«زن» در این عصر تحت عنوان الگوی مدرن، متجدّد و علمی و حقوق بشری و فمینیستی، و به بهانه به عرصه آوردن و تبدیل از عنصری مثلا منفعل به عنصری فعال، یاد می شود.
محمدباقر روحانی، دانش آموخته حوزه علمیه قم در یادداشتی به بررسی دیدگاههای استاد رحیم پورازغدی درباره هویت زنان پرداخته که تقدیم حضورتان می شود.
در دوران جدید جستجو پیرامون اسلام و حقیقت معانی آن بسیار آسان شده است، شاید با جستجو نزد اساتید بتوان به بهترین نکته دست پیدا کرد، حسن رحیم پور ازغدی از جمله متفکرینی است که به دلیل توجه به نگاه فلسفی غرب و شناخت درست از مبانی اسلام شناسی در زمره این اساتید قرار میگیرد.
عصر مدرنیته و جاهلیت مدرن، عصری است که بشر به دور از حقائق و واقعیتهای صحیح و راستین عالم هستی نگه داشته شده است. از جمله این حقائق و واقعیتها که دست خوش تعابیر غلط و مادی در این عصر قرار گرفت، بحث زن و هویت آن بود.
زن در این عصر تحت عنوان الگوی مدرن، متجدد، علمی، حقوق بشری و فمینیستی به بهانه ورود در عرصه اجتماعی و تبدیل از عنصری منفعل به عنصری فعال گفته میشود، اگر میخواهی به عزت و حضور اجتماعی برسی، باید دست از خانواده برداری، باید برهنه بشوی و در تمام عرصهها از مرد تقلید کنی.
استاد رحیم پور ازغدی پیرامون مسئله توجه به انسانیت به دور از جنسیت میگوید: اصل و انسانیت مردانگی است و زنی انسان تر است که بیشتر شبیه مرد باشد، اینگونه تعبیری غلط از هویت زن را تعریف کردند و با شعار آزادی، استفاده ابزاری از زنان در عرصههای مختلف، از جمله اقتصاد، سیاست، و علی الخصوص سینما شد.
نابودی هویت زن در تفکر مادی
وی معتقد است: در عصر مدرن تفکر این است که میگوید به هرچیزی از جمله جنسیت باید نگاه مادی و ابزاری داشت که اولین نتیجهاش زندگی در جهانی مذکر میگردد، زیرا ملاک قدرت و ثروت میشود، نه اخلاق، عشق و نه حقوق. اگر اخلاق، حقوق و عشق باشد، زن بر مرد ترجیحی ندرد. این ترکیب زن و مرد است که این عنصر را به وجود میآورد.
در فرهنگ اروپا از یونان و روم و غرب قدیم گرفته تا غرب مدرن، به اسم توسعه، اصالت ثروت و اصالت قدرت، مسابقه ثروت و قدرت به راه میافتد و همان منطق جاهلیت عرب در دوره مدرن احیا میگردد و سوال میکنند که چه چیز سودش بیشتر است؟ با معیار سود میپرسد زن به چکار میآید؟
رحیم پور ازغدی پیرامون مسئله نوع ورود به مبحث زن میگوید: مرد میدانی به چه کار میآید؟ میجنگد، تولید قدرت و خشونت میکند، میتوانیم اموال دیگران را بگیریم و ثروتمند شویم، اگر کسی به ما حمله کرد دفاع کنیم. امّا زن به هیچ درد نمیخورد، زیرا نمیتواند بجنگد، قدرت بدنی و روحیات او برای جنگ نیست. علاوه بر این دشمن میآید و زنان ما را با خود میبرد، بنابراین وجود زن از نظر قدرت نقطه ضعف و از نظر ثروت نیز مرد تولید میکند و زن مصرف. دقیقا منطق مدرنیته همین است. سرمایهداری جدید هم منطقی اینچنین دارد که گفت زن به کار فتوحات نمیآید، تازه نطقه ضعف ما هم هست.