خانه / پرونده ها / دل نوشته / عفت و پاکدامنی دختر ایرانی

عفت و پاکدامنی دختر ایرانی

چه سرزمین زیبایی است!

نگاه کن صلابت و استواریش را ببین !

شرم و حیایش زبانزد خاص و عام است.

اینجا سرزمین شهربانو بزرگ دخت یزدگرد است که افتخار همسری شاه جهان را یافت.

اینجا ایران است…

ارسال شده توسط کاربران سایت /سایت کاربر:http://husneyusuf.blogfa.com/

اینجا ایران است سرزمین پاکان .

اینجا ، ایران است سرزمین دلیر مردان و شیرزنان .

و اینجا سرزمین دماوند ، با صلابت ترین ، استوارترین و سالخورده ترین ایرانیان است.

ای دماوند سخن بگو ! چرا سخن نمی گویی ؟ برایم از گذشته ها بگو! از حال کنونی سرزمینت برایم بگو !  چرا این قدر دمق و گرفته ای ؟ چرا چشم هایت را غبار گرفته است؟

و دماوند به حرف آمد،چه چیز را می خواهی بدانی؟ میگویی چرا ناراحتم  و چرا چشم هایم را غبار گرفته است؟چرا این چنین نشود وقتی که یاد گذشته سرزمینم می افتم و اتفاقات آن روز را مرور میکنم حسرت میخورم و دلم میگیرد که چرا امروز سرزمینم این چنین است.نگاه کن! ببین! این دختران همان دختران ایران باستان هستند. دختر قدیم ایران را از فقیر تا غنی آن را دیده ام.

ثروتمندترین دختر ایران شهربانو بود که در  ناز و نعمت بزرگ می شد ولی عفت و پاکدامنی و نجابت خویش را حراج نمی گذاشت. او بهترین دختر ایران بود، زیباترین ، متملک ترین و نجیب ترین دختر ایران زمین بود.روزی او را دیدم که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید و زمان را شمارش می کرد تا لحظه خواب گردد. متعجب شدم چرا خواب ؟ از او پرسیدم که ای شهربانو چه شده که با این خوشحالی بی قرار خوابی ؟  گفت در عالم خواب بهترین خانواده روزگار به خواستگاریم آمده اند و مرا به عقد یکی از زیباترین ها که مرا انتخاب نموده است درآورده اند ، بیقرار اویم ، او فعلا نمی تواند در بیداری به دیدارم آید اما در عالم رویا به دیدنم می آید.این بود که او را ۱۴ روز این چنین بیقرار می دیدم تا اینکه روزی شنیدم که قرار است عده ای از کشور مجاور به سرزمین من لشکر بکشند ، آن روز شهربانو را خوشحال تر از قبل دیدم ، متعجب شدم که در این اوضاع و احوال که همه مضطرب جنگ هستند چرا او باید از این اتفاق خوشحال باشد.

طاقت نیاوردم از او پرسیدم ، او گفت : در این جنگ برادر همسرم فرمانده سپاه است و من باید در زمره اسیران باشم تا در بیداری به وصال او برسم.از او پرسیدم او کیست که تو را ، نجیب ترین و پاک ترین دختر ایران زمین ، را بی تاب و بیقرار خویش ساخته است.او گفت او شاه جهان و شهزادبزرگ ، شهنشه جهان هستی می باشد که همتایش نیست. مادر و پدرش ما را به عقد هم درآورده اند و من مادر وارث اویم که او نیز بر اریکه جهان هستی تکیه می زند و پادشاهی می کندکه مقام فرزندم نیز از مقام پدرم والاتر است. آری او به خاطر نجابت ، عفت و پاکدامنی اش برای همسری شاه جهان حسین بن علی (ع) انتخاب شده بود ، انتخابی که هر دختری آرزویش بود اما در آن میان قرعه همسری شاه جهان و عروس خانواده علی(ع) بزرگ رادمرد جهان هستی به نام شهربانو درآمده بود ، تنها شهربانو این افتخارش نبود بلکه خواهرش “شاه زنان” دختر دوم یزدگرد سوم نیز افتخار همسری “محمدابی بکر” یار صدیق مولا امیرالمومنین علی(ع) را یافت. ایران چنین دختران پاک و عفیفی داشت که منتخب بهترین ها می شدند.

اما ایران امروز را نگاه کن! ببین آیا این دختران از نسل شهربانو هستند،دیگر تعداد دختران و زنان چون شهربانو اندک شمارند،چهره و لباس هایشان روی غربیان راسفید کرده است.نمیدانم این دختران که مادران آینده هستند چه فکری کرده اند که این چنین،بیرون می آیند وخود را در معرض نمایش می گذارند. چرا  دختران دیروزمان عاقل و زیرک بودند اما امروز وقتی نگاهشان می کنی،نگاه خویش را می دزدند و چهره درهم گرفته دارند ویا اینکه چشمهایشان بارانی است ویا اینکه باید در پارکها و خانه های فساد و بازداشتگاهها پیدایشان کنیم و وقتی از آنها علت را میخواهی یا میگوید گول خورده ام ویا میگوید از فقروبدبختی این چنین شده ام و یا پدرومادر مرا دوست ندارند ومن تشنه محبت بودم که گول خورده ام.این دختران فکر کرده اند مردان و پسران دایه عزیزتر از مادر شده اند که به آنها اعتماد کرده و بلایی جبران ناپذیر به سرخویش می آورند.

آری این دختر ایرانی که زمانی باهوش ترین ، زیرک ترین و عفیف ترین دختران جهان بود حال خود را به ملعبه ای بدل ساخت است که … !

حجاب را چون یک وسیله دست وپاگیر می داند در حالی که حجاب و رعایت پوشش و آرایش او باعث امنیت می شود وبه ارزش او می افزاید.

 دختر همچون مروارید درون صدف است که ارزش دارد و گرنه اگر بخواهد در معرض نمایش باشد چیزی جز سنگ های ریخته شده در سطح و درون دریا نیست و هیچ ارزشی ندارد و قیمتی برایش تعیین نمی گردد.

بلی ای دختر ایرانی،پوشش باعث کاهش تمدن تونیست بلکه ارزش تو را بالامی برد،اگر این چنین بود در آن زمانیکه دختران ایران قدیم که لباسهای بلند و گشاد و چادرهایی به نام”چاقچول” می پوشیدند،ایران متمدترین کشور جهان نبود.اسلام پوشش اسلامی را به تو یادآور میشود آنهم فقط بخاطر ارزش دادن به تو و ایجاد امنیت برایت.دخترایرانی سمبل عفت و پاکدامنی است.

اینجا سرزمین معصومی است که معصومه ای در آن خوابیده است.همه می دانیم که شهربانو در قصه ها نبوده بلکه شهزاده ای بود که  بهترین افتخار نصیبش شد و افتخار عظیم این است که بزرگ ناجی جهان نیز از نسل او و ایرانی است.

ای دختر ایرانی تو قرار است مادری شوی که فرزندان دلیری را تربیت کنی از نسل رستم و سیاوش ، برای رویارویی با خطرات.بایستی همچون شیرزنی باشی چون شهربانو و افتخار بیافرینی . تو باید مادری شوی که ابن سیناها  و ابوریحان ها از دامنت پرورش یابند اما چه شده که عده ای از شماها را باید در خانه های فساد پیداکنیم و تعداد بی شماری از شماها را مقلدین غرب ببینیم که فقط به دنبال عوض کردن مدل مو ، آرایش و لباس هستند در حالی که  خود غربیان این چنین نیستند و یا اینکه متمرد از پدر و مادر باشید.نمی دانم چرا دختر ایرانی متمدن دیروز ، تمدن کنونی اش را در فساد ، بی بند وباری و بی حجابی می داند.

ای کاش می توانستم چشم هایم را با پارچه ای سپید ببندم و وقتی چشم باز کردم همه این دختران را چون مریم مقدس و شهربانو و … ببینم.

ای کاش میشد که دخترانمان عفت وپاکدامنی ایرانی را درک میکردندو آنرابه پشیز نگاه شومی نمی فروختند.ای کاش دخترانمان میدانستند که آنهادر انحراف وپاکدامنی مردانمان نیزسهیم اند.

ای دختر ایرانی بیاپاکدامن وعفیف زندگی کن و راه سودجویی مردان بیمار رابرای همیشه ببند.

… و دماوند سکوت کرد و چشم هایش را در پشت پارچه ای سپید پوشانید.

همچنین ببینید

آرامه ی جان من …

آرامه ی جان من … سلام چادر قشنگ من اکنون که برایت مینگارم لبخند تو ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *