خانه / مناسبتنامه / صبح دلکش فطر فرارسید

صبح دلکش فطر فرارسید

یک بار دیگر صبح پرفروغ فطر از سمت رحمت و عطوفت الهى دمیدن گرفت و سیر عشق در سلوک فطر به اوج رسید.

راستى چه تماشاخانه اى است صبح فطر، همان صبحى که هر سویش را با نشانه هاى رحمت و مغفرت زینت بسته و آیات رحمانى همچون قندیل هاى فروزان از هر سو آویخته اند و جان ها را سرشار از بارقه هاى امید مى کنند.

صبحى که در قنوتش عندلیب جان به پهناى فلک دهان مى گشاید و با نواى عرشى زیر و بم تصنیف رحمانى را ترنم مى کند که اى خداى، اى اهل گذشت و مهر و آمرزش به من هم از همان که به بهترین بندگانت بخشیدى عطا کن!

 

در این صبح همسفران ماه خدا در اقیانوسى از لطف و مکرمت الهى غرق مى شوند و با امواج نیاز تا ساحل حضور راه مى پیمایند. رهروان طریق رمضان اکنون پس از درک سى ستاره درخشان، چه صبح دلکشى دارند. صبح روشنى که با عاشقانه هاى یاالله، یا سلام، یا الله یا مؤمن آغاز مى شود و سپیده دم آن بر باغ هاى رنگارنگ بهشت فخر مى فروشند و بهشت مینو با همه وسعت رحمانى اش بر آن رشک مى برد.

چه صبح دل انگیزى است صبح فطر، همان صبحى که ابلیس، رهزن را به توشه و انبان مؤمنان راهى نیست و شاخه هاى سدره المنتهى از عرش تا فرش گسترده است. همان صبحى که حرف هاى دلخراش رانده مى شود ونفخه هاى ربانى تحفه هاى روحانى تقسیم مى کنند. صبحى که شمیم عشق تا ساحل اشراق «یا جمیل یا معطى، یا مفصل، یامجمل، یا بدیع» به پرواز در مى آید.

در ضمیر ما نمى گنجد به غیر از دوست کس

هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس

***

بیان سخن بدون آرایه و پیرایه، کششى در خواننده ایجاد نمى کند و گیرایى آشکارى ندارد.

از این رو دیرزمانى است که نویسندگان و گویندگان پیوسته در این اندیشه بوده اند که سخن خود را هر چه زیباتر و سخته تر سازند تا در دل خواننده و شنونده بهتر جایگزین شود و سخن شناسان نکته سنج و سخندانان خرده بین به سوى آن گرایند و از آن بهره یابند.

از همین روست که استادان سخن، براى زیباسازى سخن و آرایش گفتار و نوشتار، صنایعى چون تشبیه، مجاز، کنایه و استعاره و سایر آرایه هاى کلام را به کار گرفته اند و پژوهندگان آنان را در آثار گویندگان و نویسندگان جسته و دانش هایى چون معانى و بیان و صنایع و فنون ادبى و هنر سخنورى فراهم آمده است.

آنجا که زبان گوینده و قلم نویسنده از بیان رسا در مى ماند یا مى خواهد از درازگویى بپرهیزد، سخنش را با تمثیلى گویا مى آراید.

این آرایشگرى در ادب اقوام پیشین، ریشه اى کهن دارد که نشانه هاى آن را در متون ادبى و مذهبى گذشتگان مى توان یافت. در ادعیه ماثوره که اغلب کلام جانبخش معصوم(ع) است نشانه هایى فراوان از به کارگیرى آرایه ها و پیرایه هاى ادبى دیده مى شود که نشان مى دهد ائمه معصومین از این شیوه در اثربخشى دعا بهره جسته اند و کلام بى همانند خویش را به گاه تنذیر و تبشیر با آرایه هاى لطیف و دلنشین ادبى آراسته اند.

البته این روش در ادبیات عرب قبل از اسلام نیز معمول بوده و فصیحان این قوم و سرایندگان نامى آن زمان از کارآیى کلام زیبا آگاه بوده اند.

معصومین(ع) با زبان دعا بندگان را پند داده و آنان را به سوى کمال و حسن سلوک سوق داده اند.

آنان چون مى خواسته اند چگونگى حال گمراهان را بیان کنند و نشان دهند که معبودى غیر از خداى یگانه نیست و غفلت از او موجب زیانکارى است در بهترین عبارات و با زیباترین آرایه ها به تصویر موقعیت و جایگاه آنان پرداخته و راه نجات را نشانشان داده اند. در اولین مناجات از مناجات پانزده گانه منسوب به امام سجاد(ع) که «مناجات التائبین» نام گرفته است مى خوانیم: «الهى خطاها و گناهانم، لباس خوارى برتنم پوشانیده و دورى از تو بر من روپوشى از فقر و بیچار گى افکنده و بزرگى جنایاتم دلم را میرانده است. پس خدایا مزرعه دلم را با نسیم توبه پذیرت زنده کن. اى کسى که مطلوب و آرزوى توبه کنندگانى! و اى کسى که درخواستم را (به امید اجابت) به سوى تو آورده ام و اى نهایت امید و آرزویم تو را به عزتت سوگند مى دهم (که توبه ام را بپذیرى) چرا که کسى را جز تو نمى یابم تا آمرزنده گناهانم باشد و جز تو کسى را نمى شناسم تا شکستگى هایم را مرهم نهد».

این فراز از دعا یادآور آیات الهى در قرآن کریم است، آنگاه که مى خواهد چگونگى حال گمراهان را بیان کند مى فرماید: «خداوند کار نا آگاهان گمراه را مانند خانه عنکبوت سست و بى پایه مى شمرد که سست ترین و بى بنیان ترین پناهگاههاست. خانه اى که حتى به نسیمى اندک و آسیبى کوچک از هم دریده مى شود. و تنها ملجأ و امید بندگان خداوند یکتاست.»

در فراز دیگر از همین مناجات سرشار از آرایه هاى ادبى آمده است: «من فروتنانه و با درخواست توبه پذیرى به سوى تو آمده ام و با خوارى هایم در آستانه درگاه رحمتت نشسته ام اگر مرا از درگاهت برانى به چه کسى پناه برم و اگر بازم دارى از همجوارى خودت در پناه رحمت چه کسى بیاسایم».

دریغا از شرمسارى و رسوایى ام و افسوس از بد کردارى و آلودگى ام (بر عفو و رحمتت چشم امید بسته ام) اى آمرزنده گناهان و اى آنکه (مهربانى ات موجب) جوش خوردن استخوان مى شود. در گذر از خطاها و گناهان هلاک کننده ام و راز هاى مرا که در خلوت مرتکب شده ام و هر یک از آنها مى تواند مرا رسوا سازد، بپوشان و مرا در مشهد قیامت با خنکى گذشت و غفران ات نوازش ده.

آرایه هاى ادبى در کلام معصوم و در قالب دعا آنگاه که با روح دعا در مى آمیزد آنچنان جذبه و کششى ایجاد مى کند که خود دعا مطلوب خواننده مى شود و اشک شوق بر پهناى صورتش جارى مى سازد و جان و روحش را با دعا هماهنگ مى کند. آن گاه که مى گوید: «پرده پوشا! گناهانم را در پس ابر رحمتت جاى ده و باران غفرانت را از سر رأفت و مهربانى بر سیاهى اعمالم فرو ریز تا شسته شوند.

الها! چه کند کسى که جز معبودش پناهى ندارد. اگر آقایش بر او خشم کند و با خشم از درگاهش براند، خدایا اگر پشیمانى از گناه توبه است به عزت و جلالت سوگند که از کرده خود پشیمانم و اگر خواهش عفو به همراه تقبیح گناه موجب گشایش درهاى رحمتت مى شوند من براستى خواهنده عفو و مغفرتت هستم.»

دعاهاى بسیارى با همین مضامین و با آرایه هاى ادبى و بسیار دلنشین از معصومین(ع) براى شب و روز عید فطر وارد شده است که قرائت آنها بر ظرفیت هاى معنوى انسان افزوده و انسان را به سوى کمال انسانى رهنمون مى شوند. در برخى از این ادعیه ضمن اقرار به یگانگى خداوند و با تکیه بر توحید و یکتاپرستى که سرچشمه عزت و نیک بختى انسان است با الفاظى زیبا، روان و دلنشین با خداوند مناجات مى شود و فلسفه تشریح روزه و روزه دارى که همان تربیت انسان موحد، مومن و نوعدوست است متجلى است.

www.tebyan.net

همچنین ببینید

زنان افتخار آفرین شهید در دفاع مقدس

زهرا حسینی راوی کتاب دا با آغاز جنگ، زهرا حسینی که در آن هنگام دختری ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *