توهین و لعن بعضی از شیعیان نسبت به مقدسات اهل تسنن را میتوان عامل اصلی تشدید بسیاری از اختلافات مذهبی و فرقهای در جهان اسلام است. که متأسفانه این رفتار علاوه بر مخالفت صریح با کلام و سیرهی عملی ائمه، علیهم السلام، امروز از هر جهت مخالف مصالح شیعیان و مسلمانان بوده و سودی جز تقویت جبههی دشمنان اسلام ندارد. این درحالی است که ائمه اطهار، علیهم السلام، و اصحاب خاص آن بزرگواران، حتی گاهی برای فروکش کردن اختلافات مذهبی میان مسلمین و کاهش فشار بر شیعه اقدام به مدح خلفای اهل تسنن نیز مینمودند. که این رفتار ائمه، علیهم السلام، باید الگوئی باشد برای همهی کسانی که خود را پیرو و شیعهی آن بزرگواران میدانند، تا در رفتارهای خویش همواره مصالح شیعه و جهان اسلام را منظور نموده و به امنیت و رفاه شیعیان در تمامی سرزمینهای اسلامی نیز اندکی فکر نمایند. متأسفانه رفتارها و اقدامات ناشایست بعضی افراد در کشورهایی همچون کشور ما، سبب شده تا بسیاری از شیعیان در کشورهایی همچون عربستان، عراق و پاکستان و… تحت فشار قرار گرفته و حتی جان خویش را نیز از دست بدهند. اینک از باب نمونه به نقل سه گزارش که در این چند قرن اخیر به ثبت رسیده، خواهیم پرداخت:
گزارش اول: مربوط به عصر صفوی! ( ۹۰۷-۱۱۴۵) صاحب قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، مینویسد:
“( در زمان محقق کرکی) علمای شیعه که در مکّه بودند به علماء اصفهان نوشتند، یعنی به ارباب محرابها و منبرها، که شما سب مینمایید متخلفین را در اصفهان، و ما در حرمین شریفین میباشیم و ما را عامه به سبب این سب عذاب و سیاست می نمایند …….”
گزارش دوم: سال ۱۳۲۸ هجری قمری، به روایت مجله “دره النجف”
“عرض حال یکی از پیشوایان جعفری مذهبان بخارا به مقام منیع ریاست روحانی اسلام درنجف اشرف (سلام الله علی من دفن فیها)”
“بسم الله الرحمن الرحیم”
“به عرض حضور مبارک حضرت حجت الاسلام و المسلمین آیت الله فی العالمین (متعنا الله به طول بقائه) میرساند.
انشاء الله مزاج مبارک در عین عافیت خواهد بود. غرض از تصدیع اوقات مبارک این است که اگر جویای احوالات این جانب بوده باشید، الحمدالله و المنه از برکت توجهات انفاس قدسیه ارباب نوع، نعمت عافیت ظاهری فی الجمله مرزوق است. لابد اخبارات این جانب به سمع مبارک رسیده است که اهل عامه حکم به کفر و امر به قتل و غارت ما، طائفه مردان و زنان و اطفال صغار را کشتند، حتی زن حامله را در میان راه عام شکمش را دریده جنین هشت ماهه را بیرون آورده و پاره پاره نمودند، بعضی از دخترها را به کنیزی بردند و دکاکین و خانههای ما را غارت نمودند، در میان کوچه و بازار فحش و دشنام دادند و تهمتها بستند، الی الآن هم فارغ از بلیه نیستیم، بعد از این هم معلوم نیست که حال ما چگونه خواهد شد، سبب این گونه صدمات به ما ها از بیتقیهگی حضرات مصنفان و مؤلفان و نویسندگان چاپ خانهها میباشد.
توقع از ارباب نوع، این که امر بفرمایند تا لعن و طعنه را از کتب بردارند و بعد چیزی که باعث بر این گونه صدمات و ابتلاآت میشود، ننویسند، تا باعث نجات چندین کرور نفس در خارجه بشود به جهت زیادی مترددین و نزدیکی راهها غالب از کتب به دست اهل عامه اوفتاده، باعث این فساد گردیده است. اگرچه برداشتن اینها از کتب محال عادی است، لکن هرچه بیش نشود بهتر خواهد بود. والسلام”
(جوابی که از طرف آیت الله العظمی شریعت اصفهانی داده شد):
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین و افضل صلواته و تسلیماته علی افضل انبیاء محمد و آله الطاهرین و اصحابه المتعهدین.
پوشیده نماند آن که چنان که اهل سنت فرق مختلفه و طوایف متشتته میباشند و در اصول دین و فروع آن اختلاف فاحشی داشته و دارند، همچنین شیعه طوایف مختلفه بودند و آن چه از کتب معتمده و آثار معتبره و تصریحات محققین طرفین، معلوم و محقق شده، آن است که شیعه چهار صنف بودند:
اول: شیعه تفضیلیه که قائلین به افضلیت امیرالمؤمنین علی، سلام الله علیه، بر سایر خلفای راشدین (رضی الله عنهم) بودهاند، بدون آن که تعرض و سوء عقیده نسبت به اصحاب و ازواج نبی (صلعم) داشته باشند و به جهت اعتقاد افضلیت آن جناب، عمل آنها در فروع بر طبق اقوالی بوده که نزد آنها از ایشان ثابت شده.
دوم: شیعه تبرائیه که علاوه بر معنی سابق، تبرّی از مثل طلحه و زبیر و معاویه و محاربین امیرالمؤمنین داشته و در حق ذی النورین نیز اعتقاد صدور کبیره داشتند، بلکه منتهای غلو سلف نزد بعضی همین قدر بوده (قال الذهبی: من اکابر اهل السنه فی میزان الاعتدال، الشیعی الغالی فی زمان السلف و عرفهم هو من تکلم فی عثمان و الزبیر و طلحه و معاویه و طائفه ممن حارب علیا و تعرض لسبهم).
سوم: شیعه سبیه که علاوه بر سابق در حق بعضی ازدواج نبی (صلعم) و شیخین کلمات ناشایسته میگفتند و آنها را غاصب بلکه عیاذاً بالله کافر تعبیر میکردند.
چهارم: غلات شیعه که العیاذ بالله الوهیت در حق امیرالمؤمنین داشتند و محققین اهل سنت از دو صنف اول و مخالطت به آنها و أخذ حدیث از آنها و نقل اقوال و روایات تحرز نداشته و جابجا درکتب دینیه حتی مثل صحیح بخاری و مسلم بر روایات جمعی مسلم التشیع اعتماد مینمودند. چنان که این معانی بر متبحرین از علماء مخفی نیست.
بنابراین مقدمات، از اهل تدین و صلاح و سداد و کسانی که اعتقاد به یوم المعاد و مجازات رب العباد دارند، بسیار عجب است به مجرد دیدن کلامی در کتابی از شیعه یا شنیدن مقالی از بعض فرق شیعه حکم به ضلالت و کفر همه فرق آنها نماید و اعراض و دماء و اموال جمعی را که خبر از سرائر و ضمایر آنها ندارد هتک و سفک و نهب نماید.
و اعجب از این، آن که مقتدای اهل سنت در اصول یعنی ابوالحسن اشعری و مقتدای آنها در فروع یعنی امام ابوحنیفه و امام شافعی به حسب تصریحات فقهای آنها تکفیر هیچ یک از فرق مبتدعه و جمیع (من یصلی الی القبله) نکنند و همه را مسلم دانند و محقون الدم و اقتداء به غیر از غلات از باقی فرق شیعه را در نماز تجویز کنند چنان که همهی اینها در کتب فقه حنیفّه و شافعیه مضبوط است و مع هذا جماعتی که رتبه ادانی تلامیذ آنها را ندارند و غاشیهی تقلید آنها را در گردن دارند، در فروع و اصول با آنها مخالفت کنند و سبب تجری جمعی از عوام غیر مبالین شوند و به فکر جوابی برای این فتاوی باطله و شکایت مظلومین سیما اطفال در عرصه عرصات نباشد.
امروز روزی است که همه فرق مسلمین باید نزاع خانگی را موقوف دارند و به معاونت و معاضدت یکدیگر مقابله کنند با آنها که اضمحلال شرایع اسلام و ایمان و انهدام اساس شریف قرآن و تبدیل ناقوس با صوت اذان و ذهاب اسم پیغمبر آخر الزمان، علیه و آله افضل صلوات الملک المنان، را طالب و عمل کنند به وصیت آن جناب در مسمه حنیف و ید واحده بر من سوای خود شوند و زیاده از این تقویت قوای اجانب را به توهین و تضعیف قوای خود و شیوع اخبار موحشه که تصدیق وقع به اسهم بینهم مینمایند نکنند، تا کی مسلمین در خواب و اغترار و اجانب هوشیار و بیدار کار. والسلام علی من تبع الهدی و تجنّب عن الضلاله و الردی.
گزارش سوم: سال ۱۴۲۷ هجری قمری ( ۱۳۸۵ هجری شمسی):
آیت الله محمد آصف محسنی، رئیس شورای علمای شیعه افغانستان، در نامهای به مراجع تقلید قم، خواستار جمع آوری دو کتاب خطرناک و تفرقه افکن شدند که به تازگی در قم چاپ شده است. در نامه این عالم شیعه افغانستان آمده است:
به مراجع بزرگوار شیعه در حوزه علمیه قم دامت برکاتهم
بعد از تقدیم سلام و تحیات، شورای علمای شیعه افغانستان به اطلاع حضرات عالی میرساند که در عصر حاضر به تشخیص شما بزرگان علم و عمل، اتحاد مسلمانان و همکاری صمیمانه بین پیروان مذاهب اسلامی، یکی از بزرگترین ارکان حمایت از دین مقدس اسلام است، ولی متأسفانه گاهی دشمنان اسلام و گاهی دوستان جاهل در چندین کشور اسلامی، با تألیف کتب، موجب اشتعال آتش خشم و کینه و حتی سبب خونریزی بین برادران مسلمان میشوند.
اخیراً دو کتاب بسیار خطرناک در شهر مقدس قم یا شهر دیگری به طبع رسیده که اگر نسخههایی از آن دو کتاب را به کشور ما یا کشورهای همسایه بیاورند، جز خونریزی و تشدید کینه و عداوت بین مسلمانان، اثر دیگری نخواهد داشت و مسلماً این کار، مخالف حکم عقل و مصالح مسلمانان و خلاف دستورهای ائمه اهل البیت، علیهم السلام، میباشد که مسلماً شما هم به آن راضی نیستید.
به علاوه که دولت جمهوری اسلامی ایران، سالانه مقادیر قابل توجهی از بیت المال مردم ایران را در راه تقریب پیروان مذهب اسلامی به مصرف میرساند که طبع و نشر این گونه کتابها، آثار مثبت این کنفرانسها را از بین میبرد و بدتر این که ایرانیهای مقیم شرق و جنوب و غیره ایران را که اهل سنتاند، شدیداً ناراحت مینماید که چه بسا، پیامدهای خطرناکی برای کشور ایران در پی داشته باشد.
چنان چه صلاح بدانید در جمعآوری نسخههای این دو کتاب و جلوگیری از طبع امثال این کتب به خاطر مصالح ملّی کشور خود و حفظ دعای مؤمنین و اتحاد مسلمانان، سفارشی أکید به مسئولان دولتی بفرمایید.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله العظمی خامنهای:
ضرورت برخورد با فتنه انگیزان
انسجام اسلامى یعنى عصبیتهاى بین المذاهبى مسلم آنها نباید تحریک شود. شما نباید کارى کنید که عصبیت آن مسلمانِ غیرشیعه علیه شما تحریک شود؛ او هم متقابلاً نباید کارى کند که غیرت و عصبیت شما را علیه خودش تحریک کند. آنها [دشمنان اسلام] همین را میخواهند.کارى کنند که عصبیتهاى شیعه و سنى را زنده کنند. به آنها تفهیم کنند اینها شیعهاند، اینها صحابه را سب میکنند؛ اینها مقدسین شما را چنین و چنان میکنند. جدائى بیندازند، آنها این را میخواهند. منادى وحدت شیعه و سنى، از اولى که این فکرها پیدا شده، این چیزها مورد نظرش بوده است. یک عدهاى چرا نمیفهمند؟ امام بزرگوار ما که منادى اتحاد بین مسلمین بود، از همهی اینهایى که مدعىاند، ولایتش و اعتقادش و ارادتش و عشقش به ائمه، علیهم السلام، بیشتر بود. او بهتر میفهمید ولایت را یا فلان آدم عامى که حالا به اسم ولایت کارهاى خلاف میکند، حرفهاى بیربط میزند در مجالس عام و خاص؟ وحدت را حفظ کنید.
اگر دیدید در جامعه بین شما کسانى هستند که عکس این رفتار میکنند، آنها را طردشان کنید؛ مخالفت خودتان را به آنها ابراز و اعلام کنید؛ اینها ضرر میزنند، ضربه میزنند. ضربهاى به اسلام میزنند، ضربهاى به تشیع میزنند، ضربهاى به جامعه اسلامى میزنند. این از جمله مسائل بسیار مهم است.
امروز وحدت اسلامى به نفع نظام اسلامى است؛ به نفع جمهورى اسلامى است. علیه این جهتگیرى حرکت کردن، به نفع امریکاست؛ به نفع صهیونیست هاست؛ به نفع همان گردن کلفتهایى است که در دنیاى اسلام جیب هایشان را از دلارهاى نفتى پر کردند و دلشان نمیخواهد که عنصرى مثل جمهورى اسلامى، مثل ملّت ایران اصلاً وجود داشته باشد. به هر حال، از خداى متعال میخواهیم همهی ما را هدایت کند.
رهبر معظم انقلاب:
شاد کردن دشمنان فاطمه زهرا (س) به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا(س)
بعضیها به نام شادکردن دل فاطمه زهرا، علیها السلام، این روزها و در این دوران ما کاری میکنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند! میفهمید چه میگویم؟
بهترین وسیلهای که دشمنان بزرگ انقلاب پیدا کردند برای این که نگذارند انقلاب به کشورهای اسلامی برود، میدانید چه بود؟ گفتند این انقلاب، اسلامی نیست! گفتند اینها دشمن شما چند صد میلیون مسلمان هستند! امام بزرگوارمان ایستاد و گفت این انقلاب، اسلامی است؛ شیعه و سنی در کنار همند؛ پهلوی همند.
اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیای آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیلهای پیدا کند، دلیل پیدا کند. نواری پیدا کند، ببرد این جا و آن جا بگذارد، بگوید کشوری که شما میخواهید انقلابش را قبول کنید، این است، میدانید چه فاجعهای اتفاق میافتد؟ بعضیها دارند به نام فاطمه زهرا، علیها السلام، این کار را میکنند. در حالی که فاطمه زهرا، علیها السلام، راضی نیست. این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شد. آن مرد الهی، آن وارث واقعی فاطمه زهرا، علیها السلام، در زمان ما، آن همه زحمت کشید. این جوانهای پاک ما این جور رفتند، خونهایشان را ریختند تا انقلاب را بتوانند عالمگیر کنند. آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شادکردن دل فاطمه زهرا، کاری بکند که دشمنان حضرت فاطمه زهرا را شاد کند.
برگرفته از کتاب “نهم ربیع جهالتها و خسارتها” تألیف آقای مهدی مسائلی انتشارات وثوق.