خانه / پرونده ها / داستان (صفحه 3)

داستان

روش های تربیتی یک مادر

من نمیدونم چی بگم.از کجا بگم! من از همون بچگی به حجاب علاقه داشتم. یادمه وقتی نزدیک به سن تکلیفم شد با مامانم رفتیم تا ایشون برام مانتو بخرن. انقدر بازار رو گشتیم که نگو. چون جثه ی من ریزه میزه بود برام مانتو پیدا نمیشد. اصلا مغازه دارا تعجب ...

ادامه مطلب

به حجاب بر گشتگان ۲

یک نگاه واقعی به اطرافم   من چادری نبودم! برای من چادر در ابتدا یک اجبار بود. بعدها آزاد شد اما همیشه از بی بند و باری بدم می آمد و پوششم نسبتا محجوب بود. در واقع فرق بین چادر و مانتوی محجبه برایم یک سوال بود.گذشت و گذشت تا ...

ادامه مطلب

دختر مسیحی: آیا اگر برای حجابم کشته شوم ، شهیدم؟

دختر مسیحی: آیا اگر برای حجابم کشته شوم ، شهیدم؟ حجهالاسلام و المسلمین دکتر آقاتهرانی در یکی از خاطرات خود می گوید: یک روز جلوی در موسسه دختر خانم جوانی جلوی من را گرفت و اظهار داشت: می خواهد مسلمان شود.

ادامه مطلب

خانوم های ایرونی …

خانم های ایرانی همشون ملکه هستن!!!  چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه : چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن !؟؟

ادامه مطلب

چرا پادشاه لخت است!؟

 ناگاه،کودکی از میان مردم فریاد زد :«این که لباس به تن ندارد،اپن چرا لخت است؟» هرچه مادر بیچاره اش سعی کرد او را از تکرار این حرف منصرف کند نتوانست.کودک دوباره به سماجت گفت :«چرا پادشاه برهنه است؟» کم کم یکی دو بچه دیگر …

ادامه مطلب

توبه میکند و نمی سوزد

در کتاب اصول کافی از حضرت صادق (ع) روایت میکند که: روزی حضرت امیرالمومنین (ع) در میان جماعت اصحاب بودند، مردی  آمد و گفت:یا امیرالمونین(ع) با پسری لواط نموده ام پاکم کن(یعنی بر من اجرا حد فرما) حضرت فرمود: …

ادامه مطلب