خانه / بانک اطلاعات / کتب / دانلود کتاب / دانلود کتاب جایگاه زنان پیامبر(ص) در صدر اسلام

دانلود کتاب جایگاه زنان پیامبر(ص) در صدر اسلام

جایگاه زنان پیامبر(ص) در صدر اسلام

 

نام :

جایگاه زنان پیامبر(ص) در صدر اسلام

نویسنده :

شهربانو کوثر

تاریخ نشر :

۱۳۸۵/۰۳/۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع زنان پیامبر و جایگاه آنها در صدر اسلام همواره مورد توجه تاریخ نویسان اهل سنت و شیعه بوده است.

البته در این خصوص فرضیه هایى مطرح است که اغلب در ذهن نقش مى بندند. اینکه علت تعدد زوجات پیامبر چه بوده است و هر یک از زنان پیامبر  در صدر اسلام دورانى که سراسر جنگ و فتوحات و مبارزه بوده چه نقشى و موقعیتى داشتند. آیا همه زنان پیامبر توانستند مصداق واقعى یک زن مسلمان آنگونه که اسلام و قرآن از آن سخن رانده بشمار آیند.

در این مقاله برآنیم تا با عنایت به منابع و مآخذ تاریخى جایگاه سیاسى و اجتماعى زنان پیامبر را معرفى کنیم و با اشاره به جریانات تاریخى دوره اسلام میزان حضور هر یک را در چنین صحنه اى تبیین کنیم امید است که این پژوهش مختصر بیانگر صفحه اى از تاریخ درخشان زندگانى حضرت رسول(ص) باشد

والسلام على من اتبع الهدى

شهربانو کوثر

نگاهى گذرا به جایگاه زنان قبل از ظهور اسلام

تاریخ حکایت از دیدگاههاى مختلف اقوام و ملل نسبت به زن دارد. بعضى او را از افراد بشریت و انسانیت بشمار نمى آورند و فقط زن را مظهر خدمت به مردان و برآوردن نیازهاى او مى دانستند.

زنان آن روزگار چون دیگر دورانهاى ننگین تاریخ بشر در محرومیتى عجیب بسر بردند و با آنان چون متاعى ناچیز رفتار مى شد.

اخلاق و ارزشهاى انسانى و معنویت در آن دوران رخت بر بسته بود و به جایش هوا و غروز و شهوت نشسته و ثروتمندان و بزرگان زیردستان را به استخدام مى گرفتند و زنها را مقهور خود مى ساختند و آنها را در حرمسرا به خدمت مى گرفتند و زنان از نظر اجتماعى در بدترین موقعیت قرار داشتند.

اعراب جاهلیت هیچ حق و حقوقى براى زن نبودند بطورى که وقتى همسرش از دنیا مى رفت وراث مالک او مى شدند. و او را به ارث مى بردند و به ازدواج خود در مى آوردند و گاهى او را به دیگرى تزویج مى کردند و مهرش را براى خود مى گرفتند و زن بى اختیار و بى ارث بود در جاهلیت دختران از پدران خود ارث نمى بردند و غالبا دختران شیرخوار را در هنگام شیرخوارگى زنده به گور مى کردند در آن روزگار زائیدن دختر مصیبتى بود و پدر ننگ داشت خود را پدر دخترى بداند. قبل از ظهور اسلام قواعد ازدواج بقدرى سست و بى پایه بود که به زحمت ایجاد حقوقى براى زن مى کرد تمتع مشروط و یا موقت رواج داشت(۱) دختران و زنان در نزد پدران و شوهران فرقى با مواشى و دواب نداشتند و با آنان مثل دیگر اشیاء ما یملک خود معامله مى کردند.

خاطر نشان مى سازد که زنان دوره جاهلیت با توجه به موقعیت خانوادگى جایگه متفاوتى داشتند. یعنى زنان اشراف و بززگان داراى حرمتى خاص بودند ولى زنان طبقه پائین به کار و اشتغال مى پرداختند البته نباید نقش زنان در میادین جنگ و نزاع بین قبایل و غیره را نادیده گرفت. آنان عاملى براى تشویق مردان و جنگ و دفاع از حریم قوم و قبیله بودند و این قضیه در اشعار عرب آن دوره کاملا مشهود است.

نگاهى گذرا به وضعیت زنان بعد از ظهور اسلام

وضعیت زنان با ظهور اسلام دگرگون شد بطورى یکى از برنامه اساسى اش را براى مبناى باز ستاندن حقوق از دست رفته زنان قرار داد.

اسلام با قرار دادن حدود و مقررات جلوى آن آزادى مطلق و آن بى بند و بارى را گرفت. آمد آنان را که بى حد و اندازه همسر مى گرفتند و بدون قید و شرط بى آنکه احساس وظیفه و مسئولیتى بکنند اسب شهوت را به تاز در مى آوردند را محدود کند و آنها را موظف نمود؛ در صورتى حق دارند که از قانون تعدد زوجات و چند همسرى استفاده کنند که داراى صفت عدالت باشند و بین آنها از پیر و جوان و زشت و زیبا از هر جهت عدالت را رعایت کنند.(۲) اسلام نه تنها طغیان نفس اماره و هیجانات و تمایلات شهوانى را با احکام قرآن تعدیل کرد بلکه در شؤن اجتماعى حتى در نگاه کردن مرد و زن و زن به مرد محدودیت قرار داد و فرمود: اى پیامبر به مردان بگو از غیر زن خود چشم پوشى کنند و زنان بگو چشم چرانى نکنند و خود را از نامحرم حفظ کنند که براى حفظ حیثیت و شئون اجتماعى و عفت عمومى بهتر است:

(قل للمومنین یفضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک اذکر لهم و قل للمومنات یفضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن…)(۳)

اسلام و مقام پایه زن را تا آنجا بالا برد که رسما اعلان مى کند زن متاع و کالا نیست که چون دوران پیشین به ارث برده شود و صداقش را سرپرست یا خویشانش براى خود بگیرند و خود را صاحب اختیار و همه کاره او بدانند. آرى اسلام این گونه ازدواج ها را که نمونه بى شخصیتى و توهین به مقام زن بود تحریم کرد و ازدواج آنها را در صورتى شرعا مجاز دانست که قبلا صیغه نکاح بین آن دو جارى شده باشد و تنها پیوندى را مقدس و محترم شمرد که با رضایت و رغبت طرفین انجام پذیرد و مرد حتى بدون کلمه قبول صریخ نمى تواند زنى را به عقد خود درآورد و صداق و مهریه را نیز حق مسلم زن قرار داد.(۴)

فانکحوهون باذن اهلهن و آتوهن اجورهن بالمعروف(۵)

آرى در چنان محیطى و در چنان اوضاعى رقت انگیز که حتى زائیدن دختر مصیبت بزرگى براى پدرش محسوب مى شد اصطلاحاتى که محمد(ص) شارع اسلام به عمل آورد مقام حقوقى زن را بسیار استوار کرد و براى فرزندان اناث مانند ذکور سهمى از ارث والدین مقرر دانست. یوصیکم الله فى اولادکمن للذکر مثل حط الانثیین(۶) و سهم زن را در ارث نصف سهم مرد قرار داد چرا که زنان برخلاف مردان مسئولیت اقتصادى و نگاهداشتن خانواده و تامین معاش خانواده را ندارند و این با عدالت تناسب دارد.

اسلام آنها را از زنده به گور کردن دختران برحذر داشت. و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو کظیم یتوارمن القوم من سوى ما بشریه ایمسکه على هویدسه فى التراب ألاساع ما یحکمون(۷)

پیامبر به یاران خود پیوسته در مورد زنان سفارش مى کردند زنان را امانت خدا مى خواند و مى فرمود زنان در دست شما امانت خدایند آنها را احترام بگذاید(۸)

و با آنها خوش رفتار کنید و عاشروهن بالمعروف «نساء ۱۹».

و خود نیز به زنان و دختران احترام مى گذاشت و چنانچه شیعه و سنى نقل کرده اند مکرر دست دخترش فاطمه را مى بوسید و مى فرمود: فاطمه بضعهمن آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذالله(۹)

شاید غرض اصلى پیامبر(ص) نشان دادن مقام فضیلت فاطمه(ع) بوده لکن در ضمن با این عمل مقام زنها را به مردان مى نمایاند که از دختران انکار نکنند و آنها را عار ندانند و شاید خداوند ذریه پیامبر را از نسل فاطمه زهرا(س) قرار داد که ارزش و مقام زن را بر همگان عیان کند.

اسلام تا آنجا مقام زن را بالا برده که حتى به مردان سفارش کرده است که زمانى که زنان براى شما اولاد مى آورند و شیر مى دهند شیربهاى آنها را بدهید و آنها را بى اجر نگذارید. فان ارضغن اولادکم فاتوهن اجورهن(۱۰)

آرى زنان در پناه اسلام این چنین بال و پر گشوده و آن هم به روزگارى که مى دانیم که تا چه اندازه زن در جزیره العرب خوار و بى مقدار انگاشته مى شد.

زن در قرآن

براى پى بردن به جایگاه زنان در قرآن باید به دیدگاه قرآن به انسان نگریست. با بیان این مطلب که قرآن هرگز براى هدایت مرد نیامده است بلکه براى هدایت انسان آمده است شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس(۱۱)

قرآن در بسیارى از سوره ها در مورد زن بحث مى کند و حتى نام یک سوره (مریم) را به نام او نامگذارى کرده است و صریحا بیان مى کند که زن نیز مانند مرد انسان است و هیچکس بر دیگرى برترى ندارد جز به تقوا و پاکدامنى. یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم(۱۲)

نظریات(۱۳) زیادى در مورد بى ارزش بودن وجود دارد از جمله اینکه زن عنصرى است خطرناک که از وجودش شر و بدى و فساد بر مى خیزد. در پس هر فتنه و شرى زنى پنهان است و مرد بذاته مبرا از اشتباه است و این زن است که او را به اشتباه و خطا مى کشاند و شیطان مستقیما نمى تواند به وجود مرد راه یابد بلکه از طریق زن خطا و زمینه اشتباه مرد را فراهم مى آورد و در این امر با اشاره به داستان آدم(ع) حوا را عامل اخراج آدم از بهشت معرفى مى کند در حالیکه قرآن از این مسئله سخنى به میان نیاورده است بلکه شیطان را عامل اخراج هر دو مى داند فوسوس لهما الشیطان(۱۴) فازلهما الشیطان عنها(۱۵)

از دیگر نظریات تحقیرآمیز این است که زن وارد بهشت نمى شود در حالیکه قرآن این موضوع را صراحتا رد کرده است و وارد بهشت را براى هر دو جنس مذکر و مونث در سایه ایمان و عمل صالح مى داند. و من عمل حالحا من ذکر و انثى و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب(۱۶)

یکى دیگر از نظریات این است که زن از دیدگاه مرد شر است که گریزى از او نیست. در حالیکه قرآن این نظر را رد کرده و وجود زن را سبب خیر و پایه و اساس آرامش جسمى و روحى و رحمت و مودت براى مرد مى داند و من آیاته خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه(۱۷)

از دیگر نظریات تحقیر آمیز این است که زن مقدمه وجود مرد است و براى مرد آفریده شده است در حالیکه قرآن مى فرماید: زن و مرد هر دو براى یکدیگر خلق شده اند. هن لباس لکم و انتم لباس لهن(۱۸)

قران زن و مرد را از یک سرشت و خلقت مى داند و تصریح کرده که سرشت زن هرگز از مرد فروتر نیست. و الله جعل لهم من انفسکم ازواجا(۱۹)

قرآن به ما مى آموزد که اگر گوهر سرشت انسان سفته شود خواه زن باشد خواه مرد به درجه اى از کمال میرسد که لایق تقرب الهى میشود. همان گونه که مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون و مادر موسى(ع) به آن درجه رسیدند و فضل و رحمت الهى شامل حال آنان شد.

اگر انسانى وارسته شد الگوى دیگر انسانها است اگر مرد است الگوى مردم است نه مران. اگر زن است باز الگوى مردم است نه زنان(۲۰) و ما این مطلب را در قرآن مى بینیم

آرى قرآن در آیات مختلف ایمان و خدا پرستى زنانى چون آسیه و مریم و مادر موسى(ع) را مثال مى زند.

آسیه در زبان قرآن به عنوان الگوى کامل ایمان معرفى شده است. قسمتى از آیات این کتاب به وصف این بانوى نامى اختصاص یافته است و از رهگذر بیان شرح حال وى این نتیجه حاصل مى شود که زن براستى داراى نیروى شگرف و اندیشه ژرف است که اگر به عظمت و عمق و اهمیت آن پى ببرد در آسمان معرفت و کمال پرواز مى گیرد و همچون آسیه به مقامى مى رسد که قسمتى از کلام آسمانى قرآن به وى مخصوص مى شود

طیران مرغ دیدى تو از پاى بند شهوت

بدر آى تا ببینى طیران آدمیت

مادر موسى نیز از کسانى است که ذکرش در قرآن آمده است. شخصى که فرزندش در آستانه سرنوشت شوم قرار گرفته بود ولى ایمان به خداى قادر مایه تسلى خاطرش مى شد و نجات جان فرزند و بازگشت او را پیوسته از خدا تقاضا مى کرد و خداوند نیز به او الهام مى کند که فرزندت را به دریا فکن و بر او بیمناک مباش که او را به تو باز خواهیم برگرداند.و اوحینا الى ام موسى ن ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فى الیم و لاتخافى و لاتخرنى انا رادوه الیک(۲۱)

این قصه نشانگر آن است که او با اطیمنان  فرزندش را به کام دریا مى سپرد. زنى که دل به مهر آفریدگار خویش بسته و پیوسته یاد او را اندیشه گرامى مى دارد همچون او سزاوار است که الطاف و بزرگداشت هاى آسمانى را دریافت کند.(۲۲)

آیا این امتیازها و فضایل جز بر اثر خداشناسى و ایمان کامل به خداوند بدست مى آید

آرى زن در جهان آفرینش مى تواند تا بدین پایه ارزشمند باشد البته آن زنى که خداى خویش را شناخته و قلبش مملو از عشق الهى است و یاد و نام او در وجودش سایه گسترانیده وتسکین دهنده دردهایش است .

قرآن براى نشان دادن ارزش زن به داستان آسیه و مادر موسى(ع) اکتفا نکرده است بلکه با اشاره به داستان حضرت مریم(ع) مارابه قرب معنوى او در درگاه خداوند و همسانى زن و مرد در توانایى درک مقامات معنوى رهنمون مى سازد.

قرآن هر کس را که کار نیکى را انجام دهد خواه زن باشد خواه مرد به او پاداش نیک مى بخشد. و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثى و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه و لایظلمون نقیرا(۲۳)

آنچه قرآن درباره مریم عذار بازگو مى کند این است که هر گاه حضرت زکریا(ع) وارد مى شد روزى خاصى را در حضور مریم(ع) مى دید. کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا(۲۴) همچنین فرشتگان با او سخن مى گفتند.

اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله احطفیک و طهرک و احطفیک على نساء العالمیمن(۲۵)

فرشتگان نه تنها با او سخن مى گفتند بلکه همچنان که بر پیامبران نازل مى شدند بر او نیز نازل شدند. فتمثل لها بشر سویا(۲۶)

آرى سرگذشت روحانى مریم را به ما ارائه مى دهد که قرب او در آستان مقدس الهى باعث شد مائده آسمانى برایش نازل شود و از چنان مقامى برخوردار شد که روح القدس بر این بانوى برگزیده آشکار شد و او را به فرزندى بشارت داد و این ماجرا نشان مى دهد که روح القدس همچنانکه بر مردان نازل مى شد بر زنان نیز نازل مى شود.

این زنان بر اثر تقوى و ایمان به خداى بزرگ و توکل و تقرب به خدا نامشان در قرآن نقش بست.

همچنان که قرآن از زنان مومن و باتقوا سخن گفته است از زنان کافر و خیانتکار نیز سخن مى گوید و نمونه آن همسران لوط و نوح(ع) هستند که تحت سرپرستى این دو پیامبر بوده اند و به آنها خیانت کردند و محکوم به افتادن در دوزخ شدند. و ضرب الله مثلا للذین کفروا امراه نوح و امراه لوط کانتا عبدین من عبادنالحین خانتا هما… و قیل ادخلا الناد مع الداخلین(۲۷) و نام این دو زن بدسرشت براى همیشه در کتاب آسمانى ما منقوش شد.

همانطور که مشاهده کردیم قرآن از مقام زن بسیار تجلیل کرده است و معرفت و کمال زن را در سایه تقرب الهى و کسب رضاى او مى داند و همچنین که از مقام مادر نیز بسیار یاد کرده است. قرآن در آیات فراوان به احترام گذاشتن به پدر و مادر دستور داده و وصینا الانسان بوالدیه احسانا(۲۸)

علاوه بر اینکه به پدر و مادر توصیه کرده احترام به مادر و قدردانى از زحمات او را جداگانه دستور داه است. و وصینا الانسن بوالدیه احسانا حمله امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا(۲۹)

آیا منظور نمودن این موضوع از جانب بارى تعالى خود اظهار قدردانى و تشکر از زحمات مادر و مهر و محبت مادرى نیست. چنانچه در مورد موسى(ع ۹ و عیسى(ع) و مریم(س) نیز صحبت از مادر است. مادر از چنان درجه اى برخوردار است که بهشت زیر پاى اوست و زن از چنان مرتبه اى برخوردار است که از دامان او مرد به معراج مى رسد.

در راستاى عنایت به بعد تربیتى و معرفتى زن به عنوان پرورش دهنده نسل و مادر بودن نه تنها قرآن به عنوان کلام وحى و نیز احادیث نبوى به آن پرداخته بلکه عرصه ادب نیز از این مسئله غفلت نکرده است.

الام مدرسه اذا اعددتها

اعددت شعبا طیب الاعراق

الام استاد الاساتده الاولى

بلغت مآثرهم مدى الآفاق

معرفى اجمالى زنان پیامبر اسلام(ص)

۱) خدیجه بنت خویلد

او از اشراف قریش و زنى متمکن و تجارت پیشه بود و غافله هایى براى تجارت به شهرهاى مختلف مى فرستاد. محمد(ص) در یکى از سفرهاى بازرگانى همراه قافله او بود پس از بازگشت از سفر میسره غلام خدیجه که در طول سفر همراه رسول خدا بود براى خدیجه از فضایل و مکارم محمد(ص) بسیار سخن گفت و این موضوع مقدمات ازدواج خدیجه و محمد را فراهم آورد و بعد از مدت کمى با هم ازدواج کردند. در آن زمان محمد(ص) بیست و پنج سال و خدیجه چهل سال داشت و پیش از رسول خدا دو شوهر کرده بود و از آنها فرزندانى نیز داشت پیامبر با خدیجه مدت ۲۵ سال را در کمال آرامش و آسایش زندگى کرد و ثمره این ازدواج دو پسر به نامهاى قاسم و عبدالله و چهار دختر به نامهاى زینب رقیه ام کلثوم و فاطمه بود.(۳۰)

او نخستین بانویى است که به همسرى رسول خدا در آمد و تا زمانى که خدیجه زنده بود پیامبر با زن دیگرى ازدواج نکرد و نیز نخستین بانویى است که به رسالت پیامبر(ص) ایمان آورد و با جان و مال خود در راه پیشرفت اسلام تلاش کرد. در اخبار بسیار است که پیغمبر فرمود: «خدیجه یکى از چهار زن بزرگ جهان است.» او در سن ۶۵ سالگى در سال دهم بعثت از دنیا رفت ولى یاد حسادت زنان دیگر پیامبر شد که در مباحث بعدى خواهد آند. او در مدت زندگى خود چون یار و یاورى باوفا در سختیها و مشکلات با پیامبر بود و خداوند بر او منت نهاد که در نسل زهرا(س) ذریه پیامبر(ص) را حفظ کرد.

۲- سوده

پیامبر بعد از خدیجه با سوده بنت زمعه ازدواج کرد او همسر پسر عمویش سکران بن عمرو بود. او از جمله مسلمانانى بود که به خاطر آزارش به حبشه مهاجرت کرد. سکران پس از بازگشت از حبشه در مکه درگذشت و چون سوده زنى بى پناه و سالخورده بود پیامبر با او ازدواج کرد سوده در زمان خلافت عمر و به قولى در زمان خلافت معاویه در سال ۵۴ وفات یافت(۳۱)

۳- عایشه بنت ابى بکر

پیامبر او را در مکه قبل از ازدواج با سوده خواستگارى کرد و بعد از ۳ سال در مدینه با او ازدواج کرد و در آن زمان پیامبر ۵۳ ساله و عایشه ۱۰ ساله بود.

۴- حفصه بنت عمربن خطاب

حفصه دختر عمر خلیفه دوم که در ابتدا همسر خنیس بن حذاقه السهمى صحابى بود او شوهرش از جمله مهاجرین به حبشه بودند که بعد از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه آمدند و خنیس در جنگ احد زخمى برداشت و در اثر آن درگذشت و پیامبر حفصه را در سال سوم هجرى به عقد خود درآورد حفصه در سال ۴۱ یا ۴۵ و به قولى ۵۳ درگذشت و در بقیع به خاک سپرده است(۳۲)

۵) زینب بنت خزیمه

در سال سوم پیامبر چند ماه پس از ازدواج با حفصه با زینب بنت خزیمه ازدواج کرد زینب بخاطر مهربانى و شفقت نسبت به فقراء و بیچارگان و بیماران به ام المساکین شهرت داشت.(۳۳) او پیش از ازدواج با پیامبر دو شوهر کرده بود و شوهر دوم او در جنگ احد به شهادت رسید بنا به روایتى او مدت ۲ ماه در خانه پیامبر زیست و به قولى مدت ۸ ماه در خانه پیامبر زندگى کرد.(۳۴) او اولین زن پیامبر بود که در بقیع به خاک سپرده شد.

۶) ام سلمه:

پیامبر در سال چهارم با ام سلمه دختر ابى امیه ازدواج کرد او نخست همسر ابوسلمه بن عبدالاسد مخزومى پسر عمه رسول خدا(ص) بود که همراه شوهر خود به حبشه مهاجرت کرد و بعد از بازگشت از حبشه به مدینه مهاجرت کردند. شوهرش در یکى از سریه ها به شهادت رسید و پیامبر او را در سال ۴ هجرى تزویج کرد.(۳۵) او از زنان عاقله پرهیزگار امین و مؤمن به خدا و رسول خدا و امامان بود. پس از خدیجه کبرى(س) افضل زنان رسول خدا بود. او حافظ حقوق اهل بیت عترت و مدافع آنها بود. و آیه تطهیر در خانه او بر اصحاب کساء نازل شد.

او در زمان خلافت یزیدبن معاویه بعد از شهادت امام حسین(ع) و بعد از همه همسران رسول خدا (ص) وفات یافت.

۷) زینب جحش:

زینب بنت جحش دختر عمه رسول خدا همسر زید بن حارثه پسر خوانده پیامبر(ص) بود. او از این ازدواج راضى نبود. زیرا خود را از خانواده بزرگان قریش (عبدالمطلب) و زید را برده اى بیش نمیدانست و به خاطر از او جدا شد. پیامبر در سال چهارم با نزول آیه (فلما قضى زید منها و طرا زوجناکها لکى لایکون على المومنین حرج فى أزواج أدعیائهم اذا قضوا منهن وطرا)(۳۶) با او ازدواج کرد تا شرافت زینب محفوظ بماند و در ضمن آن عادت زشت قدیم که فرزند خوانده شخص را چون فرزند او مى دانستند را بردارد. او نخستین زن از زنان پیامبر است که او ملحق شد و در بقیع مدفون گشت.

۸- جویریه بنت الحارث

جوریریه دختر حارث بن ضرار خزاعى از بزرگان بنى مصطلق بود که پدرش به جنگ مسلمانان برخاست و در این جنگ مغلوب شد. افراد زیادى از جنگجویان و تعدادى از زنان قوم به اسارت مسلمانان درآمدند و در بین این اسیران دختر حارث جویریه بود که همسرش در جنگ کشته شده بود. زمانى که اسیران را قسمت کردند جویریه سهم یکى از انصار به نام ثابت بن قیس افتاد و با او قرار گذاشت که مبلغى را بدهد و آزاد شود به منظور تقاضاى کمک نزد رسول خدا(ص) آمد و رسول مبلغ را پرداخت کرد و به پیشنهاد جویریها او را به عقد خود در آورد و به برکت این ازدواج پدر و افراد قومش به دین اسلام گرویدند و تمامى اسیران آزاد شدند.(۳۷) عایشه مى گوید ندیدم هیچ زنى بقدر جویریه شخصیت پیدا کرده باشد و به حال قبیله خود مفید باشد.(۳۸) جویریه در سال ۵۰ یا ۵۶ هجرى از دنیا رفت.

۹- صفیه بنت حیى

صفیه از قوم بنى نضیر بود. در جنگ خیبر به اسارت مسلمانان درآمد و نسبتش به هارون برادر موسى(ع) مى رسد.(۳۹) از قبل از ازدواج با پیامبر دو شوهر کرده بود و شوهرش دومش در جنگ بدر علیه مسلمانان شرکت کرده و کشته شد. پیامبر او را آزاد کرد و به عقد خود درآورد. به برکت این ازدواج اسیران این قوم را آزاد و بسیارى از قوم بنى نضیر به اسلام گرویدند. صفیه سال ۴۶ یا ۵۰ هجرت درگذشت و در بقیع مدفون شد.

۱۰- ام حبیبه

او رمله دختر ابوسفیان دشمن درجه یک اسلام و پیامبر بود رمله با شوهر خود عبدالله بن حجش پسر عمه پیامبر با اسلام گروید و از ظلم قریش به حبشه مهاجرت کردند و در آنجا عبدالله دین نصرانى برگشت سپس از دنیا رفت. ام حبیبه توسط نجاشى پادشاه حبشه در آنجا به عقد رسول خدا درآمد و آنگاه به مدینه فرستاده شد.(۴۰)  ازدواج او با پیامبر چند روز بعد از ازدواج پیامبر با صفیه بود. ام حبیبه بنت ابى سفیان از زنان مومنه و علاقه مند به پیامبر اسلام بود و در اخبار آمده است که او با کفار قریش درباره طهارت اسلام و نجاست کفار و تقوا و ایمان احتجاتى داشته است و حتى به پدرش اجازه نشستن بر مسند پیامبر به دلیل کافر بودن او نداده است(۴۱) او در سال ۴۴ وفات یافت و در بقیع مدفون گشت.

۱۱- ماریه قبطیه:

ماریه از پدرى قبطى و مادرى مسیحى رومى بود. زمانى که پیامبر فرستاده خود را به روم نزد مقوقس فرستاد و او را به دین اسلام دعوت کرد مقوقس نامه پیامبر را احترام کرد ولى از تمسک قبطیان به دینشان عذر خواست و مقدارى طلا و نقره و دو کنیز به نامهاى ماریه و شیرین براى پیامبر هدیه داد(۴۲) پیامبر با ماریه ازدواج کرد و شیرین را به حسان بن ثابت بخشید. یک سال بعد ماریه باردار شد و فرزند او ابراهیم در سال ۸ هجرى متولد شد. ولى ابراهیم در ۱۸ ماهگى وفات یافت. و در روز وفات ابراهیم خورشید گرفت مردم علت آن را مرگ ابراهیم دانستند و پیامبر فرمود: خورشید براى مرگ یا حیات کسى نمى گیرد.(۴۳) ماریه در سال ۱۶ هجرى درگذشت در بقیع مدفون گشت.

۱۲- میمونه بنت حارث حلالیه

او در سال ۷ هجرى به ازدواج پیامبر در آمد او قبل از پیامبر دو شوهر کرده بود و به دین اسلام گرودى. نام اصلى او بره بود که به میمونه تبدیل یافت. در کتب درایت و رایت نوشته اند که میمونه در عدالت و وثاقت و موثق و معتبره بود و پس از ام سلمه پرهیزگارترین زنان رسول خدا بود(۴۴) او از خاندان روحانى نصارى بود و خاندان او از مشاهیر عرب بودند و ازدواجش با پیامبر موجب شد که خالدبن ولید فاتح روم به اسلام بگروید و بر اثر این ازدواج قبیله او از چنگال گرسنگى و ترس و بیم نجات یافتند و به اسلام گرویدند(۴۵) او آخرین بانوى است که پیامبر تزویج نموده است. و در سال ۵۱ درگذشت.

راز تعدد همسران رسول خدا(ص)

یکى از مسائلى که مغرضان و منتقدان به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) خرده مى گیرند مسئله تعدد زوجات است آنان ازدواج پیامبر را براى تامین غرایز جنسى و ارضاء تمایلات شهوانى مى دانند.

مسلم است این افسانه ها نزد ما که معتقد به عصمت انبیاء هستیم بسیار نادرست است ولى براى کسانیکه با مادر این عقیده همراه نیستند لازم است حقیقت مطلب روشن شود.

ازدواجهاى رسول خدا براى تامین غرایز جنسى و ارضاء تمایلات شهوانى نبوده است. زیرا اگر چنین بود آن حضرت در سن ۲۵ سالگى که دوران شور و هیجان جوانان است و افکار آنان را چیزى جز همسرى جوان مشغول نمى سازد با خدیجه بانوى ۴۰ ساله که نشاط و جوانى را در خانه دو شوهر سابقش از دست داده بود ازدواج نمى کرد.

محمد(ص) ۲۶ سال با خدیجه در کمال صفا و صمیمیت زندگى نمود و با اینکه دوشیزگان و زنان زیباى عرب به همسرى آن حضرت مباهات مى کردند ولى با تمام اینها حضرتش حتى یکبار هم با دوشیزگان و زن دیگرى ازدواج نکرد. بى شک اگر پیامبر اسلام مرد هوسرانى بود نمى توانست در این مدت طولانى از همسرى زنان جوان خوددارى کند.

پیامبر از سن ۵۰ سالگى به بعد با زنان متعدد ازدواج کرد در صورتى که در این سن مرد شهوتى ندارد پس باید علت اختیار قبول زنان پس از خدیجه را معلول منطق وحى مى دانست زیرا او پس از رسالت از خود هیچ کارى انجام نمى داد «ما ینطق عن الهوى ان هوالا وحى یوحى »(۴۶)

اگر کسى از این منتقدان بپرسد چه شد که رسول خدا در ابتداى جوانى و نشاطش با بیوه اى سالخورده بسر مى برد ولى در ۱۰ سال آخر زندگى خود که پیرى و حفظ تعادل سیاسى داخلى و خارجى اسلام مجال به او نمى دااد به ازدواجهاى متعدد اقدام نمود چه جواب خواهند داد آیا نگهدارى زنان یتیم درا و درمانده خود ریاضتى بزرگ نبود

در حقیقت نظام رایج آن روزگار این بود که در جامعه اى که پسر در آن زینت و افتخار زندگى بود و هر مردى به داشتن پسران بیشتر افتخار مى کرد و وظیفه زن چیزى جز بدنیا آوردن فرزند نبود. طبیعى است در چنین محیطى تعدد زوجات مسئله اى عادى باشد آیا ممکن است مردى که توجه زیاد به شهوت دارد در چنان کشورى به تعدد زوجات عمل عادى شمرده مى شود براى مدت ۲۵ سال با یک زن زندگى کند

اصولا مى توان گفت که ازدواجهاى پیامبر اسلام به چند منظور بوده است:

۱- بخاطر محافظت یتیمان و درماندگان و نگهدارى آبروى کسانیکه قبلا در وسعت و عزت زندگى مى کردند. ولى با از دست دادن سرپرست خود آبرو و ایمانشان در خطر بود. زیرا قبیله آنان آنها را به سوى خود مى بردند و به کفر و ارتدادشان مجبور مى کردند مانند سوده وام سلمه و زینب دختر خزیمه که شوهران خود را از دست دادند و به فقر دچار شدند.

۲- بخاطر وضع قانون و کوبیدن سنتهاى غلط جاهلیت: مانند ازدواج زینب دختر جحش دختر عمه رسول خدا با زید بن حارثه پسر خوانده آن حضرت به دستور پیامبر صورت گرفت خود نمونه اى از الغاء امتیازات غلط طبقاتى در اسلام است زیرا زینب یکى از نوادگان عبدالمطلب بزرگ قریش و زید از نظر خانوداگى برده بود که به وسیله رسول خدا آزاد گردید زینب به زید تکبر و بزرگى میفروخت و بدین جهت از او طلاق گرفت. و پس از آن پیامبر بفرمان خدا او را به عقد خود در آورد تا رسمى که میان مردم جاهلیت بدون دلیل و مصلحت رواج داشت از بین ببرد.

۳- بخاطر آزادى اسیران و بردگان مانند جویریه: بعد از ازدواج جویریه با پیامبر مسلمانان وقتى دیدند که اسیران از منسوبین شدند. بسیارى از آنها را آزداد ساختند و به برکت این ازدواج بسیارى از بنى مصطلق مسلمان شدند.

۴- به خاطر پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیرى از کارشکنى هاى آنان و حفظ سیاست داخلى پیامبر اسلام با عایشه حفصه ام حبیبه صفیه میمونه ازدواج کرد.

ام حبیبه دختر ابوسفیان همان کسى است که خاندان او با دودمان رسالت دشمنى آشتى ناپذیر داشتند و او شوهرش را در حبشه از دست داد و بى سرپرست و محروم شد که پیامبر براى جلب بنى امیه و همچنین سرپرستى با او ازدواج کرد.

صفیه دختر حیى رئیس قبیله بنى نضیر بود که ازدواج پیامبر با او طرح خویشاوندى با یکى از بزرگترین قبایل بنى اسرائیل بود.

میمونه ۵۱ سال داشت از قبیله بنى مخزوم بود سن میمونه و چند زن دیگر پیامبر در موقع ازدواج پیر شده بودند خود بزرگترین دلیل است که ازدواجهاى رسول خدا روى مصالح و اهداف مقدسى بوده و هرگز تهمت هوسرانى و غیره بر پیامبر نمى چشبید.

۵- زیاد شدن قامیل و اقوام و خویشاوند زنان براى نشر اسلام

۶- نقل احکام شرعیه زنان که مردان از آن اطلاع ندارند و پیامبر بوسیله زنان احکام شرعى را به زنان جهان رسانید.(۴۷)

۷- در این نوع زناشویى هاى پیامبر هدف او در پیوند با قبال سرکش عرب آشکار است. حکمت این کار نیز با در نظر گرفتن اینکه هیچ یک از ازدواجهاى پیامبر با قبایل انصار خوئد نبوده بیش از پیش آشکار مى گردد. چه زنان بیوه انصار در حالى که در خانه و کاشانه اقوام فامیلى خود بودند هیچ نیازى به سرپرستى یا مساعدت در امر معیشت نداشتند ولى زنان مهاجر به این سرپرستى و مساعدت پیامبر نیاز داشتند.

سطور زندگانى زناشویى پیامبر نشان مى دهد که دوران ازدواج لذت بخش او همان ۲۵ سال بود که با خدیجه گذرانید بقیه صرفا براى تشیید مبانى توحید و تحکیم اساس اسلام و نشر احکام شریعت بوده است و خود پیامبر بارها در طول زندگى با همسرانش از خدیجه سخن مى گفت

عایشه مى گوید: ما غرت على امراه للنبى ما غرت على خدیجه هلحکت قبل ان یتزوجنى ما رایتها ولکن کان النبى یکثر ذکرها و ربما ذبح الشاه ثم یقطعها اعضاء ثم یبعثها فى حدائق خدیجه فربما قلت کانه لم یکن فى الدنیا امراه الاخدیجه فیقول انما کانت و کانت و کان لى منها ولد(۴۸)

بهترین دلیلى که اشاره مى کند که این ازدواجها به امر خدا بوده است قرآن کریم است و آیه ۵۰ سوره احزاب موید این امر است. یا ایها النبى انا احللنا لک ازواجک الاتى آتیت اجورهن و ما ملکت یمینک مما افا الله علیک و بنات عمک و بنات عماتک و بنات خالک و بنات خالاتک اللاتى هاجرون معک و امراه مومنه ان وهبت نفسها لنبى… لکیلا یکون علیک حرج و کان الله غفورا رحیما.

و دلیل دیگر این عقدها و نکاح ها به امر حق بوده این است که قرآن آن وقتى که دین به کمال رسید به او دستور داد دیگر زن نگیرد. «و لا یحل لک النسامن بعد و لا ان تبدل بهن من ازواج»(۴۹)

دیگر بر تو جایز نیست زنى بر زنان خود بیفزایى.

پیامبر اکرم در حدیثى مى فرماید هیچ زنى را تزویج نکردم و هیچ یک از دخترانم را به ازدواج کسى در نیارودم مگر به امر حق و دستور وحى آسمانى که جبرئیل از جانب امر جلیل فرمان مى آورد و اطاعت مى شد.

زنان پیامبر در قرآن کریم

قرآن به کلام وحى و آئینه نماى زندگى پیامبر آیاتى نیز پیرامون برخورد زنان پیامبر دارد.

در سوره احزاب آیاتى چند خطاب به زنان پیامبر نازل شده است از جمله آیه ۲۸ سوره مى فرماید: «اى پیامبر به زنانت بگو اگر زینت و زندگى دنیوى را مى خواهید ما آن را به شما مى دهیم و اگر خدا و رسولش و زندگى آخرت را مى خواهید خداوند به شما اجر بزرگى مى دهد در صورتى که عمل صالح انجام دهید».

در مورد شأن نزول این آیه آورده اند که همسران رسول خدا از کمى نفقه و سختى زندگى در خانه پیامبر به او شکایت کردند و از او خواستند که از غنایم جنگى سهم بیشترى به آنان ببخشند.

علامه طباطبائى در تفسیر المیزان آورده است زمانى که رسول خدا از غزوه خیبر بازگشت همسرانش از او خواستند که رسول (ص) از غنایم جنگ براى آنان نیز سهمى در نظر بگیرد. به آنان گفت: آنها را بین مسلمانان تقسیم کرده و آنان خشمگین شدند و گفتند شاید فکر مى کنى اگر ما را طلاق دهى کسى از قوم ما پیدا نمى شود تا با ما ازدواج کند خداوند به پیامبر فرمود که آنان را ترک کند و بعد از چند روز این آیه که به نام آیه تخییر است نازل شد.«یا ایها النبى قل لازواجک ان کنتن تردن الحیوه الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا»

خداوند به پیامبر امر کرد که با آنان بگوید اگر زندگى دنیا را مى خواهید و جدایى از پیامبر را مى طلبید شما را طلاق مى دهد و به شما مال دنیا مى بخشد و اگر آخرت و بودن با پیامبر را به زندگى دنیا و زینتهاى آن بر مى گزینید برایتان اجرى بزرگ است بشرط اینکه احسان و عمل صالح انجام دهید.

با این آیه درمى یابیم که بودن با پیامبر به عنوان همسران او براى آنان نفعى ندارد مگر با ایمان و عمل صالح و تقوى.

در آیه بعد مى فرماید «اگر کسى از شما معصیتى را دچار شود عذاب او دو چندان خواهد شمد و هر کس از شما اطاعت خدا و رسولش را بکند و عمل صالح انجام دهد. دو برابر پاداش به او مى دهیم» «یا نساالنبى من یأت منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک(۵۰) على الله یسیرا و من نقنت منکن لله و رسوله و تعمل حالحا نوتها اجرها مرتین…»

از آنجاییکه آنان همسران پیامبر بودند اگر معصیتى را دچار مى شدند دید مردم نسبت به آنها تغییر مى کرد زیرا خداوند مردم را به اندازه منزلت ایشان مورد حساب قرار مى دهد. همچنانکه به قدر عقلشان آنان را محاسبه مى کند.

در آیه بعد خداوند آنان را از نرم صحبت کردن با مردان و خارج شدن از منزل بدون حجاب با زینت و آرایش منع کرده زیرا این عمل باعث مى شود که آنها مورد طمع افراد فاسق واقع شوند. همچنین امر فرمود نماز را بپا دارید و زکات بپردازید و اطاعت خدا و رسولش کنید و آیاتى در خانه شما تلاوت مى شود را حفظ کنید. زیرا حفظ آیات باعث مى شد کهن غافل نشوند و از راه راست به خطا نروند.

شاید خداوند خواسته است به آنان بگوید که در آینده به اذیت و آزار پیامبر مى پردازندو همچنان که تاریخ بیان مى کند خانه خود را ترک کرده و از امر الهى سرپیچى مى کنند.

حال باید پرسید که چگونه عایشه این آیه را فراموش مى کرد آیه اى که براى زنان پیامبر نازل شد و اگر هر آیه اى را فراموش مى کرد نمى توانست این آیه را که او و دیگر زنان را مورد خطاب قرار داده بود فراموش کند. آیا این جز عصیان امر الهى چیز دیگرى مى تواند باشد

از دیگر سوره هایى که در مورد زنان پیامبر نازل شده سوره تحریم است که دو تن از زنان پیامبر را مورد خطاب قرار مى دهد. و در شان نزول آن سوره آمده است. که پیامبر رازى را براى یکى از همسرانش بازگو کرد و به او گفت که آن را براى دیگران فاش نکند ولى او به امر رسول(ص) توجیهى نکرد و آن را براى دیگرى فاش کرد در نتیجه خداوند؛ پیامبر را از آن باخبر کرد.

در اخبار بسیارى آمده است که این سوره در مورد عایشه و حفصه نازل شده است.(۵۱) حفصه راز پیامبر را براى عایشه فاش کرد و بدین خاطر مورد تهدید الهى قرار گرفتند.

خداوند در آیه بعد به آنها دستور داد که توبه کنند. ان تتوبا الى الله قد صعت قلوبکما و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبرییل و صالح المومنین و الملائکه بعد ذلک ظهیر

در صحیح مسلم باب (ایلاو اعتزال النساء) گفت: حفصه و عایشه

و از معنى این آیه بر مى آید که حفصه و عایشه با همدستى هم راز نبى اکرم(ص) را فاش کردند على رغم اینکه به کتمان آن دستور داده بود و موجب آزار و اذیت رسول اکرم شدند و خداوند آنان را به توبه از این کار خطا امر مى کند و مى فرماید: «اگر توبه نکنند و بر همدستى بر ضد پیامبر اصرار داشته باشند خداوند ولى و ناصر پیامبر و همچنین جبرئیل و همه ملائکه و افراد صالح یار و یاور او هستند».

آیا آنان براستى آیه ۵۷ سوره احزاب را یاد نداشتند که مى فرماید:

«ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الآخره و اعدلهم عذابا مهیبا»

آیا اذیت و آزار رسول خدا(ص) معصیت به حساب نمى آید که موجب شود عذاب انسان دو برابر شود

در ادامه این سوره مى فرماید: «اگر پیامبر شما را طلاق دهد زنانى بهتر از شما و مومن تر و زیباتر از شما نصیب او مى کنیم» و از این آیه در مى یابیم که اگر چه آنان به شرف همسرى پیامبر نازل شدند ولى کرامت و بزرگى نزد خدا به تقوى نیست.

سپس در آیه ۱۰ سوره تحریم داستان همسران لوط و نوح(ع) را مثال مى زند که به آنها خیانت کردند و وعده آتش جهنم به آن دو زن داده شد.

خداوند اسم آن دو زن را آورده تا به زنان پیامبر که به او جسارت کردند گوشزد کند که نزدیکى آنان به دو پیامبر باعث نجات آنها  از آتش نشد و همچنین نزدیکى قرب شما به پیامبر(ص) موجب رهایى تان از عذاب الهى نخواهد شد.(۵۲)

شیخ طبرسى آورده است(۵۳) که روایت شده که ام سلمه به پیامبر گفت: چرا مردان در مهاجرت (جهاد) ذکر مى شوند و زنان ذکر نمى شوند پس خداوند آیه ۱۹۳ سوره آل عمران را نازل کرد که ما عمل هیچ کسى را ضایع نمى کنیم چه زن باشد چه مرد.

«فاستجاب لهم ربهم انى لااضیع عمل منکم من ذکر أو انثى»

و این سخن خداوند:

«یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم و لانساء من نساء عسى ان یکن خیرا منهن»

خداوند در آیه اى دیگر عایشه و حفصه را مورد خطاب قرار مى دهد و آنان را از مسخره کردن دیگران باز مى دارد چرا که آنان ام سلمه را به خاطر کوتاهى قد به مسخره گرفته بودند «اى کسانى که ایمان آورده اند نباید قومى دیگر را استهزا کند شاید آنان بهتر از ایشان باشند و نباید زنانى زنان دیگر را مورد استهزا قرار دهند شاید آنان بهتر از ایشان باشند»(۵۴)

برخورد زنان پیامبر(ص) با یکدیگر

با عنایت به وضعیت جامعه دوران صدر اسلام و تشکیلات خانوادگى و تعدد همسران و اختلاف قبایل در آداب و رسوم و سطح فرهنگ و شیوه هاى معاشرتى برخوردهایى در بین همسران رسول خدا بوجود مى آمد که حاکى از نوع فرهنگ و تفاوت سنى و روحیات شخصى آنان بوده است.

زمانى که به شرف ازدواج پیامبر نائل مى آمدند و برخود مى بالیدند و وقتى که به خانه پیامبر وارد مى شدند و زنان دیگرى را مى دیدند غضب و رقابت و غیرت آنان به جوش مى آمد و گاهى از حد تجاوز مى کرد. از جمله کسانى که بر قلب پیامبر رشک مى برد عایشه بود او نه تنها بر کسانى که بعد از او به خانه پیامبر آمدند رشک مى برد بلکه بر خدیجه نیز حسد مى ورزید چرا که پیامبر از او زیاد سخن به میان مى آورد. عایشه مى گوید: ما غرت على امراه للنبى ما غرت على خدیجه هلکت قبل ان یتزوجنى لما کنت اسمعه یذکرها و امره الله ان یبشرها ببیت من قصب(۵۵) بر هیچ زنى از زنان پیامبر به اندازه خدیجه حسد نورزیدم قبل از اینکه پیامبر با من ازدواج کند از دنیا رفته بود ولى مى دیدم همیشه از او سخن مى گفت و خداوند بشارت خانه اى از نى را در بهشت به او داد.

همچنین مى گوید: روزى هاله خواهر خدیجه به خانه ما آمد و پیامبر زمانى که صدایش را شنید احساس کرد که صداى خدیجه است عایشه به او گفت: هنوز از آن پیر زن سرخ موى صحبت مى کنى که سالها پیش از دنیا رفت و خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده است(۵۶) پیغمبر فرمود به خدا قسم از او بهتر نصیب من نکرده است زمانى به من ایمان آورد که مردم کافر بودند و مرا تصدیق کرد زمانى که مردم مرا تکذیب مى کردند و مالش را به من بخشید زمانى که مردم از آن محروم ساختند و خداوند از طرف او به من فرزندانى بخشید که از طرف دیگر همسران نبخشیده است(۵۷)

چیزى که ذهن عایشه را مشغول مى داشت جوان مى شد این بود که خدیجه در عواطف و احساسات شوهرش هنوز شریک عایشه بود در حالیکه فرسنگها دورتر از او زیر خاک آرمیده بود.

خدیجه تنها کسى نبود که ذهن عایشه را مشغول مى کرد با آمدن همسرى جدید در خانه پیامبر نیز غیرت و غضب عایشه به جوش مى آمد و تلاش مى کرد که زنان دیگر را از چشم پیامبر آمده بود در حالى که بقیه همسران هر کدام یک یا دو شوهر دیده بودند و عمر خود را در خاه همسران خود گذرانیده بودند.

نمونه غیرت و حسادت شدید او وقتى آشکار مى شد که رسول خدا زنى تازه اختیار مى کرد.

با آمدن حفصه به خانه پیامبر عایشه سعى کرد که به او نزدیک شود و در مقابل دیگر همسران پیامبر همدست شوند و حفضه نیز با عایشه همدست شد و با آمدن ام سلمه که از زیبایى و جمال خاصى برخوردار بود رشک و حسد عایشه و حفضه تحریک شد(۵۸) زمانى که زینب بنت جحش به جرگه زنان پیغمبر پیوست بخاطر مسئله خویشاوندى با پیامبر و اینکه ازدواج او به امر خدا با پیامبر صورت گرفته بود موجبات نارضایتى و حسادت دیگر زنان را فراهم آورد و وقتى که صفیه به خانه پیامبر آمد با مشکل شگفتى مواجه شد. عایشه و حفصه و سوده با هم بودند و زنان دیگر پیامبر(ص) در صف مقابل آنان قرار داشتند و آنچه باعث حزن و اندوه صفیه مى شد این بود که حفصه و عایشه و دیگر زنان که با آنان بودند برخورد مى بالیدند که عرب و از قوم قریش هستند و او را اجنبى و بیگانه اى بیش نمى دانستند.

روزى صفیه نزد پیامبر شکایت کرد و پیامبر فرمود: آیا به آنها نگفتى که چگونه از من بهترید در حالیکه همسرم محمد(ص) و پدرم هارون(ع) و عمویم موسى(ع) است(۵۹)

آیا این سخن پیامبر با ماریه قبطیه ازدواج کرد عایشه و دیگران همسران خدا سعى کردند که خود را قانع کنند که این عروس جوان قبطى بیش نیست ولى زمانى که متوجه شدند ماریه منتظر مادر شدن است و غیرت و حسد آنان افزوده شد زیرا هیچکدام فرزندى نداشتند. از این رو زمانى که از تولد ابراهیم آگاهى یافتند آتش رشک و حسد آنان بر ماریه تندتر گردید و زبان اعتراض و شکایتشان گشوده تر گشت اما هیچک در این مورد به پاى ام المؤمنین عایشه نمى رسیدند.

آنان با ماریه آنقدر بد رفتارى کردند که سرانجام پیامبر ماریه را به مکانى دیگر انتقال داد. و بر اثر همین حرکات و رشک ها و حسادتهاى ام المومنین عایشه و حفصه نسبت به ماریه بود که سوره تحریم نازل گشت.(۶۰)

از دیگر نمونه برخورد تند آنان مى توان به  شکستن ظرف غذاى دیگر همسران پیامبر توسط عایشه اشاره کرد و آن اینکه زمانى که پیامبر در خانه عایشه بود یکى از همسرانش براى او غذایى مى فرستاد عایشه با عکس العمل هاى شدید خشم خود را در برابر آنان نشان مى داد و غذاى آنان را مى ریخت و یا اینکه ظرف آنان را مى شکست.(۶۱)

نقش اجتماعى و علمى زنان پیامبر:

زنان پیامبر به خاطر قرابت با او در نزد مردم از موقعیت خاصى برخوردار بودند و مردم با دیده احترام به آنان مى نگریستند.

در زمینه حضور اجتماعى – علمى زنان پیامبر در زمان حیات ایشان سخن به میان نیامده است شاید دلیل اصلى این بادش که تاریخ به ثبت وقایع و جنگها و سریه ها و مسائل داخلى و خارجى که پیامبر(ص) و دولت اسلامى با آن مواجه بود پرداخته است.

طبعا هر کدام از زنان پیامبر که از قبایل مختلف بوده اند. بعد از ازدواج با ایشان به تبلیغ دین در بین اقوام خود پرداخته اند. نمونه بارز این احتجاجات ام حبیبه همسر پیامبر(ص) در مورد طهارت اسلام و نجاست کفار و تقوا و ایمان با کفار قریش است از طرفى مى دانیم که یکى از نقشهاى زنان پیامبر این بود که مسائل مخصوص زنان را برایشان توضیح مى دادند. همچنین بسیارى از آنان در جنگها و سرمایه ها همراه پیامبر بوده اند مانند ام سلمه که در غزوه خیبر و فتح مکه و شکستن حصار طائف و جنگ هوازن شرکت داشته و در آخرین حج پیامبر(ص) با او بوده است.(۶۲)

پذیرفتن این مساله که زنان پیامبر تنها به امور منزل مى پرداختند قدرى مشکل مى نماید زیرا اسلام دینى است که به حضور فعال زن در جامعه در سایه ایمان و تقوا معتقد است و پیامبر اسلام که مبلغ دین و آورنده آن است چگونه مى تواند از حضور زنان خود در جامعه آنروز جلوگیرى کرده باشد.

از دیگر جلوه هاى فعالیت اجتماعى زنان پیامبر مشارکت آنان در امور عمومى مانند انفاق و کمک به بیچارگان و مستمندان است که زینب دختر حجش از دسترنج خود در راه خدا انفاق مى کرد و نیز ام سلمه بود که هیچ فقیرى را از در خانه نمى راند و آنان را با دست پر ولو با یک عدد خرما بر مى گرداند.(۶۳)

بعد از وفات رسول خدا زنان او از موقعیت اجتماعى بالاترى برخوردار شدند مردم احترام زیادى به عنوان ام المومنین براى آنان قائل بودند.

ولى عایشه در بین آنها از موقعیت اجتماعى خاص خود بهره برادارى کرد. به عنوان همسر پیامبر و ام المومنین براى کسب قدرت اجتماعى به تحریک احساسات مردم و به مخالفت با عثمان پرداخت و بعد از آن على (ع) را به قتل عثمان محکوم کرد که نتایج آن جنگ شوم جمل بود.

در زمینه موقعیت علمى زنان پیامبر اسلام ام سلمه در میان ایشان بروز بیشترى داشته است و در مسائل مختلف به او رجوع مى شد.

اگر چه از زنان او روایت و احادیث نقل شده ولى در این زمینه بین ام سلمه داراى منزلتى والا در علم و روایت حدیث است زیرا او پس از خدیجه فاضلترین و پرهیزگارترین زنان پیامبر و داناترین آنها به کتاب و سنت است تا جایى که عایشه به او گفته است و نخستین بانوى مهاجر مى باشى و جبرئیل بیشتر در منزل تو مى بود.(۶۴)

شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان در مرآه الجناگفته است: که او فقهاى زنان صحابه بشمار مى رفت.

او زنى عالم بود و جابربن عبدالله انصارى صحابى بزرگوار به همه شکوهى که میان صحابه داشته است به او مراجعه مى کند و به فتواى او عمل مى نماید.(۶۵)

زنان پیامبر (ص)در عرصه سیاست

در میان حیات پیامبر(ص) خود او قطب سیاسى جهان بود و تمام محورها حول او مى چرخید و نیازى به نقش آفرینى زنان نبود ولى بعد از وفات پیامبر(ص) نقش زنان او در سیاست چشمگیر است و هر یک سهم خاصى داشتند و در بین آنان حضور عایشه در سیاست بیشتر جلوه مى کند. چرا که بعد از روى کار آمدن ابوبکر و عمر عایشه مورد توجه دو خلیفه قرار گرفت و نقش خاصى در تصمیم گیریهاى آنان داشت بطوریکه در زمان عمر خانه عایشه را مجلس شورا قرار مى دادند تا در آنجا سرنوشت خلافت و حکومت تعیین شود.(۶۶) و حتى سهم او را از بیت المال بیشتر از دیگران مى پرداختند. و او به عنوان ام المومنین از طرفداران حکومت آنان بشمار مى رفت.

بعد از روى کار آمدن عثمان و به دنبال اختلافى که بین عایشه و عثمان پدید آمد(۶۷) ام المومنین در صحنه سیاسى حضور فعالترى پیدا کرد و به مخالفت با عثمان پرداخت و سهل انگارى عثمن در امور کشرو و سپردن مناصب حکومتى به افراد فاسق بر تشنج اوضاع افزود و عایشه آن را دستاویزى علیه حکومت قرار داد و از طرف دیگر عایشه با جوابگویى هاى تند عثمان مواجه شد و اینها همه مقدمه اى گشت تا عایشه علیه عثمان بشورد و فتواى خود را دایر بر مرگ عثمان و کفر او را به عنوان فرد یهودى بداند اقتلو نعثلا فقد کفر(۶۸)

به دستور عایشه عثمان توسط طلحه بقتل رسید و علیرغم میل عایشه مردم با على(ع) بیعت کردند زیرا او مى خواست خلافت در خانواده خود یعنى بنى تمیم باشد. زمانى که عایشه بیعت با على را شنید به خونخواهى از عثمان برخاست و تغییر سیاست داد و على(ع) را محکوم به قتل عثمان کرد. و از نتایج آن لشگر کشى عایشه در برابر حضرت على و وقوع جنگ خونین جمل است که تدبیر و فرماندهى لشکر مخالفین على(ع) به عهده عایشه بود.

این در حالى است که قبل از جنگ ام سلمه و دیگران(۶۹) هشدارهاى لازم را به او داده بودند و او را از عواقب نافرجام چنین مداخلاتى به عنوان حرم پیغمبر(ص) بازداشتند.

روایت شده که ام سلمه به او گفت: توبه منزله مسندى میان رسول خدا(ص) و امت او و پرده اى مى باشى که بر حرم آن حضرت زده شده است و قرآن از تو دامن برچیده است و تو را در خانه خویش ساکن گردانیده است پس آن را از روى تکبر به روى زمین فرو هشته مکن و همچنین رسول خدا ترا در سیر در شهرها و سرزمینها منع کرده است.(۷۰) ولى عایشه نصیحت ام سلمه را نپذیرفت و در پاسخ او گفت: من گر چه همیشه موعظه و نصیحت تو را مى پذیرفتم ولى در این و به یارى و اتفاق آنان فعالیتهاى خود را بر ضد على دوباره آغاز کرد و مقدسات قیام دیگرى را فراهم ساخت و در نتیجه جنگ دیگرى را علیه على بوجود آورد که از جنگ جمل شدیدتر و آثار و عواقب آن خطرناکتر بود.

آرى عایشه از مخالفت با على(ع) دست بردار نبود و پس از پایان جنگ از راه جنگ سرد و حربه زبان قیام خود را علیه على آغاز کرد و با شهادت على(ع) این جنگ تمام نشد بلکه این مخالفتها و مبارزات با فرزندان على(ع) نیز ادامه یافت که ریشه اصلى آن به قیام عایشه علیه على(ع) برمى گردد.

از دیگر مصادیق حضور زنان پیامبر در عرصه سیاست مى توان به حضور حفصه اشاره کرد که او به دلیل ارتباط با عایشه و همداستانى با او در خانه پیامبر ناخواسته وارد معرکه سیاسى در مورد عثمان شد و ولى به پشتیبانى از عثمان در مقابل عایشه پرداخت. و در این زمینه از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.(۷۱)

حفصه نیز از دیگر زنانى بود که در مسئله جنگ جمل در جبهه مخالف على قرار گرفت و با تحریک عایشه از شکست على(ع) در مراحل اولیه این جنگ با گردآورى زنان در خانه اظهار شادى و سرور کرد.(۷۲)

ام سلمه نیز در بسیارى از جریانات سیاسى دخالت کرده و نظر میداده است مثلا در موقعیکه زمامداران جعل حدیث کرده و با قانون ساختى (نحن معاشر الانبیاء لانورث)

مورد زیرا چه نیکو سفرى است مى خواهم در میان دو گروه مسلمانان که عداوت و دشمنى بر آنان حکمفرما است مسالمت به وجود آورده و به اختلافات آنان خاتمه دهم.(۷۳)

اکنون جاى این سئوال است که ام المومنین عایشه که آتش جنگ را برافروخت و رهبرى آن را به عهده گرفت چطور از خانه اش بیرون مى آید آنهم براى چنین فتنه اى در حالیکه خداوند به او دستور ماندن در خانه را مى دهد (و قرن فى بیوتکن). و این که به چه حقى علیه على بن ابى طالب(ع) پسر عم و وصى پیامبر(ص) انقلاب مى کند. آیا او سخن پیامبر را به یاد ندارد که فرمود: دوستى على ایمان و دشمنیش نفاق است.(۷۴)

آیا براستى سخن پیامبر را فراموش کرده بود که فرمود اى زنان من از خدا بترسید و احدى نباید چهره شما را بى حجاب ببینید(۷۵) در حایکه خانه را محل مشورت حکومت وقت قرار داده بود. او چگونه علیه على(ع) به جنگ برخاست در حالیکه پیامبر فرموده بود (هر که من مولاى او هستم على مولاى اوست) و آیا با این کار با فرمان خدا مخالفت نکرد (و ما آتاکم الرسول فخذوه و مانها عنه فانتهوا).(۷۶)

با تامل در موارد فوق چنین بر مى آمد که تدبیر و سیاست عایشه نه تنها به نفع اسلام و در جهت گسترش آن نبود بلکه سیاستى منفى بود که سرآغاز فتنه اى در تاریخ اسلام از جمله دو نبرد صفین و نهراوان شد او با همدست شدن با بنى امیه و رئیسشان معاویه پیمان هماهنگى بوجود آورد

مى خواستند حق فاطمه(ع) را بخورند با همت مردانه بمیدان آمد در مسجد سخنرانى پرداخت و فریاد زد. اف بر شما آیا بفاطمه این سخنان را مى گوئید مى خواهید فاطمه را از حقش منع کنید او حوراء بین جن و انس است. شما گمان مى کنید پیغمبر میراث خود را بر او حرام کرده و به او نگفته است و حال آنکه به او فرموده است: و انذر عشیرتک الاقربین پیغمبر در منظر و مرآى شماست و شما به پیشگاه عدالت خدا خواهید رفت و اى بر شما بزودى خواهید دانست.

او با این کار خود خواست تا زنان با ایمان و مسلمان بدانند که در برابر دفاع از حق باید شجاعانه ایستاد و دست ستمکار را از جامعه کوتاه کرد.

همچنین دز زمان خلافت عثمان به اعتراض با او مى پرداخت و با کلمات باوقار و حساب شده و هدفدار با خلیفه صحبت مى کند و مى خواهد او را به راه راست سوق دهد مى گوید: فرزندم چرا مى بینم که رعیت از کنار تو مى گریزند و از جناح تو انتقاد مى کنند از راهى که رسول خدا(ص) آن را دوست مى داشت خسته و ملول مشو و آتشى را که حضرت(ص) خاموش ساخته بود میفروز و او را از استفاده از بیت المال مسلمین و همنشینى با فاسقان برحذر مى دارد. و تاریخ گویاى آن نیست که ام سلمه در برخورد با عثمان موضع گیرى آشوب و فتنه انگیزى علیه او داشته باشد(۷۷)

در زمانى که عایشه علیه على(ع) آتش جنگ را برافروخت و ام سلمه نتوانست با نصیحت ام المومنین را از آن کار برحذر دارد و به دفاع و جانبدارى از حضرت على(ع) و همشرش حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخت و دوست مى داشت که از خانه بیرون آمده و او را یارى دهد ولى نمى خواست از دستور الهى و فرمان پیامبر سرپیچى کند بدین خاطر پسرش عمرو را به حضور على(ع) برد و گفت اى امیرمومنان اگر سرپیچى از فرمان پیامبر نبود در معیت تو خارج مى شدم و این پسرم است که به خدا قسم که او را بیشتر از جانم دوست دارم او با تو به جنگ مى آید.(۷۸)

با روى کار آمدن معاویه و کتمان کردن فضایل على(ع) و جعل احادیث براى خاندان بنى امیه جو ترس و وحشتى تمام مدینه را فرا گرفت در چنین جوى این ام سلمه بود که در فضایل على(ع) حدیث مى گفت بویژه احادیثى را بر مى گزید که حاکمان را بیشتر به خشم مى آورد و از آن جمله احادیث:

ام سلمه گفته است از رسول خدا در حالى که دست على(ع) را گرفته بود شنیدم که مى گفت حق پس از من با على است دور مى زند هر جا که على دور مى زند.

الحق بعدى مع على یدور معه حیث دار(۷۹)

و در جایى دیگر مى گوید: از رسول خدا شنیدم که مى گفت: «على بن ابى طالب و ائمه از فرزندان او پس از من سروران اهل زمین و رهبر مومنان درخشنده پیشانى در روز قیامتند»(۸۰)

و باز از رسول خدا روایت مى کند که مى گفت: هر که من مولاى او باشم على مولاى اوست پرودگارا دوست بدار کسى را که او را دوست دارد و دشمن بدار کسى را که او را دشمن مى دارد و یارى خود را بردار از هر کسى که او را یارى نمى کند.(۸۱)

با نگاهى به زندگى ام سلمه در مى یابیم که او براى امیرالمومنین على(ع) و جلوگیرى از تفرقه مسلمانان از هیچ تلاشى فروگذار نکرد. و در صحنه سیاسى و دفاع از ولایت اهل بیت شجاعت و بى باکى از خود نشان داد.

ملخض البحث بالعربیه

لما کانت المراه فى الجاهلیه تعیش عیشد ذل لیس لها حق الطلاق و حق الارث و الناس یتشاعمون بالنجابها البنت فظهر الاسلام و تغلب على کل هذه العادات. ظهر الاسلام لیخرج المرأه من تلک البیئه و ینجوها و وضع لها الحقوق الفردیه و الاجتماعیه و منع الاسره من و أدا البنات و وضع الکثیر من الاسس و المبادى العامه وعنایه کبیره بالاسره و بین احول الزواج و فرض نفقه الزوجه على زوجها و جعل عقد الزواج میثاقا غلیظا کما عبرعنه بالموده و الرحمه و جعل للمراه على زوجها المهر و النفقه.

واکد القرآن ان الذکر و الانثى خلقا من شی ء واحد و لایوجد فوق بینهما الابالعمل الصالح و التقوى واکد ان المراه لایختلف عن الرجل من ناحیه الایمان بل اثنى ایمان مریم(ع) بنت عمران و آسیه زوجه فرعون و ام موسى(ع)

نحن نشاهد فى قصه مریم و آسیه قربهما المعنویه الى الله و کذلک مساواه الرجل و المراه فى درک المقامات المعنویه حیث مریم(ع) الى درجه من الایمان و القرب الى الله حتى انزل مائده لها من السماء و راودتها الملائکه و نزلت علیها کذلک تحدث عن ایمان ام موسى(ع) التى کانت خاضعه لاوامره و توکلت علیه و ارسلت ابنها الى الیم باطمئنان کامل.

نعم تستطیع المراه ان تصل الى هذه الدرجه لکن المراه التى تعرف ربها و تحکى دقات قلبها عن ذکر الله.

فى الحقیقه جاء القرآن بهذه التمثیلات لیرد وجهه نظر اولئک الذین ینظرون الى المراه بعین الاحنقار و الازدراء. کما و ان القرآن مثل النساء غیر الصالحات منهن زوجه نوح و لوط علیها السلام اشاد مقام المراه و الام و خصص بعض الایات بها دون الاب فى حین نرى فى آیات اخرى یدعو الى برالوالدین.

اما بالنسبه لزواج الرسول(ص) و انه تزوج تسع نساء اولاهن خدیجه بنت خویلد التى کانت فى سن الاربعین و عمر الرسول(ص) خمس و عشرین.

هذه المراه الصالحه هى اول من آمن بالرسول(ص) و حاول فى رقى الاسلام بمالها و روحها و انجبت للرسول(ص) ابنین اثنین و اربع بنات منهن فاطمه الزهرا(س).

فى زمن حیاه خدیجه لم یتزوج الرسول باخدى من البنات و النساء و لکن بعد وفاتها تزویج بثمانى نساء منهن: عایشه بنت ابى بکر و سوده بنت زمعه و ام سلمه و زینب بنت حجش و زینب بنت خزیمه و حفصه بنت عمر و ام حبیبه بنت ابى سفیان و جویریه و صفیه بنت حیی و ماریه القطیبه.

و مما یوخذ علیه المغرصون انه تزوج بالنساء الکثیرات لسبب الشهوه و ارضاءها لکن نرى صار النبى معنى اجتماعی و سیاسی و تشریعی هو الذی تزوج بخدیجه مع انه کان فی اوائل العمر و ان کان رجلا شهوانیا لیتزوج بالنساء الاخریات. مع اننا نعلم ان فی مشاکل الاقتصادیه و الداخلیه و الخارجیه و سادالفقر فی المجتمع الاسلامی و استشهد کثیر من الصحاب و الرجل فی الغزوات و الحروب فمن الطبیعی لکن لاتقعن فی الفساد و الفقر و نرى لزواجه دلائل کثیره منها:

۱- اغاثه الفقراء المساکین

۲- اباده القوانین و السنن الجاهلیه کتزویجه بزینب بنت حجش زوجه زید بن حارثه

۳- اطاق سراح الاسراء و العبید

۴- اتصال بقبائل العرب الکبرى و الحیوله دون هجماتهم و صیانه النظام الداخلی اننا نعلم انه یتمثل اوامر ربه و لایقوم دون رضاه و جاء معظم زواجه تلبیه لامر الله (کزواجه بامراه زید) و خیر دلیل على ذلک عدم تزویجه بعد اکمال الدین (لایحل لک النساء من بعد)

کما قلنا ان الرسول(ص) تزوج بالنساء الکثیرات و الذى نطمئن الیه هو ان الزوجه منهن تاتى بیت الرسول معتزه بشرف الزواج من النبى المصطفى ثم ماتکاد تدخل هذا البیت و تلقی فیه من زوجات یشار کنها فی رجلها و هنا کانت المغاضبه و المنافسه و الغیره التى تحتدم حتى تجاوز الحد. من بین هولاء النساء کانت عایشه بنت ابى بکر اکثر هن غیره و حسدا على الاخریات لانها اول من خوطب من قبل الرسول(ص) بعد وفاه خدیجه(س)

عندما تدخل زوجه فی بیت الرسول تبدا بالاذى الیهن و تساهم فی هذه القضیهو أوجدت المشاکل و کانتا تباهیان على النساء اللاتی لسن عربیات مثل حفضه ماریه و جویریه.

لم یقتصر غضب عایشه على هولاء النساء اللاتی أتین بعدها بل شما خدیجه اول زوج الرسول الیتی توفیت قبل تزویج الرسول بعائشه.

کما ان للنبی مکانه اجتماعیه خاصه الناس کانت تتمتع زوجاته منزله خاصه عندهم و لکن لم یسجل التاریخ کثیرا من مکانتهم الاجتماعیه فی زمن الرسول لعل السبب یرجع الی انه القطب الوحید فی الدوله الاسلامیه و بدا التاریخ یسجل غزواته و حروبه و المسائل الداخلیه و الخارجیه التی یواجهها و هذا لاینافی تواجد هن فی المجتمع لان الاسلام دین یدعو مشارکه المرأه الرجل. و نعلم انهن من القبائل المختلفه و حدثت بین قبائل بعضهن الحروب مع الرسول و لم تکن هذه القبائل مسلمه فمن الطبیعی ان تحاول هذه الزوجه فی تبلیغ دین الاسلام بعد زواجها بالرسول و کذلک لهن دروهام فی تبیین المسائل الخاصه بالنساء و ارشادهن بأمر النبی.

هذا و اثبت التاریخ خروج بعض نسائه فی الحروب و الغزوات مع النبی و لکن نرى بعد وفاته(ص) قد برزدورهن اکثر و بما انهن نساء النبی و امهات المومنین یحترهن الناس کثیرا. و من بینهنعایشه من هذا الدور اکثر من النساء الاخریات و دخلت فی مسائل شتى کما صدرت قتل عثمان و اتهمت علیا(ع) بقتله و شنت حروبا ضد امام علی(ع) منها حرب الجمل التی صارت مقدمه للحروب الاخرى کصفین و نهروان.

فی مجال النشاط العلمی ظهرت ام سلمه زوجه الرسول فی صدر الاسلام لانها کانت افضلهن و اتقاهن بعد خدیجه(س) و کانت إمراه فاضله یقصدها الرجال بعد وفاه النبی(ص) لتبین لهم مسائل مختلفه.

لم یقتصر دور نساء النبى علی الصعید الاجتماعی بل تحدى الى نشاط اکثر فی السیاسه حیث شارکت عائشه فی کثیر من المسائل الساسیه بعد وفاه الرسول(ص) و لعل السبب یرجع الى أنها بنت الخلیفه الاول و هى شابه بالنسبه لسائر الزوجات فی حین الشتغلت معظم نساء النبی بالمسائل الفردیه و العبادیه دون السیاسیه.

لعبت عائشه دور افاعلا فی قضیه الخلافه من بعد الرسول(ص) و لعل هذه القرابه بینها و بین الخلیفه سبب عن مشارکتها فی تیسیر الامور کما هى مصدر للتشاور و التدبیر بحیث تبدل بیتها فی زمن عمر الى دار الشورى للبحث عن مسائل الحکومه. و کان اکثر دروها تائید الخلافه بما تصدر من فتاوى و بما آنهاکانت تخالف عثمان و حکومته استقلت فساد الامور فی عهده و قامت بازاله حکومته.

وصلت هذه المخالفه الى حد أمرت بقتل عثمان و جمع الناس من حولها و لما رأت مبایعه الناس لعلی(ع) غیرت سیاستها و قامت بثار عثمان و اتهمت علیا بقتله و جمعت جیشا کبیرا للحرب مع علی(ع) و لم تعتنی بتحذیر الصحابه و ام سلمه و شارکت فی الحرب و اشتعلت نار حرب الجمل التی اسفرت عن قتل آلاف من الناس و هى التی تقود حبیش المخالفین.

من نساء النبی الاخریات اللاتی شارکن فی السیاسه هی صفیفه و حفصه و منهن ام سلمه التی ابلت بلاء حسنا فی السیاسه و قامت بتائید علی(ع) تحدثت کثیرا عن فضائله و ما له من الحق فی الخلافه. و شرحت احادیث النبی(ص) حول علی(ع) و خلافته و بها أدت الى غضب معاویه و مخالفی علی(ع).

و بما انها لاترید ان تعصی امرالله و رسوله بقى فی البیت و ارسل ابنه عمر لمناصره علی(ع).

و اثبت التاریج کثیرا من دفاع ام سلمه عن حق اهل البیت(ع) للخلافه و حبها الیهم.

فهرست منابع و مآخذ

قرآن کریم

۱- استیعاب ابوعمر یوسف بن عبدالله عبدالبر تحقیق محمد البجاوى دار الجمیل بیروت ط ۱ ۱۹۹۲ م

۲- انساب الاشراف محمد بن یحیى البلاذرى دارالمعارف

۳- تاریخ اسلام حسن ابراهیم حسن داراحیاء التراث العربى ط ۷-۱۹۶۴

۴- تاریخ پیامبر اسلام(ص) دکتر محمد ابراهیم آیتى انتشارات اساطیر چاپ اول ۱۳۶۸

۵- تاریخ تحلیلى اسلام محمود طباطبایى اردکانى انتشارات اساطیر چاپ اول ۱۳۶۸

۶- تاریخ طبرى ابوجعفر محمد بن جریر الطبرى تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ط ۲ دراالمعارف

۷- التفسیر الکاشف محمد جواد مغنیه دار العلم للملایین ط ۴-۱۹۹۰

۸- تفسیر المیزان علامه محمد حسین طباطبائى موسسه الاعلمى للمطبوعات بیروت ط ۲-۱۹۷۳

۹- چهره زن در آئینه اسلام و قرآن مرتضى فهیم کرمانى دفتر نشر فرهنگ اسلامى چاپ ششم ۱۳۷۴

۱۰- زنان پیامبر اسلام عماد الدین حسین اصفهانى نشر محمد چاپ ششم ۱۳۶۸

۱۱- زن در آئینه جلال و جمال آیت الله جوادى آملى مرکز نشر فرهنگى رجاء چاپ چهارم ۱۳۷۴

۱۲- سیماى زنان در قرآن و زنان بزرگ در صدر اسلام سید خلیل خلیلیان شرکت سهامى انتشار چاپ نهم ۱۳۵۹

۱۳- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم داراحیاء التراث العربى ط ۲ ۱۹۶۵

۱۴- صحیح بخارى ابو عبدالله محمد بن اسماعیل النجارى شرح مصطفى دیب البغا* درا ابن کثیر ط ۴۱۹۹۰ م

۱۵- صحیح مسلم شرح الندوى موسسه التاریخ العربى دار احیاء التراث العربى

۱۶- العقد الفرید احمد بن محمد بن عبدربه دار احیا التراث العربى – بیروت ط ۱ ۱۹۸۹

۱۷- مجموعه زنان بزرگ اسلام ام سلمه على محمد على ذخیل ترجمعه دکتر فیروز حریرچى انتشارات امیر کبیر چاپ دوم ۱۳۶۲

۱۸- مروج الذهب و معادن الجوهر ابوالحسن على بن حسینى مسعودى ترجمه ابوالقاسم پاینده ط ۲۵۳۶

۱۹- نساء النبى عایشه عبدالرحمن بنت الشاطى دار الکتاب العربى بیروت ۱۹۸۵ م

۲۰- نظام حقوق زن در اسلام مرتضى مطهرى چاپ نهم ۱۳۵۹

۲۱- نقش عایشه در تاریخ اسلام علامه سید مرتضى عسگرى مجتمع علمى اسلامى چاپ هفتم ۱۳۷۳

۱) زنان پیامبر اسلام(ص) عماد الدین حسین اصفهانى – صفحه ۱۵۵

۲) چهره زن در آئینه اسلام و قرآن مرتضى فهیم کرمانى صفحه ۱۴

۳) سور نور آیه ۳۱ و ۳۰

۴) چهره زن در آئینه اسلام و قرآن صفحه ۱۰

۵) سوره نساء آیه ۲۴

۶) سوره نساء آیه ۱۱

۷) سوره نحل آیه ۵۸ و ۵۹

۸) سیماى زنان در قرآن و زنان بزرگ در صدر اسلام سید خلیل خلیلیان صفحه ۴۷

۹) صحیح بخارى ابوعبدالله محمد بن اسماعیل البخارى ج ۳ ص ۱۳۷۴

۱۰) سوره طلاق آیه ۶

۱۱) سوره بقره آیه ۱۸۵

۱۲) سوره حجرات آیه ۱۳

۱۳) نظام حقوق در اسلام مرتضى مهطرى ص ۱۱۶ به بعد

۱۴) نظام حقوق زن در اسلام مرتضى مهطرى ص ۱۱۶ به بعد

۱۵) سوره بقره آیه ۳۶

۱۶) سوره مومنون آیه ۴۰

۱۷) سوره روم آیه ۲۱

۱۸) سوره بقره آیه ۱۸۷

۱۹) سوره نحل آیه ۱۷۳

۲۰) زن در آئینه جلال و جمال آیت الله جوادى آملى – ص ۱۳۲

۲۱) سوره قصص آیه ۷

۲۲) سیماى زنان در قرآن و زنان بزرگ در صدر اسلام ص ۳۲

۲۳) سوره نساء آیه ۱۲۴

۲۴) سوره آل عمران آیه ۳۷

۲۵) سوره آل عمران آیه ۴۲

۲۶) سوره مریم آیه ۱۷

۲۷) سوره تحریم آیه ۱۰

۲۸) احقاف ۱۵

۲۹) احقاف ۱۵

۳۰) تاریخ طبرى ابوجعفر محمدبن جریر الطربى ج ۳ ص ۱۶۰

۳۱) نقش عایشه در تاریخ اسلام علامه سید مرتضى عسگرى ج ۱ ص ۵۵

۳۲) تاریخ پیامبر اسلام محمد(ص) دکتر ابراهیم آیتى ص ۶۷

۳۳) نساء النبى(ص) عایشه الرحمن بنت الشاطى ص ۱۳۲

۳۴) مزوج الذهب و معادن الجواهر؛ ابوالحسن على بن حسین مسعودى ج ۱ ص ۶۴۳

۳۵) ن.م.ن.ص

۳۶) سوره احزاب آیه ۳۷

۳۷) تاریخ پیامبر اسلام ص ۴۱۲

۳۸) زنان پیامبر اسلام ص ۱۵۵

۳۹) تاریخ طبرى ج ۲ ص ۱۶۵

۴۰) زنان پیامبر(ص) اسلام ص ۳۳۶

۴۱) انساب الاشراف محمد بن یحیى البلاذرى ج ۱ ص ۴۳۸

۴۲) انساب الاشراف ص ۴۴۸

۴۳) ن.م. ص ۴۵۲

۴۴) زنان پیامبر اسلام ص ۳۶۰

۴۵) تاریخ تحلیلى اسلام دکتر طباطبائى اردکانى ص ۳۴۲

۴۶) زنان پیامبر اسلام ص ۱۵۴

۴۷) زنان پیامبر اسلام ص ۳۷۲

۴۸) صحیح بخارى ج ۳ باب تزویج النبى خدیجه ص ۱۳۸۹

۴۹) سوره احزاب آیه ۵۲

۵۰) زنان پیامبر اسلام(ص) ص ۳۰۲

۵۱) تفسیر المیزان ج التاسع عشر ص ۳۳۱

۵۲) تفسیر کاشف محمد جواد مغنیه ج ۷ ص ۳۶۸

۵۳) مجموع زنان بزرگ اسلام ام سلمه ص ۲۳

۵۴) مجموعه زنان بزرگ اسلام ام سلمه ص ۲۴

۵۵) صحیح بخارى ج ۳ ص ۱۳۸۸

۵۶) صحیح مسلم بشرح النورى موسسه التاریخ العربى دار احیاء الترات العربى ج ۱۵

۵۷) الاستیعات فى معرفه الاصحاب الابى عمر یوسف بن عبدالله عبدالبر تحقیق محمد البحاوى دار الجمیل بیروت – ج ۴ ط ۱-۱۹۹۲ ص ۱۸۲۴

۵۸) انساب الاشراف ص ۴۳۱

۵۹) استیعاب ج ۴ ص ۱۸۷۲

۶۰) نقش عایشه در اسلام ج ص ۸۷ و ۸۸

۶۱) ر.ک. نقش عایشه در اسلام ج ۱ ص ۷۸ و ۷۹

۶۲) نساء النبى ص ۱۴۹

۶۳) استیعاب ج ۲ ص ۷۸۰

۶۴) مجموعه زنان بزرگ اسلام ام سلمه على محمد على دخیل ص ۳۴

۶۵) شرح نهج البلاغه ج ۲ ص ۱۰

۶۶) عقدید – ج ۴/۲۷۷ تا ۲۷۷

۶۷) عثمان سهم او را از بیت المال به اندازه دیگران داد

۶۸) نقش عایشه در اسلام ج ۱ ص ۲۵۷

۶۹) عمار – ابوالاسوددولى و…

۷۰) تاریخ اسلام حسن ج ۱ ص ۳۶۴

۷۱) نساء النبى ص ۱۹۳

۷۲) نقش عایشه در تاریخ اسلام ج ۲ ص ۲۸۶

۷۳) العقد الفرید ج ۴ ص ۲۹۶

۷۴) صحیح مسلم ج ۲ ص ۶۳

۷۵) زنان بزرگ اسلام ام سلمه ص ۴۱

۷۶) سوره حشر آیه ۷

۷۷) شرح نهج البلاغه ج ۲۰ ص ۲۲

۷۸) نساء النبى ص ۱۵۰

۷۹) زنان بزرگ اسلام ام سلمه ص ۵۳

۸۰) ن.م ص ۵۱

۸۱) ن.م. ص ۵۲

همچنین ببینید

دانلود کتاب باغ پرندگان

دانلود کتاب(ویژه موبایل)       نام کتاب باغ پرندگان ؛ آشنایی با حجاب   ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *