خانه / از منظر اجتماعی روانی تاریخی / از منظر اجتماعی / کشف حجاب، اهرمى در برابر اسلام‏

کشف حجاب، اهرمى در برابر اسلام‏

کشف حجاب، اهرمى در برابر اسلام‏

شنبه ۱۷ دى ۱۳۸۴
۱۷ دى ۱۳۱۴ یادآور اقدام ننگین رضاخان بر ضد پوشیدگى زنان به تقلید از فرهنگ غرب است. در این روز همسر و دختران رضا شاه و همچنین همسران وزراى کابینه وقت، بدون پوشش و با ترکیبى کاملا غربى در مراسم جشن افتتاح دانشسراى مقدماتى تهران ظاهر شدند و بدین ترتیب اولین قدم جهت ویران کردن پایه عفاف و عصمت زن ایرانى برداشته شد.

 

ریشه یابى این حرکت‏ با بروز جنگ جهانى اول و حدوث انقلاب اکتبر و سقوط تزاریسم، انگلیسى ها در ایران در موقعیت کاملًا برتر قرار گرفتند. استعمارگران مهاجم انگلستان پس از دومین دهه قرن بیستم و به دنبال بحرانهاى پس از جنگ و نیز از بیم گرایش جامعه فقر زده ایران به کمونیسم به اصلاحات روبنایى و مقاومت زدایى و تجددگرایى در جامعه ایران نیاز فراوان داشتند و این همه را باید از طریق طبقه اى بى اصالت، میان تهى و بى ریشه تأمین مى کرد.
انتخاب رضاخان میرپنچ در کنار سید ضیاء الدین طباطبایى و برکشیدن او به مقام وزارت جنگ و سرانجام انتصاب او به سلطنت در تحقق همین امر انجام گرفت. رضاخان حتى در مقایسه با همردیفان قزاق خود در خصوص مبانى ارزشهاى جامعه اسلامى ایران بى ریشه تر و بى قیدتر بود. با تشکیل سلطنت رضاخان سلطه سیاسى و اقتصادى سرمایه دارى انگلستان بر ایران که در طول ادوار قبلى هیچ گاه کامل نشده بود، تکمیل گردید. با این حال همچنان تعلقات فرهنگى و وابستگى جامعه ایران به ارزش هاى اسلامى- ملى کماکان به قوت خود باقى بود.
بنابراین دولتمردان رژیم جدید همانند تجربه اروپا هجوم به مذهب را از ابتدا از طریق رواج سکولاریسم و لاقیدى و بى اعتنایى و تحقیر نمادهاى دینى و سنن ملى آغاز کردند و در ابتدا مطبوعات، کتابها و نظام آموزشى به صورت ابزار اصلى براى اعمال این سیاست درآمدند.
تأسیس مدارس خارجى در آن ایام، بازگشت فرزندان خانواده هاى اشرافى از فرنگ پس از اتمام تحصیل، نشر برخى مطبوعات متاثر از فرهنگ غربى و نهایتا فکر تشبه به غرب از جمله عوامل داخلى بود که زمینه را براى اجراى سیاست کشف حجاب فراهم ساخته بود. خواسته استعمار که عامل اصلى چنین سیاستهایى بود، برخى عوامل داخلى و تلاقى این عوامل با خواسته هاى نفسانى موضوع کشف حجاب را احجاب مى کرد.
رضاخان مدعى بود که وقتى مردم لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوى به سر گذارند و به تقیدات دینى سستى نشان دهند متمدن خواهند شد. در واقع آنان خواستار متمدن شدن جامعه ایران به معناى رشد در پهنه دانش و فن آورى و فرهنگ نبودند بلکه ایجاد فرهنگ مصرفى از طریق تحقیر ارزشهاى ملى و مذهبى مدنظر بود.
اگرچه رضاخان فکر تجدد گرایى را از اوایل سلطنت خود در سر مى پروراند که از جمله: متحدالشکل کردن البسه در سال ۱۳۰۷ و ماجراى حضور خانواده پهلوى در حرم حضرت معصومه (س) و مخالفت مرحوم شیخ محمد تقى بافقى در سال ۱۳۰۶ و نوع پوشش اعضاى خانواده شاه و دیگر اقدامات او موید این واقعیت بود، ولى سفر ترکیه این تلقى را تقویت کرد چرا که رضاخان بعد از مسافرت به ترکیه، در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع کشور ترکیه از برداشتن حجاب زنها و آزادى آنان صحبت مى کرد. تا اوایل ۱۳۱۴ شمسى که یکى از روزها هیأت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتاً و سنتاً غربى بشویم و در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به برداشتن حجاب زنها کنیم، اما چون براى عامه مردم دفعتا مشکل است که اقدام کنند، شما وزرا و معاونان باید پیشقدم بشوید و هفته اى یک شب با خانمهاى خود در کلوپ ایران جمع شوید و به حکمت وزیر فرهنگ وقت دستور داد که در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون‏ حجاب باشند و اگر زن یا دخترى امتناع کرد او را به مدارس راه ندهند.
در شرایطى که رضاخان آماده مى شد تا با برداشتن حجاب زنان دربار، ملکه و دخترانش، آنان را با قافله تمدن غربى همراه سازد و از حرم خود وسیله اى براى تعمیم فرهنگ تشبه به غرب در جامعه ایران بسازد و استفاده کند، جریان اجبار محصلان به کشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجراى این سیاست بود که سرانجام واقعه خونین مسجد گوهرشاد پدید آمد. رهبرى کشتار خونین حرم حضرت رضا (ع) را سرلشکر مطبوعى بر عهده داشت.
با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعى وسیعى فراهم شده بود، اما فقدان رهبرى منسجم و نیز خشونت شدید عوامل شاه سبب شد که نه تنها این اعتراض اجتماعى تبلور پیدا نکند، بلکه رضاخان را مصمم به اجراى خشونت بار کشف حجاب کند.
نتیجه سیاست نابخردانه کشف حجاب، گذشته از متزلزل ساختن ارزشهاى خودى و مقدمه سازى براى تسلط بر منحط ترین بخش هاى فرهنگى غرب، این بود که جامعه مذهبى ایران وقتى خود را در برابر سوادآموزى به قیمت برهنگى نوامیس خود دید، راه تحصیل را بر فرزندان خود بست و به این ترتیب عملًا به فرایند رشد تحصیلى کشور نیز ضربه وارد شد. بلافاصله بعد از سقوط رضا شاه، کسانیکه روند زندگى پیشین را پى گرفتند، روى بر تافتند و آنها دریافتند که راه حرکت به سوى تمدن و توسعه، باز شدن راه براى شکوفایى استعدادهاى اجتماعى است نه آموختن مصرف گرایى و دنباله روى از مظاهر منحط فرهنگى.
پایگاه استاد حسین انصاریان‏

کشف حجاب در اصفهان‏

اصفهان‏
مسئله کشف حجاب پس از سفر رضاشاه به ترکیه در فاصله سالهاى ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۴ با اقدامات وسیع تبلیغاتى براى آماده کردن افکار عمومى آغاز شد، ولى پس از چندى به دلیل عدم موفقیت، خشونت تنها ابزار اجراى کشف حجاب گردید. با این حال گزارشهاى محرمانه که از شهرها به مرکز مخابره مى‏شد، خبر از عدم موفقیت قابل انتظار مسئولین مى‏داد. دو گزارش از دهها گزارشى که از اصفهان به تهران مخابره شده، در ذیل مى‏آوریم:
گزارشى از خوراسگان به حکومت اصفهان‏
حضور مبارک حضرت اشرف حکمران اصفهان دامت شوکه‏العالى- محترمانه معروض مى‏دارم در موضوع نهضت بانوان، نسوان در جلسه جشن در قصبه خوراسگان جى تشکیل شد از طرف مالیه و معارف و کدخدا و چند نفر منعقد و چند روز زنها، بى‏حجاب به حمام و جاهاى دیگر مى‏رفتند تا آنکه از جانب حاجى غلامعلى ربانى و … چندى قبل تحریکاتى نمودند و مردم را فریب دادند که دو دفعه به حالت اولیه خویش برگشته اند و امروز هیچ زنى در خوراسگان بى‏حجاب نیست و آن چند نفر که کشف حجاب نموده بودند مورد طعن و سرزنش سایرین واقع شده‏اند. از مقام محترم تقاضاى تحقیق محلى و مفتش صحیح العمل سرى داشته تا اینگونه تحریکات جلوگیرى شود.
گزارش حکومت اصفهان به ریاست الوزراء (۲۱ خرداد ۱۳۱۵)
ریاست الوزراء در جواب مرقومه متحدالمآل نمره ۲۹۷۰ محترماً معروض مى‏دارد، قبل از وصول مرقومه از طرف شهربانى، با دستور حکومت به قدرى که وسایل موجود بوده اقدام لازم به عمل آمده است. ولى تصدیق خواهند فرمود که در اصفهان، جائى که درشکه چى‏هاى آن هم معمم بوده‏اند، این قبیل مسائل در ترک عادت چندصدساله باید به تدریج عملى گردد. حالا هم نه اینکه زنهاى با حجاب وجود دارند، ولى البته در طرز لباس و تهیه آن به طوریکه مطلوب است تا امروز دقت‏هاى لازم به عمل نیاورده اند. لکن خاطر مبارک را مطمئن مى‏نماید که مجاهدت کامل در پیشرفت این کار و اجراى امر فوق به عمل خواهد آمد.

کشف حجاب- جمعه ۲۳ دى ۱۳۸۴

مرجع: کیهان‏
«تهاجم فرهنگى علیه ملت ما شخصاً از دوران رضاخان شروع شد. البته قبل از او مقدمات تهاجم فراهم شده بوده و قبل از او کارهاى فراوانى کرده بودند و روشنفکرهاى وابسته را در داخل کشور ها کاشته بودند.» مقام معظم رهبرى‏
رضاخان در ابتداى بدست گرفتن قدرت راه خدعه را در پیش گرفت. با پاى پیاده همراه با دستجات عزادارى حرکت مى کرد، در مجالس و تکیه ها حاضر مى شد، خود را مقید و پاى بند به اصول مذهب نشان مى داد لکن بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تقیدات و رسوم مذهبى را کنار گذاشت و کار را به جایى رساند که حکم صریح و ضرورى قرآن یعنى لزوم حجاب براى بانوان را زیر پا نهاد. رضاخان و دستگاه حاکمه او براى اجراى ماموریت مسخ فرهنگى ملت مسلمان ایران، اقدامات خشونت بارى را انجام دادند، که این اقدامات بشرح ذیل است:
۱- ممنوعیت استفاده از کلاه پهلوى و اجبار در استفاده از کلاه تمام لبه یا شاپو و صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه» در ۸ بهمن ۱۳۰۷ و دستور جلب اشخاص بدون کلاه یا با کلاه پهلوى.
۲- محصلین دختر مدارس از داشتن حجاب ممنوع شدند.
۳- کلیه کارگزاران حکومتى در هر منطقه اى موظف شدند همراه با همسران بدون حجاب خود در مراسم حاضر شوند.
۴- افسران ارتش از راه رفتن با زنان با حجاب ممنوع شدند.
۵- معلمان زن مجبور به حضور در کلاس ها بدون داشتن حجاب بودند.
۶- از حضور زنان با حجاب در پارک ها، سینماها، تأتر و هتل ها و سایر مراکز عمومى جلوگیرى مى شد و …
آنچه در تمام اقدامات فوق مورد توجه رضاخان بود پیشرفت برنامه «کشف حجاب» به هر صورت بود و هر کس از دستورات سرپیچى مى کرد بازداشت و مورد آزار، شکنجه، تبعید و حتى انفصال از خدمات دولت قرار مى گرفت.
رضاخان براى اینکه بتواند حمایت روحانیت به عنوان نیرومندترین قشر اجتماعى را نیز جلب کند یا حداقل مانع از مخالفت آنان با خود شود، بارها به دیدار روحانیون قم مى شتافت و خود را در حضور آنان مردى متدین و مدافع شریعت و پاسدار آن معرفى مى کرد. وى با این شیوه منافقانه توانست حمایت اقشار اجتماعى را جلب کند و در نتیجه بخش عمده اى از مردم … به حمایت از او برخاستند. (۱)
نظر رضاشاه: چادر و چاقچور، دشمن ترقى و پیشرفت مردم‏
براى برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانى ابتدا در تهران و شهرهاى شمالى ایران و سپس بتدریج در سایر شهرها برقرار مى شد. روز ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ که شاه به اتفاق ملکه و شاهدخت ها در جشن دانشسراى مقدماتى حضور یافتند. در این روز دو اتومبیل سلطنتى که اولى رضاشاه و دومى ملکه تاج الملوک و شمس و اشرف پهلوى در آن بودند، بدون حجاب وارد دانشسرا شدند. ۲)
رضاخان برداشت خود را از کشف حجاب چنین تحلیل مى کند که اصلًا چادر و چاقچور، دشمن ترقى و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بینش برد. ۳)
نطق رضا شاه:
روز هفدهم دیماه ۱۳۱۴ در زندگانى زنان ایران اهمیت بسزایى دارد شاه به دانشسراى عالى رفت تا گواهینامه فارغ التحصیل ها را بدست خود به دانشجویان بدهد، ملکه ایران و دو دختر بزرگش که با لباس اروپایى و بدون حجاب بودند همراه شاه به دانشسراى عالى آمدند.
«… شما زنها باید این روز را که روز سعادت و موفقیت شماست روز بزرگى بدانید و از فرصتى که بدست آورده اید براى خدمت به کشور خود از آن استفاده کنید … شما خواهران و دختران من حالا که داخل جامعه‏شده اید وبراى پیشرفت خود وکشورتان این قدم را برداشته اید باید بفهمید که وظیفه شما این است که براى کشور خودتان کار کنید، سعادت آینده در دست شماست.» ۴)
رو به دیوار ایستادن زنان در تمام طول سخنرانى رضا شاه:
در تمام طول سخنرانى شاه بعضى از بانوان چنان از بى حجابى خود ناراحت بودند که رو به دیوار ایستاده و حتى چهره خود را بر نمى گرداندند و از گریه خود نمى توانستند جلوگیرى کنند. از فرداى آن روز، بر سر کردن چادر در خیابان هاى تهران ممنوع شد. ۵)
برداشتن روسرى از سرزنان توسط پلیس‏
امر داده شده بود که از اول فروردین ۱۳۱۴ مردها کلاه شاپو به سربگذارند و زن ها بدون چادر از خانه خارج شوند. زن ها ابتداى امر، وقتى از خانه خارج مى شدند، پیراهن هاى بلندى پوشیده، «روى سرى» بر سر مى نهادند. … پلیس اجازه یافت روسرى ها را با زور از سرزنان بردارد درگیرى میان زنان و پلیس تا مدتها ادامه داشت و نتیجتاً بسیارى از بانوان که نمى خواستند به هیچ وجه بدون حجاب خارج شوند تصمیم به ماندن در خانه گرفتند تا به تمام درگیرى ها خاتمه دهند. براى عده اى، این خانه ماندن تا رفتن رضاشاه از ایران ادامه داشت و عده اى رفت و آمدهاى خود را فقط در شب ها انجام مى دادند و چه بسیار خانه هایى که اجباراً اقدام به ساختن حمام کردند که زنان جهت حمام مجبور نشوند از خانه ها خارج شوند. ۶)
محمدرضا و کشف حجاب‏
اقداماتى که پدرم بترقى و پیشرفت معنوى بانوان به عمل مى آورد، طبعاً با مخالفت هایى مواجه مى شد ولى با آن شهامت و دوراندیشى فطرى که داشت موانع را از پیش برداشته و راه را هموار مى ساخت.
پدرم بدواً به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریص وى در سال ۱۳۰۹ نخستین بار بعضى از بانوان طبقه اول در خانه هاى خود و مجالس مهمانى به لباس زنان اروپایى درآمدند و عده کمى هم جرئت‏
کرده، بدون حجاب در خیابان ها ظاهر مى شدند. در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانش آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زنانى که حجاب داشتند راه نمى رفتند.

۷) در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمى دادند و در معابر پاسبان ها از اهانت و کتک زدن به زن هایى که چادر داشتند با نهایت بى پروایى و بى رحمى فروگذار نمى کردند. حتى بعضى از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زن هایى که پارچه روى سرانداخته بودند، اگر چه چادر معمولى نبود از سر آنها کشیده و پاره پاره مى کردند و اگر زن فرار مى کرد او را تا توى خانه اش تعقیب مى کردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زن ها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل مى دیدند پاره پاره مى کردند یا به غنیمت مى بردند. ۸)
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا هادى فقهى: والده ما مى گفتند از خویشانشان در حال دویدن پاسبا هاى بى ایمان را دیده اند که موى سر (سابقاً موى سرشان را مى بافتند و پشتشان مى انداختند) اینها را مى گرفتند و مى کشیدند، کنده شده بود موى سر آن زن. ولى یک نکته دیگرى هم مادر من مى گفت، که هر پاسبانى این عمل را انجام مى داد به زور کشف حجاب مى کرد عاقبت خیلى بدى پیدا مى کرد و بعضى هایشان به مرض هاى عجیبى گرفتار شدند و خدا مبتلایشان کرد و بعضى به مرض پیسى و غیره گرفتار شدند و به فلاکت و بدبختى از دنیا رفتند. ۹)
آیت الله امام خمینى (ره) بنیانگذار جمهورى اسلامى:
در رژیم طاغوتى پهلوى آن ظلمى که به بانوانى که مقید بودند به اینکه بر طبق اسلام عمل کنند و موافق آنچه که اسلام امر کرده است ذى خودشان را قراردهند، در آن زمان رضاشاه به وضعى و در زمان محمدرضا به وضع دیگر. و بحمدالله بانوان ایران مقاومت کردند و جز یک دسته اى که جزء دارودسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژیم او مناسب بودند، سایر خواهرها مقاومت کردند.
بنابراین اسلام در ایران زنده شد، آن خدمتى که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازه اى است که نمى توانیم ما توصیف کنیم. اگر نبود این انقلاب و نبود این تغییر و تحولى که درایران واقع شده بود، بعد از چند سال دیگر اثرى از اخلاق اسلامى درایران نبود. ۱۰)
پى نوشت:
۱- تاریخ معاصر ایران‏
۲- تاریخ ۲۰ ساله ایران، حسین مکى، صفحه. ۲۵۸
۳- همان، ص ۲۶۱-. ۲۶۲
۴- رضا شاه کبیر یا ایران نو. ال پى ایول ساتن (مستشرق انگلیسى) ترجمه عبدالعظیم صبورى.
۵- حجاب و کشف حجاب در ایران، فاطمه استاد ملک.
۶- همان‏
۷- مأموریت براى وطنم، محمدرضا شاه معدوم، بنگاه ترجمه و نشرکتاب‏
۸- واقعه کشف حجاب، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى‏
۹- حکایت کشف حجاب، واحد تحقیقات فرهنگى قدر ولایت‏
۱۰- صحیفه نور، ج ۱۸، صفحه.

همچنین ببینید

شناخت انحرافات جامعه اسلامی

حجت الاسلام و المسلمین رفیعی در برنامه سمت خدای تاریخ ۱۳۹۷/۰۱/۳۰ مطالب بسیار جذابی را ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *