از آنجایی که ممکن است تا آخر متن را نخوانید و ما هم اصلاً نمیخواهیم وقت شما را بگیریم همین ابتدا جواب آخر را میدهیم: بله، حتی به خاطر کمتر از آن هم ممکن است ببرد!
نه فقط چند تار مو، که هر زینتی برای زن که در خلاف امر خداوند عیان شود نیز مستوجب عذاب است، چه یواشکی باشد چه غیر آن، چه مجوز ارشاد داشته باشد چه نداشته باشد، چه بخواهیم چه نخواهیم! چه امواج اجتماعی بخواهند …
حالا که دلمان از بابت جواب کوتاه خنک شد میرویم سر اصل ماجرا…
به عنوان مقدمه باید گفت این نوشتار تنها به درد کسی میخورد که به دین اسلام پایبند است.
نکتهی دوم هم بحث رحمت و مغفرت خداوند است که آنهم جای خود دارد و ما آن را نفی نمیکنیم(یعنی کسی نیستیم که بخواهیم نفی کنیم)
حجاب داشتن یا نداشتن، حجاب کم یا زیاد، موی بیرون ماندهی در حد چند تار مو یا بیشتر چیزی نه از الوهیت خدا کم میکند و نه به مخلوقیت ما میافزاید! امر خدا و حکم خدا راهی است جهت آزمایش و امتحان ما. امتحان ما در دورهای کوتاه در این دنیا این است که به امر خداوند گردن مینهیم یا خیر؟
گاهی یک نگاه، یک حرف کوچک، یک فکر، و گاهی لحظات و دقایق میشوند مبنای آزمایش. اتفاقاً گاهی چون کوچکاند میشوند آزمایش بزرگ. ممکن است بگویید آنکه دزدی میکند کجا و آنکه مویش پیداست کجا و آن یکی به دیگری شرف دارد و … اما باید بدانید امر خدا با حرفها تغییر نمیکند. با ژستهای اجتماعی و تلوزیونی هم چیزی عوض نمیشود. و کسی هم نگفته آن خوب است و دیگری بد!
شاید داستانهای قرآنی بنی اسرائیل را خوانده باشید. مثلاً به آنها گفته شد شنبه ماهی نگیرید. یا به سپاه طالوت که امر شد از آب آن چشمه چیزی نخورند. ماجرای حجاب برای یکی دو تار مو هم همین است.
خداوند در مورد حجاب و حد و حدود آن از طریق دینش گفتنیها را گفته. حالا اینکه بیاییم سر مقادیر آن، چانه بزنیم و با مظلومنمایی و اعلامیههای بشری با اعداد و ارقام بازی کنیم از آن امتحان فرار کردهایم وبس.
مدلهای امروزی برای توجیه تغییر دادن اصل ماجرا که در گفتههای بعضی خانمها میآید متضمن زندگی اسلامی نیست-باور کنید-
از جملهی این مدلها:
- من نمازم را میخوانم روزههایم را میگیرم در مجالس عید و عزا شرکت میکنم اما اعتقادی به حجاب کامل ندارم.
- حجاب که مهم نیست دلت پاک باشد.
مگر می توان گفت من برای خودم یک دین جدید آوردهام و اینها در اصل دینداری مهم نیست در حالیکه حتی یک برگ هم بدون حکمت الهی تکان نمیخورد!
از طرفی :
امیر المومنین علی (ع) در خطبه ۱۹۲ بر دوری انسانها از « چون و چرا» کردن تاکید میکنند.
نباید در کار خداوند چون و چرا بیاوریم بلکه باید تعبد محض باشیم. دلایل بسیاری بر این مهم وجود دارد : اولا چون و چرا حد و مرز ندارد؛ ثانیا انسان همه چیز را در باره ی خداوند عالم نمیداند؛ ثالثا این چون و چراها بندگی را زیر سوال میبرد و رابعا پاداش معنا پیدا نمیکند.
بنده خالص کسی است که در کار خداوند چون و چرا نکند. گاهی انسانها به اندازه یک پزشک و مکانیک نیز برای خداوند تخصص قائل نمیشوند. دستور پزشک را اطاعت میکنند اما مدام در کار خدا چون و چرا می اورند.
باید توجه داشت کسی نگفته چشم بسته خدا,دین,امام,قران,مهدویت و… را بپذیر بلکه تاکید شده اینها را با عقل جست و جو کن اما زمانی که قبول کردی دیگر بحث نکن و چون و چرا نیاور!
شیطان زمانی که از دانایی و عالم بودن خداوند مطمئن شد «چون و چرا» کرد برای همین پروردگار او را از درگاه خود راند.
زمانی که در جهانی چون و چرا زیاد شد نشان میدهد شیطان انجا غلبه کرده است.