خانه / مقالات حجاب / بنای خانواده از دیدگاه اسلام/گفتاری از آیت الله جوادی آملی

بنای خانواده از دیدگاه اسلام/گفتاری از آیت الله جوادی آملی

بناى خانواده از دیدگاه اسلام
اصل در تاسیس خانواده بر اساس مهر و رافت و گرایش و جاذبه همانا زن است ؛ چنانکه اصل در تشکیل خانواده از لحاظ مدیریت و تامین هزینه و تعهد کارهاى اجرایى وسرپرستى ودفاع از حوزه تدبیر خانواده مرد است;

مطلب دوم نیازى به اثبات ندارد زیرا شواهد قرآنى مانند الرجال قوامون على النساء و … بر این امر گواهى مى ‏دهد و سیره رایجه مسلمین نیز آن را تایید مى‏ کند، عمده اثبات مطلب اول است. و چون تحلیل عمیق هر مطلب مرهون تبیین مبادى تصورى آن است چنان که در گرو پذیرش مبادى تصدیقى آن است، تاکید بر این نکته لازم است که یکى از مهم ترین مبادى تصورى مساله فوق تمایز بین مهر عاطفى و انس عقلى از یک سو و گرایش غریزى و شهوت حیوانى از سمت دیگر است تا اساس خانواده بر محور دوستى انسانى و عقلى است نه بر مدار شهوت جنسى؛ و نقش زن به عنوان مظهر جمال الهى در چهره انسان تبیین شود نه به‏ عنوان عامل رفع شهوت به صورت یک جنس ماده.

بنیان مهر و عطوفت‏ خانواده

طبق مبانى حکمت متعالیه شوق و علاقه بین دو چیز، یک پیوند خاص وجودى است و چون حقیقت هستى داراى مراتب تشکیکى است از این جهت اولا اشتیاق و کشش در تمام ذرات هستى وجود دارد و ثابت در هر مرتبه از هستى حکم خاص همان درجه را دارد، گاهى به صورت جذب و دفع در نهاد گوهرهاى کان ظهور دارد و زمانى به صورت اخذ و اعطا و مانند آن در گیاه هاى رستنى جلوه مى‏ نماید و گاهى به عنوان شهوت و غضب در حیوان هاى غیر معلم پدید مى‏ آید و گاهى به صورت میل و نفرت در حیوان هاى تربیت‏ شده و برخى از افراد تربیت نشده انسانى ظهور مى‏ کند و آن گاه فاصله‏ هاى طولانى را طى مى‏ نماید. آن چه در این مساله مهم است، توجه به این نکته است که آیا راز آفرینش زن و مرد و سرّ گرایش این دو به هم و انگیزه تاسیس خانواده و تربیت انسان کامل همانا گرایش جنسى است که هدفى جز اطفاء نائره شهوت نداشته و در حیوانات وحشى نیز بیش از انسان یافت مى ‏شود و جاهلیت جدید چونان جاهلیت کهن به آن دامن مى ‏زند، و یا راز انعطاف زن و مرد و هدف تشکیل حوزه رحامت و پرورش مسجود فرشتگان و جلوه خلیفه اللهى و جامع جلال و جمال و همه اسماء خداوندى همانا گرایش عقلى و مهر قلبى و انس اسمائى است تا بتواند ملائکه تربیت نماید و فرشتگان فراوانى را به خدمت‏ بگیرد و راز بسیارى از اسرار آفرینش را حل نماید؟ چون گرایش جنسى در حیوان هاى نر و ماده نیز یافت مى ‏شود و درباره آفرینش حیوان ماده انگیزه ویژه‏ اى مگر همان راز عمومى خلقت و کیفیت‏ خلق زوجین از هر جنس گیاهى و حیوانى مطرح نیست.

بنابراین راز اصیل آفرینش زن چیزى غیر از گرایش غریزى و اطفاء نائره شهوت مى ‏باشد که خداوند آن را آرامش زن و مرد بیان کرده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امر روانى اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفى کرده است. ضمن آن که حقیقت هر دو را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازى از لحاظ مبدا قابلى آفرینش بین آنها قائل نشده است. در سوره اعراف مى ‏فرماید:

هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها (۱)

منظور از نفس واحده همان حقیقت واحده و گوهر واحد است. یعنى مبدا قابل همه شما انسان ها یک حقیقت است و در این امر هیچ فرقى بین زن و مرد نیست چنان که هیچ امتیازى بین انسان اولى و غیر اولى نیست و این گونه از تعبیرها همانند تعبیر به بنى ‏آدم است که شامل همه انسان ها حتى حضرت آدم … نیز خواهد شد نظیر آیه ذریه: و اذ اخذ ربک من بنی‏آدم من ظهورهم ذریتهم… (۲) “و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت …”

که این اخذ میثاق اختصاص به فرزندان آدم ندارد بلکه شامل آن حضرت هم خواهد بود.

کلمه نفس در آیه مزبور تانیث ‏سماعى و مجازى دارد نه حقیقى و تانیث کلمه واحده به همین لحاظ است و معناى نفس واحده همانا حقیقت واحد اصل فارد است.

منظور از زوج در این آیه نیز زن است که همسر مرد است. و بهترین تعبیر از زن کلمه زوج است نه زوجه که جمع آن ازواج است نه زوجات. و تعبیر از زن به کلمه زوجه فصیح نیست‏ بلکه راغب در مفردات آن را لغت ردیئه دانسته و به همین خاطر در هیچ قسمت از قرآن از زن به عنوان زوجه و از زنان دنیا یا آخرت به عنوان زوجات یاد نشده بلکه فقط زوج و ازواج یاد شده است.

چون عنوان زن با تعبیر زوج مطرح شده قهرا مرد به عنوان شوهر از آیه استفاده مى ‏شود و ضمیر مذکر لیسکن، به مرد بر مى‏ گردد یعنى مرد بدون آفرینش زن سکینت و آرامش ندارد و نیازمند به انیس است.

مرجع ضمیر مؤنث – الیها نفس واحده نیست و بلکه به زوج بر مى ‏گردد یعنى زن؛ و مفاد آن چنین مى ‏شود که گرایش انسى مرد به زن است و بدون آن مانوس نیست و با وى انس گرفته و آرام مى ‏شود.

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون (۳)

و از نشانه‏ هاى او این که از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این نعمت ‏براى مردمى که مى ‏اندیشند نشانه‏ هایى است.

مطالبى که از این آیه کریمه استنباط مى ‏شود غیر از آنچه از آیه سوره اعراف استظهار شد عبارت است از:

۱- تمام زن ها از لحاظ گوهر هستى و اصل مبدا قابلى همتاى مردان‏ند و خلقت هیچ زنى جداى از خلقت مرد نیست، البته مساله طینت‏ حکم جدایى دارد که طینت اولیاى الهى از غیر آنها ممتاز است، و آن بحث، اختصاصى به زن یا مرد ندارد، و در این همتایى بین نخستین انسان و انسان هاى بعدى فرقى نیست چنان که در این جهت امتیازى بین اولیاء و دیگران نیست.

۲- تمام زن ها از لحاظ حقیقت از سنخ گوهر مردان‏ند نظیر آنچه که درباره رسول اکرم (ص) تعبیر شده است که:

لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم (۴) خداوند منت نهاد بر مؤمنین آن گاه که در میان آن ها پیامبرى از خودشان برانگیخت و …

لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم (۵) پیامبرى از خودتان به سوى شما آمد که بر او دشوار است ‏شما در رنج ‏بیفتید.

البته تفاوت فراوانى بین وجود نورانى نبى اکرم (ص) ودیگران وجود دارد لیکن آن ها باعث نمى‏ شود که وجود مبارک رسول گرامى (ص) نوعى جداى از نوع متعارف انسان باشد، چنان که وجود نورانى حضرت فاطمه زهرا یافت نمى ‏شود و این تمایزهاى معنوى مانع وحدت نوعى آن حضرت با زنان و مردان دیگر نخواهد بود.

۳- منشا گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت و رحمتى است که خداوند بین آن ها قرار داده و این مودت الهى ورحمت‏ خدایى غیر از گرایش شهوى حیوان‏ ها به عنوان آیه الهى یاد نشده و روى آن اصرارى دیده نمى ‏شود.

آنچه در حدیث زراره از حضرت امام صادق (ع) … رسیده نیز همین معنا را تایید مى ‏نماید که اصالت در گرایش مرد به زن همان محبت الهى است زیرا مساله شهوت جنسى بعد از انس انسانى حضرت آدم به حوا به او داده شد و در مرتبه قبلى که سخن از مهر قلبى است‏ سخن از غریزه شهوى اصلا مطرح نبوده و نیست. و از این رهگذر زن محبوب رسول اکرم (ص) واقع شده است که فرمود: «حبب الی من دنیاکم النساء و الطیب و قره عینی فی الصلاه‏» (۶)

و در پرتو همین نگرش است که حضرت امام باقر (ع) … از رسول اکرم (ص) نقل نموده است: «ما بنی بناء فى الاسلام احب الى الله تعالى من التزویج‏» (۷)

و حضرت امام صادق (ع) … از پیامبر گرامى (ص) نقل فرموده است: «من تزوج احرز نصف دینه…» (۸)

و حضرت امام صادق(ع) … فرموده است: «اکثر الخیر فی النساء» . (۹)

دو دیدگاه متفاوت

اگر گرایش و انس زن و مرد با بصیرت ملکوتى مشاهده شود حکم آن همان است که بیان شد و اگر با نگاه ملکى دیده شود حکمش آن است که انسان کامل یعنى حضرت على بن ابیطالب (ع) جامع جلال و جمال الهى مى ‏فرماید:

«حیاء یرتفع، و عورات تجتمع، اشبه شی‏ء بالجنون، الاصرار علیه هرم، الافاقه منه ندم…» (۱۰)

یعنى هنگام زناشویى حیا و شرم رخت ‏برمى ‏بندد و عورت ها با هم جمع مى ‏شوند، شبیه‏ ترین چیز به دیوانگى است، اصرار بر آن مایه پیرى است و به هوش آمدن از آن با پشیمانى همراه است … و چیزى که مایه ارتفاع شرم و پایه پشیمانى و نزدیک به جنون است‏ سنت پیامبران نخواهد گردید، بلکه این سکینت و مودت و رحمت که جاذبه ‏اى الهى بین مرد و زن است و اساس تشکیل حوزه رحامت و تاسیس سلسله ارحام و محارم و تامین روابط مهر آمیز خانوادگى و زمینه ساختار نظام برین انسانى است که سنت دیرین انبیاء و بویژه خاتم (ص) آن هاست. از این رهگذر بعضى از فقهاى گرانقدر اسلام پیمان نکاح را یک عقد معاوضى بین دو نفر به نام زن و شوهر ندانسته بلکه آن را یک معاهده‏ گونه عبادت مى‏ دانند و لزوم عقد نکاح را که از عقود لازمه است چیزى همانند عقد بیع، اجاره و … نمى ‏دانند و شرط خیار را در آن باطل مى ‏شمارند.

 

منبع:

کتاب زن در آینه جلال و جمال صفحه ۴۶
نویسنده: آیه الله عبدالله جوادى آملى

پى ‏نوشت‏ها:

۱٫ اعراف، ۱۸۹٫

۲٫ اعراف، ۱۷۲٫

۳٫ روم، ۲۱٫

۴٫ ال عمران، ۱۶۴٫

۵٫ توبه، ۱۲۸٫

۶٫ خصال صدوق، باب ثلاثه.

۷٫ من لایحضره‏الفقیه، ج‏۳، ص‏۳۸۳٫

۸٫ همان.

۹٫ همان ماخذ، ص‏۳۸۵٫

۱۰٫ غررودرر، ج‏۳، ص‏  417

حجاب و عفاف،عفاف و حجاب

بناى خانواده از دیدگاه اسلام
کتاب: زن در آینه جلال و جمال صفحه ۴۶
نویسنده: آیه الله عبدالله جوادى آملى

اصل در تاسیس خانواده بر اساس مهر ورافت وگرایش وجاذبه همانا زن است چنانکه اصل در تشکیل خانواده از لحاظ مدیریت وتامین هزینه وتعهد کارهاى اجرایى وسرپرستى ودفاع از حوزه تدبیر خانواده مرد است; مطلب دوم نیازى به اثبات ندارد زیرا شواهد قرآنى مانند الرجال قوامون على النساء و… بر این امر گواهى مى‏دهد وسیره رایجه مسلمین نیز آن را تایید مى‏کند، عمده اثبات مطلب اول است. وچون تحلیل عمیق هر مطلب مرهون تبیین مبادى تصورى آن است چنانکه در گرو پذیرش مبادى تصدیقى آن است، تاکید بر این نکته لازم است که یکى از مهمترین مبادى تصورى مساله فوق تمایز بین مهر عاطفى وانس عقلى از یک سو وگرایش غریزى وشهوت حیوانى از سمت دیگر است تا اساس خانواده بر محور دوستى انسانى وعقلى است نه بر مدار شهوت جنسى، ونقش زن به عنوان مظهر جمال الهى در چهره انسان تبیین شود نه به‏عنوان عامل رفع شهوت به صورت یک جنس ماده.
بنیان مهر و عطوفت‏خانواده

طبق مبانى حکمت متعالیه شوق وعلاقه بین دو چیز، یک پیوند خاص وجودى است وچون حقیقت هستى داراى مراتب تشکیکى است از این جهت اولا اشتیاق وکشش در تمام ذرات هستى وجود دارد وثابت در هر مرتبه از هستى حکم خاص همان درجه را دارد گاهى به صورت جذب ودفع در نهاد گوهرهاى کان ظهور دارد وزمانى به صورت اخذ واعطا ومانند آن در گیاههاى رستنى جلوه مى‏نماید وگاهى به عنوان شهوت وغضب در حیوانهاى غیر معلم پدید مى‏آید وگاهى به صورت میل ونفرت در حیوانهاى تربیت‏شده وبرخى از افراد تربیت نشده انسانى ظهور مى‏کند و آنگاه فاصله‏هاى طولانى را طى مى‏نماید. آنچه در این مساله مهم است توجه به این نکته است که آیا راز آفرینش زن ومرد وسر گرایش این دو به هم وانگیزه تاسیس خانواده وتربیت انسان کامل همانا گرایش جنسى است که هدفى جز اطفاء نائره شهوت نداشته ودر حیوانات وحشى نیز بیش از انسان یافت مى‏شود وجاهلیت جدید چونان جاهلیت کهن به آن دامن مى‏زند، ویا راز انعطاف زن ومرد وهدف تشکیل حوزه رحامت وپرورش مسجود فرشتگان وجلوه خلیفه اللهى وجامع جلال وجمال وهمه اسماء خداوندى همانا گرایش عقلى ومهر قلبى وانس اسمائى است تا بتواند ملائکه تربیت نماید وفرشتگان فراوانى را به دمت‏بگیرد وراز بسیارى از اسرار آفرینش را حل نماید؟ چون گرایش جنسى در حیوانهاى نر وماده نیز یافت مى‏شود ودرباره آفرینش حیوان ماده انگیزه ویژه‏اى مگر همان راز عمومى خلقت وکیفیت‏خلق زوجین از هر جنس گیاهى وحیوانى مطرح نیست.

بنابراین راز اصیل آفرینش زن چیزى غیر از گرایش غریزى واطفاء نائره شهوت مى‏باشد که خداوند آن را آرامش زن ومرد بیان کرده واصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده واو را در این امر روانى اصل دانسته ومرد را مجذوب مهر زن معرفى کرده است. ضمن آن که حقیقت هر دو را یک گوهر دانسته وهیچ امتیازى از لحاظ مبدا قابلى آفرینش بین آنها قائل نشده است. در سوره اعراف مى‏فرماید:

هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها (۱)

منظور از نفس واحده همان حقیقت واحده وگوهر واحد است. یعنى مبدا قابلى همه شما انسانها یک حقیقت است ودر این امر هیچ فرقى بین زن ومرد نیست چنانکه هیچ امتیازى بین انسان اولى وغیر اولى نیست واین گونه از تعبیرها همانند تعبیر به بنى‏آدم است که شامل همه انسانها حتى حضرت آدم… نیز خواهد شد نظیر آیه ذریه:

و اذ اخذ ربک من بنی‏آدم من ظهورهم ذریتهم… (۲)

وهنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت…

که این اخذ میثاق اختصاص به فرزندان آدم ندارد بلکه شامل آن حضرت هم خواهد بود.

کلمه نفس در آیه مزبور تانیث‏سماعى ومجازى دارد نه حقیقى وتانیث کلمه واحده به همین لحاظ است ومعناى نفس واحده همانا حقیقت واحد اصل فارد است.

منظور از زوج در این آیه نیز زن است که همسر مرد است. وبهترین تعبیر از زن کلمه زوج است نه زوجه که جمع آن ازواج است نه زوجات. وتعبیر از زن به کلمه زوجه فصیح نیست‏بلکه راغب در مفردات آن را لغت ردیئه دانسته وبه همین خاطر در هیچ قسمت از قرآن از زن به عنوان زوجه واز زنان دنیا یا آخرت به عنوان زوجات یاد نشده بلکه فقط زوج وازواج یاد شده است.

چون عنوان زن با تعبیر زوج مطرح شده قهرا مرد به عنوان شوهر از آیه استفاده مى‏شود وضمیر مذکر لیسکن، به مرد بر مى‏گردد یعنى مرد بدون آفرینش زن سکینت وآرامش ندارد ونیازمند به انیس است.

مرجع ضمیر مؤنث – الیها نفس واحده نیست وبلکه به زوج بر مى‏گردد یعنى زن ومفاد آن چنین مى‏شود که گرایش انسى مرد به زن است وبدون آن مانوس نیست وبا وى انس گرفته وآرام مى‏شود.

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون (۳)

و از نشانه‏هاى او این که از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، ومیانتان دوستى ورحمت نهاد. آرى، در این نعمت‏براى مردمى که مى‏اندیشند نشانه‏هایى است.

مطالبى که از این آیه کریمه استنباط مى‏شود غیر از آنچه از آیه سوره اعراف استظهار شد عبارت است از:

۱- تمام زنها از لحاظ گوهر هستى واصل مبدا قابلى همتاى مردان‏اند وخلقت هیچ زنى جداى از خلقت مرد نیست، البته مساله طینت‏حکم جدایى دارد که طینت اولیاى الهى از غیر آنها ممتاز است، وآن بحث، اختصاصى به زن یا مرد ندارد، ودر این همتایى بین نخستین انسان وانسانهاى بعدى فرقى نیست چنانکه در این جهت امتیازى بین اولیا ودیگران نیست.

۲- تمام زنها از لحاظ حقیقت از سنخ گوهر مردان‏اند نظیر آنچه که درباره رسول اکرم (ص) تعبیر شده است که:

لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم (۴)

خداوند منت نهاد بر مؤمنین آنگاه که در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت و…

لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم (۵)

پیامبرى از خودتان به سوى شما آمد که بر او دشوار است‏شما در رنج‏بیفتید.

البته تفاوت فراوانى بین وجود نورانى نبى اکرم (ص) ودیگران وجود دارد لیکن آنها باعث نمى‏شود که وجود مبارک رسول گرامى (ص) نوعى جداى از نوع متعارف انسان باشد، چنانکه وجود نورانى حضرت فاطمه زهرا یافت نمى‏شود واین تمایزهاى معنوى مانع وحدت نوعى آن حضرت با زنان ومردان دیگر نخواهد بود.

۳- منشا گرایش مرد به زن وآرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت ورحمتى است که خداوند بین آنها قرار داده واین مودت الهى ورحمت‏خدایى غیر از گرایش شهوى حیوان‏ها به عنوان آیه الهى یاد نشده وروى آن اصرارى دیده نمى‏شود.

آنچه در حدیث زراره از حضرت امام صادق… رسیده نیز همین معنا را تایید مى‏نماید که اصالت در گرایش مرد به زن همان محبت الهى است زیرا مساله شهوت جنسى بعد از انس انسانى حضرت آدم به حوا به او داده شد ودر مرتبه قبلى که سخن از مهر قلبى است‏سخن از غریزه شهوى اصلا مطرح نبوده ونیست. واز این رهگذر زن محبوب رسول اکرم (ص) واقع شده است که فرمود:

«حبب الی من دنیاکم النساء و الطیب و قره عینی فی الصلاه‏» (۶)

ودر پرتو همین نگرش است که حضرت امام باقر… از رسول اکرم (ص) نقل نموده است:

«ما بنی بناء فى الاسلام احب الى الله تعالى من التزویج‏» (۷)

وحضرت امام صادق… از پیامبر گرامى (ص) نقل فرموده است:

«من تزوج احرز نصف دینه…» (۸)

وحضرت امام صادق… فرموده است:

«اکثر الخیر فی النساء» . (۹)
دو دیدگاه متفاوت

اگر گرایش وانس زن ومرد با بصیرت ملکوتى مشاهده شود حکم آن همان است که بیان شد واگر با نگاه ملکى دیده شود حکمش آن است که انسان کامل یعنى حضرت على بن ابیطالب… جامع جلال وجمال الهى مى‏فرماید:

«حیاء یرتفع، و عورات تجتمع، اشبه شی‏ء بالجنون، الاصرار علیه هرم، الافاقه منه ندم…» (۱۰)

یعنى هنگام زناشویى حیا وشرم رخت‏بر مى‏بندد وعورتها باهم جمع مى‏شوند، شبیه‏ترین چیز به دیوانگى است، اصرار بر آن مایه پیرى است وبه هوش آمدن از آن با پیشمانى همراه است… وچیزى که مایه ارتفاع شرم وپایه پشیمانى ونزدیک به جنون است‏سنت پیامبران نخواهد گردید، بلکه این سکینت ومودت ورحمت که جاذبه‏اى الهى بین مرد وزن است واساس تشکیل حوزه رحامت وتاسیس سلسله ارحام ومحارم وتامین روابط مهر آمیز خانوادگى وزمینه ساختار نظام برین انسانى است که سنت دیرین انبیاء وبویژه خاتم (ص) آنهاست. از این رهگذر بعضى از فقهاى گرانقدر اسلام پیمان نکاح را یک عقد معاوضى بین دو نفر به نام زن وشوهر ندانسته بلکه آن را یک معاهده‏گونه عبادت مى‏دانند ولزوم عقد نکاح را که از عقود لازمه است چیزى همانند عقد بیع، اجاره و… نمى‏دانند وشرط خیار را در آن باطل مى‏شمارند.

پى‏نوشت‏ها:

۱٫ اعراف، ۱۸۹٫

۲٫ اعراف، ۱۷۲٫

۳٫ روم، ۲۱٫

۴٫ ال عمران، ۱۶۴٫

۵٫ توبه، ۱۲۸٫

۶٫ خصال صدوق، باب ثلاثه.

۷٫ من لایحضره‏الفقیه، ج‏۳، ص‏۳۸۳٫

۸٫ همان.

۹٫ همان ماخذ، ص‏۳۸۵٫

۱۰٫ غررودرر، ج‏۳، ص‏۴۱۷

همچنین ببینید

حد و مرز آزادی

آزادی کمله مقدسی است ولی هر چیزی دارای حد است. مثلا آیا انسان آزاد است ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *