خانه / مشاوره و پرسش و پاسخ / پاسخ به شبهه ای پیرامون أمّ أیمن (برکه بنت ثعلبه)

پاسخ به شبهه ای پیرامون أمّ أیمن (برکه بنت ثعلبه)

یکی از کاربران سایت www.effat.ir در قسمت نظرات بر ذکر روایت یادشده با عنوان «غلو نکنید» اشکال کرده است: «بسم الله الرحمن الرحیم. این که حضرت خدیجه تا ۷ سال نه گرسنه شدند و نه تشنه، دروغ است. اینها خودشان در بزرگواری چیزی کم ندارند و نیازمند دروغ مصلحتی من و شما نیستند. از این کار جدا توبه کنید و آبروی اسلام را نبرید. اگر کسی این مطلب دروغ را بخواند و به اسلام بدبین شود، گناهش به گردن شماست!!!»

و اما پاسخ:…

در روایتی آمده است: «ام ایمن بعد از وفات فاطمه علیهاسلام از مدینه خارج شد و بسوی مکه رفت، چون گفته بود من بعد از فاطمه، دیگر نمی خواهم مدینه را ببینم، ام ایمن وقتی به جحفه رسید شدیدا تشنه شد بطوریکه بر جان خود ترسید، چشمهای خود را سوی آسمان کرد و گفت خدایا من تشنه باشم- و هلاک گردم- در حالیکه من خادمه دختر پیامبرت فاطمه ام؟! در این هنگام سطلی از آب بهشتی برای او از آسمان فرستاده شد و او نوشید و تا هفت سال نه گرسنه شد و نه تشنه».

لینک متن کامل مطلب: احادیثی پیرامون نگاه به نامحرم‏  

پاسخ به شبهه: مشاور حجه الاسلام رضایی

گفتگو درباره اظهار نظر کاربر محترمی که نسبت به ذکر روایت مربوط به أمّ أیمن اشکال کرده، نیازمند آن است که ما در گام اوّل محلّ نزاع و ایراد ایشان را تقریر و تبیین کنیم و سپس خاستگاه و دلایل نظریّه ایشان را به خوبی مورد ملاحظه قرار دهیم.

تقریر محلّ نزاع و بحث

  • اوّلاً ایشان روایت مذکور از بحارالانوار را ساختگی و دروغ معرّفی کرده است و به اعتقاد ایشان برای حضرت خدیجه [أمّ أیمن] چنان اتفاقی رخ نداده است!

 

  • ثانیاً ایشان گفته است که اینها [حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها و بزرگان دینی دیگر ما] خودشان در بزرگوارای چیزی کم ندارند و نیازمند دروغ مصلحتی من و شما نیستند!

خاستگاه نظرات مستشکل

خاستگاه نظر نخست ایشان از دو حال خارج نیست: یا از آنجا نشأت می گیرد که پیش از تبیّن خبر اقدام به اظهار نظر کرده و یا آن که به اعتقاد ایشان امکان وقوع چنین حوادثی برای أمّ أیمن و امثال او وجود ندارد. خاستگاه نظر دوم وی هم این است که ایشان متأسفانه تصوّر کامل و روشنی از علائم و نشانه های بزرگواری و فضیلت بزرگان دینی ندارند در نتیجه دیگران را متهم به غلوّ می کنند.

و امّا گام دوم و نهایی ما نقد نظرات مستشکل و پاسخ به آنهاست.

پاسخ نظر نخست مستشکل

 اوّلاً بر اساس آموزه های اسلامی زن و مرد و کنیز و آزاد همگان می توانند برای خود مقامات معنوی و امامت ملکوتی _نه ملکی_ کسب کنند و به عبارت دیگر در مکاسب دنیوی و اخروی خود محدودیتی ندارند: «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ اسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم» (النساء: ۳۲) و عامل کرامت و فضیلت هم در همگان تنها تقوا و قرب به خداوند متعال است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» (الحجرات: ۱۳). پس هر کس به دانسته های خود عمل کند، یعنی در پرتو تزکیه و تعلیم اهل بیت عصمت و طهارت، آینه جان خود را شفاف کند، یعنی بداند که این آینه را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم بر آینه وجودش می تابد و از آن منعکس می شود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَم» (الخرائج و الجرائج، ج۳، ص۱۰۵۸).

خداوند متعال در کتاب هدایت خود از بانوانی سخن گفته است که در سایه تقوا و عبادت و از جان گذشتگی به مقامات و کرامات بزرگی نائل گشته اند که مستشکل وقوع نظیر آنها را در شأن حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها انکار و ذکر آن را مصداقی از غلو دانسته است! مثلاً در شأن حضرت مریم و مادرش و حضرت زکریّا علی نبیّنا و آله و علیهم السلام می فرماید: «إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی‏ بَطْنی‏ مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى‏ وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ فَنادَتْهُ الْمَلائِکَهُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏ مُصَدِّقاً بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحینَ» (آل عمران: ۳۵ تا ۳۹)، و اینها همه در حالی است که در آیه شریفه ۲۷ سوره مبارکه مائده می فرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ».

و اما «أمّ أیمن» یعنی «برکه بنت ثعلبه» کنیز حضرت آمنه و پرستار پیامبر خدا بوده و از همان آغاز رسالت به رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم ایمان آورده است. او کسی است که در جریان غصب فدک به حقانیت دختر رسول خدا شهادت داده (الکافی، ج‏۱، ص۵۴۳) و رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام هم بر بهشتی بودن او شهادت داده اند (الکافی، ج۲، ص۴۰۵؛ شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۲۰). همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از او با عنوان مادر یاد می کرده اند (الإصابه، ج‏۸، ص۳۵۹). ابن سعد هم در الطبقات الکبری (ج‏۸، صص۱۷۹-۱۸۱) تعدادی روایت نقل می کند که بر جایگاه و مقام معنوی بلند او دلالت دارند.

ü      ثانیاً بر اساس اسناد تاریخی این حادثه (نزول دلو آبی از آسمان بر أمّ أیمن) رخ داده و دالّ بر جلالت و بزرگی او شمرده شده است (تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰). نقل روایت این واقعه در کتاب شریف بحار الأنوار (ج۴۳، ص۲۸ و ۴۶) هم بر اساس کتاب های «الخرائج و الجرائح فی معجزات المعصومین» (ج‏۲، ص۵۳۰) و «مناقب آل ابی طالب» (ج۳، ص۳۳۸) صورت گرفته است که علمای رجال و حدیث و تذکره نویسنده آن دو یعنی شیخ قطب الدین ابوالحسین سعید بن هبهالله راوندی متوفای سال ۵۷۳هـ.ق و مدفون در صحن حرم حضرت معصومه(س) و محمد ابن شهر آشوب مازندرانی را توثیق کرده اند؛ برای نمونه شیخ منتجب الدین در الفهرست خود شیخ قطب الدین راوندی را با عناوین «فقیه عین صالح ثقه» معرفی کرده است (معجم‏رجال‏الحدیث، ج۸، ص۹۳).

پاسخ نظر دوم مستشکل

ثالثاً اگر این حادثه اتفاق افتاده باشد _که بر اساس اسناد تاریخی اتفاق افتاده است- یقیناً این مورد هم افزون بر نمونه های دیگر دلیل بر کرامت و فضیلت أمّ أیمن و مربّیان او یعنی خاندان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ چرا که از یک سوی او محبّت و مودّت اهل بیت عصمت و طهارت در دل داشته و اظهار کرده است که خداوند متعال می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» (الشوری: ۲۳). از انس بن مالک روایت شده است که: روزی مردى از اهل بادیه (بیابان‏نشین) به خدمت نبى اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلّم شرفیاب شد و ما دوست می داشتیم که مردى از بادیه بیاید و از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله مطلبى را سؤال کند! و آن مرد از آن حضرت پرسید: قیامت چه وقت است؟ و چون موقع نماز بود رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله جواب نداد تا نماز خوانده شد و سپس فرمود: کجا است آن مرد که از قیامت پرسید؟ عرض کرد: حاضر هستم یا رسول اللَّه! آن حضرت فرمود: چه مهیا کرده‏اى براى قیامت؟ معروض داشت: بخدا قسم چیز زیادى مهیا نکرده‏ام نه نماز بسیار خوانده‏ام و نه روزه زیاد گرفته‏ام جز آن که خدا و رسولش را بسیار دوست می دارم، آن حضرت فرمود: «المرء مع من أحب»، چون روز قیامت شود انسان هر که را در دنیا دوست می داشته با او (محشور) خواهد بود (علل الشرائع، باب۱۱۷ العله التی من أجلها وجبت محبه الله تبارک و تعالى و محبه رسوله و أهل بیته صلّی الله علیه و آله و سلّم على العباد، ج۱، ص۱۴۰). از سوی دیگر این خاندان وحی بودند که آنها را از تاریکی باورها و فرهنگ جاهلی بیرون آورده و با معارف بلند قرآنی و آداب اسلامی آشنا ساختند. لذا امیر مؤمنان علی علیه السلام پس از جنگ جمل فرموده اند: «بِنَا تَسَنَّمْتُمُ الشُّرَفَاءَ وَ بِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ وَ بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الْوَاعِیَهَ کَیْفَ یُرَاعُ لِلنَّبْأَهِ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّیْحَهُ رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ یُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ» (الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج‏۱، ص۲۵۳) و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْیَارِ وَ هُدَاهُ الْأَبْرَارِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ» (تهذیب‏الأحکام، ج۶، ص۹۹) و «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ» (همان، ص۱۰۰). آیا فضیلتی بالاتر از این است که شخصی فرد یا افرادی را به راه سعادت و رستگاری رهنمون شود؟ از همین روست که آخرین فرستاده خدا آن رحمه للعالمین به هنگام فرستادن وصیّ بر حقّ خود به یمن فرموده است: «یَا عَلِیُّ لَاتُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یَا عَلِیُّ» (تهذیب‏الأحکام، ج۶، ص۱۴۲) همچنین نظیر همین فرمایش را در جنگ خیبر به ایشان فرموده اند که در کتب صحاح اهل سنت هم آمده است (صحیح البخارى، کتاب الجهاد و السیر، باب فضل من أسلم على یدیه رجل؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل على بن أبى طالب علیه السلام). بنابراین، فراموش نکنیم که همه ما _حتّی اگر هدایت نیافته و به نور نرسیده باشیم_ مدیون رسول خدا و اهل بیت پاک او علیهم السلام هستیم.

پاسخ دیگری بر نظر دوم مستشکل

برخی از مخلوقات بویژه آدمیان به دلیل ارتباط خاصّی که با خداوند متعال و اولیای او دارند تقدس، کرامت و فضیلت ویژه ای را کسب می کنند؛ مانند: شهدا، علماء، شب قدر، وادی مقدس طوی، مکه مکرمه، و… و از آنجا که برای فرد عاشق و دوست در و دیوار منزل او هم محترم، محبوب و دوست داشتنی است، خداوند متعال بر ارادتمندان اولیاء خود هم لطف و مرحمت دارد. مثلاً کسانی که بر مصائب اهل بیت علیهم السلام بویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اشک بریزند، خداوند گناهانشان را می ریزد. امام حسین علیه السلام می فرماید: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ قُتِلْتُ مَکْرُوباً وَ حَقِیقٌ عَلَیَّ أَنْ لَایَأْتِیَنِی مَکْرُوبٌ قَطُّ إِلَّا رَدَّهُ اللَّهُ وَ أَقْلَبَهُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً» (کامل الزیارات، ص۱۰۹).

توصیه ها و نکته های مربوطه

ما موظفیم هر اندازه از غیب و اسرار آن را که از منابع معتبر می شنویم بپذیریم و تلاش کنیم با شب زنده داری (بیداری و هوشیاری همیشگی) و صبر و شکیبایی بر رنج ها خودمان هم به پرده غیب نزدیک شویم و با کنار زدن گوشه آن از نسیم روحبخش دریای خزائن الهی جانی تازه به دست آوریم.

بعضی از امور دنیوی در حکم رنج است نه عذاب؛ مثل رنج بر پیری و بیماری. این امور لازمه عالم طبیعت است و ما گاهی با کمک ائمه اطهار علیهم السلام می توانیم اسباب این رنج ها را از پیش روی خود برداریم. مانند فاطمه بنت اسد سلام الله علیها که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم با پوشاندن پیراهن خود بر او و خوابیدن در قبر آن حضرت اسباب راحتی او را در قبر فراهم کرد.

 

همچنین ببینید

اگر رضاخان توانست با چماق چادر را بردارد ما هم می توانیم…

عده ای بر این عقیده اند که در کارهای فرهنگی نباید سخت گیری باشد و ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *