خانه / مناسبتنامه / ای شب قدر علی در چشم تو

ای شب قدر علی در چشم تو

به مناسبت آغاز ایام فاطمیه

ای شب قدر علی در چشم تو

در این دو صفحه، افزون بر بازگویی نکته‌هایی خواندنی درباره اسوه تحسین‌برانگیز خلقت و ریحانه سرفراز پیامبر حضرت زهر(س) با چند کتاب نیز در این موضوع و نوع نگاهشان آشنا می‌شویم

 در پاره‌ای از روایات، حضرت زهر(س) به شب قدر تشبیه شده است. در این تشبیه شگرف، نکاتی درس‌آموز وجود دارد که ما آن را از کتاب «برداشت‌های تربیتی» نوشته آقای محمود اکبری گزینش کرده‌ایم:

حضرت زهرا و شب قدر

۱٫ شب قدر، بهترین و باارزش‌ترین شب در میان شب‌هاست و به قول قرآن از هزار ماه باارزش‌تر است. حضرت زهرا (س) نیز از همه زنان عالم برتر است. پیامبر اکرمˆ فرمود: فاطمه، سرور زنان جهان از اولین و آخرین است. او نیز هم‌چون شب قدر یکی است و نظیر ندارد.

۲٫ شب قدر ناشناخته است و قرآن می‌فرماید: چه چیز تو را به عظمت شب قدر می‌تواند آگاه کند. عظمت حضرت زهرا (س) نیز ناشناخته است. بدین جهت نام او را فاطمه گفته‌اند.

پیامبر اکرمˆ فرمود: همانا فاطمه(س) فاطمه نامیده شد چون مردم نمی‌توانند او را بشناسند.

۳٫ شب قدر، مخفی است. زمان شهادت حضرت زهر(س) و قبر او نیز مخفی است.

۴٫ عبادت در شب قدر منشأ فیوضات الهی است. توسل به حضرت زهر(س) نیز منشأ برکات است.

۵٫ شب قدر در قرآن به عنوان «لیله مبارکه» یا شب برکت نام‌گذاری شده است، لقب حضرت زهر(س) نیز مبارکه است.

صفحه ۳۵

از زبان آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی و از کتاب «زهر(س) برترین بانوی جهان» یکی از هزاران فضیلت ممتاز حضرت زهر(س) را می‌خوانیم:

نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود

ورود در بهشت، آن کانون عظیم رحمت الهی، دلیل روشنی بر سعادت یک انسان است و اگر کسی پیش از همه وارد شود برترین فضیلت برای او اثبات می‌شود.

در روایات معروف اهل‌سنت این افتخار از زبان پیغمبر اکرمˆ برای فاطمه ثبت شده است:

ذهبی در [کتاب] «میزان الاعتدال» می‌گوید که پیغمبر اکرمˆ فرمود:

«اول شخص یدخل الجنه فاطمه(س)؛ نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود فاطمه است.»

صفحه ۹۵

غصب فدک از رنج‌های جان‌گداز زندگی حضرت زهرا (س) است. درباره فدک، شما را به خواندن مطلبی از کتاب «کوثر قرآن» نوشته آقای محسن کازرونی دعوت می‌کنیم:

داستان فدک

فدک، سرزمینی آباد در حدود ۱۴۰ کیلومتری مدینه است. نزدیک خیبر، و در سال هفتم هجری آن‌گاه که قلعه‌های یهودی‌نشین خیبر یکی پس از دیگری فتح می‌شد و قدرت یهود رو به افول می‌رفت، ساکنان فدک تصمیم به صلح با رسول خداˆ گرفتند و نیمی از سرزمین و باغستان‌های خود را به حضرت واگذار کردند و نیم دیگر را برای خود حفظ کردند و در عین‌حال کشاورزی آن نیم متعلق به پیامبر را بر عهده داشتند و در مقابل زحمات خود مزد خود را برمی‌داشتند، این سرزمین طبق آیه فیء که در سوره حشر (آیه۶) آمده از آنِ پیامبر است.

پیامبر هرچه را صلاح می‌دانست، می‌توانست درباره این سرزمین (فدک) عملی سازد، فلهذا پیامبر فدک را به دخترش فاطمه(س) بخشید. این حقیقت را عده بسیاری از تاریخ‌نویسان و مفسران اهل‌سنت و شیعه به آن تصریح کرده‌اند که…

صفحه ۱۱۴

حضرت فاطمه(س) کوثر بی‌کران خداست. «کوثر» را برخی خیر فراوان معنی کرده‌اند. عالمان در تفسیر این واژه سخن بسیار دارند که از آن جمله است سخن دکتر علی قائمی در کتاب «در مکتب فاطمه(س)»

محور سادات

فاطمه محور سادات است. میلیون‌ها نفر در جهان بشریت زندگی می‌کنند که شجره و حسب و نسب‌شان به فاطمه پیوند می‌خورد. با آن همه دشواری و مشکل‌تراشی خصم در سر راه رشد خاندان پیامبر و با آن همه محدودیت‌ها که در ارتباط با آنان پدید آوردند باز هم نسل او به میزان و حدودی است که یک فامیل چند میلیون نفری را تشکیل داده و همه آن‌ها از دامان فاطمه به وجود آمدند و چه بسیار از آنان که ستارگان درخشان این امت در علم و تقوا بوده‌اند.

نوع سادات جهان امروزی را در نظر آوریم از سادات علوی، فاطمی، حسنی، حسینی، زینبی، زیدی، جعفری، رضوی، اسماعیلی، موسوی، همه و همه از نسل فاطمه‌اند. پس او چشمه جوشان و فیض الهی است و به تعبیر عالمی در تفسیر سوره کوثر، معنی خیر کثیر، وجود صدها هزار خانواده سیادت است که هر کدام وارث صفاتی از فاطمه‌اند. پس دامن زهر(س) دامن فضیلت و خیر و برکت است.

صفحه ۷۹

خود را مهمان افسوس می‌کنیم با اندوه قدرناشناسی و ستم پیروان پیامبر (ص) با مطلبی از کتاب «گریزهای مداحی» نوشته آقای محمدهادی میهن‌دوست

گریز دهم

حضرت خضر (ع) و حضرت موسی (ع) به دیوار خرابی رسیدند. حضرت خضر با این که اهالی آن روستا با آن‌ها بدرفتاری کرده بودند، شروع به تعمیر دیوار کرد. حضرت موسی اعتراض کرد: دیوار خراب اهالی این روستا را تعمیر می‌کنی، در صورتی‌که آنان با ما این چنین بدرفتاری کردند؟! فرمود: داخل این دیوار گنجی است که مال دو یتیم است. پدر این دو یتیم مرد صالحی بوده است. حضرت خضر به خاطر احترام به پدر آن‌ها که مرد صالحی بود، رعایت یتیم‌های او را کرد. (کهف، ۸۲) با این که امام سجاد (ع) فرمود «…آن یتیمان با نه واسطه به آن جد صالح خود می‌رسیدند. مردم! شما نیز ما اهل‌بیت (ع) را که فرزندان پیامبر خدا (ص) هستیم، به خاطر آن حضرت، [حرمت ما را] رعایت کنید.» راوی می‌گوید: با شنیدن این کلام از علی‌بن‌الحسین (ع)، صدای گریه مردم از هر طرف بلند شد.

من می‌گویم: عجب احترام خاندان رسول (ص) را نگاه داشتند! احترام آن‌ها حتی به یک واسطه هم نرسید. بعد رسول‌الله (ص) خانه پاره تن رسول خدا را آتش زدند. به خانه‌ای که جبرئیل و عزرائیل اجازه ورود می‌گرفتند، حمله‌ور شدند؛ یکی سیلی می‌زند؛ یکی با غلاف شمشیر می‌زند؛ یکی با تازیانه می‌زند…

سیدمهدی شجاعی، نثر تأثیرگذار و معروف‌ترین کتابش یعنی «کشتی پهلو گرفته» برای همه ما نام آشناست.

مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده. عاشورا این‌جاست. کربلا این‌جاست. اگر کسی جرأت کرد در تب و تاب مرگ پیامبر خانه دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرأت می‌کنند، خیمه‌های ذراری پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا روی برادرم کشیده می‌شود، ساخته کارگاه سقیفه است… اگر علی این‌جا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی‌ماند. حسین در کربلا می‌خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است؛ پیامبری که تو در خانه او و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی. تعدی به حریم فرزند پیامبر(ص) سنگین‌تر است یا نوه پیامبر؟

مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی‌گیرد. خودت گفته‌ای. ما حداکثر تازیانه می‌خوریم، اما میخ آهنین بدن‌هایمان را سوراخ نمی‌کند. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت. باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت‌جانی کرده‌ایم که تاکنون زنده مانده‌ایم. نگو که روزی سخت‌تر از عاشورا نیست. در عاشورا کودک شش‌ماهه به شهادت می‌رسد، اما تو کودک نیامده‌ات ـ محسن ـ به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی، مرا بگیر فضه که محسنم را کشتند.

صفحه ۸۲

 سوز برآمده از سویدای جان علی(ع) در غم رحلت فاطمه(س) از غم‌بار‌ترین صحنه‌های مظلومیت تاریخ تشیع است. لحظه‌هایی از این حرمان را از کتاب «زهرا مولود وحی» نوشته سید احمد علم‌الهدی گلچین کرده‌ایم.

گُل در نهان گِل

علی، فرزندان را از مادر جدا کرد؛ بندهای کفن را بست و با دستیاری یاران وفادارش سلمان، ابوذر و مقداد بدن فاطمه(س) را دفن فرمود.

هنگامی که علی(ع)  بدن زهر(س) را داخل قبر می‌کرد، همراه با سیلاب اشک، لبانش به این کلمات مترنم بود:

سلام بر تو ای پیامبر! سلام بر تو، از طرف من و از جانب دخترت، آن دختری که هم‌اکنون به دیدارت می‌آید؛ آن دختری که در دل تیره خاک فرو می‌رود؛ آن عزیزی که از همه زودتر به تو ملحق می‌گردد.

ای پیامبر! امانتی که به من سپرده بودی، به تو برگرداندم. ای پیامبر! اندوهم همیشگی است؛ شبم تیره و بیدار است. غصه از صفحه دلم زدوده نمی‌شود تا آن هنگام که خدا مرا به آن خانه‌ای ببرد که تو را برد. چه زود روزگار ما را از هم جدا کرد.

عبدالله نیازی

همچنین ببینید

زنان افتخار آفرین شهید در دفاع مقدس

زهرا حسینی راوی کتاب دا با آغاز جنگ، زهرا حسینی که در آن هنگام دختری ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *