عفت سامانه جامع عفاف و حجاب
امروز ایستگاه اول مترو یه خانومی با مانتوی جلوباز و شلوار خیلی چسبان اومد چند صندلی اون ورتر نشست..
امروز ایستگاه اول مترو یه خانومی با مانتوی جلوباز و شلوار خیلی چسبان اومد چند صندلی اون ورتر نشست.مانتوش هم ول کرد؛ مترو هم خلوت بود خیلی سختم اومد تذکر بدم قطار را افتاد دیدم پسرایی که رو صندلیای روبرو نشستن همگی دارن به شلوار خانمه زل میزنن دیگه نتونستم تحمل کنم آروم به طرفش خم شدم گفتم خانم ببخشید مانتوتونو درست کنید رو پاهاتون بندازید… برگشت بلند گفت به تو چه؟ تو چشاتو بپا؛ مگه گشت ارشادی؟ کارتتو نشون بده بینم.. منم که دیگه دیدم همه متوجه موضوع شدن بلند گفتم چی میگی؟ نهی از منکر وظیفه همست… باز ادامه داد
-جملاتش یادم نیست
–
… ولی اصلا مانتوشو درست نکرد؛ منم بهش گفتم حالا صب کن مامور که اومد…البته این وسط یه بنده خدایی هم که نسبتا هم فاصلش از ما زیاد بود بلند گفت خانم بلند شو برو عقب.
اولین ایستگاه که قطار رسید سریع بلند شدم وسط در وایسادم و به مامور ایستگاه گفتم آقا یه لحظه بیایید وقتی اومد گفتم این خانم با لباس بد اومده بهش میگم مانتو تو درست کن میگه بتو چه. بعد طلبکارانه بلند به مامور گفتم این خانم باید ازم عذرخواهی کنه. تا رو کردم به خانمه دیدم ای دل غافل 🙂 مانتوشو انداخته رو پاهاش هیچ چی معلوم نیست؛ ماموره بهم گفت درو نگه دار بسته نشه؛ رفت به اون خانمه با صدای بلند میگفت: بلند شو خانم! بلند شو خانم؛ خانمه هم اولش مقاومت میکرد ولی دید مامور ول کن نیست بلند شد و ماموره فرستادش واگن خانما. بعدش منم از مامور تشکر کردم
