خانه / پرونده ها / نظر شخصیت ها / نظرات برخی متفکران در زمینه حجاب

نظرات برخی متفکران در زمینه حجاب

تقریباً همه، بر این نکته تأکید دارند که حیا و عفت قدر و قیمت زن را بالا می برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با حیا، احترام قائلند و زن بی حیا و بی آزرم را حقیر می شمارند.

ولیام جیمز (روان شناس معروف آمریکایی) می گوید:

” زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این را به دختران خود یاد دادند.” (ویل دورانت، لذات فلسفه، / ۱۲۹)

منزلتی ناشی از حیا که نقطه مخالف بی حیایی و به قول ویل دورانت دست و دلبازی است، به گونه های مختلف تعبیر شده و هر اندیشمندی، به شکلی بازتاب آن را در زندگی زن، به توضیح نشسته است.

ویل دورانت حیا را کمین گاهی می داند که زن با استفاده از آن می تواند همسر مورد نظرش را برگزیند یا مطابق دلخواهش اصلاح نماید:

” حجب و حیا برای دختران همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته ترین آنان را برگزیند یا خواستگارش را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بروی، به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است” (ویل دورانت، قصه الحضاره، ۱/۸۴)

خانم جینا لمبروزو (روان شناس معروف ایتالیایی)، تداوم عفت و حیای زن را مهم شناخته و دلدادگی مرد را در این رابطه مؤثر دانسته است:

” بدون شک منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می توان یافت، چه این که زن وقتی مرد را به خویش علاقمند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصل خود نمایی و جلوه گری از بین می رود” (جینا لمبروزو، /۴۸)

استاد مطهری بر این باور است که عفت و حجاب، برای زن هم وسیله تصاحب دل مرد است و هم حایل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسی و انگیزه تجاوز:

” حیا و عفاف و ستر پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد، به کار برده است … زن همان گونه که متوسل به زیور، خود آرایی و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد، دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق وطلب اورا تیز تر کند ومقام خود را بالا ببرد … به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف وعشق و سوز وگرانبهایی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها ودست نارسی ها می شکفتند.

زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند … به احترامش افزوده است … قرآن پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید:” ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ ” یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند ومعلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه ، دور باش وحشمت آنها ، مانع مزاحمت افراد سبکسرمی گردد ” (مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۴۲۱)

جلال الدین بلخی، این معنا را چنین به نظم آورده است:

آب غالب شد برآتش از نهیب***زآتش او جوشد چو باشد درحجیب

چونکه دیگی حایل آمد هردو را***نیست کرد آن آب را کردش هوا

ظاهرا بر زن چو آب از غالبی***باطنا مغلوب و زن را طالبی ( بلخی، /۱۲۴)

یعنی، مرد چونان آب است و زن چونان آتش، اگر این دو بی هیچ مانعی در ارتباط با هم قرار گیرند، آن کس که مغلوب می شود وخاموش و سرد و بی خاصیت می گردد، زن است.

ولی اگر میان این آب و آتش، ظرفی حایل شود، آتش سرد و بی خاصیت نمی شود؛ بلکه می تواند با حرارت دائمی خود، وجود مرد را گرمایش و به غلیان و شور وا دارد.

مطهری می گوید:

“مرد درعمق وجودش از ابتذال تسلیم ورایگانی زن متنفر است و عزت، استغنا وبی اعتنایی او را می ستاید مردی وجود ندارد که آرزوی داشتن همسر عفیف و با حیاء را درسر نپروراند یا از زیستن درکنار چنین زنی لذت نبرد.” (مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۴۲۲)

چرا تأکید بر حجاب و عفاف زن؟

زن و مرد در طبیعت، هر یک گرایشها، انگیزه ها، توانها و کارکردهای خاص خود و آسیب ها و ضرورت های ویژه خود را دارند.

از این رو در قرآن هر یک از آن دو به تکالیفی مکلّف شده اند که با هم یکسان نیست، چرا که اگر نقش زن در طبیعت و تدبیر الهی، نقش جذب و تسخیر و پذیرش قرار داده شده و لوازم این جذابیت و انگیزه ها و محرکهای لازم به او داده شده است. پس او از همین ناحیه نیز آسیب پذیر است و وحی قرآنی خواسته است با برنامه ها و رهنمودهایی جلو آسیب ها را بگیرد و در عین حال اصل طبیعت زنانه زن را انکار نکند و ضد ارزش معرفی ننماید.

این است که در کنار تشویق او به ایجاد جذابیت مثبت برای همسر خود، وی را از به کار گیری این توان در زمینه های نادرست بر حذر داشته و از او خواسته است تا با حجاب و عفاف و حیا بر نیروی جذّابیت آفرینی خویش فائق آید و آن را مدیریت کند.

برخی از روانشناسان بر این باورند که همزمان با آغاز دوران بلوغ احساس تشخیص هویت نیز خود نمایی می کند؛ همانگونه که پسران در این مقطع سنی به سلطه جویی می اندیشند. در دختران حالت انقیاد، جذب و قدرت جلب توجه آشکار می شود و در نتیجه علاقه پوشیدن لباسهای زیبا، آرایش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم بر داشتن و بروز حالت های مادرانه در آنان طبیعی است ولی در مرحله تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی زنان باید به جای جذب همه مردان، تنها به یک مرد توجه کرده و بقیه توانایی های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی کنند.

البته این خطر وجود دارد که رشد شخصیت توقف پیدا کند و دختران به موجودات کاملا گیرنده تبدیل شده، همیشه اسیر توجه دیگران باشند. امروز این خطر به صورت جدی تر مطرح است. در بسیاری از جوامع بشری این توقف به گونه های مختلف مورد تشویق قرار می گیرد. ظهور زنان بی بند و بار و عشوه گر در پرده سینماها و تلویزیون، نقش معرفی الگو را دارد. (روحانی، /۲۵ و۳۲ و۳۵)

خانم لمبروزو بدون یادآوری مراحل رشد هویت، زن را تشنه دلربایی می شناسد و برای تسخیر توجه و دلهای دیگران از ارائه اندام، تنظیم رفتار و گفتارش سود می برد:

“یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثر مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز سخن گفتن و بالاخره شیوه راه رفتن خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد ” (لمبروزو، / ۴۲)

وقتی دختران و زنان در کنار گرایش به لبخند زدن (هاید، / ۱۶۶) نزاکت در گویش، نمایش نرمی، ملایمت، رأفت و شفقت (اردوبادی، نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او، / ۸۳ ) به آرایش و نمایش می پردازند، جاذبه دو چندان پیدا می کند ولی عطش آنها در خود نمایی و جلب توجه دیگران نیز افزایش می یابد (روحانی، / ۱۱۲ ) و به تبعیت از آن هزینه تجمل نیز بالا می رود.

براساس تحقیقی، زنان جهان شصت درصد در آمد سالانه شان را صرف زیبایی، خرید لوازم آرایش و بهداشت می کنند اکثر افرادی که چنین هزینه می کنند، زنان زیر ۲۵ سال را تشکیل می دهند ( سایت انتخاب، ۱۲ آبان ۱۳۸۶ )

نتایج انکار حجاب و نفی عفاف

اگر چه حجاب و عفاف نوعی محدودیت و زحمت را برای زنان به همراه دارد ولی امروز به آسانی می توان مشاهده کرد که نفی حجاب و عفاف و کنار نهادن آن از سوی زنان، آثار ویرانگری را برای جوامع بشری پدید آورده است و در این فرو ریزی ارزشها، بیشترین آوارها بر سر زنان فرود آمده و به خود آنان آسیب زده است.

ویل دورانت با توجه به مشاهدات زمان خود در مقام بررسی عفت عمومی و آشفتگی زندگی خانوادگی می گوید:

” به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپه زندگی بالا رفته بودند، پایین برود و ازدواج بی طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف. ” (ویل دورانت، لذات فلسفه، / ۱۷۰ )

بر اساس بازرسی که صورت گرفته است ۸۰ % دختران دانش آموز انگلیسی در کیف خود قرص ضد بار داری حمل می کنند و ۴۵ % دختران جوان در مدارس مختلف عفتشان را از دست می دهند. این نسبت در مقطع تحصیلات عالی به شدت افزایش می یابد. (الجمری، /۳۰ )

هاید می گوید:

” بررسی در مورد یک دانشگاه پژوهشی معتبر نشان داد که ۲۶% اساتید آن تجربه روابط جنسی را با یک دانشجو پذیرفته اند. البته این احتمال کمتر برآورد شده است زیرا ممکن است پاسخ دهندگان این رفتار را پنهان کرده باشند یافته ها نشان می دهد ۵۰ % دانشجویان زن توسط اساتید خود مورد مزاحمت قرار گرفته اند.” (هاید، /۴۳۶)

موریس مترلینگ با این که آخرین روزهای عمرش را در سال آخر نیمه اول قرن بیستم به پایان برده وتا فجایع جنسی آخر نیمه دوم قرون بسیتم فاصله زیاد داشت، در عین حال وضعیت زمان و ماجرای زندگی شخصی خود را این گونه در معرض مطالعه قرار می دهد:

“یکی از علل بزرگ گرفتاری و بدبختی نوع بشر عشق است و اگر در جامعه ما عشق از بین می رفت، به طور اتوماتیک پنجاه درصد از بدبختیها و محرومیتها و ناکامیها، نیز محو می شدند … در زمان جوانی، عشق نظیر تند باد شدید ما را به هر طرف می کشاند و قوای جوانی و اوقات ما صرف عشقبازی می شود و در نتیجه از ترقّی و تعالی باز می مانیم … تازه وکیل عدلیه شده بودم … و بعد از یک سال دوندگی و صرف وقت، چهار هزار و پانصد فرانک به من حق الوکاله دادند … یک نفر آدم عاقل می توانست این مبلغ را سرمایه کرده و بقیه عمر را … به قناعت زندگی نماید . یک شب در حالی که پول موصوف در جیب بغلم بود؛ وارد یکی از کاباره ها شدم، من مصمم بودم که بیش از دو فرانک از پول خود را خرج نکنم ولی مشاهده زنهایی که در آن کاباره بودند و خصوصا یکی از آنها، عنان اختیار را از دستم گرفت.

بعد در حال مستی از کاباره خارج شدیم و من تا چهل و هشت ساعت به خانه خود نرفتم و روز سوم که از خواب بیدار شده و خواستم به طرف منزل خود بروم، دیدم که بیش از دو سه فرانک در جیب من باقی نیست لطمه روحی و معنوی بزرگی که این خاطره در ذهن من باقی گذاشت، تا چند ماه محو نمی شد. (مترلینگ، /۵۱)

علاوه بر عشق جنسی، تجاوز جنسی در غرب نیز رونق خود را از آرایش و نمایش می گیرد و آن عبارت است از: ” دخول دهانی ، مقعدی و مهبلی بدون رضایت که با زور صورت می گیرد و یا از طریق تهدید به آسیب رساندن جسمانی اعمال می شود و یا هنگامی انجام می گیرد که قربانی قادر به بیان موافقت خود نباشد”(هاید، /۴۱۲ )

حجم تجاوز جنسی چشم گیر است، زنان در بسیاری از کشورهای غربی با احساس ترس از تجاوز، زندگی می کنند و وقتی که در معرض تجاوز قرار می گیرند، بینندگان با بی تفاوتی رنج و درد حیثیتی آنها را نادیده می انگارند. این واقعیت را از طریق گزارشها و آمارهای زیر می توان درک کرد:

“شامگاه روز پنج شنبه ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۸ در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم زنی، مورد تجاوز قرار گرفت، آنهم در ساعت پر رفت و آمد، هیچ کس به استمداد آن زن پاسخ نداد. روزنامه شیکاگو تریبون نوشت: رهگذران سر در گم شده بودند زیرا تجاوزگر به قربانی خود دستور داده بود لبخند بزند و او چنین کرد.” (مایکل کوک، ۱/۱۵ )

” روزی در یک متروی پاریس که به طرف حومه پاریس در حرکت بود، سه جوان فرانسوی دختری را در داخل قطار مورد تجاوز قرار دادند … مسافران کوپه بغلی هم به سروصدا و فریادهای ملتمسانه آن دختر اعتنایی نکردند.” (اردوبادی نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او، ۱/۲۵۲)

” روزی یک دختر خانم کارمند، هنگام غروب آفتاب از سر کارش به طرف منزل بر می گشت، در راه سه مرد او را دستگیر نموده و ابتدا محتویات جیبش را خالی کرده و در همان کنار خیابان به عنف به او تجاوز می کنند، در حالی که دو نفر دستهایش را گرفته بودند و دختر از مردم هر چه استمداد می کند، کسی به او یاری نمی رساند، تنها عکس العملشان به … گفتن اصطلاح ” دگولاس: مشمئز کننده ” خلاصه می گردد.” (همان، /۲۵۳)

” براساس تحقیق، در آمریکا در سال ۱۹۹۲ صد و دو هزار و پانصد مورد تجاوز جنسی به ثبت رسیده است، با این که به گزارش اف.بی.آی. تجاوز توأم با خشونت و زور از جرائمی است که کمترین میزان گزارش درباره آن وجود دارد.” ( هاید، /۴۱۳ )

” طبق بررسی، ده درصد کارمندان زن دولت مرکزی آمریکا، مستقیما تحت فشار، برای برقراری روابط جنسی قرار گرفته بودند … در واقع دوازده هزار زن کارمند دولت قربانیان تجاوز یا اقدام به تجاوز از طرف سرپرستان یا همکاران خود طی یک دوره دو ساله بوده اند.” (همان، / ۴۳۵ )

زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، طبق مطالعاتی انجام شده، وقتی که به سرزنش خود یا بیان بایدها و نبایدهای مؤثر در جهت تأمین امنیتشان، می پردازند، می گویند:

“اگر من بلوز تنگ را نپوشیده بودم، اگر دامن کوتاه را بر تن نکرده بودم، اگر آنقدر احمق نبودم که در آن خیابان تاریک قدم بزنم و اگر آنقدر کودن نبودم که به آن یارو اعتماد کنم.” (همان، /۴۱۵ )

این اظهارات، نشان دهنده این است که زن غربی آگاهانه یا به صورت نا خود آگاه تجاوز به خود و تأمین امنیتش را بر اساس حریم گیری پوشش و انتخاب پوشیدنی زنانه تحلیل می کنند.

بهر حال، زن آرایش کرده و نیمه عریان غربی، با هیولای تجاوز جنسی رو به اوست، هر زنی، ۱۴ تا ۲۵ درصد احتمال تجاوز به خود را می دهد (هاید، /۴۱۵ )، فمینیستها می گویند:

“هراس از تجاوز جنسی، روی همه زنان تأثیر می گذارد و تأثیر آن، بر شیوه لباس پوشیدن، برنامه ریزی ساعت روزانه و مسیرهای آمد و شد زنان، مانع از فعالیتهای آنان می شود و آزادی آنان را محدود می کند، این وحشت به هیچ وجه بی اساس نیست، چون هیچ زنی در برابر تجاوز، مصونیت ندارد” (پاملاآبوت، / ۲۳۴)

” زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، تا هیجده ماه رنج می کشند و با ترس و اضطراب رو به رو می باشند.” (هاید، /۴۱۴ )

همان گونه که در گزارش ها و اظهار نظرها آمده است، خود زنها، آگاهانه یا به صورت ناخود آگاه، نقش لباسی و پوشش را در رابطه با تأمین مصونیت خود مؤثر می شناسند ولی پژوهشگران وضعیت ظاهری آنان را عامل اصلی نمی دانند ( هاید، /۴۲۳ ) و به جای پیشنهاد پوشش، آموزش مهارتهای دفاعی ( همان، /۴۱۶ ) و با خود داشتن بمبهای پر شده با گاز اشک آور را ( اردوبادی نگاه پاک زن … ، / ۲۵۴ ) به عنوان عوامل باز دارنده از تجاوز معرفی می کنند.

بدین ترتیب در غرب که عفت گریزی به مرز عفت ستیزی رسیده است، احیای حریم گیری و حجاب در روابط بین زن و مرد، باور نکردنی است، دست اندر کاران فکر و فرهنگ می کوشند که این وضعیت را به سایر کشورها به خصوص جهان اسلام نیز صادر کنند، همانگونه که فرانسه در الجزایر برای برداشتن حجاب و چادر به عنوان نشانه اصالت ملی و سازنده استعداد مقاومت، از تن زن الجزایری، جنگ سختی را راه اندازی کرد. (فانون، /۳۲ و۴۱ ) امروز نیز غرب استعمار گر جسورانه و یا به قصد دستیابی با اهداف استعماری خود ترویج بی حجابی را که مقدمه ترویج فساد می باشد با روشهای مختلف دنبال می نماید گویا قرآن با اشاره به چنین هدف گیری (مطهری، آشنایی با قرآن، ۴/۴۹) می گوید:

” إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ” (نور ۱۹)

” همانا کسانی که دوست می دارند که زشتکاری در میان آنان که ایمان آورده اند فاش و آشکار شود، آنها را در این جهان و جهان آخرت عذابی است دردناک”

سخن پایانی

با توجه به دو کشش طبیعی یاد شده در مردان و زنان، قرآن پیشنهاد می کند (نور /۳۰و۲۸ واحزاب /۵۳) که مردان با حریم گیری و پرهیز از چشم چرانی، اجازه ندهند که ذهن و روانشان گرفتار هیجان جنسی گردد، فکر و مغزشان در خدمت تخیلات شهوانی قرارگیرد. ( مطهری، آشنایی با قرآن، ۴/۸۳)

از منظر قرآن زنان وظیفه دارند که با فرارسیدن سن بلوغ وتکلیف به حریم گیری های لازم تن دهند و اندام و آرایش خود را در برابر دیدگان نامحرم بپوشانند:

” وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ”(نور /۳۱)

” و زنان مؤمن را بگو که دیدگان خویش را فرو دارند و شرمگاه های خود را پوشیده دارند و آرایش و زیور خویش را آشکار نکنند مگر آنچه پیداست و مقنعه های شان رابر گردن ها یشان بیاویزند و زیور و آرایش خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا کنیزانشان یا مردان تابع خانواده که به زنان رغبت و نیازی ندارند یا کودکانی که از شرمگاه زنان آگاه نگشته اند و پاهای خود را چنان بر زمین نزنند تا آنچه از زیور خویش، پنهان می دارند، دانسته شود.”

” لا جُنَاحَ عَلَیْهِنَّ فِی آبَائِهِنَّ وَلا أَبْنَائِهِنَّ وَلا إِخْوَانِهِنَّ وَلا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلا نِسَائِهِنَّ وَلا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ”(احزاب/۵۵)

” بر آنان گناهی نیست در [نداشتن حجاب] پیش پدرانشان یا پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنانشان و آنان که در ملک آنهاست.”

تکلیف پوشش در سنین آغازین جوانی تمرینی است که از توقف رشد شخصیت زنان جلوگیری می کند و به آنان می آموزد که غریزه نمایش محدودیت دارد وهر جلب توجهی به صلاح آنان نمی باشد. گرچه پوشاندن بدن برای دختران جوان مثل رفتن به مدرسه دریک صبح سرد زمستان با رنج وفشار همراه است ولی باید به این رنج، تن دهند تا از هدر رفتن غریزه جلب دیگران پیش گیری به عمل آید و این غریزه با پذیرش محدودیت درخدمت تحکیم پایه های کانون خانواده قرارگیرد. (روحانی، /۴۹)

پوشیدگی زن، همان گونه که براساس تجربه عملی ( اردوبادی ، آیین بهزیستی ، ۳/۲۱۹) جلو تجاوز جنسی را می گیرد و نگرانی ناشی از این خطر را از دل او می زداید؛ از نگرانی ناشی از عادت به نمایش افراطی و تصور پیری، نیز پیش گیری می کند و در عین حال به عنوان نماد عفت و حیا، به میزان مقبولیت و محبوبیت او نیز می افزاید.

با توجه به آنچه که مورد مطالعه قرار گرفت، پسر و دختر جوانی که با عفت زیسته وحریم گیری ها را رعایت کرده اند، با اعتماد خوشبینی وعطش به سراغ ازدواج، می روند و پس از ازدواج از یک نوع محدودیت سختی بیرون می آیند.

” ازدواجی که پایه وخاصیت روانی اش از محدودیت به آزادی آمدن است، به دنبال خود استحکام می آورد” (مطهری، آشنایی باقرآن، ۴/ ۱۵)

در فضای زندگی مشترک نیز حریم گیریها تداوم می یابد و دو طرف بهره گیری ها و التذاذهای جنسی را فقط در محیط خانوادگی جستجو می کنند. زن با عفت و آرایش و کرشمه، به غیرت و شهوت مرد پاسخ مثبت می دهد و مرد با دریافت چنین خوشبختی، به همسرش دل می سپارد – که اساسی ترین گمشده او می باشد – و بدین وسیله انگیزه توجه به دیگران را در درون او می خشکاند. خانم لمبروزو گفت:

” تمایلات درونی زن به شخص واحد است هنگامی که دراین راه توفیق یافت دیگراحتیاج به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت … اگر زنی دیده می شود که این شیوه را پیشه خود قرارداده است فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی اش را نزد همسر خود نیافته است زیرا وقتی که زن علاقه مند گردید، دیگر حاضر بلکه قادر به جلب توجه دیگران نخواهدبود” (لمبرزو/۴۸، ۲۴)

تعبیرات فوق ترجمه ناقصی است از بیان بلند قرآن که نقش متقابل عناصر اصلی خانواده آرمانی می گوید:

” وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً”(روم/۲۱)

“و از نشانه های او این است که برای شما [انسانها] از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با قرار گرفتن کنار هم، به آرامش برسید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد.”

این نوشتار را با سخنی از علامه طباطبایی در توضیح جمله ” وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ” در ذیل آیه ۶۰ سوره نور به پایان می بریم که گفته است:

“خدا شنوا است آنچه را که زنان درفطرت خود درخواستش را دارند و داناست به احکامی که به آن محتاجند” (طباطبایی، ۱۵/ ۱۶۴)

و می افزایم که در مورد مرد نیز خداوند براساس تقاضای فطرت شان جعل تکلیف کرده است پس هردو باید هدایتهای آسمانی را مهم شمارند.

منابع و مآخذ

۱٫ آکین، سوزان مولر؛ زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب، ترجمه ن نوری، چاپ اول، قصیده سرا، تهران، ۱۳۸۳ش.

۲٫ ابن عاشور، محمد طاهر؛ تفسیر التحریر و التنویر، الدارالتونیسیه للنشر- الدارالجماهیریه للنشر والتوزیع و الاعلان

۳٫ ابی داوود؛ سنن ابی داوود، چاپ اول، دار ابن حزم، بیروت، ۱۴۱۸هـ.

۴٫ احمد مطلوب، معجم الملابس فی لسان العرب، چاپ اول، مکتبه لبنان، بیروت، ۱۹۹۵م.

۵٫ اردو بادی، احمد صبور؛ آیین بهزیستی اسلام، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.

۶٫ ————- ؛ نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۷ش.

۷٫ بلخی، جلال الدین؛ کلیات مثنوی معنوی، نشر طلوع تاریخ.

۸٫ پاملاآبوت، کلروالاس؛ جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، چاپ اول، نشر نی، تهران، ۱۳۸۰ش.

۹٫ الجمری، عبدالامیر المنصور؛ المرأه فی ظلّ الاسلام، چاپ اول، دار البلاغ ، بیروت ۱۴۱۳هـ.

۱۰٫ الجوهری، اسماعیل؛ الصحاح، چاپ چهارم، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۴۰۷هـ.

۱۱٫ لمبروزو، جینا؛ روح زن، ترجمه پری حسام، انتشارات دانش، تهران، ۱۳۶۹ش.

۱۲٫ حداد عادل، غلامعلی؛ فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، چاپ چهارم، سروش، تهران، ۱۳۷۰ش.

۱۳٫ حرعاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، چاپ پنجم، دار التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ هـ.

۱۴٫ الحویزی، عبدالعلی؛ تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵هـ.

۱۵٫ رازی، ابولفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، انتشارات آستان قدس، مشهد، ۱۳۶۹ش.

۱۶٫ راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن، چاپ اول، الدار الشامیه، بیروت، ۱۴۱۲هـ.

۱۷٫ راسل، برتراند؛ جهانی که من می شناسم، ترجمه روح الله عباسی، چاپ چهارم، شرکت سهامی کتابهای جیبی، تهران، ۱۳۴۵ش.

۱۸٫ روحانی، شهریار؛ بررسی مسأله پوشیدگی از دیدگاه روان شناسی، اشراقیه، تهران، ۱۳۶۹ش.

۱۹٫ الزمخشری، محمود؛ اساس البلاغه، دارالمعرفه، بیروت، ۱۳۹۹هـ.

۲۰٫ سیمون دو بووار؛ جنس دوم، ترجمه حسین مهری، انتشارات طوس، تهران، ۱۳۶۰ش.

۲۱٫ سیوطی، جلالدین؛ الدر المنثور، چاپ اول، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۳هـ.

۲۲٫ صفی پور، عبدالرحیم؛ منتهی الإرب فی لغه العرب، کتابخانه سنایی.

۲۳٫ طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۹۲هـ.

۲۴٫ طبرسی، فضل بن الحسن؛ جوامع الجامع، چاپ اول، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵هـ.

۲۵٫ ————– ؛ مجمع البیان، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵هـ.

۲۶٫ فانون، فرانس؛ جامعه شناسی یک انقلاب، ترجمه نورعلی تابنده، چاپ دوم، انتشارات حقیقت، تهران، ۱۳۶۱ش.

۲۷٫ قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، چاپ سوم، دارالکتب، قم، ۱۳۶۷ش.

۲۸٫ لاهوری، اقبال؛ کلیات اشعار فارسی، چاپ چهارم، انتشارات جاویدان، ۱۳۷۰ش.

۲۹٫ لویس، معلوف؛ المنجد فی اللغه، چاپ سی و سوم، بیروت ، ۱۹۹۲م.

۳۰٫ مایکل کوک؛ امر به معروف و نهی ازمنکر در اندیشه های اسلامی، ترجمه احمد نمایی، چاپ اول، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، ۱۳۸۴ش.

۳۱٫ متقی، علی بن حسام الدین؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۵هـ.

۳۲٫ مراغی، احمد مصطفی؛ تفسیر المراغی، الطبعه الثانیه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۵م.

۳۳٫ مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن، چاپ دوم، انتشارات صدرا، تهران ، ۱۳۷۲ ش.

۳۴٫ ——— ؛ مجموعه آثار، چاپ اول، انتشارات صدرا، تهران ، ۱۳۷۲ش.

۳۵٫ منتسکیو؛ روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، چاپ هشتم، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۲ش.

۳۶٫ موریس مترلینگ؛ افکار کوچک و دنیای بزرگ، ترجمه ذبیح الله منصوری، انتشارات.

۳۷٫ میرشاهی، پوران؛ ماده وجود زن، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.

۳۸٫ میل، جان استوارت؛ انقیاد زنان، ترجمه علاءالدین طباطبایی، چاپ اول، انتشارات هرمس، تهران، ۱۳۷۹ ش.

۳۹٫ النوری، میرزاحسین؛ مستدرک الوسائل، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، قم ، ۱۴۰۷ هـ.

۴۰٫ ویل دورانت؛ قصه الحضاره، دار الجیل، بیروت، ۱۴۰۸هـ.

۴۱٫ ——- ؛ لذت فلسفه، ترجمه عباس زریاب، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.

۴۲٫ هاید، جانت شییلی؛ روانشناسی زنان، ترجمه اکرم خمسه، چاپ اول، نشر آگاه و انتشارات ارجمند، تهران ۱۳۸۴

http://hijabs.blogfa.com

همچنین ببینید

حضور زن امروز ایرانی در جامعه

‍ امام خامنه‌ای آن کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *