستند و براى هر دو حرام است. (۸)

زن و مرد همه آزادند در اینکه دانشگاه بروند، آزادند در اینکه عرض مى کنم- رإى بدهند، رإى بگیرند. (۹)

۱۰- اسلام با آزادى زن نه تنها موافق است، بلکه خود پایه گذار آزادى زن در تمام ابعاد وجودى زن است. (۱۰)

۱۱- (در پاسخ به سوال خبرنگار آلمانى فرمود:) این حرفهایى که راجع به زنان و یا مسایل دیگر شنیده اید، اینها همه تبلیغات شاه و اشخاص مغرض است، زنها آزاد هستند و در تحصیل هم آزاد هستند، در کارهاى دیگر هم آزادند همان طور که مردها آزادند. (۱۱)

۱۲- (در جمع گروهى از خواهران معلم و محصلین مشهد فرمودند:)

این آزادى که الان براى ملت ما هست، براى زن، براى مرد، براى نویسنده ها، براى چیزها، این آزادى، آزادى است در کلیه امورى که این امور به نفع خود شما هست. شما آزادید بروید بیرون مطالب خودتان را بگویید، انتقاد از دولت بکنید، انتقاد از هر کس که پایش را کج گذاشت بکنید. هیچ کسى نیست که به شما بگوید چرا؟

بروید در جهادسازندگى، با ملت خودتان بروید و همراهى کنید. آزادید، مى روید مى کنید، تمام چیزهایى که در رشد انسان در رشد خواهرها و برادرها و این کودکهاى عزیز دخالت دارد اینها همه آزاد هستند. (۱۲) در این دوازده بندى که از سخنان امام نقل شد و نمونه هایش بسیار است علاوه بر تإکید بر اصل آزادى زنان از محورها و مصادیق آزادى به این شرح یاد شده است:

یک. آزادى تحصیل‏

دو. آزادى شرکت در امور سیاسى‏

سه. آزادى اشتغال و فعالیتهاى اقتصادى‏

چهار. آزادى سفر

پنج. آزادى در نوع پوشش با حفظ حدود حجاب‏

طرح مسإله آزادى زنان از یک انسان شناسى ویژه برمى خیزد. در این انسان شناسى زن و مرد از هویت انسانى مستقل برخوردارند و هیچ یک نسبت به دیگرى اصل نیست. این معنا از متون مسلم دینى بویژه قرآن کریم استخراج مى شود و به راحتى قابل اثبات است. در اینجا از شرح این مسإله صرف نظر مى کنیم و تنها به شرح مبانى دینى پنج محور یادشده مى پردازیم، ضمن آنکه به جهت طولانى شدن مقاله محورهاى چهارم و پنجم یعنى آزادى شعر و آزادى در نوع پوشش را به فرصتى دیگر وا مى گذاریم.

یک. آزادى تحصیل‏

یکى از ارزشمندترین ویژگیهاى انسانى، توان و استعداد او براى کسب آگاهى و معرفت است. آگاهى از خویشتن، از جهاتى که در آن زندگى مى کند، از اسرار و رموز نهفته در هستى و … این آگاهى را انسان از طریق حواس، تعقل و کشف و شهود مى تواند کسب کند و به میزان آن براى خویشتن کمال وجودى به دست آورد. در شریعت اسلامى این کمال از صنفى دریغ نشده بلکه انسانیت با تمامى اصنافش به دانش طلبى دعوت شده است.

خداوند آنجا که دانشیان را مى ستاید و جاهلان را نکوهش مى کند به صورت عام سخن گفته است:

یرفع الله الذین آمنوا و الذین اوتوا العلم درجات. (۱۳) خدا رتبه کسانى از شما را که گرویده و کسانى که دانشمندند بر حسب درجات بلند گرداند.

قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون. (۱۴) بگو: آیا کسانى که مى دانند و کسانى که نمى دانند یکسانند؟! همچنین خداوند یکى از اهداف پیامبران را تعلیم انسانها دانسته بدون آنکه آن را مختص صنفى سازد:

کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلو علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم‏ما لم تکونوا تعلمون. (۱۵) همان گونه که در میان شما پیامبرانى از شما فرستادیم آیات ما را بر شما تلاوت مى کنند، شما را تزکیه کرده و کتاب و حکمت میآموزند و به شما میآموزند آنچه نمى توانستید یاد بگیرید.

به جز این در کلام پیشوایان و سیره زندگى آنان، تشویق و ترغیب به دانش طلبى بسیار دیده مى شود.

اگر از تعبیرهایى عام چون؛ طلب العلم فریضه على کل مسلم. (۱۶)

دانش اندوزى بر هر مسلمانى واجب است.

لیت السیاط على روس اصحابى حتى یتفقهوا فى الحلال و الحرام. (۱۷) کاش تازیانه بر سر یاران من بود تا حلال و حرام را بفهمند.

بگذریم، سخنانى در خصوص دانش جویى زنان، از آن بزرگواران نقل شده است:

طلب العلم فریضه على کل مسلم و مسلمه. (۱۸) آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.

پیامبر (ص) فرمود: اضربوا النسإ على تعلیم الخیر. (۱۹) زنان را در آموزش خیر و نیکى، تنبیه کنید.

پیامبر (ص) فرمود: نعم النسإ نسإ الانصار لم یمنعهن الحیإ ان یتفقهن فى الدین. (۲۰) زنان انصار، خوب زنانى هستند، حیا و شرم مانع فقه آموزى آنان نیست. از اینها که بگذریم شواهد بسیار بر رواج علم و دانش در میان زنان در عصر رسول خدا مى بینیم:

الف پرسش زنان از پیامبر (ص)

تاریخ صدر اسلام نمونه هایى بسیار از علمآموزى و دانش طلبى زنان در ذهن خود نهفته دارد. زینب عطاره که به خرید و فروش لوازم آرایش زنان، اشتغال دارد، نزد پیامبر آمد و از چگونگى آفرینش جهان پرسید. رسول خدا نیز پاسخ وى را به شرح باز گفت و از ابتداى خلقت برایش سخن گفت. (۲۱) اسمإ دختر عمیس وقتى از هجرت حبشه بازگشت نزد زنان رسول خدا رفت و از آنان پرسید آیا قرآنى در باره زنان‏نازل شده است؟ چون پاسخ منفى شنید نزد پیامبر آمد و گفت زنان در خسران و زیانند رسول خدا فرمود: چرا؟ گفت:

زیرا آیه اى در باره زنان نازل نشده، آنگاه آیه ۳۵ از سوره احزاب فرود آمد. (۲۲)

ب پرسش زنان از صحابه‏

نمونه اى از تاریخ صدر اسلام براى گواهى کافى است. عبدالله بن مسعود گوید: چرا کسانى را که خداوند در قرآن لعنت کرده، لعن نکنم، یعنى زنان خال کوبنده (واشمه) و زنانى که نزد آنان براى خال کوبى (مستوشمه) مى روند و آرایشگرانى که موى برخى زنان را به سر بعضى دیگر وصل مى کنند (واصله) و کسانى که نزد آنها براى این کار مى روند (مستوصله)! زنى این سخن را شنید، تمام قرآن را قرائت کرد و این گفته ابن مسعود را در قرآن نیافت. روز بعد، نزد او آمد و گفت: شب گذشته تمام قرآن را خواندم و آنچه تو گفتى در قرآن نبود.

ابن مسعود گفت: مگر خداوند نفرموده است:

ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؟ (۲۳) آنچه را پیامبر آورد بگیرید و از آنچه بازداشت، بپرهیزید. و رسول خدا فرمود: خداوند زنهاى واشمه و مستوشمه را لعنت کرده است. (۲۴)

ج پرسش صحابه از زنان‏

پرسشهایى که صحابه از فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) و عایشه داشتند کم نیست. روزى ابن مسعود نزد فاطمه (س) آمد و گفت: آیا پیامبر چیزى از دانش نزد شما گذارده است؟

فاطمه (س) به کنیزش گفت: برگه هایى را که از پدرم بر جاى مانده بیاور. (۲۵)

همچنین پرسش صحابه از عایشه بسیار بود و نقدهاى او نیز بر صحابه بسیار است.

زرکشى در کتاب ( (الاجابه لایراد ما است درکته عایشه على الصحابه)) ۹۰ روایت را ذکر مى کند که عایشه در آنها به نقل صحابه خرده گرفت و روایت آنان را تصحیح کرد. این دو نمونه، از مواردبسیار است.

د- پرسش زنان از زنان‏

زنان در عصر پیامبر از همسران رسول خدا و دختر وى پرسش بسیار داشتند. زنى نزد فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) آمد و گفت: مادر ناتوانى دارم و برخى مسایل نماز برایش مشتبه شده، مرا نزد شما فرستاد تا مسإله اش را بپرسم. حضرت فاطمه جواب داد. او دوباره سوال کرد و جواب شنید و چند بار تکرار شد تا زن خجل شد. (۲۶) زنى دیگر آمد و گفت: شوهرم فرستاده که از شما بپرسم آیا از شیعیان شما هستم؟ حضرت در پاسخ فرمود: اگر به اوامر و نواهى ما عمل مى کنى، از شیعیان هستى و گرنه، خیر. (۲۷) این نهضت علمى در میان زنان، تحولى در فرهنگ جزیره العرب و سرزمینهاى اسلامى ایجاد کرد، در جامعه اى که مردان نیز از نعمت علم و کتابت محروم بودند، زنان و مردانى فرزانه رشد یافتند.

در پرتو این نهضت، زنان در عرصه هاى دانش روزگار خویش صاحب نقش شدند. آثار علمى که توسط بانوان پدید آمده کم نیست.

در حوزه نقل و روایت حدیث زنان نقشى ویژه داشتند. کتبى مانند:

مسند فاطمه، مسند عایشه، موسوعه امهات المومنین، جامع مسانید النسإ از این امر پرده برمى دارد.

دکتر صالح یوسف معتوق، تلاشهاى زنان را در روایت حدیث در قرن هشتم هجرى در یک جلد کتاب نشان داده است. (۲۸) و نیز به عنوان نمونه مى توان از کتاب خانم دکتر ناجیه عبدالله ابراهیم نام برد که با عنوان ( (الجهود العلمیه للمرإه خلال القرنین الخامس و السادس الهجریین)) تلاشهاى علمى زنان مسلمان در بغداد قرن پنجم و ششم را نشان داده است. (۲۹) همچنین استاد احمد محمد عیسى جایگاه علمى زنان‏ مسلمان را در قرنهاى میانه تاریخ اسلامى در یک مقاله کوتاه آشکار ساخته است. (۳۰) تنها در کشور ایران در فاصله سالهاى ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۴ تعداد ۳۸۴۷ کتاب توسط بانوان ترجمه و تإلیف شده است. (۳۱) در دوره هاى مختلف اسلامى زنانى بزرگ بر کرسى تدریس نشستند و فرزانگانى در مکتب آنان تلمذ کردند.

زینب دختر محمد بن عثمان دمشقى جلسه درس داشت که کمتر از پنجاه نفر در درسش شرکت نمى کردند و ابن حجر یکى از آنان بود. (۳۲) ابن عساکر (۴۹۹ ۵۷۱ ق) نزد بیش از هشتاد زن کسب دانش حدیث کرد. (۳۳) سخاوى نویسنده کتاب ( (الضوء اللامع)) از پنجاه زن درس آموخت. (۳۴) در حوزه هاى شیعى نیز این امر متداول بوده است.

و در عصر حاضر نیز بانو امین اصفهانى یکى از آن صاحبان دانش و کرسى تدریس بود که عالمانى چون علامه امینى نویسنده کتاب الغدیر و آیت الله مرعشى نجفى از او اجازه روایت داشتند. (۳۵) با این همه شواهد و قراین نقلى و تاریخى، جاى این سخن نیست که محدودیتى در دانش اندوزى زنان وجود دارد و اگر در حدیث و روایت هم منعى باشد بر فرض درستى، معنایى خاص دارد و قابل تعمیم و توسعه نیست؛ چنان که عالمان مسلمان چه شیعه و چه سنى به این گونه از احادیث عمل نکرده اند، و این نشان از این دارد که یا در درستى آن تردید داشته و یا از آن معناى خاص فهمیده اند.

البته این نکته جاى انکار نیست که در برخى جوامع اسلامى محدودیتهایى در علمآموزى زن وجود داشته است ولى این را نباید به فرهنگ اسلامى منسوب کرد. فرهنگ اسلامى آن بود که از آیات قرآنى و روایات پیامبر و سیره آن بزرگوار آوردیم. بلکه این را باید فرهنگ التقاطى مسلمین نام نهاد.

بدان معنا که تإثیر فرهنگهاى بیگانه بر فرهنگ اسلام، فرهنگ جدیدى به نام فرهنگ مسلمین پدید آورده است، این فرهنگ قابل دفاع نیست بلکه مسلمانان باید در پالایش آن بکوشند.همچنین نباید قصور و کوتاهى زنان را در امر دانش اندوزى به حساب دین و شریعت گذارد.

حاصل آنکه، شریعت اسلامى زنان و مردان را یکسان به دانش دعوت کرد و مانعى در راه کمال خواهى آنان قرار نداده است.

و امام خمینى نیز با همین آموزه از آزادى تحصیل زنان و شرکت آنان در دانشگاهها سخن مى راند و همین امر سبب شد که اقبال بانوان به تحصیل تا آنجا به پیش رود که امروزه بیش از نیمى از پذیرفته شدگان در دانشگاهها را زنان تشکیل مى دهند.

دو. آزادى شرکت در امور سیاسى‏

مشارکت سیاسى زنان از متون دینى و تاریخ صدر اسلام به وضوح و روشنى قابل تإیید و اثبات است. قرآن کریم بارزترین نمودهاى فعل سیاسى را براى زنان اثبات مى کند. در اینجا به ذکر چند شاهد و گواه بسنده مى شود.

بیعت‏

قرآن کریم بیعت با حکومت را که بارزترین فعل سیاسى در جامعه مى باشد براى زنان مى پذیرد:

یا ایها النبى اذا جإک المومنات یبایعنک على إن لا یشرکن بالله شیئا و لا یشرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولادهن و لا یإتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فى معروف فبایعهن و استغفرلهن الله ان الله غفور رحیم. (۳۶) اى پیامبر چون زنان باایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزى را با خدا شریک نسازند، و دزدى نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچه هاى حرامزاده پیش دست و پاى خود را با بهتان [و حیله‏] به شوهر نبندند، و در [کار] نیک از تو نافرمانى نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده مهربان است.

تاریخ صدر اسلام نیز نشان دهنده تحقق این عمل سیاسى از سوى زنان است. در بیعت ( (عقبه ثانیه)) که گروهى از مردمان مدینه پس از انجام اعمال حج با رسول الله بیعت کردند دو زن به نام ام عماره و اسمإ حضور دارند. (۳۷) به جز اینها زنان دیگرى نیز در مکه با پیامبر بیعت کردند. (۳۸) ابن سعد در کتاب طبقات، صفحاتى را به چگونگى بیعت زنان با پیامبر و محتواى بیعتها اختصاص داده است. (۳۹) در فصلى دیگر از این کتاب نام هفتاد زن را برمى شمرد که در بیعتها شرکت داشتند. (۴۰) در این بیعتها چنانچه از آیه قرآن نیز استفاده مى شود زنان بر دو امر بیعت کردند؛ یکى دیندارى و پذیرفتن اسلام و دیگرى پیشوایى پیامبر به عنوان رییس حکومت. محمدعلى قطب کتابى را به بیعت زنان با پیامبر اختصاص داده است. (۴۱)

۲- هجرت‏

هجرت یکى دیگر از حرکتهاى اجتماعى و سیاسى است که در صدر اسلام دو بار اتفاق افتاد. زنان مسلمان در هر دو مهاجرت شرکت داشتند، این مهاجرتها داراى ابعاد سیاسى بسیار بود. از یک سو طرد و نفى نظام حاکم بر جامعه را نشان مى داد، و از سوى دیگر ابلاغ پیام آیین جدید را به همراه داشت و از طرف سوم تدبیر سیاسى بود براى ماندگارى و پایدارى مکتب نوظهور، بدین معنا که اگر مشرکان مسلمانان را در مکه نابود ساختند، پیروان آیین نو در مکانى دیگر به حمایت و حراست آن بپردازند. قرآن کریم در آیات متعددى از مهاجرت زنان مسلمانان سخن گفته است:

اولا هجرت را بر زنان و مردان به طور مساوى واجب مى کند:

ان الذین توفاهم الملائکه ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا:

کنا مستضعفین فى الارض. قالوا: الم تکن ارض الله واسعه فتهاجزوا فیها فاولئک مإواهم جهنم و سإت مصیرا. الا المستضعفین من الرجال و النسإ و الولدان لا یستطیعون حیله و لا یهتدون‏

سبیلا. (۴۲) کسانى که بر خویشتن ستمکار بوده اند، [وقتى‏] فرشتگان جانشان را مى گیرند، مى گویند: ( (در چه [حال‏] بودید؟ پاسخ مى دهند: ( (ما در زمین از مستضعفان بودیم)) مى گویند:

( (مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟)) پس آنان پایگاهشان دوزخ است، [دوزخ‏] بد سرانجامى است. مگر آن مردان و زنان و کودکان فرودستى که چاره جویى نتوانند و راهى نیابند.

چنان که روشن است تمام کسانى که از هجرت سر باز زنند در دوزخ جاى مى گیرند مگر مردان و زنان ناتوان و کودکان. پس باید همه مسلمانان چه مرد و چه زن هجرت کنند تا دین خدا محفوظ بماند.

ثانیا، از هجرت زنان به مدینه به همراه پیامبر (ص) به طور خاص یاد مى کند: یا ایها النبى انا احللنا لک ازواجک اللاتى آتیت اجورهن و ما ملکت یمینک مما افإ الله علیک و بنات عمک و بنات عماتک و بنات خالک و بنات خالاتک اللاتى هاجرن معک. (۴۳) اى پیامبر! ما براى تو آن همسرانى که مهرشان را داده اى حلال کردیم، و [کنیزانى‏] را که خدا از غنیمت جنگى در اختیار تو قرار داده، و دختر عمویت و دختران عمه هایت و دختران دایى تو و دختران خاله هایت که با تو مهاجرت کرده اند.

یکى از زنانى که در مهاجرت شرکت داشت اسمإ همسر زبیر بود. او مى گوید در این مهاجرت فرزندم عبدالله را حامله بودم و زمان باردارى به پایان رسیده بود. به سوى مدینه آمدم و در قبا وضع کردم. (۴۴) ثالثا، در آیه اى دیگر آزمودن زنان مهاجر را تبیین کرده است: یا ایها الذین آمنوا اذا جإکم المومنات مهاجرات فامتحنوهن الله اعلم بایمانهن فان علمتموهن مومنات فلا ترجعوهن الى الکفار لاهن حل لهم و لا هم یحلون لهن. (۴۵) اى کسانى که ایمان آورده اید، چون زنان باایمان مهاجر نزد شما آیند آنان را بیازمایید. خدا به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را به ایمان تشخیص دادید، دیگر ایشان را به سوى کافران باز نگردانید: نه آن زنان بر ایشان حلالند و نه آن [مردان‏] بر این زنان حلال.

در پیمان صلح حدیبیه مقرر بود که مسلمانان اگر به مدینه آمدند برگردانده شوند. اما خداوند این آیه را فرو فرستاد و زنان را از آن پیمان مستثنى کرد. ابن عباس گفته است آزمون زنان مهاجر این چنین بود که اعتراف مى کردند: ( (از جهت کینه شوهر، یا تمایل به سرزمین جدید و دستیابى به دنیا هجرت نکردم بلکه به جهت علاقه به خدا و پیامبر هجرت نمودم.)) (۴۶) دمیمه دختر بشر، سبیعه دختر حارث، بروغ دختر عقبه، عبده دختر عبدالعزیز از زنانى بودند که مهاجرت کردند و آزموده شدند.

۳ امر به معروف و نهى از منکر یا نظارت عمومى‏

فرمان به خوبیها و بازداشتن از بدیها و نظارت و کنترل کارگزاران سیاسى یکى از تکالیف اجتماعى اسلام است که هر مرد و زن بالغ بدان موظف است. در قرآن کریم یازده آیه پیرامون این فریضه و قانون نازل شده است.

در یکى از این آیات امر به معروف و نهى از منکر به عنوان یک نوع ولایت اجتماعى که مومنان بر یکدیگر دارند معرفى شده است.

در همین آیه تصریح شده که این وظیفه مشترک زنان و مردان است:

و المومنون و المومنات بعضهم اولیإ بعض یإمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم. (۴۷) و مردان و زنان باایمان، برخى بر برخى ولایت دارند به کارهاى پسندیده وا مى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند، و نمازشان را برپا مى کنند و زکات مى دهند، و از خدا و پیامبرش فرمان مى برند، آنانند که خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که خدا عزیز و حکیم است.

این آیه نشان مى دهد که جامعه اسلامى از هویتى واحد برخوردارند و مرد بودن و زن بودن این‏هویت را بر هم نمى زند.

این مجموعه با هویت واحد بر یکدیگر ولایت دارند، از این رو باید متصدى این فریضه و تکلیف الهى شوند.

۴ حکومت ملکه سبا (بلقیس)

داستان ملکه سبا و پادشاهى او در قرآن کریم به خوبى یاد شده و مورد نقد و ذم قرار نگرفته است. از سوى دیگر آیات قرآنى وى را فردى اهل رإى و نظر و نیز شور و مشورت و حق طلب معرفى مى کند چرا که وقتى نامه سلیمان به او رسید با درایت به حل مشکل پرداخت و به سلیمان گروید:

انى وجدت امرإه تملکهم و اوتیت من کل شئى و لها عرش عظیم. (۴۸) من [آنجا] زنى را یافتم که بر آنها سلطنت مى کرد و از هر چیزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت.

قالت یا ایها الملا انى القى الى کتاب کریم. (۴۹) ملکه سبا گفت:

( (اى سران [کشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است.)) قالت یا ایها الملا افتونى فى امرى ما کنت قاطعه امرا حتى تشهدون. (۵۰)

گفت: ( (اى سران [کشور] در کارم به من نظر دهید که بى حضور شما [تا بحال‏] کارى را فیصله نداده ام.)) قالت رب انى ظلمت نفسى و اسلمت مع سلیمان لله رب العالمین. ( [ (۵۱ ملکه‏] گفت:

( (پروردگارا، من به خود ستم کردم و [اینک‏] با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.)) ابن خلدون بلقیس را طراح و سازنده سد مإرب مى داند و او را داراى کشورى آباد دانسته که میوه هایى در آن یافت مى شد که در جمله عالم نبود. (۵۲) برخى از نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند:

من در باب آنچه بیهقى نقل کرده تردید مى کردم اگر به چشم در روزگار خودمان نمى دیدم که زنانى‏مثل خانم گاندى، دختر نهرو، هفتصد میلیون آدم را اداره کرد، و مشتى فقیر را که از گرسنگى در کنار خیابان جان مى دادند، در اثر انقلاب سبز، به جایى رساند که خود صادرکننده گندم شدند. (۵۳) بسیارى از صاحب نظران به این قصه تمسک جسته و تصدى زن را در بالاترین مناصب سیاسى روا دانسته اند. (۵۴)

۵ جهاد

مشارکت زنان در جهاد در تاریخ صدر اسلام و پس از آن بر کسى پوشیده نیست. زنان در جبهه هاى نبرد به یارى رزمندگان مى شتافتند. غذا مى پختند، مریضان را مداوا مى کردند و …

۱ عن انس لما کان یوم احد کانت عائشه و ام سلمه تنقزان القرب و تفرغانه فى افواه القوم. (۵۵) عایشه و ام سلمه در زمان جنگ احد، مشکهاى آب را به سرعت جابه جا مى کردند و به تشنگان مى رساندند.

۲ عن ام عطیه: غزوت مع رسول الله (ص) سبع غزوات اخلفهم فى رحالهم و اطبح لهم الطعام. (۵۶) ام عطیه گوید در هفت جنگ همراه رسول خدا بودم و در خیمه گاه مى ماندم و غذا طبخ مى کردم.

۳ عن حفصه بنت سیرین عن امرإه من الانصار، ان زوج اختها غزا مع النبى (ص) اثنتى عشره غزوه فکانت اختها معه فى ست غزوات قالت: فکنا نقوم على المرضى. (۵۷) حفصه دختر سیرین از زنى از انصار نقل مى کند که شوهرخواهرش، دوازده مرتبه در جنگهاى پیامبر شرکت کرد و خواهرش در شش جنگ شرکت جست. او مى گفت ما از مجروحین مراقبت مى کردیم.

۴ عن ربیع بنت معوذ: … کنا نغزو مع النبى (ص) … و نرد الجرحى و القتلى الى المدینه. (۵۸) ربیع دختر معوذ مى گوید …

در جنگهاى پیامبر شرکت مى جستیم و شهدا و مجروحان را به مدینه بازمى گرداندیم.

۵عن انس … کان رسول الله (ص) یغزو بام سلیم و نسوه من الانصار اذا غزا یداوین الجرحى. (۵۹) انس گوید: پیامبر در جنگها ام سلیم و زنانى از انصار را با خود همراه مى کرد براى مداواى مجروحان.

در جنگ احد که مسلمانان صحنه نبرد را ترک کردند ام عماره با سلاح از پیامبر محافظت مى کرد.

کان عمر بن الخطاب یقول: سمعت رسول الله (ص) یقول یوم احد: ما التفت یمینا و لا شمالا الا و انا ارى ام عماره تقاتل دونى. (۶۰) عمر بن خطاب مى گفت: در روز جنگ احد از رسول خدا شنیدم: به هر سو برمى گشتم ام عماره را مى دیدم که از من دفاع مى کرد. در نبرد حنین ام سلیم خنجرى به دست گرفت، رسول خدا از او سوال کرد چرا خنجر به دست گرفته اى:

قالت: اتخذته ان دنا منى احد من المشرکین بقرت به بطنه فجعل رسول الله یضحک. (۶۱) گفت: براى آن است که اگر مشرکان نزدیک شدند، شکمشان را چاک دهم. رسول خدا از این سخن خنده اش گرفت.

این امر چنان واضح و آشکار است که در کتب حدیث و سیره بابهایى بدان اختصاص داده شده است: در صحیح بخارى و صحیح مسلم بابى با عنوان ( (غزو النسإ مع الرجال))، ( (نبرد زنان همراه مردان)) به چشم مى خورد.

۶ سیره زنان بزرگ تاریخ اسلام‏

سیره بانوان بزرگ صدر اسلام همچون حضرت فاطمه (س)، زینب (س)، ام سلمه و برخى از همسران پیامبر (ص) گواهى است بر حضور جدى آنان در فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى. (۶۲) برخى مدعى شده اند از سوى ائمه زنانى بزرگ چون زینب (س) و حکیمه خاتون و … به منصبهاى سیاسى گماشته شده اند. (۶۳) در دوره هاى بعد نیز برخى ادعا کرده اند زنان مسلمان بر مسند حکومت و پادشاهى نشسته اند. (۶۴) قابل توجه است در کلمات امام خمینى جلوه هاى فعالیت سیاسى نیز به طور خاصى قید شده است مانند: رإى دادن، رإى گرفتن، حضور در مجلس، انتقاد از حکومت و همه اینها در نصوص دینى و

همچنین ببینید

حد و مرز آزادی

آزادی کمله مقدسی است ولی هر چیزی دارای حد است. مثلا آیا انسان آزاد است ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *