بنابر گواهى متون تاریخى، در اکثر قریب به اتفاق ملتها و آیینهاى جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیبهاى زیادى را طى کرده و گاهى با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولى هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوى که زنانشان داراى پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر مىشدند، یاد مىکنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت مىدهند. کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخى حجاب، مىنویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسى آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط مىشود؛ و به این دلایل، عقیده عدهاى که مىگویند «مذهب» موجد حجاب مىباشد، صحت ندارد، ولى باید پذیرفت که در دگرگونى و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.۱
۱٫ پوشش زن در یونان و روم باستان
دایرهالمعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان مىگوید: زنان یونانى در دورههاى گذشته، صورت و اندامشان را تا روى پا مىپوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته مىشد. زنان فنیقى نیز داراى پوششى قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلاى کلمات قدیمىترین موءلفین یونانى نیز به چشم مىخورد؛ حتى «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانرواى ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» داراى حجاب خاصى بودهاند، بدین صورت که حتى صورتشان را نیز با پارچه مىپوشاندند. این پارچه داراى دو منفذ بود که جلوى چشمان قرار مىگرفت تا بتوانند ببینند. در «اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولى بعد از ازدواج خود را از چشم مردان مىپوشاندند. نقشهایى که بر جاى مانده، حکایت مىکند که زنان سر را مىپوشانده، ولى صورتهایشان باز بوده است، و وقتى به بازار مىرفتند، بر آنان واجب بوده است که صورتهایشان را بپوشانند؛ خواه باکره و خواه داراى همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبرى و ساکنان آسیاى صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانى از حجاب شدیدترى برخوردار بودهاند، به طورى که وقتى از خانه خارج مىشدند، با چادرى بلند تمام بدن را تا روى پاها مىپوشاندند و چیزى از برآمدگىهاى بدن مشخص نمىشد.۲
یکى از تاریخ نویسان غربى نیز شواهد زیادى دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است. او درباره «الهه عفت» که یکى از خدایان یونان باستان است، مىگوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالىترین نمونه (و الگو براى) دختران جوان به شمار مىآید. داراى بدنى نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفّت و تقوا آراسته است.»۳
همچنین درباره مردم یکى از قبائلى که نهصد سال قبل از میلاد زندگى مىکردهاند، آمده است : «بالاتر از ارمینان و در کنار دریاى سیاه، «سکّاها» بیابانگردى مىکردند. آنها مردم وحشى و درشت اندام قبائل جنگى نیمه مغول و نیمه اروپایى بسیار نیرومندى بودند که در ارابه به سرمىبردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه مىداشتند.»۴
این مورّخ در جاى دیگر مىگوید: «زنان فقط در صورتى مىتوانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشنهاى مذهبى و تماشاخانهها حضور یابند که کاملاً در حجاب باشند. ۵
همچنین از قول یکى از فلاسفه یونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل مىکند: نام یک زن پاکدامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت.۶
۲٫ پوشش زن در ایران باستان
در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادى در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختى در بین آنان رایج بوده است، مىگوید: «زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمىشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردى را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایى که در ایران باستان بر جاى مانده، هیچ صورت زن دیده نمىشود و نامى از ایشان به نظر نمىرسد.»۷
از دائرهالمعارف لاروس نیز به دست مىآید که حجاب در بین مادها و پارسها وجود داشته است.۸ همچنین در تفسیر اثنىعشرى۹ آمده است: «تاریخ نشان مىدهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است». در کیش «مازدیسنى» نامه شت مهاباد، آیه ۹۰ گوید: زن خواهید و جفت گیرید و هم خوابه دیگرى را نبینید و بر او منگرید و با او میامیزید.»
نصوصى که بیانگر حجاب زنان ایران باستان است، نشان مىدهد که زنان در دورههاى مختلفى چون دوره مادها، پارسىها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان داراى حجاب و پوشش بودهاند، که به چند نمونه آن اشاره مىشود:
دوره مادها
در کتاب «پوشاک باستانى ایرانیان» آمده: «اصلى که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمههاى ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمى تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.»۱۰
وى در ادامه براى توضیح نقوش بر جاى مانده مىنویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافى که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده مىشوند. به نظر مىرسد که زنان پوششى نیز روى سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهاى بلندشان نمایان است.»۱۱
دوره پارسىها (هخامنشیان)
پارسىها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشى را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روى برخى نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومى برمىخوریم که پوششى جالب دارند. پیراهن آنان پوششى ساده و بلند یا داراى راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمىخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادرى مستطیل بر روى همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگرى تا به مچ پا نمایان است.»۱۲
دوره اشکانیان
در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانى کامل بوده است. در این باره چنین مىخوانیم: «لباس زنان اشکانى پیراهنى بلند تا روى زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقهراست بوده است. پیراهن دیگرى داشتهاند که روى اولى مىپوشیدند و قد این یکى نسبت به اولى کوتاه و ضمناً یقهباز بوده است. روى این دو پیراهن چادرى سرمىکردند.»۱۳
در جاى دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانى به رنگهاى شاد و ارغوانى و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزى بیضى منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیرى به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوى روى سر مىافتاده که عمامه (نوعى کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها مىپوشانیده است.»۱۴
در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانى قبایى تا زانو بر تن مىکردند، با شنلى که بر سر افکنده مىشد و نیز نقابى داشتند که معمولاً به پس سر مىآویختند.»
دوره ساسانیان
در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمى کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکدههاى ویران را بازسازى نمود. زنان در این دوره که احکام دینى زرتشتیان در کشور اعمال مىشده است، همچنان داراى حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دورههاى پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»۱۵
حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتى داشت که «حتى لباس هنرپیشگان زن، مانند لباسهاى بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.»۱۶
براى اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافى است این نقل تاریخى را از منابع اسلامى مرور کنیم: هنگامى که سه تن از دختران کسرى، پادشاه ساسانى، را با ثروت فراوانى از اموال، براى عمر آوردند، شاهزادگان ایرانى را در برابر عمر در حالىکه با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازى بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشترى به پاى آنها بریزند. دوشیزگان ایرانى از برهنه کردن صورت خوددارى کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانى مىگریستند. حضرت على(علیهالسلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلىاللهعلیهوآله) شنیدم که مىفرمود : «بزرگ و شریف هر قومى را که خوار و فقیر شده، گرامى بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت على (علیهالسلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازارى (کنیزان) کرد.»۱۷
۳٫ پوشش زن در ادیان بزرگ الهى
حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیهالسلام)
در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیهالسلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین مىخوانیم: «”رفقه” چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما مىآید؟ خادم گفت: آقاى من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.»۱۸
از این بیان روشن مىشود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیهالسلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.
حجاب در آیین یهود
در اصول اخلاقى «تلمود» که یکى از کتابهاى مهم دینى و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگى یهودیان است، آمده: «اگر زنى به نقض قانون یهود مىپرداخت، چنانچه مثلاً بىآنکه چیزى بر سر داشت به میان مردم مىرفت و یا در شارع عام نخ مىرشت یا با هر سنخى از مردان درد دل مىکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلّم مىنمود، همسایگانش مىتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»۱۹
حجاب در آیین مسحیت
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح مىکند:
«اما مىخواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردى که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا مىنماید. اما هر زنى که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا مىسازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمىپوشد، موى را نیز ببرد و اگر زن را موى بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن براى مرد. از این جهت زن مىباید عزتى بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان… در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.»۲۰ پس در جایى که براى دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازمتر خواهد بود.
و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس مىگوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنان که زنانى را مىشاید که دعواى دیندارى مىکنند به اعمال صالحه.» ۲۱
پى نوشتها:
۱ـ على اکبر علویقى، زن در آیینه تاریخ؛ اگر منظور نویسنده این است که حجاب یک امر فطرى است و بر اثر یک رسم اکتسابى به وجود نیامده، ما هم قبول داریم، ولى نمىتوان پذیرفت دین موجد حجاب نبوده است؛ زیرا اولاً دوران پیش از مذاهب، پیش فرض باطلى است. چون بنا بر آموزههاى دینى، اولین انسان خود پیامبر و داراى مذهب بوده است، ثانیاً اگر حجاب را جزئى از تعلیمات مذهب بدانیم، به فطرى بودن آن نقصى وارد نکردهایم، زیرا تعالیم دین با فطرت انسان هماهنگى کامل دارد، چنانچه آیه ۳۰ سوره روم بدان اشاره دارد.
۲ـ به نقل از دایرهالمعارف القرن العشرین، ۱۹۲۳٫
۳ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص ۵۲۰٫
۴ـ همان، ص ۳۳۶٫
۵ـ همان، ص ۳۴۰٫
۶ـ همان.
۷ـ همان، ص ۴۳۴٫
۸ـ به نقل از دایرهالمعارف القرن العشرین، ۱۹۲۳٫
۹ـ تفسیر اثنى عشرى، ج ۱۰، ص ۴۹۰٫
۱۰ـ ضیاءپور، پوشاک باستانى ایرانیان، ص ۵۱٫
۱۱ـ همان، ص۵۴٫
۱۲ـ همان، ص ۵۶٫
۱۳ـ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانى، ص ۱۹۴٫
۱۴ـ همان، ص ۱۹۷٫
۱۵ـ همان، ص ۱۱۴٫
۱۶ـ على سامى، تمدن ساسانى، ج۱، ص ۱۸۶٫
۱۷ـ السیره الحلبیه، ج ۲، ص ۲۳۴٫
۱۸ـ سفر پیدایش، باب ۲۴، آیه ۶۴ و۶۵٫
۱۹ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۴۶۱٫
۲۰ـ باب۱۱، آیه ۳تا۱۴٫
۲۱ـ باب دوم، آیه ۹تا ۱۱٫
● منبع: سایت – باشگاه اندیشه – به نقل از ماهنامه یاس، شماره ۳۲