از گذشته تاکنون منطق فمینیسم این بوده که برای برابری زنان و مردان و رهایی زنان از استثمار در جامعه مردسالار، باید مراقبت کودکان بر عهده «دولت» باشد.
هیچ چیزی غیر از مهدکودکهای همگانی که با بودجه مبتنی بر مالیات دولت اداره میشوند، نمیتواند طرفداران تندرو این نظریه را راضی کند؛ به همین جهت است که وقتی دولت اعلام میکند مبلغ قابل توجهی را جهت کمک به خانوادههای بیبضاعت به مهدکودکها اختصاص خواهد داد، فریاد نارضایتی ایشان بلند میشود و دولت را متهم میکنند که موضوع مهدکودکها را باز به سازمانهای بهزیستی برگردانده است؛ چرا که ایشان مهدکودکها را فقط برای فقیران نمیخواهند.
طرفداران این نگاه، خواستار مهدکودکهایی همگانی و دولتی به صورت حق همجنسان خود، اعم از غنی و فقیر هستند تا از این راه انقلاب ضدخانواده و جامعه را عملی کنند.
با این وجود، بسیاری از کسانی که از طرفداران پر و پا قرص رهاسازی زنان از نقشهای خود بودهاند، امروزه موضع متفاوتی دارند؛ طی یک نظرسنجی که لسآنجلستایمز آن را انجام داد و شگفتی فمینیستها را برانگیخت، مشخص شد ۷۹ درصد زنان آمریکایی شاغل دارای فرزند، اگر بتوانند در خانه با کودکان خود بمانند، از شغل خود دست خواهند کشید.
هر چند امروزه در جهت برجستهسازی نقش مهدکودکها در تربیت فرزندان ادله بسیاری ارائه میشود، اما این توجیهات خود با چالش جدی روبهرو هستند.
ارتباط با همسال یکی از دلایل مهم جلوهدادن مهدکودکهاست. با این وجود امروزه روانشناسان بیان میدارند که کودک در صورتی میتواند با دیگران ارتباط سالم و مستقلی داشته باشد که از سالهای اولیه زندگی، دلبستگی ایمن به مادرش پیدا کرده باشد.
پژوهشها نشان میدهند بچههای کوچکی که از اولین سالهای زندگی به صورت تماموقت در مهدکودک بودهاند، بیشتر در مقابل بزرگترها نافرمانی نشان میدهند.
برخلاف اصرار فمینیستها مبنی بر اینکه ایفای نقش «والدینی» موضوعی فارغ از جنسیت است که هم والدین و هم جایگزینهای آنها میتوانند آن را به عهده گیرند، یا این که «مادری» نقشی ظالمانه است که برای به دام انداختن زنان ایجاد شده، «جان بالبی» جامعهشناس، با تاکید بر رابطه مبتنی بر دلبستگی کودک با مادر، این رابطه را «سنگ بنای شخصیت او» میداند که در صورت فقدان یا ناکافی بودن این دلبستگی اولیه، کودکان و بهویژه پسران به اشخاصی تبدیل خواهند شد که در ایجاد روابط معنادار با دیگران توانایی ندارند.
آثار سوء حضور بیش از حد کودکان در مهدکودک
«جی بلسکی» در همین راستا بیان میدارد مهدکودک حس اعتماد کودک را خدشهدار میکند و کودکانی که به مهدکودک فرستاده میشوند، بهویژه اگر بیش از هفتهای ۲۰ ساعت باشد، این کار را به منزله طردشدن از سوی والدین تلقی میکنند.
همچنین مراقبت زودهنگام از کودک در مهد، با کنارهگیری از مادر و احساس بیگانگی با او مرتبط است و پیوند ناامن را افزایش میدهد.
این دوری زودهنگام، با کمرنگشدن رابطه کودک با بزرگترها و ناسازگاری اجتماعی او در مقطع پیشدبستانی و دبستان مرتبط است.
باید به این نکته نیز توجه کرد که مهدکودکهای طولانیمدت، رابطه میان مادر و کودک را تغییر میدهد و فراگیرشدن آن، به تغییر ساختار جامعه منجر خواهد شد.
به نظر میرسد فمینیسم با رهایی ظاهری زنان از نقشهای خود و رسیدن به آزادی، نهتنها فرزندان آنها بلکه جامعه را در بند مشکلات برآمده از این ارزش غلط کرده است.