انسان در پناه محافظ، احساس آرامش می کند. پوشش اسلامی نیز نگهبان زن است و به او امنیت و آرامش می بخشد. پس هر چه این پوشش کامل تر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر می رود. زحمت حجاب، حق بیمه ای است که زن برای تأمین سلامت خود می پردازد؛ زیرا حجاب، مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاه های آلوده و فسادآمیز، به حریم پاک زنان می شود. پوشش، سدّی بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جایگاه والای زن، می طلبد که این گوهر آفرینش، در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش های انسانی اش در امان بماند. فلسفه نگهبانی برای هر چیز ارزش آنهاست و هر قدر این ارزش بالاتر باشد، به همان نسبت برای نگهداری از آن بیشتر تلاش میشود.
پوشیدگی زن، نماد پرهیزگاری اوست. وقتی زن تقوای جنسی را رعایت کند و خود را بپوشاند، وعده های الهی که برای پرهیزگاران داده شده است، درباره او نیز محقق می شود. در واقع، چیرگی بر هواهای نفسانی و چشم پوشی از لذت های حرام، به انسان هیبت و وقار می بخشد. به صورت ناخودآگاه، برخورد مردان با زنانی که پوشش ناقصی دارند، برخوردی شهوانی و ابزاری است، ولی برخوردشان با زنان پوشیده و با حجاب، برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.
نوع پوشش زن، معرّف شخصیت عفیف یا هوس انگیز اوست که موضع گیری مرد را در برابر او مشخص می کند. تا وقتی بانوان، خود را از دید چشم های حریص مردان می پوشانند، دریای نفس آنها آرام است، ولی وقتی به جلوه گری دست می زنند، تلاطم روحی و نابسامانی روانی را برای مردان فراهم می آورند.
پرهیز از تحریک مردان
خداوند در آیه ای از قرآن مجید، حکم و حکمت حجاب را چنین بیان می کند:
یا اَیُّها النَّبِیُّ قُلِ لأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنین عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ و کانَ اللَّهُ غَفوراً رحیماً. (احزاب:۵۹)
ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که روسری های بلند خود را بر خویش فروافکنند که این کار برای اینکه آنها (به عفت) شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
حفظ پاک دامنی، منحصر به پوشش نیست، بلکه زن باید از هر گونه رفتاری که سبب تحریک و طمع ورزی هوس رانان می شود، به شدت بپرهیزد. برای نمونه، خداوند حتی نرمش در سخن گفتن را که سبب تحریک و گناه است، نفی می کند. همچنین خداوند در قرآن، «تبرّج»؛ یعنی آرایش برای خودنمایی را نکوهیده و آن را به جامعه جاهلی نسبت داده و فرموده است:
«و لا تَبرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّه الاُولی. (احزاب: ۳۳)
و خود را همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین، زینت نمایی نکنید.»
در حقیقت، آنچه مردان را تهییج می کند، سه چیز است: زیبایی، زیور و حرکت های اغوا کننده که در قرآن مجید، به تبرّج تعبیر شده است. رفتار زن می تواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود؛ یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود، ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمی شود، مگر به ندرت. به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهی از بی حجابی هم اغواکننده تر است. امروزه بعضی لباس ها که مد روز نیز هستند، حجم و انحنای بدن را چنان نمایان می کنند که اغوای این پوشیدگی گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.
تأثیر حیا، بر پوشش بانوان
امام علی علیه السلام حیا را زیباترین لباس دنیا می داند و می فرماید: «أَحْسَنُ مَلابِس الدُّنیا الحَیاءُ؛ حیا، زیباترین جامه دنیاست.»۱ خداوند در قرآن مجید، هنگام بازگویی داستان دختران شعیب و حضرت موسی، علیهم السلام، می فرماید: «جائت اِحْداهُما تَمْشی علی اسْتِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر در حالی که باحیا راه می رفت، آمد».(قصص:۲۵)
در دیگر ادیان نیز بر حیا تأکید شده است: در انجیل، کتاب مقدس مسیحیان، آمده است: «و زنان نیز به لباس مزین به حیا و پرهیز، خود را بیارایند.»۲ آری زینت یابی به زیور حیا، نوعی آراستگی به صفات الهی است؛ زیرا یکی از صفات کمالی خداوند، حیاست، چنان که امام محمدباقرعلیه السلام می فرماید:
« فانّ اللَّه عزّوجلّ کریمٌ یَسْتَحیی و یُحِبُّ اَهْلَ الحیاء.۳
خداوند صاحب عزت و جلال، کریمی است که حیا می کند و اهل حیا را دوست دارد.»
همچنین نبی مکرم اسلام، صلی الله علیه وآله، نیز آراسته به ویژگی حیا بود، چنان که امام صادق، علیه السلام، می فرماید: «شَیْمَتُهُ الحیاءُ؛ اخلاق و عادت او حیا بود.»۴ حضرت علی علیه السلام نیز فردی حیا پیشه بود. درباره ایشان آمده است: «و کان علیٌ علیه السلام کثیرُ الحیاء؛ علی، بسیار باحیا بود.»۵ درباره حدیث ازدواج حضرت فاطمه، علیها السلام هم می گویند:
«فَلَمَّا اَصْبَحَ دَعاها فَجاءَتْ خِرْقَه مِنَ الحیاءِ.»۶
چون صبح شد، (پیامبرصلی الله علیه وآله) فاطمه علیها السلام را خواند و او با حیایی آشکار (نزد پدر) آمد.
رفتار حضرت فاطمه علیها السلام، الگو و معیار بسیار روشنی برای همه بشر، به ویژه دختران جوان و مسلمان است تا زندگی سعادتمندی داشته باشند. در حقیقت، دختران جوان، باحیا و عفاف خود، گامی مؤثر برای بالا بردن شخصیت و ارزش خود و حفظ موقعیت خویش در برابر مردان خواهند برداشت.
حیا، مانع افتادن انسان در دام انحراف جنسی و ضامن پاکدامنی اوست. حیا، یکی از بهترین نیروهای کنترل کننده درونی است. حیا، سبب سلامت روانی است. اگر به این ندای درونی که نشانه هماهنگی با طبیعت انسانی است، پاسخ داده نشود، تعادل انسان از میان می رود. همان گونه که پاسخ ندادن به غریزه گرسنگی و تشنگی، انسان را به سختی می اندازد، پاسخ ندادن به غریزه حیا نیز روابط انسان را مختل می سازد. همچنین در پرتو حیا، شخصیت آدمی در امان می ماند. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «مَنْ کَساهُ الْحیاءُ ثَوْبَهُ خَفِیَ عَلَی النّاسِ عَیْبُهُ؛ هر کس جامه حیا را بر خود بپوشاند، عیبش از مردم پوشیده می ماند.»۷ البته میان ادب و حیا نیز رابطه محکمی وجود دارد و بسیاری از رفتارهای مؤدبانه، نمونه ای از رفتار حیامدارانه است. در بسیاری از موارد، سبب پای بندی افراد به ادب، وجود روحیه حیا در آنهاست. انسانی که حیا دارد، از انجام دادن کارهای ناپسند خجالت می کشد، در حالی که اگر شرم نمی کرد، ممکن بود آنها را انجام دهد. از این رو، حیا، در آراسته شدن انسان به ادب نیز نقش به سزایی دارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله می فرماید:
آنچه از حیا ریشه می گیرد، عبارت است از: نرمش؛ مهربانی؛ در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان؛ سلامت؛ دوری کردن از بدی؛ خوش رویی؛ گذشت و بخشندگی و پیروزی و خوش نامی میان مردم. اینها فایده هایی است که خردمند، از حیا می برد.۸
بی حیایی، زن را با همه ارزش والای ذاتی اش، ابزاری برای سودجویان می سازد و غرور زنانه شان را که بخش جدا ناشدنی از شخصیت زنانگی آنان است، خواهد شکست.
با نگاهی گذرا به مباحث پیش گفته، می توان مهم ترین عوامل بی حجابی را در محورهای زیر جست وجو کرد.
۱٫ ضعف ایمان
عمل به آموزه های الهی، جز در پرتو ایمان و آگاهی میسر نخواهد شد. بنابراین، کسانی که در اعتقاد به خداوند و ضرورت دستورات دینی تردید دارند و قلب آنها در ایمان به خداوند و محاسبه روز جزا، به مقام اطمینان نرسیده است، در عمل به دستورهای الهی نیز تسامح می ورزند. این افراد که به ضرورت حجاب آن گونه که باید و شاید پی نبرده اند، در پای بندی به آن نیز از خود ضعف و سستی نشان می دهند.
۲٫ هوس رانی
برخی زنان برای اقناع میل به خودنمایی، به تنوع پوشش، آرایش و زینت بسیار اهمیت می دهند و بهترین اوقات خود را به حضور در محیطهای تجارتی و تفریحی و مهمانی های مفسده انگیز می گذرانند. این دسته از بانوان، بدون تفکر و تعقّل و مانند اشیای بی اراده به کارهایی دست می زنند که هیچ گونه فایده ای برای آنها ندارد و از این رهگذر، آسیب های جدی متوجه آنان می شود.
۳٫ جلب توجه دیگران
آدمی می خواهد در جامعه، جایگاه ویژه ای داشته باشد که چنین جایگاهی گاه به صورت حقیقی و گاه به صورت مجازی و کاذب به دست می آید. جایگاه حقیقی را با دانش و فضایل اخلاقی می توان به دست آورد، ولی برخی زنان که از چنین ارزش هایی محروم هستند، با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی زنانگی خود به دنبال جلب توجه دیگران هستند و می کوشند کمبودهای کمالی خود را از این راه جبران کنند، غافل از اینکه بی حجابی، تنها توجه بیماردلان را به زن جلب می کند که خود، کمترین اعتباری ندارند.
۴٫ دگرآزاری
بعضی از زنان که عقده دگرآزاری دارند، با خودآرایی می کوشند تمایلات مردان را برانگیزند، ولی بی پاسخ بگذارند. این حرکت، مردان را حریص می سازد و در مقابل، زنان سادیسمی از این حرکت خود لذت می برند.
۵٫ غرب زدگی
یکی از مشکلات دیرینه جوامع اسلامی، پیروی کورکورانه و بدون تفکر و تحلیل آنان از غرب است. آنها توجه ندارند که اگر غرب به ارزش های انسانی زن می اندیشید، هرگز به برهنگی و استفاده ابزاری از او فکر نمی کرد. او را به عنوان موجودی معرفی نمیکرد که می تواند مرد را ارضا کند و اگر نتواند از عهده این وظیفه برآید، به سرعت مطرود شود. ازاین رو، زن برای ایفای نقش یاد شده و حفظ بقای خود، با قدرت تمام، به آرایش و خودنمایی سرگرم شده است تا توجه مردان را به سوی خود جلب کند. زنان با این گرایش، به گونه ای سردرگم شده اند چراکه خود به دنبال شکارچیان خویش می دوند تا طعمه آنان گردند.
این در حالی است که زن مسلمان، ارزشمندتر و والاتر از آن است که به دنبال سلوک غربی باشد و از زن غربی، که از ماهیت انسانی خود تهی شده است، الگو برداری کند.
۶٫ پل زدن به ازدواج
برخی دختران، بدلباسی و خودنمایی خود را پلی برای رسیدن به ازدواج می پندارند. آنان گمان می کنند با بیرون ریختن مو از زیر روسری، پوشیدن لباس های زننده، آرایش های ناپسند و نشان دادن زیبایی های زنانه خود می توانند جوانان را به خود جذب کنند. اینان از این نکته غافلند که جوانان با همه اقبال و خوش رویی هایی که با ایشان داشته باشند، در پی ازدواج با آنان نخواهند بود. غالب جوانان در پی آنند که دختری را برای همسری خود برگزینند که طرح دوستی با جوان دیگری را در پرونده خود نداشته باشد. جوانان بی تقوا، از دختران خودنما، برای لذت های زودگذر استقبال می کنند. در حقیقت، این دختران در چشم ها جای دارند، نه در دل ها. بنابراین، بدحجابی و ظاهرسازی، چشم انداز مناسبی برای ازدواج نیست و اگر هم ازدواجی به خاطر جاذبه های جنسی صورت پذیرد، بنیان محکمی نخواهد داشت.
۷٫ فخرفروشی
یکی دیگر از ریشه های خودنمایی، فخرفروشی است. بعضی از زنان دوست دارند دیگران، رفاه مالی آنان را ببینند. بدین منظور، لباس های فاخر می پوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات می جویند. اینان از جدیدترین و شیک ترین لباس ها و جواهرات بهره می گیرند و می کوشند تا خود را برتر از دیگران نشان دهند و اندوخته های مالی خود را به رخ دیگران بکشند و به این عمل افتخار میکنند. نخوت، غرور و فخرفروشی، در رفتار آنان موج می زند و برای خود جایگاه ویژه ای قائلند.
زنان و دختران، اگر در دایره عقل و شرع حرکت نکنند، طبیعت آنان خواهان ظاهرسازی و جلوه گری جسمانی است.
۸٫ تبلیغات استعماری
زنان، توان اثرگذاری بالایی دارند و استعمارگران نیز از این نکته، بیشترین بهره برداری را می کنند. اقبال لاهوری، درباره آگاه شدن زنان از فریب های تبلیغاتی استعمار گفته است:
ای زافسون فرنگی بی خبر
فتنه ها در آستین او نگر
از فریب او اگر خواهی امان
اشترانش را ز حوض خود بران
استعمار، برای رواج فرهنگ برهنگی، از راه کارهای گوناگونی بهره می برد که در این میان، زن مسلمان باید با هشیاری کامل، خود را از دام صیادان عفاف به دور دارد.
عده ای از زنان فریب خورده، در راه ترویج مدهای مبتذل در جامعه اسلامی، به مهره بی مزد و مواجب استعمار تبدیل شده اند. اینان در حقیقت، سربازان تهاجم فرهنگی غرباند که مشکلات گوناگونی مانند: نابسامانی روحی و خانوادگی، پای بند نبودن به ارزش های دینی و فقر و ناداری، آنان را به این روز انداخته است.
۹٫ وسوسه های شیطانی
شیطان با همه ارزش های الهی مخالف است و از گسترش گناهان و زشتی ها استقبال می کند و در این راه، از هر ابزاری بهره می گیرد. شیطان با بررسی روحیه افراد، باورهای انحرافی اش را به شیوه های گوناگون عقیدتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، به آنان القا می کند. باید دانست گناهان کلیدی، نزد شیطان، اولویت دارند؛ زیرا این نوع زشتی ها سبب اشاعه گناهان می گردد. شیطان از یک طرف دریافته است که صَلاح و فساد زن در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم گیری دارد و از طرف دیگر، می داند که زنان به خودنمایی نزد دیگران علاقه مندند و این خودنمایی هم در اشاعه گناهان، نقش کلیدی دارد. شیطان چنان در این مأموریت خود موفق عمل کرده است که برخی زنان باور کرده اند چنین معصیت های آشکاری، شاخص روشن فکری و نشانه پیشرفت است. هر کسی با کمی تأمل و درنگ، به سرعت درمی یابد که هوس رانی نه تنها نشانه روشن فکری و متمدن بودن نیست، بلکه قلب را تاریک و عقل را ضعیف می سازد و جز از وسوسه های شیطان و نفس اماره برنمی خیزد. بی حجابی، نتیجه متمدن بودن نیست، بلکه در غرایز جنسی و ضعف باورهای دینی ریشه دارد.
۱۰٫ سرزنش دیگران
یکی از ریشه های بی حجابی، سرزنش هم کلاسی ها، دوستان و آشنایان و گاهی هم اعضای خانواده است. بسیاری از بانوان با برخورداری از سلامت نفس، می خواهند حجابی دینی و کامل داشته باشند، ولی راهزنان پوشش به آنها شبیخون می زنند و زبان به سرزنش می گشایند که چرا خود را محصور کردهای و آزادی را از خور سلب نمودهای. گاهی هم این سرزنش ها از سوی مردان است که برای رسیدن به لذت های نامشروع خود چنین می کنند.
۱۱٫ مدگرایی
انسان مدگرا می کوشد، همواره از تازه های لباس و آرایش آگاه شود و به هر قیمتی از آنها بهره گیرد. مدگرایی کورکورانه، نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی بر روح انسان است. شهوت لباس، زنان و دختران و افراد مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده که با بهره گیری از پژوهش های گسترده روان شناسی به طراحی مدهای جدید می پردازند، با طرح مدل های تحریک آمیز کفش، لباس و آرایش زنان، مقلدان بی اراده را اغفال می کنند.
یکی دیگر از ریشه های خودنمایی و بی حجابی، تقلید ناموجه از زنان و دخترانی است که بنا به دلایلی، از تقوای پوششی دور مانده اند. دلیل چنین تقلیدی را باید در ناآگاهی، ساده لوحی، هم رنگی با دوستان، چشم و هم چشمی، فریب خوردن و امثال آنها جست وجو کرد. چنین افرادی، بدون کمترین تفکر، عاقبت اندیشی و بررسی ماهیت پی آمد حکم شرعی رفتار خود، از دیگران تقلید می کنند. اگر آدمی، براساس مصالح واقع بینانه و منافع همه جانبه خود تصمیم بگیرد، در چنین گردابی نخواهد افتاد.۹
۱۲٫ ضعف غیرت
سست غیرتی سرپرست خانواده در گرایش به بی حجابی و سستی حیا و عفت زنان و دختران نقش بسزایی دارد. این روحیه منفی گاهی سبب می گردد وی با برخی توجیه های نفسانی، بر بی حجابی و جلوه گری ناموس خود اصرار ورزد و چه بسا به آنجا رسد که به نمایش زیبایی ها و لباس های فاخر و زینت های گران بهای او بر دیگران فخر کند. برخوردهای چنین کسی با ادعای انسانیت و مردانگی او در تضاد است.
۱۳٫ عدم نظارت سیاست گذاران فرهنگی
یکی از وظیفه های مهم مسئولان فرهنگی کشور، نظارت بر مؤسسه های تولید پوشاک است که بسیاری از آنها به مراکز مدسازی و دوخت لباس های مبتذل تبدیل شده اند. این مراکز، آزادانه و به دور از هرگونه نظارتی، لباس های غیرمعمول و غیرشرعی تولید می کنند و حتی لباس های کودکان و نوجوانان نیز از مدسازی اینان در امان نمانده است.
نظارت بر فرآورده های فرهنگی، از تولید و نمایش فیلم و تبدیل رفتار بازیگران از تبدیل شدن تلویزیون و سینمای کشور به صحنه ترویج مدهای غربی جلوگیری می کند. به این نکته هم باید اشاره کرد که براساس قوانین جمهوری اسلامی، خانم هایی که حجاب شرعی را رعایت نمی کنند، متخلفاند و کیفر خاصی برای این وضعیت در نظر گرفته شده است. با این حال، از تصویب صریح، جامع و متقن قوانین پوشش دینی که از ضروریات دین اسلام به شمار می رود، خبری نیست و خلأ آن بیش از پیش احساس می شود. دستگاه های اجرایی نیز در برخورد با پوشش های غیراسلامی و طراحی مد، سردرگم هستند و بیشتر اوقات، با بی اعتنایی از کنار این مسئله می گذرند.
۱۴٫ خانواده سهل انگار
خانواده هایی که از آموزه های دینی فاصله می گیرند، در برزخ میان عمل به آموزه های دین یا تن دادن به خواسته های نفسانی خود قرار می گیرند. عقاید آنها رنگ مذهبی دارد، ولی حقیقت دینی ندارد؛ زیرا دین را در محدوده ای می پذیرند که با باورهای غیردینی آنها تضاد نداشته باشد. دین، لقلقه زبان اینان است و در صورت روبه رو شدن با کمترین سختی یا تضاد آموزه های دین با تمایلاتشان، به راحتی از دین چشم پوشی می کنند. فرزندان چنین خانواده هایی به فرهنگ تسامح در برابر دین خو می گیرند و به تدریج به سوی بی حجابی گام برمی دارند.
۱۵٫ ضعف حیا
پوشش و حیا، تفکیک ناپذیرند. تا جلوه ای از حیا در زنی وجود نداشته باشد، پوشش را هم با جدیت مراعات نخواهد کرد. زنان باحیا کسانی هستند که از نمایش بدن، موی سر و زینت های خود شرم دارند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، فرموده است: «خدا، حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد.»۱۰ بی حیایی زنان و دختران جوان، بیشتر در هم نشینی با دوستان بی حیا، تماشای فیلم های مبتذل، بی توجهی به ارزش والای عفت و حیا، ضدارزش ندانستن بی شرمی، فرهنگ نامناسب خانوادگی و بی قید و بندی پدر و مادر ریشه دارد.
مسائل اخلاقی و تربیتی، از ظرافت خاصی برخوردار است و از پایین ترین دوره سنی شکل می گیرند. اشتباه است که به مسائل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران، تا نه سالگی توجه نشود. آن گاه با فرارسیدن زمان تکلیف از آنها خواسته شود تا یک باره در درون خود انقلاب برپا کنند. امور تربیتی، حقایقی هستند که باید به تدریج شکل گیرند. حجاب نیز یک فرهنگ است و باید به تدریج و در گذر زمان، در روح و جان آدمی نهادینه شود. صفت ارزشمند حیا، ارزشی بزرگ به زن می بخشد و بی حیایی، او را از مقام انسانیت به زیر خواهد کشید.
پی نوشتها:
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۲، ح ۴۵۴۴٫
کتاب مقدس انجیل، نامه اول پولس به تیموئوس، باب دوم، آیه ۹٫
من لا یحضر الفقیه، ج ۳، ص ۵۰۶٫
محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۴٫
محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۷۳٫
همان، ج ۴۳، ص ۱۳۸٫
میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۶۳٫
همان، ص ۵۶۴٫
محمدرضا اکبری، تحلیل نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، ص۱۴۶-۱۹۰٫
مستدرک الوسایل، ج ۷، ص ۴۶۳٫
پدیدآورنده: سید حسین اسحاقی
پیام زن :: دی ۱۳۸۸ – شماره ۲۱۴