قالَتْ فاطمه الزهرا علیها السلام :
إ نَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ اءحَبَّ عَلیّا
فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(۶۶)
فرمود: همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها
در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات
و پس از رحلتش خواهدبود.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید:
ج ۲، ص ۴۴۹ مجمع الزّوائد: ج ۹، ص ۱۳۲٫
//
//
امشب; شــب ولادت زهرای اطهر است
کز نور طلعتش همه عالم منور است
خورشیـــد طالـع است به دامان مصطفی
کز مقدمش ستاره اسلام ازهر است
کــوثر عطــا نمـــود خــدا بر رسول خویش
الحق جمال فاطمه تفسیر کوثر است
مرضیــه است و راضیـــه زهرای بی گناه
کو را تمام عرصه جنت مسخر است
او گـــوهریـــست نـــادره کـز لطف کردگار
دخت رسول اکرم و همراز حیدر است
مــاه نــبـــی و یــار علـــی مادر حسیـــن
از هر زنی به تارک تاریخ برتر است
«شیوا» خموش باش که اوصاف این عزیز
از هرچه در خیال تو گنجد فراتر است
دکتر جاوید صلاحی (شیوا)
//
//
میلاد نور
کوچه ها آرامشی عجیب داشت
و تمام چشم های آسمانی،
زمین را به تماشا نشسته بودند؛
اشتیاق در چشمان همه موج می زد؛
ستاره ها گونه گونه،
اشتیاقشان را به پنجره های پشت پلک های زمین می ریختند؛
چه خبر بود؟!
شاخه های تمام درختان، انارریز شده بود
و در امتداد چشمان تمام پرندگان،
دانه دانه شوق چیده می شد.
پاسی از انتظار گذشته بود
و حوصله زمین،
آمدنت را مرور می کرد.
مادر آماده بود که کوثر را
در دامن زمین به جریان درآورد
و پدر، خوشه خوشه سلام
از چشمانمش می ریخت.
پدرم آرام تو را انتظار می کشید
و چشمانش را به دریچه های آسمان دوخته بود
و سپاسش را قنوت قنوت زمزمه می کرد.
بوی آمدنت، دامن مادر را پر کرده بود؛
ستاره ها، از آسمان تا زمین را کهکشانی کشیده بودند
که به دامان مادر ختم می شد.
«انا اعطیناک الکوثر».
پروانه ها ریختند و پنجره ها لبریز شدند.
صخره ها لبخندهایشان را به سینه آسمان پرتاب می کردند
و درودها بسترهایشان را رها کرده
به سمت دستان تو روی آورده بودند.
مهتاب، خوشه خوشه باران نور می بارید.
حالا دستان زمین قنوتی شده بود، سپاسگذار آمدنت.
حالا کوه ها، سجده می کردند
و تمام رودهای جهان سلامت می دادند:
ای دریچه دریچه،
نور خدا السّلام السّلام یا زهرا
سلام، کوثر خدایی
جریان گرفته در بستر زمین!
سلام، گوهر یکدانه محمد و خدیجه!
سلام!
سفره دستهات گندم ریز!
کاسه جود و بخششت لبریز!
دامنت ماه ماه مروارید!
از تو خورشید راه را می دید
ای کلامت چکیده باران
اشک هات آب دیده باران
از تو جاری ست یک زمین دریا
با تو زیباست هر چه یا زهرا
علی سعادت شایسته
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
//
میلادش تولد بهاراست ؛
تولد آب است و تولد هر چه پاکی و زلالی .
میلادش از هر سو رحمت است. ا
ز آن جهت که ادامه ی راه انبیاست.
فاطمه ( س) امتداد راه انبیاست.
اگر او نبود، طریق انبیا ابتر می ماند
و این سلسله ی پیوسته به بن بست می رسید.
فاطمه ، فاطمه نامیده شد؛
چون از هر زشتی و پلیدی بری بود
و ناپاکی در او راه نداشت؛
هر چه بود، عصمت بود و عفاف و پاکی .
فاطمه آن گونه بود که هر گاه پیامبر (ص) او را می دید ،
تسکین می یافت و او همیشه با یک سبد شکوفه ی لبخند
به استقبال پدر می رفت.
فاطمه در خانه ی همسر نیز چنین بود؛
آن سان که علی و فاطمه شایسته ترین زوج جهان بودند.
خانه گلی فاطمه پناهگاه مسکینان و فقیران بود.
هر حاجتمندی که از همه جا ناامید می شد،
رو به خانه فاطمه می آورد و با دست پر باز می گشت.
صفات فاطمه (س) آن چنان آسمانی است که خداوند در قرآن
او را که همراه با همسر و فرزندانش سه شب متوالی
غذای افطار خود را به فقرا می بخشند،
این گونه می ستاید:
و یُطعِمونَ الطعامَ عَلی حُِبّهِ مِسکیناً و یَتیماً و اسیراً
( سوره دهر ، آیه ۸ )
فاطمه صفات و خصلت هایی را که از پدر به ارث برده است ،
همان گونه نیز به ارث می گذارد؛
و چنین است که فرزندان او
بهترین انسان های روی زمین هستند.
و از این روست که خداوند بر پیامبر (ص)
به سبب اعطای فاطمه ( س) منت می نهد
و او را به شکر گزاری فرا می خواند و می فرماید :
” انا اَعطیناکَ الکَوثر فَصَّل لِربِّک وَانحر اِن شانِئکَ هُوالَابتَر .
( سوره کوثر)
میلاد گل سر سبد آفرینش ،
حضرت فاطمه (س) بر همه عاشقان خاندان
عصمت و طهارت ، مبارک باد.
//
میلاد عصاره خلقت ،زهرا مرضیه سلام الله علیها
«مشهور در روایات شیعه این است که حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در سال پنجم بعثتبیستم جمادى الاثانى در شهر مکه متولد گردید،و هنگام وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هیجده سال و هفت ماه داشته است. (۱)
پیشواى محدثین شیعه ثقه الاسلام کلینى درکتاب شریف «کافى» نیز مىنویسد: ولادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) پنجسال بعد از بعثت آن حضرت اتفاق افتاد. (۲)
مؤلف «کشف الغمه» على بن عیس اربل دانشمند مطلع به نقل از «ابن خشاب بغدادى، متوفى به سال ۵۶۷ ه در کتاب «تاریخ موالید و وفیات اهلبیت عصمت» به اسناد خود از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت مىکند که فرمود: «فاطمه علیها السلام پنجسال بعد از آشکار شدن نبوت پیغمبر و نزول وحى، متولد گردید، در وقتى که قریش خانه کعبه را مىساختند. و چون آن حضرت وفات. یافت هیجده سال و هفتادو پنج روز از سن مبارکش مىگذشت. (۳)
از آنجا که قریش پنجسال قبل از بعثتبه تعمیر خانه خدا پرداختند، احتمال مىرود که راوى، کلمه «قبل از آشکار شدن نبوت پیغمبر » را به (بعد) اشتباه گرفته باشد،و چنانکه بعضى گفتهاند سن حصرت هنگام وفات ۲۳ سال بوده، ولى دردنباله حدیث که تصریح مىکند حضرت ۱۸ سال بوده، ولى در دنباله حدیث که تسریح مىکند حضرت ۱۸ سال و ۷۵ روز داشته این احتمال را سست مىگرداند. مگر اینکه بگوئیم این نتیجهگیرى هم از راوى بوده است.
سن حضرت زهرا (علیها السلام) را تا ۲۸ سال هم گفتهاند ولى مشهور همان قول اول است که مسطور گردید.
البته باید توجه داشت که در حدیث معتبر پیغمبر فرموده است: رشد دخترم فاطمه، هر سال آن به اندازه رشد دو سال دختران دیگر بوده است، و با این توصیف ازدواج حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) با على (علیه السلام) در سن ۹ سالگى که از لحاظ تناسب اندام و عقل و درایت در حد دختر ۱۸ ساله بوده هیچ اشکالى ایجاد نمىکند، بخصوص که از زندگانى کوتاه آن حضرت و شخصیت ممتازش به خوبى پیدا است که او دختر استثنائى بود، و سایر دختران را نمىتوان به آن وجود مقدس مقایسه نمود.
شیعه و سنى روایت کردهاند که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) بارها دخترش فاطمه زهرا (علیها السلام) را در حضور مهاجر و انصار «بانوى بانوان جهان از آغاز خلقت تا پایان روزگا» و «بهترین زنان جهان» و «بهترین زن بهشتى» خواند. (۴) و این بزرگترین افتخارى است که به نقل شیعه و سنى نصیب یک زن در عالم شده است.
و هم در احادیث فریقین آمده است که هر وقتحضرت زهرا (علیها السلام) به حضور پدرش پیغمبر خدا مىرسید، حضرت به احترام او برمىخاست، و دست او را مىبوسید.
عایشه همسر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىگوید: «هرگاه فاطمه وارد مىشد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) حضرت از جا بر مى خاست و سر او را مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
در کششف الغمه از کتاب «معالم العتره» حافظ عبدالعزیز جنابذى دانشمند بزرگ عامه نقل مىکند که عایشه گفت:
هیچ کس را در گفتار شبیهتر از فاطمه به پیغمبر ندیدم. هرگاه وارد مىشد بر پیغامبر(صلى الله علیه و آله) حضرت به احترام وى برمىخاست ودست او را مىگرفت و مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
و هم عایشه مىگوید: هر وقت پیغمبر به شوق بهشت مىافتاد فاطمه را مىبوسید و مىبوئید و مىفرمود:
بوى بهشت را از فاطمه استشمام مىکنم. و مىافزود: فاطمه سرآمد زنان بهشت است. فاطمه انسانى آسمانى است.! (۵)
پىنوشتها:
۱- ( اعلام الورى، باب فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها)
۲- ( اصول کافى، ج ۱ ص ۴۵۷)
۳- ( کشف الغمه فى معرفهالائمه ج ۱ ص ۴۴۹)
۴- ( اما ابنتى فاطمه فهى سیده نساء العالمین،من الاولین و الاخرین،فاطمه خیر نساء العالمین، فهى حوراء انسیه و خیر نساء اهل الجنه.)
۵- ( نگاه کنید به اعلام الوراى طبرسى – باب ششم، و کشف الغمه اربلى، باب فضائل فاطمه زهرا علیها السلام، و فضائل الخمسه، من الصحاح السته.)
منبع:تاریخ اسلام صفحه ۱۷۱
على دوانى
//
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد.
این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند.
در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
“فاطمه سرور زنان جهانیان است”. اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است.
ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد.
لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند.
اما نکتهای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار میباشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن میتواند به عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله میتوان به آیهی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و… اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است.
این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
ولادت با سعادت
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(۲) و در روز ۲۰ جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت:
“شهادت میدهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان میباشند.”
اکثر مفسران شیعی و عدهای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نمودهاند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نمودهاند.
شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب میکند و میفرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
مکارم اخلاق
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است.
ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره مینماییم. اما دوباره تأکید میکنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
۱- از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود.
حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود:
این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود.
عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
۲- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصلهداری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه میخواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصلهدار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه “هرگز به نیکی دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید”، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
۳- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف مینمایند: “مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد، آنان را نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا مینمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه.”