این خانه هم حیا می خواهد
مگر انسان «حریص علی ما منع» نیست؛ پس چرا زنان باید حجاب را رعایت کنند تا مردان از ارتباط و صحبت با آنان منع شوند؟ اگر زن ها نیز مانند مردها بودند-مثلا واجب نبود سرشان را بپوشانند- این مسئله عادی می شد و این مشکلات پیش نمی آمد.
در ابتدا توجه شما را به چند پاسخ کوتاه جلب می کنیم:
۱٫ دقیقا به دلیل حریص بودن انسان است که هر کس تلاش می کند تا اموال و ناموس و حریم خود را حفظ کند؛ به طور مثال، انسان، حرص مال و پول دارد و به همین جهت، مردم، اموال خود را در گاوصندوق ها و در بانک ها محافظت می کنند و در خانه های خود را می بندند و … و نسبت به ناموس نیز این چنین است و حتی اهمیت ناموس بیشتر از مال است. از این رو، باید در محافظت آن بیشتر دقت کرد؛ تا از دسیسه انسان های حریص در امان بماند.
۲٫ اگر چه انسان های عادی و رشد نیافته، به طور معمول حریص هستند؛ اما اگر از جهت فرهنگی و نیز معنوی، رشد کنند، در حفظ حریم خود و دیگران، کوشش خواهند کرد و متوجه می شوند که نسبت به چیزی که منع می شوند، نباید اقدام کنند؛ به طور مثال، فروشگاه ها تابلو می زنند که «به اجناس دست نزنید» و یا «ورود افراد متفرقه به این محل ممنوع است». بدیهی است که افراد با شخصیت، این موضوع را رعایت می کنند و اعتراض نمی کنند که چرا ما را منع کرده اید و این، نشانه شخصیت آنهاست.
۳٫ انسان، یک ویژگی جسمی دارد و یک ویژگی روحی و روانی؛ از جهت جسمی، با تأمین مقدار محدودی، خواسته اش ارضا می شود؛ به طور مثال، معده اش گنجایش بیشتر از آن را ندارد؛ اما از نظر روحی و روانی، بسیار تنوع طلب و بی نهایت طلب است و اگر محدودیتی برای او وجود نداشته باشد، ناهنجاری های فراوانی به بار خواهد آورد.
از آن چه گفته شد، به خوبی آشکار می شود که سخن امام علی علیه السلام یک جمله خبری است که بیان گر واقعیت انسان های رشد نیافته است و نه یک جمله انشایی که همه انسان ها باید این گونه باشند.
برای توضیح بیشتر درباره رعایت حریم ها و حفظ حجاب، توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
از آن جا که انسان، موجودی اجتماعی است، جامعه بزرگی که در آن زندگی می کند، همچون خانه اوست و حریم آن، همچون حریم خانه او محسوب می شود. پاکی جامعه، به پاکی او کمک می کند و آلودگی آن، به آلودگی اش می افزاید و روی همین اصل، در اسلام، با هر کاری که جو جامعه را مسموم و آلوده کند، به شدت مبارزه شده است؛ زیرا گناه، همانند آتش است. هنگامی که در نقطه ای از جامعه، این آتش روشن شود، باید بکوشیم آن را خاموش کنیم؛ اما اگر به آتش دامن بزنیم و آن را از نقطه ای به نقطه دیگر ببریم و یا آن را به حال خود واگذاریم، همه جا را فرا خواهد گرفت و کسی قادر بر کنترل آن نخواهد بود! از این گذشته، عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی ها، سد بزرگی در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در این موضوع، این سد را می شکند و گناه را در اذهان، کوچک و آلوده شدن به آن را ساده می نماید. بر همین مبنا، حکومت اسلامی، موظف است جلوی منکرات را بگیرد و این، به معنای تحمیل حجاب نیست؛ بلکه نوعی واکسینه کردن جامعه در مقابل بیماری های روانی و معنوی است. در جامعه اسلامی، همه وظیفه دارند به بهداشت روانی و سلامت روحانی توجه کنند و این همان، امر به معروف و نهی از منکر و نظارت ملی است. حاکمان اسلامی موظفند موانع رشد فضایل انسانی را از بین ببرند که این کار، در حقیقت، بسترسازی برای سلامت روانی جامعه است.در زمان پیامبر و امام علی علیه السلام نیز هر چند زنان بدحجاب وجود داشتند، اما قرآن با این پدیده، مبارزه کرده است و به دنبال آن، دیگر آنها نمی توانستند هر طور دلشان
می خواهد، در اجتماع ظاهر شوند و حتی اقلیت های مذهبی نیز موظف به رعایت مقررات اسلامی در جامعه بودند.
در آیات ۳۱ سوره «نور» و ۳۴ و ۵۹ سوره «احزاب».
کیفیت رفتار اجتماعی زن، مورد توجه قرار گرفته است. همچنین از آیات امر به معروف و نهی از منکر می توان استفاده کرد که جلوی هر گونه منکر و زشت، باید ایستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت، هنجارهای دینی در جامعه را باید به اجرا گذاشت و نمی توان تنها به عقیده و میل مردم اکتفا کرد. فکر کنید چقدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب کنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با میل و رغبت، پرهیز نمایند تا آنها را آزاد بگذاریم که در عمل هم با میل و رغبت، وظایف خویش را اجرا کنند؟ این موضوع، منحصر به کشور ما نیست و در هر کشوری، یک سلسله دستوراتی است که به اجبار، آنها را به اجرا می گذارند. در کشوری مثل فرانسه – که آن را مهد آزادی می شمارند – چگونه به اجبار، دختران را در مدرسه و دانشگاه، وادار به بی حجابی می کنند؟ تفاوت در جامعه اسلامی و غیر اسلامی، در نوع هنجارها است؛ نه چگونگی برخورد با آنها. لباس پوشیدن، سابقه ای به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکی از مکاتب فکری – که بر برهنه زیستی پای می فشارند، (۱) همه افراد، به نوعی آن را تجربه می کنند. این پدیده، با وجود ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، دست کم به سه نیاز وی پاسخ می دهد که عبارتند از:
۱٫ حفاظت در سرما، گرما، برف و باران. (۲)
۲٫ حفظ عفت و شرم. (۳)
۳٫ آراستگی، زیبایی و وقار. (۴)
پی نوشت :
۱- مصطفوی، انسانیت از دیدگاه اسلامی، ص ۱۲۹٫
۲- نحل، آیه ۸۰٫
۳- نور، آیات ۳۰، ۳۱ و ۵۹ و احزاب، آیه ۵۹-۶۰٫
۴- اعراف، آیه ۲۶٫
منبع: برگرفته از نشریه پرسمان شماره۶۳
/س