خانه / آیات و تفاسیر در زمینه حجاب / شیوه های امر به معروف و نهی از منکر

شیوه های امر به معروف و نهی از منکر

واجبی فراموش شده!!

گرچه «معروف » حق است و ماندگار و «منکر» باطل است و گذرا، اما گاهی زرق و برق منکر، فلسفه وجودی خلقت را به بیراهه می کشاند که معروف اندیشی و معروف زیستن در هیاهوی روزگار گم می شود; پس به جاست که آن را با همت خویش به عنوان اصلی از اصول احیا نماییم.

ما همواره در زندگی بزرگان دین و طریقت، پیکار با منکر و احیای معروف را مشاهده می کنیم و اینها الگوها و اسوه های زندگی ما هستند. آیت الله طالقانی رحمه الله در این باره می گوید: از نظر قرآن مساله امر به معروف و نهی از منکر، مسؤولیت عمومی است; یعنی هر فردی نسبت به فرد دیگر، هر طبقه ای نسبت به طبقه دیگر و حکومت این وظیفه را نسبت به مردم و مردم نسبت به حکومت این وظیفه را به عهده دارند که مراقب هم باشند و از انحراف و اعمال بد چه فردی و چه اجتماعی از فحشا و فساد و فسق و فجور و هم انحرافات سیاسی جلوگیری کنند و راه خیر و سعادت و تقوا را به هم بشناسانند و مضار کارهای انحرافی و منکر را بفهمانند، البته یک حکومت اسلامی غیر از مسؤولیت تبیینی، مسؤولیت اجرایی هم خواهد داشت، و حقیقت جهاد اسلامی هم یک نوع مسلحانه امر به معروف و نهی از منکر است.

اجمالا می توان شیوه های امر به معروف و نهی از منکر را این گونه بیان کرد:

۱- شیوه بازسازی روانی (امید دادن)

۲- شیوه کنایی (از باب به در بگو دیوار بشنود):

قرآن به حضرت عیسی علیه السلام می گوید: «آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را خدا بدانند؟» در اینجا دوگانه پرستی نهی شده است اما در قالبی که مخاطب در واقع دیگران هستند.

۳- شیوه ایجاد محبت:

یعنی ابتدا لطف و محبت، سپس امر و نهی: در روایت آمده است که مردی شامی به امام حسن مجتبی علیه السلام جسارت کرد، حضرت او را به منزل برد و چنان مورد تفقد قرار داد که او از حرف های خود شرمنده شد.

۴- مختصر گفتن:

در حدیث می خوانیم: «اذا وعظت فاوجز» یعنی هر گاه کسی را موعظه می کنی خلاصه بگو.

۵- مخفیانه بودن: در حدیث می خوانیم: «هر کس برادر دینی خود را مخفیانه موعظه کند او را آراسته است ولی هر کس او را آشکارا موعظه کند، شرمنده اش کرده است.» (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۴)

۶- استمداد از وجدان:

شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: من فردی زنا کارم حضرت فرمود: آیا حاضری کسی با ناموس تو این کار را بکند گفت: نه پیامبر فرمود: پس تو نیز این کار را نکن.

۷- در صورت امکان در قالب طنز باشد:

روزی بهلول وارد مجلس هارون شد، چون هارون در مجلس حضور نداشت بهلول جای هارون نشست، خادمان او را از آنجا بلند کردند و کتک زدند. همین که هارون وارد مجلس شد، به او گفت: من چند دقیقه جای تو نشستم، کتک خوردم، وای به حال تو که عمری در جای اهل بیت پیامبر نشسته ای. او با این طنز به هارون گفت: راه تو باطل و حکومت تو غصبی است.

پدید آورنده : جواد بابایی المشیری

همچنین ببینید

آیا حجاب در قرآن آمده؟

این سوالی است که گاهی  بعضی ها برای توجیه بی حجابی خود ابراز می کنند.که ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *