حجاب در شمار بیرونی و آشکارترین معیارهای دینباوری و دینمحوری است؛ فلسفه حجاب نه رهبانیت و جامعهگریزی است و نه تهدید و تضعیف دختران و زنان.
محمد مهدی یوسفی، طلبه درس خارج فقه و اصول و دانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی، در یادداشتی به بیان برخی کارکردهای حجاب و ابعاد اجتماعی آن پرداخته که تقدیم حضورتان میشود.
با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷، با توجه به ماهیت دینی این انقلاب، عناصر ظاهری و بیرونی دینی به سرعت فراگیر شده و چهره شهرها و روستاها را دستخوش تغییر نمود. از جمله این تغییرات میتوان به رسمی شدن چادر به عنوان پوشش رسمی بانوان ایرانی اشاره نمود. چادر به عنوان حجاب برتر به سرعت فراگیر شد و به این وسیله حجاب بهعنوان یک الزام دینی، در جامعه ایران بیش از پیش نهادینه شد. با گذشت قریب به چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران، امروزه حجاب به عنوان یکی از دغدغههای جامعه اسلامی با مخاطرات و تهدیدهایی روبروست. رشد روزافزون رسانههای معاند دین، کمرنگ شدن نقش نهاد خانواده، تحرکات جنبشهای فمینیستی، تسهیل شبههپراکنی و ترویج ضدارزشها، فقدان برنامهریزی منسجم و همهجانبه برای مبارزه با بیحجابی، ناکارآمدی سیستم آموزشی کشور و مشکلات سیاسی-اجتماعی از جمله عواملی است که به ترویج و قبحزدایی از بیحجابی در جامعه ایران کمک میکند.
مقولههای فرهنگی همواره از پیچیدگیهای خاصی برخوردار بوده است که ورود به این عرصه را با مشکل روبرو میسازند. این پیچیدگی در قرن ۲۱ میلادی دو چندان شده است و در نتیجه برای رویارویی با آن تلاش مضاعفی را نیز میطلبد. با وجود این، در جامعه ایران به خاطر همسویی نظام حاکم با شرع مقدس اسلام، ظرفیت بسیار بالایی برای فعالیت در عرصه فرهنگی وجود دارد که نمیتوان از این امتیاز غافل بود. سیاستگذاریهای کلان در مورد مقوله حجاب میتواند به بهبود شرایط متشنج فعلی کمک کند. در مقابل به نظر میرسد برخی تصمیمات در مدیریت این شرایط بیشتر از سر احساسات یا رفع تکلیف بوده است که به نوبه خود فضا را به نفع برخی جریانات ضد دین غبارآلود کرده است. با این حال فعالیت در عرصهی فرهنگی در سطوح مختلفی صورت میپذیرد، به گونهای که از قانونگذاری تا حوزه مسئولیتهای فردی ادامه مییابد. اما آنچه ضروری مینماید این است که باید برای تمام این سطوح چارهای اندیشید و برنامهای منسجم و قاطع داشت. نهادهای مختلفی از جمله حوزه علمیه، آموزش و پرورش، دانشگاه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، رسانههای مکتوب، رسانه های تصویری، سازمانهای مردمنهاد، هنرمندان و به طور کلی آحاد جامعه باید در این برنامه جامع مدنظر قرار داده شوند.