حجاب، نور زن است محبوبه زارع
لباسها فرق کرده است. دشمن، همان دشمن است و حق، همان. همانها که روزگاری، مردم را از خاندان هدایت، محروم داشتهاند، اینک میکوشند تا جامعه را از ذات خویش و از طبیعت الهی خود، دور کنند. دشمن این بار میخواهد نور زن را از او بگیرد و در پی آن، از اسلام و آیین ارزش وحی. اما نظام شیطانی رضاخانی، چه عبث پنداشته و چه موهوم به طراحی فتنهها دل سپرده!
باور سبز؛ سرانجام سرخ
بیست و دومین روز تیرماه است و تقویم سال ۱۳۱۴ هجری شمسی را گواهی میدهد. اسلامزدایی، سیاست مکدری است که محیط وحشت و اختناق پوشش را برای زن مسلمان به ارمغان آورده است. هر چند با برخورد مردم و رهبری چون آیه اللّه بافقی، هشت سال، طرح شیطانی حجابزدایی معطل ماند، اما سرانجام هوای ایران را غبار گرفت؛ غباری از جنس استعمار فرهنگی. فریادهای شیخ بهلول، خشم مردم، خاصه زنان مسلمان را شعلهور کرده است. سحرگاه ۲۲ تیر است و توپهای سنگین، روبهروی مسجد گوهرشاد. آیا عجیب نیست که مزار امامی غریب را به توپ ببندند تا مردم سکوت کنند؟! مردم پناهند به آستان ضامن آهو، در خون خویش میغلتند تا فریاد باوردیتیشان، به گوش همه برسد. … اما آن سو، دستان نوازشگر و رئوف امام غریبان، بر سر ایران مظلوم، آرامش را بشارت میدهد و ایران به این حمایت، دل میسپارد.
فریاد برای عفت فاطره ذبیحزاده
فریاد سرخ شرافت و حمیت، بال در بال کبوترانِ سپیدِ آستان رضا علیهالسلام ، پر میگشاید، تا آسمانِ روشنِ گوهرشاد. انگار شور حسینی، در قلبهای مردمان میجوشد و چارقدها و چادرها، به حرمتِ معصومانه یاس، به جنگِ چنگالهای پلید شیطان میروند! دیگر در دلها هراسی از صفیر گلولهها و سایهای از اضطراب مرگ نیست. گامها از مرزِ هبوط و زمینی ماندن میگذرند و پا در حریم امنِ آسمان میگذارند. ساقه دستها، به غنچه اعتراض، شکوفا میشوند، تا یکرنگی و همدلی قلبها را اظهار کنند؛ تا حجاب، نشانِ همیشگی حیا و پاکدامنی زن ایرانی بماند و فرهنگ دینی و ملی، در بازار منفعتطلبی اربابان خارجی، به تاراج نرود.
به کدامین گناه؟
توپها و مسلسلها به میدان آمدند تا در ذهن بیدارِ مردمان حک کنند که حجاب، مساوی با عقبماندگی است. دین و مذهب، خرافهای است که سوغات آن، جمود و پسماندگی ملّتهاست؛ هویت و فرهنگ بومی جز تخیلات عوامانه نیست! سنگفرش گوهرشاد، باید از خون مردمانی رنگین میشد که در برابر دروازه تمدن غرب، تا کمر خم نمیشدند و کوتاه نمیآمدند. گناهِ زنانی که شیون و نالهشان، هنوز در لابهلای گلدستههای گوهرشاد پرپر میزند، آن بود که نخواستند برهنگی و ولنگاری غربی نجابتِ چادرهای سیاه و معصومیت روبندهای سفیدشان را با فرهنگ عوض کنند. وقتی آزادی و برابریِ حقوق زن و مرد، به رسم اربابان متمدن بیگانه اهدا میشود، وقتی هیاهوی پررنگ و لعاب کالاهای فریبندهشان، بر سر کشورهای جهان سومی آوار میشود، وقتی ایدئولوژی حقیر غربی، این را افیون حکومتها و ملتها معرفی میکند، باید آزادیِ پوشالی را به زور سر نیزه، به مردمان هدیه کرد و فرهنگِ شرمآور عریانی را با داغی سرب بر پیکر ملتها نشاند.
رسالت ما
هنوز شیون و مویه، از پیکر زخم خورده گوهرشاد لبریز است. هنوز ناله جانخراش گلوله، در شبستانهایش میپیچد و در دالان زمان پیش میآید. مشهد، سرای جاوید آن دیدگانِ شاهد است؛ دیدگانی که شعلههای ننگ را از پسِ پردههای دریده حجاب دیدند؛ چشمانی که جلوه دروغین تمدن غربی، فریبشان نداد؛ همان تمدنی که چون گرگ گرسنه، به فرهنگ و اصالتِ ملتها میتازد و قربانی میگیرد. آن چشمها، تا همیشه شاهد و تا ابد زنده خواهند ماند. ما نیز تا ابد متولد میشویم؛ تازه نفس و بکر، با پیکری ایستاده و خاطراتی دست نخورده و ناب. گرچه در صفحات سیاه تاریخ، مردانمان را به جرم غیرت و مردانگی و زنانمان را به جُرم عفت و نجابت، بیرحمانه به تیغ عاصی مرگ سپردهاند، ولی ما زندهایم؛ به ایستادگی و دلاوری همان مردمان و گلبرگهای حیاتمان، هر بار شادابتر از پیش خواهند شکفت؛ اگر جانهای به مسلخ رفته به جرم آزادگی، از یادمان نروند.
تیرماهِ سال فریاد محمدکاظم بدرالدین
بتازید، ای اسبان رم کردهِ جهالت و جور، بر اندیشههای بلند عاشورایی ما؛ که هیچگاه عاقبتی بهتر از یزید نخواهید داشت. ضرب و شتمهای خود را به کار گیرید؛ اما بدانید که فریادهای گوهرشادی ما، بر برگهای کاهی تاریخ، همیشه تازه است. این ندای سبز حقیقت است که میگوید: آفرین بر شیر زنان غیور ما که حسرت لبخند را بر دل رضاخانیها گذاشتند! مرحبا بر تیرماهِ سالِ فریاد که قلب تیره قلدران را هدف گرفت! در و دیوار مسجد گوهرشاد شهادت میدهد؛ گواهی میدهد ذلّتستیزی را.
چادرهای سیاه، با عملکردی سپید
روزگاری، پدیدهای شوم، ـ رضاخان ـ بر جغرافیای میهن چنگ انداخته بود.
روزگارِ رضاخان، درس عبرتی است برای زورمداران کج فهم.
تقویمِ تاریخ، خوب یادش هست که چادرهای سیاه آمدند؛ با عملکردی سپید و پیامی روشن و رضاخان، تازه فهمیده بود با کشف حجاب، تمام قدرتش را برای نابودی خودش به کار گرفته است قیام گوهرشاد خراسان. یعنی دنیا بداند ما نهضت سربداری هستیم که در دقایق لزوم، خود را نشان میدهیم؛ میایستیم، میمیریم و زنده میمانیم.
|