خانه / پرونده ها / شعر / عفّت و پاکیِ زن کهنه نگردد به زمان

عفّت و پاکیِ زن کهنه نگردد به زمان

157460

خواهرم! مریم و زهرا چو شود اُسوه‌ی تو

نفروشی گُهرِ خویش به هر چشمِ پلید

*

به خدا پاک‌ترینی و نیرزد که دَمی

ببَرَد دیوِ سیه از دلِ تو نورِ سپید

*

عفّت و پاکیِ زن کهنه نگردد به زمان

تا ابد چادرِ زینب، خوش و تازه‌ست و جدید

*

آن‌که گوید به تو بگشای ز سر بندِ حجاب

بی‌گمان دوخته بر عفّتِ تو چشمِ امید

*

تارِ مویی ز تو چون دیده‌ی دزدان بیند

ابر، گریان شود از حزن و غمِ عرشِ مجید

*

تو توانی که شبی نیک بخوابی تا صبح

وآنگه از عمد، نبندی درِ منزل به کلید ؟

*

خواهرم! خانه‌ی تن، منزلتش افزون است

آن که تن داد به شیطان، به خدا خیر ندید

*

این همه جُرم و جنایت، همه از شهوتِ ماست

همه از معصیتِ ماست که حق نیست پدید

*

ای خوشا آن که سرِ نفسِ ستم‌کاره‌ی خویش

به اطاعت ز خدا، با شَعَف و عشق بُرید

*

ای خوشا آن که میانِ هوسِ خویش و خدا

از سرِ خویش گذشت و نَفَسِ یار گُزید

*

ای خوشا آن که به ایّامِ جوانی و خوشی

عقلِ پیریش چو خورشیدِ فلک گشت پدید

*

ای خوش آن پیر که برگشت به راهِ معبود

چون که بی‌حاصلیِ جلوه‌گری را فهمید

*

حسرتا آن که دمادم، رهِ ابلیس سپرد

حسرتا آن که دَمی حرفِ خدا را نشنید

*

حسرتا آن که دَمِ مرگ، نگاهش جویان

تا چه کَس بر سر و مویش کفنِ سرد کشید

*

خواهرم! حال که زیبایی و قدرت داری

راهِ حق رو ! نه در آن دَم که دَمِ مرگ رسید

*

مطمئن باش که او، حقِّ تو ناحق نکند

اجرِ تقوای زنان نیست کم از اجرِ شهید

***

حمیدرضا شیرعلی مهرآیین     

مازندران؛ پانزدهم شعبان‌المعظّم ۱۴۳۷ قمری

دوم خردادماه ۱۳۹۵

همچنین ببینید

دوره تربیت مربی عفاف و حجاب قاصدان نجابت ۴

این دوره ویژه فعالان عرصه جوان و قشر دانشجو و آمران به معروف و ناهیان ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *