خانه / مقالات حجاب / امام خمینى و هنر

امام خمینى و هنر

امام خمینى و هنر

 

شخصیت عظیم و افکار بلند حضرت امام از یک سو، گستردگى مباحث مربوط به هنر و شاخه هاى مختلف آن از سوى دیگر، و محدودیت صفحات خاص این موضوع از سوى سوم، پرداختن به موضوع ( (امام خمینى و هنر)) را دشوار مى سازد. اما از آنجا که جامعیت شخصیت امام راحل و دیدگاههاى نو و مترقى حضرت او نسبت به مسایل گوناگون از جمله هنر، پرداختن به این موضوع را ضرورى مى سازد، هر چند گذرا به موضوع یاد شده مى پردازیم.

 

 

امید است که پرداختن به این ( (مقوله)) در یک ( (مقاله))، فتح بابى باشد براى کاوش بیشتر و عمیق تر، و گامى کوچک در راه اداى دین به ساحت والاى آن پیشواى جاوید در ( (سال امام)).

گستره بحث دامنه مباحث و شاخه هاى مربوط به ( (هنر))، بسى گسترده است. از نویسندگى، شعر، قصه، طنز، نقاشى، موسیقى، خطابه و سخنورى گرفته، تا وادى فیلم و سینما و تإتر و برنامه هاى هنرى رادیو و تلویزیون و کاریکاتور، نمایشنامه ها و فیلمهاى عروسکى و کارتون کودکان و طراحى و گرافیک و خوشنویسى و آهنگ و آواز و … را شامل مى شود.

در مقوله هنر، ( (زیباشناسى)) و ( (زیباییآفرینى)) از عناصر مهم به شمار مى رود. تخیل و ذهن خلاق هنرمند، به کمک احساس بالنده و قدرت تعبیر و ظرافت اندیشه و نکته شناسى و نکته سنجى و خیال انگیزى، جلوه هاى ماندگارى از ( (هنر)) را پدید میآورد.

آنکه روحى لطیف و درکى زیبا و زبانى نافذ و بیانى رسا دارد، در شاخه هاى مختلف هنر، بهتر مى تواند اندیشه و احساس و پیامى را بر ( (بال هنر)) بنشاند و در آفاق اندیشه هاى بشرى و در قلمرو دل و جان انسانها به پرواز آورد . امام امت، با برخوردارى از مایه هاى اصلى و عمده هنر، در حد بالایى این عناصر را در وجود خویش فراهم آورده بود. نیروى خطابه و سخنورى امام امت، زیبایى قلم و قدرت نگارش و تعبیرى او، توان تإثیرگذارى عمیق بر دلهاى مخاطبین، قدرت انگیزش نسبت به جوانان، ذوق لطیف شعرى، خط پخته و زیبا، مایه هاى طنز و کنایه و استعاره و صناعات ادبى در گفتار و نوشتار، زیبایى روح و رفتار، جمال ظاهر و باطن و ( (حسن صورت)) و ( (حسن سیرت)) و ( (حسن سریرت))، همه و همه در امام امت جمع بود. هنر رفتارى و جاذبه فوق العاده او و هنر ایجاد تغییر در رفتار و ساختار فرد و جامعه نیز از او چهره اى به عنوان ( (معمار حکومت اسلامى)) ساخته است. هم او بود که هنر ( (بسیج توده ها)) را علیه ستم در سطح جهان داشت و این کم هنرى نیست. خداى متعال، که زیباییآفرین پهنه خلقت است، هنرهاى متعددى را در وجود این انسان پیامبرگون، مسیح وار، ابراهیمآسا، على وش یکجا گرد آورده است.

در بحث از ( (امام و هنر))، هم مى توان به جلوه هاى هنرى که در وجود و فکر و بیان و قلم و شعر و ادبیات و ذوقیات امام راحل نهفته است پرداخت، هم مى توان دیدگاههاى او را در باره هنرهاى مختلفى چون: قلم، شعر، موسیقى، فیلم و سینما، رادیو و تلویزیون، هنرهاى نمایشى و تصویرى و … بررسى کرد. دو مقوله جدا از هم، و دو بررسى که هر یک میدانى متفاوت از دیگرى دارد.

هنر برتر

پیش از آنکه به مطالعه دیدگاههاى امام درباره مقوله هاى هنرى بپردازیم، گفتنى است که هنر، مبتنى بر ( (زیبایى)) است، چه در مرحله درک و شناخت، چه در مرتبه خلاقیت و آفرینش هنرى. همچنان که ( (جمال و زیبایى)) تنها جمال صورى و ظاهرى و حسى نیست و جمال برترى به نام ( (جمال‏ معنوى)) داریم، هنر نیز، غیر از شاخه ها و مقوله هاى محسوس و مادى و قالبهاى عینى، ( (نوع برتر)) هم دارد که به همان ( (زیباییهاى روح)) و ( (زیباییهاى عمل و رفتار)) باز مى گردد. آراستگى به ( (اخلاق حسنه)) هنرى است دشوار، ارزشمند و مهم. به فرموده حضرت امیر (ع):

( (زینه البواطن اجمل من زینه الظواهر)) (۱) آراستگى درونها، زیباتر از آراستگى ظاهرهاست.

و در سخن دیگرى فرموده است:

( (حسن الصوره جمال ظاهر و حسن العمل جمال باطن)) (۲) زیبایى چهره، جمال آشکار است، ولى زیبایى کار و عمل، جمال و زیبایى باطنى است. در سخنان دیگرى از آن امام بزرگوار و معصوم (ع)، خصلتهایى همچون حلم و بردبارى، وقار، طاعت، پرهیز از ننگ و زشتى، عمل به علم، خردمندى و … به عنوان ( (جمال)) براى یک فرد به شمار آمده است. (۳) اینها نشان دهنده آن است که زیبایى (و در نتیجه هنر مبتنى و متکى بر زیبایى) به زیبایى حسى خلاصه نمى شود. ( (جمال برین)) و ( (هنر برتر)) هم وجود دارد.

امام خمینى، با توجه به این دیدگاه و عنایت به هنر برتر، جلوه هاى ایثار و شهادت طلبى و جهاد حماسهآفرینان دفاع مقدس را برترین هنرى مى داند که حتى قابل ترسیم و تجسیم و ثبت و ضبط نیستند. در پیام سالگرد انقلاب، مى فرماید:

( (… گیرم که قلمفرسایان هنرمند، بتوانند میدانهاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوق العاده آنها را در زیر آتش مسلسلها و توپها و تانکها ترسیم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتوانند پیروزیهاى هنرمندانه آنان را در آن شبهاى تار در مقابل موشکها و بمب افکنهاى دشمن غدار و عبور از پیچ و خمهاى سیمهاى خاردار و کوههاى سر به فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پیشرفته را مجسم نمایند، لکن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه‏ هاى معنوى ربانى که جانها را به سوى خود پرواز مى دهد و آن قلبهاى ذوب شده در تجلیات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بیانى مى توان ترسیم کرد؟)) (۴) در این سخن، هم برخى جلوه هاى ویژه مطرح شده که فراتر از قلمرو هنر معمولى است و نمى توان به بیان هنرى آنها پرداخت، هم کار شگفت و زیباى حماسهآفرینان را ( (هنرمندانه)) بیان کرده است.

پیام به هنرمندان‏

در راستاى همان دیدگاه و ارج گذارى، پیامى که امام امت در تجلیل از ( (هنرمندان متعهد)) دادند، آکنده از همین توجه و عنایت و دید ( (فرا حسى)) است. در اینجا متن کامل آن پیام آورده مى شود، تا هم تإکیدى بر مطالب یادشده باشد، هم زمینه اى براى مباحث بعدى و ( (عنصر تعهد)) در کارهاى هنرى که از نظر امام، بسیار مهم و تعیین کننده است. جالب توجه است که این پیام را که ترسیم کننده خطوط هنر مکتبى و متعهد است، امام امت در آستانه سالگرد هفته دفاع مقدس (۶۷/۶/۳۰) در آخرین سال عمر پربرکت خویش و پس از خاتمه جنگ تحمیلى صادر کرده است:

بسم الله الرحمن الرحیم‏

خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه هاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایه زوال ناپذیر آن گونه هنرى است که باید به تناسب عظمت و زیبایى انقلاب اسلامى، همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر کند.

تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى (ص)، اسلام ائمه هدى (ع)، اسلام فقرإ دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خونآشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى درد و در یک‏ کلمه اسلام آمریکایى باشد. هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامى گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعى خود، تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مى برند. تنها به هنرى باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در رإس آنان آمریکا و شوروى را بیاموزد. هنرمندان ما تنها زمانى مى توانند بى دغدغه کوله بار مسوولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکإ به غیر، تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده اند و هنرمندان ما در جبهه هاى دفاع مقدسمان این گونه بودند، تا به ملا اعلا شتافتند و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزى اسلام عزیز، تمام مدعیان هنر بى درد را رسوا نمودند. خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند.

روح الله الموسوى الخمینى (۵)

هنر در خدمت تعهد

از دیدگاه امام امت، هنرى ستوده و ارجمند و قابل دفاع است که از عنصر ( (تعهد)) و جوهر ( (پیام)) و بعد ( (سازندگى و تربیت)) برخوردار باشد، هنرى که ارزشهاى مقدس را ترسیم کند، به انسانها ایده و امید و اعتماد بدهد، و از فساد و هرزگى و بدآموزى و تحریک غرایز حیوانى و شهوانى دور و منزه باشد.

هنرى که وسیله اى در خدمت فساد و حکومت جور و برآوردن اهداف سیاسى بیگانگان باشد و مایه غفلت و بى خبرى و بى دردى و بى تحرکى باشد، ناپسند است. این تإکید را در مورد همه شاخه هاى هنر، و مهمتر از همه در زمینه سینما و فیلم و رادیو و تلویزیون بیشتر فرموده اند. در پیام هفته دفاع مقدس، در دعوت از نویسندگان و هنرمندان و نقاشان به ثبت حماسه هاى رزمندگان، مى فرماید:

( (امروز، همه از تصویر این صحنه هاى معنوى انسانى عاجزند و اینجانب که به نویسندگان و گویندگان و تحلیل گران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پیشنهاد مى کنم تا همیشه و بخصوص در این هفته آنچه در توان دارند، در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم این سلحشوران عظمتآفرین و ملت ایران و اسلام بزرگ نمایند، براى آن است که به گوشه اى از وظیفه اسلامى، انسانى، ملى، میهنى هرچند کوچک خود عمل نماید، و الا خداوند شکور است که نام این عظمتآفرینان را در جهان، بلند و مقامشان را در ملکوت اعلا به نمایش مى گذارد.)) (۶)

همه انتقادهایى که امام امت به شدت متوجه رادیو و تلویزیون و فیلمها و سینماها و تإترهاى پیش از انقلاب داشت، به لحاظ محتواى فاسد و اغراضآلوده و آثار زیانبار اخلاقى و اجتماعى آنان بود. امام مى کوشید تا این هنرها از ( (ابتذال)) به ( (تعهد)) و از ( (غفلت آفرینى)) به ( (بیدارگرى)) تحول یابد و مکرر در مصاحبه هاى پیش از انقلاب، وقتى دیدگاه او را در باره سینما و هنر و … مى پرسیدند، تإکید داشت که ما با هنر و سینما مخالف نیستیم، بلکه با فساد مخالفیم. این دقیقا ترسیم کننده خط تعهد در هنرى است که امام از آن دم مى زد. از سخنان اوست:

( (… ساختن تإترى که مطابق با اخلاق انسانى- اسلامى باشد، زحمت دارد و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد، نیازمند به صرف مدتها وقت است و هرگز در متن سینما و تإتر، نوشته نشده است که باید مرکز فساد باشند و هنر آنها هم عبارت بود از چیزهاى مبتذل، جز این نبود که افراد و جوانان ما را در دانشگاهها و خارج و داخل طورى تربیت کنند که همه را منحرف سازد.)) (۷) حتى در مورد شعر، این زبان زیبا و نافذ هنرى، هم از شاعران وابسته به دربار طاغوت و قلم بدستان مزدور انتقاد مى کند و هم ( (اهل قلم)) را تشویق مى کند که هنر خویش را در خدمت ایمان و آرمان مردم انقلابى به کار گیرند. مى فرماید:

( (بدانید که بى انگیزه نبوده است که رژیم سابق از شاعران و نویسندگان و سخنگویان و شایعه سازان و روزنامه نگاران وابسته براى تفرقه بین این دو گروه (روحانیون و دانشآموزان و دانشجویان) استفاده مى کردند.)) (۸) و مى فرماید: ( (همه شماها که نویسنده هستید و خصوصا شعرا که لسان شعر بالاترین لسان است، باید مردم را آگاه کنید، نسلهاى فعلى را، نسلهاى آینده را …)) (۹)

و نیز در عرصه هنر دفاع مقدس:

( (لازم است ملت شریف ایران عموما و خصوصا دولتمردان و گویندگان و نویسندگان و شاعران و هنرمندان از این قشر فداکار، هر یک به سهم خود قدردانى نمایند و مراحل مختلف پیروزى این حماسهآفرینان را با گفتار و نوشتار و کردار خود در معرض نمایش بگذارند.)) (۱۰) امام امت، نامه اى تقدیرآمیز از شعر یکى از شاعران متعهد آن روزگاران (که بعد از انقلاب منحرف شد و به دامن ضد انقلاب افتاد) نوشته و خطاب به استاد محمدرضا حکیمى مى نویسد:

( (اینک نیز ( (پیام)) بلندپایه را دیده و از ایشان تقدیر مى کنم.)) (۱۱) و در همین نامه، اظهار امیدوارى مى کند که طبقه جوان با هر وسیله اى که بتوانند، ملتها را بیدار کنند، با شعر، نثر، خطابه، کتاب و آنچه موجب آگاهى جامعه است. شعر از دیدگاه امام، وقتى که نغز و حکمتآمیز باشد، مورد تمجید است. از این رو در پاسخ به همسر حاج احمدآقا که از امام امت شعر خواسته است، در نامه عارفانه اش خطاب به وى از جمله چنین آورده است:

شاعر اگر سعدى شیرازى است بافته هاى من و تو بازى است‏

در وصیتنامه سیاسى الهى خویش نیز ضمن مهم دانستن اثرگذارى رسانه ها و مطبوعات و هنر، در ( (جهت)) دهى به این ابزار هنرى و ترسیم آثار تخریبى هنرهاى وابسته و در خدمت فساد، مى نویسد: ( (… رادیو تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تإترها، از ابزارهاى موثر تباهى و تخدیر ملتها خصوصا نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر، بویژه در نیمه دوم آن، چه نقشه هاى بزرگى از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق کشیده شد …

فیلمهاى تلویزیون از فراورده هاى غرب یا شرق بود که طبقه جوان زن و مرد را از مسیر عادى زندگى و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خویش و شخصیت خود و یا بدبینى و بدگمانى به همه چیز کشور خود، حتى فرهنگ و ادب و مآثر پرارزش که بسیارى از آن با دست خیانتکار سودجویان به کتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گردیده است.)) (۱۲) پس تباهى و تخدیر و بى خبرى، رهاورد هنرهاى فاسد است، و جهت داشتن و تربیت و بیدارسازى، محصول هنرهاى متعهد است.

هنر پیش از انقلاب‏

شاید برخى جوانترها به لحاظ فاصله زمانى، دقیقا در جریان آنچه که پیش از انقلاب اسلامى در کشور ما جارى و سارى بود و به نام هنر، ابتذال و فساد و گناه ترویج مى شد، نباشند. امام راحل، با توجه دقیق و شناخت عمیق، در مصاحبه ها، پیامها و سخنرانیهایش انگشت روى مفسده هاى هنر پیش از انقلاب گذاشته و آنها را به نقد مى کشد. اگر دستگاههاى رادیو تلویزیون و مطبوعات و مجلات و سینماهاى آن دوره ستم شاهى را ( (مراکز فسادپرور)) مى داند، بیراهه نیست. اینک به نمونه هایى از دیدگاههاى حضرت امام به مقوله هاى هنرى آن دوره، بویژه در زمینه فیلم و سینما اشاره مى کنیم.

( (ما با سینماهایى که برنامه هاى آنها فاسد کننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامى ما باشد مخالفیم، اما با برنامه هایى که تربیت کننده و به نفع رشد سالم اخلاقى و عالى جامعه باشد، موافق هستیم.)) (۱۳) ( (این فسادهایى که در ایران هست، اینها را جزء فرهنگ حساب مى کنند؟ سینماها جزء فرهنگ است؟ اینها از ثبات فرهنگ است؟ کدام سینماها؟ همینهایى که همه جوانها و نیروى جوان ما را از بین برده است؟)) (۱۴) ( (شاه، تمام آثار تمدن را به صورت فاسد کننده در آورد.

سینما به صورت ترویج فساد شد. اخلاق جوانها را فاسد کرد.)) (۱۵) ( (سینماى ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، با مرکز فحشإ مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشإ مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزى که در خدمت اجانب براى عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروى انسانى ماست، با آن مخالف هستیم.)) (۱۶) ( (رادیو و تلویزیون، اکثر اوقات جوانهاى ما را به گوش کردن این طور چیزها وامى داشت. از طریق چشم، جوانهاى ما را فاسد مى کردند …)) (۱۷) ( (ممکن است که کسى در سینما، نمایشهایى که مى دهد، نمایشهاى اخلاقى باشد، نمایشهاى آموزنده باشد، که آن را هیچ کس منع نکرده، و اما سینمایى که براى فساد اخلاق جوانهاى ماست، و اگر چند روز جوانهاى ما در این سینماهایى که در این عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا، فاسد بیرون میآید، دیگر به درد نمى خورد و اینها مى خواهند همین بشود … مى خواهند این جوانها به طرق مختلفه یا بیکاره و بیعار باشند که دیگر در مقابل این استفاده جوهاى خارجى نتوانند کارى بکنند، یعنى بى تفاوت باشند.)) (۱۸) روشن است که دیدگاه امام، بر نفى مطلق و کلى هنر و سینما نیست و جنبه اخلاقى و آموزنده سینماى متعهد را هم مى پذیرد.

اما نقد او متوجه وضعیتى است که در سینماى پیش از انقلاب در کشورمان حاکم بود و نسل جوان را بى انگیزه، فاقد هویت، لاابالى و فاسد مى ساخت. باز هم از زبان امام، این روایتگر صادق آن روزگار تاریک و شوم بشنویم:

( (این سینماهایى که الان جوانهاى ما را دارند به فساد مى کشند و به فحشإ مى کشند، اینها مى گویند این فرم نباشد، مى خواهند سینما باشد، سینماى آموزنده باشد، سینماى اخلاقى باشد، با فساد اسلام مخالف است، با فساد کشیدن جوانان، مسلمین را به فساد کشیدن مخالف است.)) (۱۹)

( (سینماها کارشان از بین بردن روحیه مقاومت در نسل جوان کشور بوده است. امروزه این امر مورد اقرارگردانندگان دستگاههاى تبلیغاتى خود رژیم نیز هست.)) (۲۰)

( (در رژیم سابق، تمام چیزها خصوصا فرهنگ و هنر، محتوایش عوض شده بود، یعنى کسى که نام سینما را مى شنید، خیال مى کرد که آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد و یا کلمه تإتر، در ذهن انسان چیز مبتذلى بود که از آن بهره فساد برده مى شد.)) (۲۱) این نیز گویاى ( (تغییر ماهیت)) و ( (مسخ هویت)) هنر است، اگر در خدمت انسانهاى فاسد یا اندیشه هاى خراب و حکومتهاى تباهیآفرین قرار گیرد.

موسیقى‏

هرچند فتواهاى جدید و دیدگاههاى نوین امام راحل در باره موسیقى و استفاده از آن در رسانه ها و صدا و سیما، چنان باز و تحولآفرین بود، که عده اى برنتافتند و حتى به طعنه و طنز، مى گفتند که امام، موسیقى را حلال کرده است، اما در عین حال، از دید امام، نباید موسیقى به عنوان یک ( (اصل)) تلقى شود و مایه دل مشغولى مردم و جوانان گردد و به جاى کار و تلاش و جدیت، به گوش دادن به موسیقى آن هم در حد ( (اعتیاد)) روى آورند و از عناصرى پرتحرک و سازنده و جدى، به افرادى لاقید و بى خیال، که صرفا در پى لذت جوییهاى حیوانى و خوش بودنهاى غافلانه و کیف‏ کردنهاى مخدر و غفلت زا باشند.

در این قسمت، بحث فقهى نمى کنیم و آرإ و دیدگاههاى فقهى و فتواهاى امام مورد نظر نیست، بلکه زاویه دید امام در مورد موسیقى پیش از انقلاب و پس از انقلاب و آنچه در رسانه هاى کشور استفاده مى شود مورد بررسى است. امام امت، به بعد ( (تخدیرى)) موسیقى و اعتیاد به آن اشاره مى کند و مى فرماید:

( (از جمله چیزهایى که باز، مغزهاى جوانها را مخدر مى کند و تخدیرى است، موسیقى است. موسیقى اسباب این مى شود که مغز انسان وقتى چند وقت به موسیقى گوش کرد، تبدیل مى شود به یک مغزى غیر آن کسى که جدى باشد، از جدیت انسان را بیرون مى کند و متوجه مى کند به جهات دیگر.)) (۲۲)

( (یک جوانى که اکثر اوقاتش را صرف کند پاى موسیقى و اکثر اوقاتش را صرف کند در اینکه پاى موسیقى بنشیند و اینها، از مسایل زندگى و از مسایل جدى بکلى غافل مى شود، عادت مى کند همان طور که به مواد مخدره عادت مى کند … فکر انسان را موسیقى جورى مى کند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقى نتواند اصلش فکرش را بکند.)) (۲۳)

( (قضیه موسیقى یک مطلبى است که خوب طبع جوان به آن توجه دارد. اگر یک مدتى این عادت کرد که موسیقى را باز کند و گوش کند، مغز این از تفکر در امور جدى باز مى ماند، مى رود دنبال همین قضیه.)) (۲۴)

( (یک مغزى که دنبال این رفت که موسیقى گوش کند … و عادت به این کرد، این مغز مریض مى شود، این نمى تواند فکر این بکند که کشورش به چه حال دارد مى گذرد، چه مى گذرد در آن، دیگر دنبال این نیست، مثل یک آدم هروئینى مى ماند.)) (۲۵)

جالب است که امام، نه مثل آنان که اغلب روى مضرات موسیقى بر اعصاب و روان و … تإکید مى‏کنند، بلکه روى جهات انسانى و نیروهاى خلاق جوانان و بعد جدیت و اراده جوان تإکید دارد و مهمترین زیان آن را غافل ساختن از ( (هدفهاى برتر)) و بازداشتن از ( (تفکر و اندیشه)) مى داند.

روشن است که منظور، همه فکر و ذکر و وقت و نیرو را صرف گوش کردن به نوارهاى موسیقى و ترانه هاى مبتذل و آهنگهاى شهوانى و … است. این شیوه پیش از انقلاب رایج بود، امروز هم در میان جوانان ( (معتاد به موسیقى)) دیده مى شود که با چه حرص و ولعى نوارهاى موسیقى و ترانه را در اتومبیلهاى خویش با صداى بلند و گوش خراش و اعصاب خردکن گوش مى کنند و به گوش دیگران مى رسانند، تا بخشى از عقده هاى خود را بگشایند. و گرنه، هم اینک موسیقى به عنوان فاصله برنامه ها، زیر صداى فیلمها و سریالها، همراه سرودهاى انقلابى و غزلهاى عرفانى و کلا در برنامه سازیهاى هنرى کاربردى وسیع و مثبت دارد و آن آثار و عوارض سوء را هم ندارد.

بسیار تفاوت است بین اینکه براى جذابتر ساختن برنامه هاى هنرى، به عنوان چاشنى تلطیف کننده از موسیقى در رسانه ها و فیلمها و … استفاده شود، یا اینکه یک فرد، به عنوان یک ( (کار))، خود را به گوش دادن موسیقى مشغول سازد و این وسیله به هدف تبدیل گردد.

حضرت امام، در رد برخى شبهات مقدس نماها نسبت به برنامه هاى صدا و سیما (که منجر به گوش نکردن برنامه هاى این رسانه ها مى شد و خواست دشمن بود) و درپاسخ به نظرخواهى مسوولین صدا و سیما از حضرت وى، در باره برنامه ها، سرودها، فیلمها و سریالهاى تلویزیونى چنین پاسخ داد:

( (نظر نمودن به این قبیل فیلمها و نمایشنامه ها هیچ یک اشکال شرعى ندارد و بسیارى از آنها آموزنده است و پخش آنها نیز اشکالى ندارد و همین طور فیلمهاى ورزشى و آهنگها اکثرا بى اشکال است. گاهى خلاف به طور نادر دیده مى شود که باید بیشتر مواظبت کرد. لکن دو نکته باید مراعات شود: ( (اول)) آنکه کسانى که گریم مى کنند، باید محرم باشند و اجنبى حرام است چنین کارى را انجام دهد، ( (دوم)) آنکه بینندگان از روى شهوت نظر نکنند.)) (۲۶) در این جوابیه، ضمن‏ آنکه به رعایت حدود شرعى و محرم بودن گریمور و ترک گناه شهوتآلود دارد، از موسیقى استفاده شده و فیلمها و سروده ها دفاع مى کند، بخصوص که آن زمان، حتى سرود مربوط به شهادت استاد مطهرى را هم با همین شبههآفرینیها مى خواستند بایکوت کنند که امام فرمود اشکال ندارد.

فیلمهاى سینمایى و تلویزیونى‏

در بخشهاى پیشین، تحلیل امام را نسبت به فسادآورى هنرهاى تصویرى و صوتى پیش از انقلاب و تلویزیون و سینماى آن دوره یاد کردیم. امام امت، به این رسانه هاى هنرى به عنوان یک آموزشگاه مى نگریست و تإکید داشت که آموزنده و تربیت کننده باشد و این در صورتى است که صلاح و اصلاح گرى در متن تفکر هنرمندان و دیدگاههاى برنامه سازان سینما و تلویزیون جریان داشته باشد. پس موضع امام، نفى مطلق نبود و اگر از نوعى هنر انتقاد مى کرد، ( (جایگزین بهینه)) را هم معرفى مى نمود و دیدگاههاى ارشادى و اصلاحى خویش را باز مى گفت.

در این قسمت با گوشه هایى از نظرات امام در این زمینه آشنا مى شویم و رسالت هنر و هنرمندان و دستگاههاى هنرى را از زبان امام مى شنویم:

( (بنگاههایى که شب و روز، ملت در سراسر کشور با آنها تماس سمعى و بصرى دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاى خود و چه صدا و سیما در برنامه ها و نمایشنامه ها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهاى آموزنده، باید همت گمارند و بیشتر کار کنند و از گردانندگان و هنرمندان بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه، وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگى شرافتمندانه و آزادمنشانه را به هنرها ونمایشنامه ها به ملت بیاموزند و از هنرهاى بدآموز ومبتذل جلوگیرى کنند.)) (۲۷)

( (شما یک سینماى اخلاقى، یک سینماى آموزنده بیاورید، اگر یک کسى با آن مخالفت کرد؟ با آن‏مراکز فساد، دولت اسلام مخالف است.)) (۲۸)

( (باید فیلمهایى که در رادیو تلویزیون نمایش داده مى شود، آموزنده باشد، فیلمهایى باشد ولو از خود ایران درست کنند، آموزنده باشد، یا فیلمهایى که از خارج میآید، درست تفتیش بشود که چنین نباشد، آنها ممکن است با شیطنت فیلمهایى را به ایران بفرستند که بخواهند جامعه ما را فاسد کنند.)) (۲۹)

در این بیانها، امام امت ضمن آنکه بر ( (مهذب)) و ( (مربى)) و ( (سالم)) و ( (آموزنده)) بودن فیلمها تإکید دارد، هوشیارانه به تإثیر فیلمهاى غربى و شیطنتهاى هنرى آنان اشاره مى کند. در جایى دیگر به فیلمهاى ایرانى اشاره مى کند و ارتباط بهتر و متفاهم تر آنها را با فرهنگ جامعه خودمان یادآور مى شود:

( (من غالبا فیلمهایى که خود ایرانیها درست مى کنند، به نظرم بهتر از دیگران است. مثلا فیلم ( (گاو)) آموزنده بود … فیلمهایى که از خارج به ایران میآید، اکثرا استعمارى است. لذا فیلمهاى خارجى استعمارى را حذف کنید، مگر صد در صد صحیح باشد.)) (۳۰)

و این است معناى هادى امت و دیدبان هشیار و مراتب بیدار مرزهاى فکرى و فرهنگى! امام امت تإکید دارد که گاهى پیام اصلى سازندگان فیلمها، از چشم و گوش نظارت کنندگان و بینندگان ممکن است پنهان بماند. از این رو مسوولان فرهنگى و مراکز تصمیم گیرنده در مورد وارد کردن، خریدن و پخش فیلمها و سریالها باید مراقبت هوشمندانه ترى داشته باشند و کارشناسانه به مسإله بنگرند، نه به عنوان یک ناظر معمولى و ساده. بنگرید توجه دادن امام امت را:

( (کارشناسى مى خواهد این فیلمها. این فیلمها ممکن است یک نتایجى بدهد که نتایج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. کارشناسها در آن فکر کنند، تإمل کنند، تا اینکه یک فیلم صحیحى باشد که مناسب جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام، با مصالح کشور خودتان باشد.)) (۳۱)

( (توجه کنید که فیلمها یک فیلمهاى انحرافى نباشد …)) (۳۲)

( (فیلمهاى منحرف کننده از اخلاق متعالى انسان، ممنوع است.)) (۳۳)

امام، با شناخت دقیق از بعد سمعى بصرى این رسانه ها و تإثیر فراوانشان، مى فرماید:

( (این دستگاه، حساسترین دستگاهى است که در مملکتمان بوده است، یعنى از حیث اینکه در رادیو تلویزیون هم چشم مى بیند، هم گوش مى شنود، آن هم در حد وسیع همه جایى، و رادیو در خارج هم که پخش مى شود.)) (۳۴)

( (دستگاه رادیو تلویزیون … دستگاهى است که حساسترین دستگاههاى تبلیغاتى هر کشورى است که هم از طریق بصر و هم از طریق سمع، از آن مردم استفاده مى کنند و آن طورى که به رادیو تلویزیون به تلویزیون توجه مى کنند مردم، به هیچ دستگاهى آن طور توجه نمى کنند. از دستگاه کوچکى که براى بچه ها گذارده مى شود، تا آن برنامه هایى که براى دیگران. اگر این دستگاه اصلاح بشود و برنامه هاى آن برنامه هاى اصلاحى باشد، امید است که یک مملکت اصلاح بشود.)) (۳۵)

حضرت امام، علاوه بر فراگیرى این رسانه نسبت به مخاطبین، و شمول نسبت به خارج از کشور در برنامه هاى برون مرزى، به تإثیر شگرف آن، روى مخاطبان کودک و نوجوان اشاره مى کند. با عنایت به حساسیت گیرندگى کودکان نسبت به فیلم و کارتون و … در تلویزیون، پخش فیلمها براى این قشر از بینندگان اهمیت فوق العاده اى دارد. امام بر این مسإله چنین تإکید مى فرماید:

( (بچه هاى کوچولو که مى نشینند و این عروسکهایى که آنجا چه مى شود مثلا تماشا مى کنند و فیلمها را تماشا مى کنند، اگر انحراف در اینها باشد، آنها را از همان بچگى منحرف مى کند. این از مدرسه ها بالاتر است. این مدرسه عمومى سرتاسرى کشور است … نقشى که در اینجا مى بندد، در صورتى که در اینجا و سیمایى که در اینجا نشان داده مى شود، در همه کشور و در داخلى هر جا که این پوشش را دارد، مى رود.)) (۳۶)

( (بچه ها علاقه دارند به نگاه کردن به این عکسها، به این فیلمها، آنها پایش نگاه مى کنند، اگر فیلم یک فیلم آموزنده باشد، این بچه ها تربیت مى شوند به تربیت صحیح. و اگر یک فیلمى باشد که برخلاف باشد و انحراف کننده باشد، بچه ها تربیت مى شوند به تربیت انحرافى. بزرگها هم همین طور.)) (۳۷)

هنر طاغوتى‏

بى شک، هنرمند در هر قالبى که کار کند، روحیات و اندیشه ها و باورهاى خود را در اثر هنرى خویش مى ریزد و همانها را به مخاطبین القإ مى کند. از این رو، عرصه هنر و فیلم و مطبوعات، از حساسترین میدانهایى است که نمى توان خوش خیالانه در اختیار هر کس که ( (ظاهرالصلاح)) بود نهاد و به کسانى که با زرنگى و منافقانه خود را در خط اسلام و انقلاب جا مى زنند، سپرد.

امام راحل با توجه به این گونه رسوبات فکرى هنرمندان طاغوتى و ضد انقلاب و جریان آنها در آثار هنریشان، جامعه ما را به این رخنه گاه خطیر توجه مى دهد و از مسوولان هنرى کشور مى خواهد تا در گزینش نیرو و سپردن مسوولیت و بکارگیرى عناصر هنرى، به این بعد هم توجه داشته باشند. در مورد این گونه فیلمسازان مى فرماید: ( (باید کسانى که فیلم سازند، باید معلوم بشود که اینها چه کاره اند، چه جور بوده اند، وضع روحى شان، وضع زندگى شان، وضع معاشرتهایشان، قبلا چه جور بوده است؟ آیا تحول حاصل شده برایش؟ تحول روحى، یا اینکه باز همان ته مانده هاى سفره شاه هست در قلبهایشان؟ … گاهى وقتها خوب، فیلم را بسیارى متوجه نمى شوند چى است، لکن محتوایش روى هم رفته انسان یک وقت مى بیند که یا طرف چپ است، یا طرف راست است، یا رو به فساد است، این وضع باید دقت شود.)) (۳۸) مگر نه اینکه در عصر طاغوت، این عناصر هنرى و سینماها و فیلمها، در استخدام فرهنگ شاهنشاهى بود؟ و مگر اغلب هنرمندان آن عصر، در تحکیم مبانى همان رژیم هنرآفرینى نمى کردند؟ چه نویسندگان، چه شاعران، چه آهنگ سازان و … برچسب ( (طاغوتى)) داشتند. ( (تحول روحى)) و عوض کردن مسیر، در تعداد کمى ایجاد شد. هنرمندان متعهد مسلمانى بودند که با ورودشان به عرصه هنر، این خلا را پر کردند. و هرگز مباد که باز هم این عرصه ها، میدان تاخت و تاز هنرمندان طاغوتى و چپ و راست و مبتذل نویسان گردد. امام امت باز هم به بعد آموزشى و متعهدانه این هنرها اشاره دارد:

( (سینما یک جایى است که براى آموزش است، براى پرورش است، رادیو تلویزیون همه اینها تا وقتى که رسید اینجا به دست اینهایى که مإمور بودند از طرف غیر، که وطن را به این حالت درآورند، و مإموریت براى وطنشان داشتند، (۳۹) اینها را منقلب کردند به یک چیزى که بر خلاف بود. حالا از این به بعد، باید همه اینها یک دستگاه پرورش باشد، یک دستگاه آموزش باشد، رادیو هم همین طور، تلویزیون هم همین طور، تإتر هم همین طور.)) (۴۰)

امام، با بیان طنزآمیز فوق که ایهام به مإموریت شاه براى خدمت به فرهنگ اجنبى و سلطه بیگانگان و ترویج فرهنگ فاسد غرب دارد، به جلوه اى از این هنر طاغوتى اشاره کرده است. در جاى دیگر، ضمن رد تهمت اینکه روحانیون با مظاهر تمدن مخالفند، در باره سینما مى گوید:

( (سینما یکى از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما مى دانید که جوانهاى ما را اینها به تباهى کشیده اند.)) (۴۱) ۲ سینما و هنر مطلوب ۲ گرچه از خلال بخشهاى گذشته و آنچه از دیدگاههاى امام نقل شد، نظر حضرت او در باره اینکه سینما، فیلم و هنر چگونه باید باشد، روشن گشت. اما چند سخن دیگر از امام امت میآوریم، تا به ( (صبغه آموزشى)) و ( (بعد تربیتى)) هنر و رسانه هاى هنرى و سریال، بیشتر تإکید کرده باشیم. امام مى فرماید: ( (رادیو تلویزیون، یک دستگاه آموزشى است. سینما یک دستگاه آموزشى است. باید دستگاهها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد.)) (۴۲)

( (سینمایى که باید معلم این جوانها باشد، مربى این جوانها باشد، اصلاح کند اینها را، جورى درستش کردند که به فساد مى کشاند آنها را … مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله ها، همه اینها براى خدمت به یک کشور است. اینها باید در خدمت باشند، نه اینکه …)) (۴۳)

( (فیلمى که شما نشان بدهید، اگر فیلم سازنده باشد، این در سرتاسر کشور سازندگى دارد و اگر یک فیلم خداى نخواسته انحرافى باشد، در سرتاسر کشور نقش دارد. شما این را مثل سایر رسانه هاى گروهى حساب نکنید.)) (۴۴)

امام، در جلوه هاى دیگر

آن گونه که در آغاز نوشتار اشاره شد، خود امام امت، در زمینه هاى خاصى از ذوق هنرى بالا برخوردار بود. خط زیبا و پخته امام، بیان ساده و روان و مردمى از یک سو و زبان پرشور و خطابه هاى حماسهآفرین و برانگیزنده وى از سوى دیگر، آثار جاویدان و عمیق و زیباى علمى و ادبى، پیامها و نامه هاى ادبى و عرفانى وى، سروده هاى نغز و غزلیات پربار و حافظانه امام بویژه در سالهاى آخر عمر شریف، هر کدام جاى تجزیه و تحلیل و نمونهآورى براى ( (هنر امام)) است.

پیامهایى که امام راحل در مقاطع مختلف انقلاب و حوادث مربوط به جنگ و شهدا و … صادر مى کرد، هر یک نمونه بارز ( (نثر ادبى)) و فصیح بود. ( (بلاغات کلامش، جادوى سخنش و افسون قلمش، اوجها و عمقها داشت و نثرش زنده و جاندار، امروزى و جوان، گرم و خون ساز، روشن و روشنگر بود. همچون تیغ مى برید، همچون باران سیراب مى کرد، همچون خورشید گرما مى بخشید، همچون دریا ژرف و مواج‏ بود، همچون آینه تصویرگر حقیقت بود، به حکمت لقمان مى مانست، در عمق و اصالت و دلنشینى. به ذوالفقار على (ع) شبیه بود، در قاطعیت و دشمن شکنى. به مواعظ پیامبر شباهت داشت، در الفت بخشى و تقواآموزى و دلنوازى.)) (۴۵) بعد ادبى آثار مکتوب حضرت امام، از زاویه هاى گوناگون شایان توجه است، از نظر زیباییهاى لفظى، از جهت مضمونآفرینى، از حیث جوان بودن نثر و به تعبیر مقام معظم رهبرى:

( (پیامهاى امام خمینى که از سالیان دراز تا امروز، دلهاى مبارزان را گرم و آتش مبارزه را روشن و مشتعل نگه مى داشت، سه ویژگى اساسى دارد:

۱- برانگیزندگى خلق‏

۲- هدایت و ترسیم خط انقلاب‏

۳- ثبت دقیق ت- اریخ قیام و مبارزه مردم.

مشخصه بارز پیامهاى امام، تإثیر قاطع آن در برانگختن مردم بود و هست.

نه تنها در گذشته، که امروز نیز کلام ساده و بى پیرایه این مرشد و رهبر، جان شیفتگان حق و عدالت را مشتعل مى کند و در آن شور و هیجان میآفریند.)) (۴۶) پیامهاى مکتوب امام، لبریز از ( (صناعات ادبى)) است و نمونه هاى فراوانى از جناس، سجع، تضاد، ایهام، لف و نشر، تشبیه و کنایه و استعاره، تلمیح، مراعات النظیر و … است که بر غناى این نوشته ها و جذابیت هنرى آنها افزوده است. (۴۷) سبک خاصى که امام راحل در نگارش متنهاى حماسى و عرفانى و ادبى ابداع کرد، فصلى جدید براى بررسیهاى ادبى گشوده است و بر ادبیات و شعر معاصر هم تإثیر خاص خود را نهاده است.

شعر امام امت نیز تحلیل جداگانه اى مى طلبد، چه آن سروده هاى دوران جوانى و مجموعه هاى شعرى که از امام مفقود شده و چه آنچه که اغلب مربوط به سالهاى اخیر بود و در ( (دیوان امام)) گرد آمده است. قالبهاى مختلفى که امام در آنها شعر سرود و نیز متنوع است و جلوه اى از ( (هنر کلامى)) امام را نشان مى دهد. (۴۸) پایان بخش این مقاله را ابیاتى از غزل ( (دریا و سراب)) حضرت امام قرار مى دهیم، تا حسن ختامى براى این بررسى شتابان و گذران باشد:

ما را رها کنید در این رنج بى حساب با قلب پاره پاره و با سینه اى کباب‏

عمریگذشت در غم هجران روى دوست مرغم درون آتش و ماهى برون آب‏

حاصل نشد نصیبم ازاین رنج و زندگى پیرى رسید غرق بطالت پس از شباب‏

از درس و بحث مدرسه ام حاصلى نشد کى مى توان رسید به دریا از این سراب‏

هرچه فرا گرفتم و هرچه ورق زدم چیزى نبود، غیر حجابى پس از حجاب … (۴۹)

به امید آنکه ( (هنر خوب زیستن)) را در مکتب امام عزیزمان بیاموزیم و همچون او به ( (زیبایى معنوى)) دل ببندیم و جمال ( (هنر برتر)) را آینه دیدار حق بسازیم.

پى نوشت:

۱- غررالحکم.

۲- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۷٫

۳- در این زمینه، ر. ک: ( (هنر در قلمرو مکتب)) از نویسنده، فصل اول.

۴- صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۲۳۰٫

۵- همان، ج ۲۱، ص ۳۰٫

۶- همان، ج ۱۸، ص ۱۲۳٫

۷- همان، ص ۱۶۲٫

۸- همان، ج ۱۷، ص ۳۶٫

۹- همان، ص ۱۹۲٫

۱۰- همان، ص ۳۳٫

۱۱- همان، ج ۱، ص ۱۴۹ (سال ۴۸).

۱۲- وصیتنامه، بند ( (م)) (صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۱۹۴).

۱۳- صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۵۹٫

۱۴- همان، ج ۳، ص ۲۱۴٫

۱۵- همان، ج ۴، ص ۲۶۲٫

۱۶- همان، ص ۲۸۴ و ج ۵، ص ۶٫

۱۷- همان، ج ۱۲، ص ۱۰۴٫

۱۸- همان، ج ۴، ص ۸۵٫

۱۹- همان، ج ۳، ص ۸۲٫

۲۰- همان، ص ۵۲٫

۲۱- همان، ج ۱۸، ص ۱۶۱٫

۲۲- همان، ج ۸، ص ۱۹۷٫

۲۳- همان، ص ۱۹۸٫

مقالات، ج‏۱، ص: ۶۷

۲۴- همان، ص ۱۸۱٫

۲۵- همان، ج ۹، ص ۱۵۵٫

۲۶- همان، ج ۲۰، ص ۱۶۸٫

۲۷- همان، ج ۱۹، ص ۱۰۹٫

۲۸- همان، ج ۳، ص ۶۹٫

۲۹- همان، ج ۱۲، ص ۱۰۴٫

۳۰- همان، ص ۸۵٫

۳۱- همان، ج ۱۶، ص ۸۴٫

۳۲- همان، ج ۱۰، ص ۱۲٫

۳۳- همان، ج ۳، ص ۹۲٫

۳۴- همان، ج ۹، ص ۲۶۳٫

۳۵- همان، ج ۱۰، ص ۱۱٫

۳۶- همان، ج ۱۶، ص ۸۳٫

۳۷- همان، ج ۹، ص ۲۶۵٫

۳۸- همان، ج ۱۶، ص ۲۳۵٫

۳۹- اشاره اى ظریف به کتاب شاه با نام ( (مإموریت براى وطنم)).

۴۰- صحیفه نور، ج ۵، ص ۲۵۰٫

۴۱- همان، ص ۶٫

۴۲- همان، ص ۲۱۰٫

۴۳- همان، ج ۸، ص ۲۳٫

۴۴- همان، ج ۱۶، ص ۸۲٫

۴۵- مجموعه مقالات سمینار بررسى ادبیات انقلاب اسلامى، ص ۵۱۱٫

۴۶- مقدمه معظم له بر صحیفه نور، ج ۱، ص ۹٫

۴۷- در این زمینه، مقاله تحلیلى نویسنده پیرامون ( (نثر ادبى امام خمینى)) مراجعه کنید، در ( (مجموعه مقالات سمینار بررسى ادبیات انقلاب اسلامى))، ص ۵۱۱ تا ۵۵۶٫

۴۸- در این زمینه نیز، از جمله ر. ک: ( (دیوان امام))، مقدمه.

۴۹- دیوان امام، ص ۴۸

همچنین ببینید

حد و مرز آزادی

آزادی کمله مقدسی است ولی هر چیزی دارای حد است. مثلا آیا انسان آزاد است ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *