خانه / مقالات حجاب / اسلام و روابط دختر وپسر

اسلام و روابط دختر وپسر

اسلام و روابط دختر وپسر

چکیده:

ارتباط دختر و پسر، از جمله ارتباط های میان فردی است که به حسب شرایط خاص ضرورت پیدا می کند. در جهت تأیید نحوه این نوع دوستی ها و اصول و شرایط حاکم بر آن، باید از رهگذر قواعد کلی ارتباط های انسانی این نوع روابط را جویا شد. زیرا روابط انسانی و شرایط و اشکال آن، ابداع عقلائی دارد و شارع مقدس به خصوص در مورد ارتباط با جنس مخالف، اقدام تأسیسی ننموده است. این نوشتار، در ابتدا این ارتباط را مطابق آن چه عقلا به آن عمل می کنند، تعریف نموده و آداب، شرایط و مؤلفه های آن را بیان می کند. سپس در راستای دستیابی به دیدگاه امضائی شارع، اصول، آداب، شرایط و مؤلفه های روابط دوستی با جنس مخالف را بیان می نماید. بر این اساس، اثبات می شود که ارتباط بین دختر و پسر، از طریق عقد موقت که مبتنی بر یکسری شرایط است، امکان پذیر می شود که شامل رعایت حیات فردی و عفت جمعی، بکارگیری معروف در ابراز دوستی، انحصاری بودن ارتباط و تعیین محدوده ارتباط است. سپس به آداب اخلاقی که با جنس مخالف باید رعایت گردد، اشاره شده که عبارتند از: انتخاب آگاهانه، دوستی هدف دار، دوستی خیرخواهانه و احترام گذاردن به یکدیگر و سرانجام مراحل طرح عملیاتی دوستی با جنس مخالف ارائه می شود.

واژگان کلیدی:

اسلام، جنس مخالف، دختر و پسر، ارتباط میان فردی، عقد موقت، حیای فردی، عفت اجتماعی، دوست، انتخاب آگاهانه، معروف.

یکی از نیاز های اساسی زندگی انسان، تعامل وارتباط با دیگران است. (مزلو، ۱۹۶۸: ص۷۱) انسان در طول رشد خود پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوشبختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند. (رک. وود، ۱۳۷۹: ص ۱۳۷) در بین نوع ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف، از جایگاهی ویژه برخوردار است. چرا که ارتباط از سرشت انسانی برمی خیزد و از نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دلدادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دلبستگی های طرفینی، شور و حرارت آن مضاعف می شود؛ افزون بر این که بقای نسل بشر، بر پایه شکلی از این نوع ارتباط تکیه دارد و تا رسیدن به هدف مطلوب، آرام و قرار را از دل آدمی به یغما می برد.

این نیاز همانند دیگر نیاز ها، محتاج پاسخ گویی است نه سرکوبگری و باید در بستری سالم، شکلی مناسب و با رعایت شرایط لازم پاسخ داده شود و آسیب شناسی و آفت زدایی گردد. یعنی لازم است، راه و رسم مناسب ارتباط دختر و پسر بیان شود و شرایط مناسب و روش صحیح یافتن دوست از جنس مخالف تبیین گردد و ویژگی های دوست مناسب از این نوع بیان و آداب این نوع دوستی ها و… تعیین شود تا هم به نیاز ها پاسخ داده شود و هم روابط انسانی، سالم سازی گردد. چه حفظ سلامت فردی و اجتماعی، در پرتو ارتباطات سالم انسانی ممکن می شود. در جامعه ای که دختر و پسر دو عضو حتمی آن هستند, ارتباط سالم بین آنهاست که جامعه را سالم می سازد. بی تردید، نمی توان در یک جامعه بین اعضای آن پرده ای ضخیم کشید و آن ها را از هم جدا ساخت بلکه باید طرح ارتباط سالم را ارائه نمود. بسیار تعجب آور است، در حالی که برای هریک از انواع روابط اقتصادی، سیاسی، آموزشی و…، دراین جامعه طرحی پذیرفته شده ارائه می گردد و شرایط وقیودی تعریف می شود، از ارتباط مهم تری مانند ارتباط با جنس مخالف غفلت می شود یا برخی تغافل می ورزند.

از این رو، لازم است برای این نوع ارتباط نیز، تعریفی مناسب ارائه شود و مشخص گردد که شرایط ارتباط دختر و پسر چیست و شکل مطلوب آن کدام است تا جامعه سالم بماند. اعضای جامعه تا زمانی که شکل ارتباط با خود را ندانند و از شرایط و ویژگی های یک ارتباط سالم آگاهی نداشته باشند، آن جامعه با پیشرفت و حتی سلامت، بیگانه خواهد بود.

به بیان دیگر، تمام ارتباط های انسانی بر اساس فرهنگ حاکم بر آن جوامع و متناسب با مؤلفه های فرهنگی و عقیدتی آن ملت پدیدار می شوند و نسل به نسل به دیگران آموزش و انتقال داده می شوند و شرایط، ویژگی ها و لوازم خود را می یابند. یعنی مؤلفه های فرهنگی و اعتقادی و نوع نگرش انسان ها به هستی، نوع ارتباط های انسانی، شرایط هرنوع ارتباط و… را معین می نماید. حال آیا در اندیشه اسلامی و جهان بینی الهی ما مسلمانان، ارتباطی به نام ارتباط دختر و پسر وجود دارد یا نه؟ این ارتباط چه نوع ارتباطی است و چه ویژگی هایی دارد؟ آیا اسلام برای دوست دختر و پسر داشتن طرح خاصی دارد یا از ریشه آن را نفی می کند؟ اگر پاسخ به آن منفی است، پس این نیاز چگونه پاسخ داده می شود و پیامد های آن چگونه مهار و کنترل می شود؟ و اگر مورد قبول است، چه طرح، الگو، شرایط و معیاری برای آن معرفی می گردد؟ آن چه در این نوشتار مطرح می شود، پاسخ به این گونه سؤالات است تا در ضمن آن، طرح و نظریه اسلام در این مورد بیان شود.

البته هدف این نوشتار، هرگز ترویج ارتباط دوستی با جنس مخالف نیست و از آن حمایت نمی کند. در جامعه ایران با توجه به بنیان های دینی و باورهای ایمانی، این نوع دوستی کمتر جای دارد و می تواند جای باز کند. هدف از طرح ارائه شده، این است که اگر شخصی خواست از این باورها عدول و آن عرق ایمانی با الگوهای دیگر هماوردی کند، از طرح دینی آن نیز آگاهی داشته باشد و در تنگنای زندگی اگر ناچار از برقراری این نوع ارتباط دوستی شد، راهکار دینی آن را پیش گیرد تا به گناه و آلودگی مبتلا نشود.

کلیات

دین و ارتباطات

به طور کلی دین اسلام در مواجهه با پدیده های انسانی و از جمله روابط انسانی، خواهان پی ریزی یک نوع رفتار اجتماعی خاص و تأسیس پدیده ای جدید یا رابطه ای نو نیست. اسلام درحالی که برای رابطه انسان با خداوند شکلی خاص و بدیع همانند نماز، حج، اعتکاف و… را ابداع و تأسیس می کند و آن را به بندگانش می آموزد ولی در زمینه ارتباط های بین فردی و روابط اجتماعی انسانی، از قبیل ارتباط اقتصادی مانند خرید، فروش، رهن، اجاره و…یا ارتباط آموزشی از قبیل تعلیم و تربیت و حرفه آموزی، نوعی خاصی از ارتباط را ابداع نکرده و بر کرسی تأسیس و نوآوری تکیه نمی زند بلکه بیشتر نگاه تأییدی و امضایی دارد و رابطه موجود را تأیید یا ردع می کند. در واقع، چون این گونه اعمال، رفتارهای اجتماعی و محصول ارتباط انسان ها با یکدیگر هستند. مبدع آن ها، خود انسان ها هستند و خداوند نسبت به آن چه مردم ابداع کرده اند و زندگی خود را بر پایه آن بنا نموده اند قضاوت می کند و در نتیجه آن را انکار، تأیید یا اصلاح می کند. این رویه خداوند در برخورد و شکل دهی به پدیده های اجتماعی و روابط انسانی از یک سو و ابداع روابط الهی و رفتار های عبادی از سوی دیگر، مفاد همان قاعده «تأسیسی بودن اعمال عبادی و امضایی بودن اعمال و روابط اجتماعی» است که در کتب فقهی و اصولی به شکل مبسوط مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. (رک. صدر،۱۹۸۰م: ج۲، صص۱۶۰۱۵۲؛ نائینی،۱۴۰۴: ج۴، ص۳۴۴؛ خوئی، بی تا، ج۴، ص۷۴)

بنابراین، در متون دینی نباید به دنبال کشف و آشنایی با شکل ارتباط دوستی با دختر و پسر یا ارتباط با جنس مخالف گشت بلکه باید شکل اولیه آن را از آن چه در جامعه متداول است جست و آن گاه نظر دین را در مورد آن جویا شد که آیا خداوند این شکل موجود ارتباط را می پذیرد، امضا می کند یا بر آن اصلاحیه می زند؟ در صورت پذیرش شق دوم، اسلام با چه شرایطی این نوع ارتباط را می پذیرد؟ بر همین اساس، دیگر نباید انتظار داشت که با مراجعه مستقیم به منابع دینی شکل ارتباطات با جنس مخالف به دست آید بلکه باید شکل ارتباط موجود، به طور دقیق باز شناخته و تبیین گردد و آن گاه در مورد وضیعت موجود با معیارهای ارائه شده از طرف خداوند قضاوت شود که شارع آن را امضا، ردع یا اصلاح خواهد کرد.

خاستگاه پیدایش ارتباطات

از آنجا که دین خود مبدع ارتباط های انسانی نیست و بیشتر نقش تأییدی و امضائی در برابر ارتباط موجود را دارد و در واقع دیندار بودن مردم، آن ها را به سمت پی ریزی این نوع ارتباطات نکشانده است، پس باید بررسی کرد که منشاء پیدایش این گونه ارتباطات انسانی چیست؟ چه عاملی موجب کشیده شدن به سمت این ارتباطات شده است؟ واضح است تا منشاء پیدایش و انگیزه ظهور این ارتباط ها شناخته نشود، نمی توان به حقیقت آن ها دست یافت و با شرایط، انواع و ابزار آن پی برد و آن گاه با معیار شریعت در مورد ارکان، شرایط و انواع آن قضاوت نمود.

ارتباط انسان ها با یکدیگر، تنها محصول تدبیر عاقلانه انسان ها است که تمام امور از جمله انسان های دیگر را در مسیر رسیدن به اهداف خود به خدمت می گیرند. یعنی عقلا به این نتیجه رسیده اند که در دنیا بدون همکاری یکدیگر و جلب یاری دیگران نمی توانند به تمام اهداف زندگی دست یابند، حتی و چه بسا زندگی فارغ از حمایت دیگران مورد تهدید واقع شود و به نابودی منتهی گردد. این گونه تفکر و استدلال، آن ها را به پی ریزی ارتباط با دیگران و دریافت کمک از همنوع خویش سوق داده است تا اهداف خود را رهگذر ارتباط و همیاری با یکدیگر به دست آورند. یکی از انواع ارتباط، دوستی با جنس مخالف است. گویا این گونه پنداشته اند، همان گونه که جامعه انسانی و اهداف زندگی، بدون ارتباط اقتصادی و آموزشی و…، از سلامت لازم برخوردار نیست و زندگی بدون آن ها رو به فنا و نابودی است؛ همین طور زندگی فارغ ارتباط دوستی با جنس مخالف، یک زندگی سالم، رو به رشد و حتی بهبود نیست و برای رسیدن به اهداف زندگی و برخورداری از سلامت روحی و روانی و حرکت در جاده تکامل فردی و اجتماعی، وجود ارتباط دوستی با جنس مخالف، همانند ارتباط اقتصادی و فرهنگی ضروری می باشد. بنابراین، ارتباط دوستی با جنس مخالف محصول تدبیر عاقلانه عقلا است.

پس از روشن شدن منشاء پیدایش این گونه ارتباط، در ابتدا دیدگاه عقلا مورد شناسایی قرار می گیرد و ارکان، انواع، شرایط و آداب آن روشن می شود. سپس از منظر دین به بررسی آن پرداخته می شود تا نظر مساعد یا مخالفت خداوند سبحان به دست آورده شود. بنابراین لازم است، «ارتباط دختر و پسر» یا به طور کلی «ارتباط دوستی دختر با پسر» تعریف شود که چه نوعی ارتباطی است؟ حقیقت آن چیست که آن را از دیگر انواع ارتباط انسانی متمایز می سازد؟ تا بدین طریق بتوان از شرایط و معیارها، انواع و لوازم آن به صورت خاص سخن به میان آورد. اما قبل از آن، ارائه تعریفی جامع و کامل از خود «ارتباط» ضرورت دارد تا در بین انواع کنش و واکنش های فردی و اجتماعی، ارتباطات بین فردی و اجتماعی، از دیگر فعالیت های انسان بازشناسانده شود.

تعریف ارتباط

تعریف لغوی

واژه ارتباط، از یک سو دارای مفهومی واضح و روشن و از سوی دیگر، دارای مفهومی پیچیده و غامض است. از دیدگاه لغوی، تعاریف متعدد برای ارتباط بیان شده است که به چند مورد آن اشاره می شود.

– ارتباط[۱] به معانی « رساندن»، «بخشیدن»، «انتقال دادن»، «آگاه ساختن» و «مکالمه و مراوده» آمده است. (وبستر، ص ۸۲۶ )

– ارتباط در قالب مصدر متعدی، به معنای «ربط دادن»، «بستن»، «بستن چیزی به چیزی» و «بربستن» می باشد و در نقش اسم مصدر، به معنای «بستگی»، «پیوند»، «پیوستگی» و «رابطه» است. (معین، ۱۳۶۴: ج ۱، ص ۱۸۹ )

ارتباط به معنای «مبادله»، «گزارش »، «ابلاغیه»، «ابلاغ»، «نقل و انتقال»، «مراوده» و «عمل رساندن و ابلاغ» و… آمده است. (آریان پور، ۱۳۶۵: ج ۱، ص ۳۸۶)

تعریف اصطلاحی

از میان تعاریف ارائه شده برای ارتباط و روابط بین فردی، سه تعریف بنیان تمام تعاریف را پی می ریزد. در نزد ارسطو، ارتباط (ریطوریقا) جست وجو برای دست یافتن به کلیه وسائل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران است.(رک. محسینیان راد، ۱۳۶۹: ص ۳۹)

از دیدگاه روانشناسی اجتماعی و دانشمندان علوم ارتباطات انسانی، ارتباط میان فردی، فرایندی است که طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های کلامی و غیر کلامی با دیگران در میان گذارده می شود. یعنی همان فرایند ارسال و دریافت پیام را ارتباط گویند. (اون هارجی، ۱۳۷۷: ص ؟) بر طبق تعریف سوم, ارتباط میان فردی، یک تعامل گزینشی نظام مند منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر است و محصول این شناخت، خلق معانی مشترک بین اعضا و طرفین ارتباط است. (وود، ۱۳۷۹: ص ۱۳۷)

برای روشن تر شدن مفهوم ارتباط لازم است، واژگان کلیدی تعاریف فوق، با موضوع مورد بحث، یعنی ارتباط با جنس مخالف توضیح داده شود. براساس تعریف آخر که بیشتر به کاربرد توجه دارد، ارتباط یک تعامل گزینشی می باشد. تعاملی بودن به این مفهوم اشاره دارد که ارتباط فرایند خطی نیست و به تعبیر محاوره ای، دو سویه است و بر تأثیر و تأثر ارتباط برقرار کنندگان بر یکدیگر، در یک سیستم دو سویه تأکید و تکیه دارد. (همان) همچنین این «داد و ستد» با هر کسی انجام نمی پذیرد، گزینشی می باشد و از نظام و قاعده کلی پیروی می کند. در واقع، این نظام کلی است که به مبادله ها مفهوم می بخشد. به عنوان نمونه، دادن یک قطعه طلا در نظام نامزدی، نشان از عشق و در نظام خانواده نشان از تقدیر و تشکر، یادآوری سال روز ازدواج و… است. افزون بر این که، ارتباط یک تعامل گزینشی و برخوردار از نظام و قاعده است، در فرایند حرکت خود، انحصاری و روبه پیشرفت نیز می باشد. مقصود از انحصاری این است که این ارتباط فقط با این دو نفر، به این شکل و محتواست و اگر یکی از طرفین ارتباط، جایش را به شخصی دیگر بدهد، دیگر ارتباط قبلی از بین رفته و ارتباط جدیدی شکل گرفته و پیام و رسانه دیگری را می طلبد. مقصود از پیشرفت این است که این ارتباط به تدریج متکاملتر و میان فردی تر می شود و اندک اندک به محتوا، هدف و پیام خود پویایی، عمق، معنا و خلوص بیشتری می بخشد. به عنوان نمونه، اگر هدف دوستی است، محبت، صمیمیت و عشق را روز به روز عمیق تر و پرمعنا تر می سازد.

مؤلفه های ارتباطات انسانی

آن گاه که ارتباط یک فرایند نامیده می شود، نشان از این می دهد که ارتباط یک عمل یک نفره و کنش یا واکنش خطی و ساده نیست بلکه چندین عمل در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا چیزی به نام ارتباط شکل گیرد. بر همین اساس، ارتباط بر چندین مؤلفه تکیه می کند و بر پایه همان مؤلفه ها شکل می گیرد که مهمترین آن ها، به قرار ذیل است:

۱) برقرارکنندگان ارتباط؛ در طی ارتباط، برقرارکنندگان ارتباط، دائم جایگاه خود را با هم عوض می کنند. در هر لحظه یکی از آن ها دهنده و دیگری گیرنده است.

۲) پیام؛ به معنای محتوای ارتباط است که گویای منظور ارتباط برقرارکنندگان می باشد و برای آن ارتباط برقرار شده و رسیدن به آن را تعقیب می کند.

۳) رسانه؛ شیوه خاص انتقال پیام که نظامی از نمادها یا رمز ها را به کار می گیرد تا محتوا را به برقرار کنندگان ارتباط برساند.

۴) کانال؛ آن چه ارتباط برقرارکنندگان را به هم پیوند می دهد و رسانه را در خود جای می دهد، کانال گویند. به عبارت دیگر، ارتباط همان پل بین دهنده و گیرنده است.

قبل از پرداختن به سطوح مختلف ارتباطات، انواع و اصول ارتباط میان فردی، لازم است تعریف فوق و مؤلفه های آن، بر ارتباط با جنس مخالف تطبیق داده شود تا حقیقت ارتباط با جنس مخالف روشن گردد و آن گاه اصول و سطوح آن مورد بررسی قرار گیرد.

مؤلفه های ارتباط دوستی دختر و پسر

همان گونه که بیان شد، دوستی با جنس مخالف یکی از انواع مختلف ارتباطات میان فردی است که مؤلفه های آن براساس تعریف فوق، به شرح ذیل می باشد.

۱) برقرارکنندگان ارتباط

براساس قواعد کلی ارتباط میان فردی، دوستی با جنس مخالف، دارای دو ویژگی اساسی است که وجود آن دو برای برقرار کنندگان ارتباط لازم و ضروری است. به گونه ای که اگر این دو شرط رعایت نشود، آن ارتباط را دوستی با جنس مخالف نمی نامند.

الف ) اختلاف طرفین ارتباط در جنسیت؛ دوستی با جنس مخالف، برخلاف دیگر ارتباط ها از قبیل ارتباط آموزشی یا اقتصادی، برپایه اختلاف جنسیت دو طرف بنا می شود. بنابراین این ارتباط، یک سویه و یک طرفه نیست بلکه هر دو طرف چه دختر و چه پسر، دراین ارتباط نقش فعال دارند. لذا برقرار کنندگان ارتباط، حداقل یک دختر و یک پسر هستند.

ب)- برخورداری از کارکرد های مبتنی بر جنسیت و توان مندی جنسی؛ از این رو، هرگز ارتباط دوستی دو بچه خردسال، هر چند یکی پسر و دیگری دختر باشد یا پیرمرد ها و پیرزن ها را ارتباط با جنس مخالف نمی گویند.

بر این اساس، هر شخصی نمی تواند در جرگه افراد واجد این نوع از ارتباطات میان فردی، نام خود را ثبت کند. در حالی که در دیگر انواع ارتباط های انسانی مانند ارتباط فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، خانوادگی و…، هرگز چنین شرطی برای ارتباط برقرار کنندگان لازم نمی باشد.

۲) محتوای ارتباط

هدف این نوع ارتباط، غیر از اهداف یک ارتباط فرهنگی، آموزشی و اقتصادی است. هرگز به شریک تجاری یا کاسب محله که صرفاً با وی ارتباط تجاری برقرار است یا در مبادلات آموزشی و فرهنگی، به طرف مقابل خود، عنوان دوست را نمی دهند بلکه آن ها را استاد، معلم، همکار و… می نامند. آن گونه که از اسم این نوع ارتباط، یعنی دوست پسر یا دختر داشتن پیداست، پیام و محتوای آن است که همانا دوستی، محبت، صمیمیت، عشق، رفاقت، یکدلی، عاطفه و… است.

البته چون دوستی و محبت، در روابط انسانی، دارای انواع و سطوح مختلف است، محبت مبادله شده در ارتباط با جنس مخالف، از نوع محبت مادرانه یا در سطح محبت دو همکار و شریک اقتصادی نیست و همچنین از نوع محبت همسری هم نیست بلکه محبت آن ها هم رنگ با محبت جنسیتی و در سطح جنسی است. بر همین اساس، رسانه و کانال در این ارتباط نیز، با دیگر ارتباط ها تفاوت پیدا می کند. محبت مادرانه، از طریق نوازش، خرید اسباب بازی و…، به طرف مقابل (بچه) منتقل می شود ولی در این ارتباط، محبت از کانال دیگری که با رفتار های جنسی و جنسیتی بی ارتباط نیست، مبادله می گردد.

لازم به یادآوری است که مقصود از رفتار های جنسی مفهوم خاص نیست بلکه مفهومی فراتر از آن مورد نظر است و شامل هر نوع تمایل به جنس مخالف می شود. یعنی رفتاری که تأثیر آن در ارتباط با همجنس یکی نیست و تأثیری متفاوت با همجنس دارد، مثلاً برای انسان نیازمند ارتباط با جنس مخالف، حتی صحبت کردن با جنس مخالف دارای تأثیری است که این امر در ارتباط کلامی با جنس موافق به دست نمی آید. بی تردید، همین تأثیر متفاوت، ناشی از جنسیت است. از این رو، به آن رفتار جنسی یا جنسیتی می گویند.

تعریف ارتباط دوستی دختر و پسر

مطابق آن چه گذشت، دوستی و ارتباط با جنس مخالف را حداقل براساس سه مؤلفه می توان تعریف کرد و از دیگر انواع ارتباط انسانی متمایز ساخت. آن چه یک نوع ارتباط را از انواع دیگر ارتباط جدا و متمایز می سازد، همانا ماهیت و مؤلفه های آن ارتباط است. ارتباط دوستی با جنس مخالف نیز، بر اساس همین مؤلفه ها از انواع دیگر ارتباط، قابل تمایز و تعریف است.

در این ارتباط، پیام و محتوایی که منظور ارتباط برقرارکنندگان است، همانا «محبت»، «صمیمیت»، «عشق»، «دوست ورزی» و… است. قابل توجه است که بین پیام و محتوای این ارتباط، با کارکرد های آن تفاوت وجود دارد. شاید ارتباط دوستی با جنس مخالف، کارکردهایی همچون اشتغال، ازدواج، ایجاد اطمینان خاطر، تحصیل جایگاه اجتماعی، پایگاه روانی و… را در پی داشته باشد ولی همان گونه که بیان شد، «کارکرد » غیر از «پیام و محتوا» است. دراینجا چون درصدد تعریف و بیان حقیقت ارتباطات انسانی هستیم، باید به مؤلفه های یک ارتباط توجه داشته و براساس مؤلفه ها نه کارکردها آن را تعریف کنیم. (رک. احمدی، ۱۳۷۸: صص ۱۱۸ ۱۱۶)

به این ترتیب، ارتباط دوستی با جنس مخالف، به معنای ارتباط دوانسان متفاوت در جنسیت و برخوردار از توان جنسی است که به هدف مبادله محبت، صمیمیت، عاطفه، عشق و…، این ارتباط برقرار می شود. این محتوا، از طریق گفتگوی مستقیم (کلام)، غیر مستقیم (تلفنی، شبکه ارتباطات جهانی، مکاتبه و…) و غیر کلامی (حرکات، تماس بدنی و…) بین طرفین رد وبدل می شود. بنابراین، ارتباط خواهر و برادر، کاسب مرد با فروشنده زن، معلم با شاگرد و دو همکلاسی که متفاوت در جنسیت هستند، ارتباط دوستی با جنس مخالف نیست و نباید آن ها را دوست دختر و پسر شمرد.

ارتباط های انسانی، براساس ویژگی های خاص ارتباط برقرارکنندگان، محتوای پیام و اهداف ارتباط، از یک سو از یکدیگر جدا و متمایز می شوند و از سوی دیگر، براساس همین دو مؤلفه، شرایط ارتباط مطلوب بیان و چه بسا از ناحیه همین دو مؤلفه نیز، ارتباط ها به انحراف و آسیب مبتلا می شوند. به عنوان نمونه، اگر در ارتباط آموزشی، پیامی غیر از آموزش (همانند محبت, عشق، کالا و…) مبادله شود یا یکی از برقرارکنندگان ارتباط، شرط لازم مثل توان علمی را نداشته باشد، این ارتباط آموزشی آسیب پذیرفته و منحرف می شود یا ارتباط اقتصادی با انسان بزدل و کم جرأت برقرار شود، این رابطه هرگز سوددهی ندارد و به سرمایه جدیدی منتهی نمی شود. همین قاعده، در ارتباط دوستی با جنس مخالف نیز، قابل تعقیب است. هر یک از برقرارکنندگان و طرفین ارتباط، باید از ویژگی های خاص برخوردار باشند و در فضای ارتباط هم، جز محتوا و پیام مقصود مبادله نشود.

براساس همین قاعده گفته می شود که ارتباط میان فردی، هدفمند است. طرفین ارتباط اهدافی دارند و آن ها می خواهند از این ارتباط خود نتیجه ای مطلوب بگیرند. از جمله نشانه های هدفمند بودن ارتباط های انسانی، تبدیل شدن این ارتباط ها به فعالیتهای تنظیم شده است. یعنی ارتباط برقرارکنندگان صحبت ها و اعمال خویش را متناسب با اهداف خود و الزامات پی ریزی می کنند. عملکرد تنظیم شده، متضمن امکان انتخاب اعمال مختلف و تصمیم گیری بر اساس احتمال دستیابی به هدف مورد نظر صورت می گیرد. (رک. آون هارجی، ۱۳۷۷: ص ۲۶)

اصول ارتباطات میان فردی

۱)- چند بعدی بودن ارتباطات

از جمله اصول و ویژگی های اساسی ارتباطات میان فردی، چند بعدی بودن آن ها است. زیرا از یک سو در یک ارتباط تنها یک پیام مبادله نمی شود و از سوی دیگر هم، پیام ها به ندرت به صورت مجزا و جداگانه مبادله می شوند. در ارتباط های انسانی پیام ها در دو سطح به هم مرتبط روی داده و بیان می شوند:

– سطح اول همان محتوای پیام است که با موضوع اصلی، هدف و محتوای اولیه ارتباط گره خورده است.

– سطح دوم همان رابطه است که کمتر مشهود می باشد. این سطح از ارتباط، به هدف ارتباط، به طور مستقیم مرتبط نیست. اگر چه از نظر دو طرف ارتباط دور هم نیست. چه بسا اصلاً طرفین ارتباط، صرفاً به همین سطح توجه دارند.

رابطه یک ارتباط با محتوای پیام، پیوند پیچیده و تنگاتنگی دارد. هر اظهارنظری، هم محتوایی را منتقل می کند و هم رابطه ای را به شیوه غیر مستقیم رقم می زند. در حالی که گاهی اوقات به رابطه، کمتر توجه می شود. برای روشن شدن این اصل، کافی است بر مثالی مرتبط با موضوع تطبیق داده شود:

فرض کنید با شخصی از جنس مخالف درباره فیلم دیشب تلویزیون گفتگو می کنید. آن چه به هنگام ارتباط به آن فکر می کنید ومسائل مرتبط با آن، به ذهن شما خطور می کند، محتوای پیام این ارتباط است اما تمام ماجرا این نیست. فرافکنی هویت خود در حین مذاکره، انتخاب کلمات، شکل ابراز، لهجه ها، سرعت گفتار، تکیه کلمات و تمام ویژگی های غیر کلامی پیامی را در ضمن مبادله محتوا به همراه دارد. (رک. آون هارجی، ۱۳۷۷: صص۳۰-۲۸) مانند این که از او خوشتان می آید یا نه؟ او را مودب می بینید یا نه؟ سطح علم و دانش او را چگونه برانداز می کنید؟ این ویژگی ها نشان می دهد که همیشه ارتباط، اهداف خاص تعیین شده خود را تعقیب نمی کند بلکه گاه به سطح دوم اهداف کانال می زند واین سطح غالب می شود. مانند این که در ارتباط آموزشی دختر و پسر، گاه سطح اول یعنی بحث علمی و آموزشی، جای خود را به سطح دوم می دهد. یعنی جد ای از کلمات آموزشی؛ لهجه، شکل بیان، تکیه کلام، حرکات بدنی و…، پیام غیر علمی مانند ارائه خود، جذاب نمودار شدن، خوش اندام بودن و… را می رساند. براساس این اصل، نمی توان ارتباط ها را به سطح اول و هدف اولیه اش که پیام خاص است, محدود نمود و منحصر دید. بدون تردید، به سطح دوم نیز کانال می زند و چه بسا هدف اولیه و سطح اول ارتباط، کاملاً فراموش یا مورد غفلت واقع می شود و تمام مقصود همان سطح دوم ارتباط قرار می گیرد.

از این رو، در ارتباط دوستی با جنس مخالف، همانند تمام ارتباط های دیگر، نمی توان به محتوای ارتباط و سطح اول محدود شد یا آن را به همان سطح اول منحصر کرد. چه بسا در یک ارتباط اقتصادی که سطح اول و محتوای آن مبادله کالا است, به سطح دوم رابطه، یعنی دوستی با جنس مخالف پل زده شود و از این گونه پیام ها داده و ستانده شود. قابل توجه است که نام گذاری ارتباط، به ارتباط اقتصادی مانع این نیست که ارتباط به سطح دوم منحرف شود و مثلاً پیام دوستی، عشق و عاطفه نیز ارائه و دریافت گردد.

۲)- برگشت ناپذیر بودن ارتباط

هنگامی که پیامی مبادله می شود، دیگر نمی توان آن را پس گرفت. هر آن چه در یک ارتباط مبادله می گردد، بعد از برقراری ارتباط دیگر نمی توان پیام ارسال شده را بازگرداند و مانع اثر آن شد. حتی سطح دوم تأثیر آن نیز غیر قابل جبران است. بر این اساس، آن چه در ارتباط ها مبادله می گردد، مؤثر است و نمی توان یک گوشه از پیام را فاقد تأثیر واهمیت معرفی نمود. (رک. وود،۱۳۷۹: صص۷۱۶۹) کالا، محبت یا آموزش مبادله شده، در جایگاه خود قرار می گیرد و اثر خودش را خواهد گذارد. نه می توان مانع تأثیر شد و نه اثر بر جای مانده را می توان زدود و پاک کرد بلکه رفتارهای اصلاحگرانه بعدی به جای پاک کنندگی آن، تأثیر را بیشتر تثبیت می کند.

۳)- ضرورت برقراری ارتباط

حتی وقتی که قصد برقراری ارتباط نباشد، باز هم ارتباط برقرار می شود. اگر سگرمه های در هم رفته، بیانگر عدم تأیید رضایت به ارتباط باشد؛ آن گاه با این علائم چهره ای را به طرف مقابل عرضه می کنید. او خود پیام ناخردسندی را دریافت می کند و در برابر آن واکنش نشان می دهد. (رک. همان، ص۷۲) انسان را از ارتباط گزیر و گریزی نیست. وجود و حضور ما در جمع دیگر انسان ها، برای دیگران پیام دارد و آن ها بر اساس همان پیام دریافتی، با ما برخورد می کنند حتی اگر ما آن را اراده نکرده باشیم. گویا سطح مقدماتی ارتباط، زیاد نیازمند اراده نیست.

۴)- خلق معانی مختلف در جریان ارتباط

انسان ها در ارتباطات خویش به خلق معانی می پردازند. ارتباط تنها مبادله کلمات یا رفتار های غیر کلامی نیست بلکه معنایی است که در نتیجه تفسیر یکدیگر خلق می شود. چون کلمات و رفتار ها به طور ذاتی و به خودی خود با معنا نیستند. آن ها نمادهایی هستند که باید تفسیر و معنا شوند تا آنجا که به تدریج منظور خود را با یکدیگر هماهنگ ساخته و در مورد مسائل و احساسات خود به برداشت مشترک برسند. (رک. همان، صص ۷۶-۷۵)

از این رو، کلمات و حرکات وابسته به این که چه کسی آن ها را بر زبان می آورد، تفسیر شده و معنا پیدا می کنند. لذا هر کلمه وحرکتی، در هر ارتباطی پیام خاصی را ارائه می دهد و به شکلی خاص معنا می شود؛ همچنان که گاه کلمات و علائمی در یک ارتباط خاص، فاقد معنا و غیر قابل تفسیر می باشند. به همین خاطر گفته می شود، اساس ارتباط ها بر معانی و برداشت های مشترک استوار است وگرنه ارتباطی شکل نمی گیرد. به کمک ارتباط، شناخت انسان ها از یکدیگر بالا می رود. چون تفسیر نمادها و کلمات، نیازمند شناخت از شخصیت طرفین ارتباط است. اگر اطلاعاتی از اشخاص و صفات شخصیتی افراد نباشد، نمی توان با آن ها ارتباط برقرار کرد. پس هم اصل ارتباط، نیازمند شناخت از طرفین است و هم با برقراری ارتباط و گذشت زمان، ارتباط ها بیش از پیش میان فردی تر شده و به افزایش شناخت و اعتماد بیشتر به یکدیگر منتهی می شود. همچنین راه و رسم ارتباط برقرار کردن را به شیوه ای آرام بخش و خوشایندتر باید آموخت تا فرد بیشتر هویدا شود و راز ها و ترس ها، تجارب و اسرارش در میان گذاشته شود.

۵)- توسعه و تداوم روابط در ارتباط میان فردی

براساس اصل بالا، یک اصل دیگر نیز در روابط انسانی مشخص می شود که ارتباط میان فردی، مهمترین راه شناخت، پالایش و ایجاد تحول در روابط انسانی است. ارتباط فقط به منظور انتقال معانی انجام نمی پذیرد بلکه به تولید معانی و مبادله شناخت های دیگر نیز منتهی می شود. (رک. همان، صص ۸۳ ۸۰) دختر و پسری که با هم صحبت می کنند تا انتظاراتشان را مطرح کنند، در ضمن آن، شکل برخورد با یکدیگر را نیز می آموزند و سطح دوستی خود را نیز که ساده است یا عاشقانه به دست می آورند. آن ها همچنین می آموزند که چگونه همدیگر را راضی نگهدارند، موجبات نارضایتی یکدیگر را فراهم نیاورند یا اختلاف بروز کرده را حل و فصل کنند. بنابراین، ارتباط های انسانی هرگز در یک نقطه متوقف نمی شوند و نمی توان گفت این ارتباط تا چه سطحی پیش می رود. مثلاً همین دختر و پسر نمی توانند بگویند که در دوستی خود تا کجا با هم دوستی دارند و چقدر در ارتباطشان با هم، در اهدافشان پیشرفت خواهند کرد. چون سرعت این تداوم و توسعه در اختیار آن ها نیست و چه بسا تا مرز های پیش بینی نشده و حتی ناشناخته پیش برود که طرفین انتظار آن را نداشته اند و خود را برای این اندازه از توسعه آماده نساخته یا لوازم آن را فراهم نکرده باشند. غفلت از همین اصل، بسیاری از دختران و پسران را به پشیمانی از ارتباط مبتلا ساخته است. در ارتباط های تجاری، فرهنگی و آموزشی هم، قاعده این است. هرگز دو بازرگان نمی توانند پیش بینی کنند که در مشارکت و ارتباط اقتصادی خود تا کجا پیش خواهند رفت. پس نباید غفلت کرد که توسعه و تداوم ارتباط، دیگر با طرفین ارتباط نیست. آنجا سرآشیبی و تند باد رفتارهای ارتباط آمیز است که خود به خود رخ می دهد و زنجیروار به وقوع می پیوندد. چه بسا یک نوع خاص از ارتباط، آن قدر توسعه یابد که حتی دیگر انواع و سطوح ارتباط را در حاشیه زندگی قرار دهد و انسان را از دیگر انواع روابط میان فردی باز دارد. مانند برخی افراد که ارتباط اقتصادی بر تمام انواع روابط خانوادگی آن ها سایه افکنده است و در یک توسعه ناموزون حتی از ارتباط عاطفی خانوادگی نیز تأمین اقتصادی را انتظار دارند. بی تردید، این توسعه افراط گونه، محصول فعالیت های اجتماعی خود انسان است که باید به آن ها اعتدال بخشید و راه اعتدال بخشی، همانا رعایت شرائط است.

۶) تأثیر پیرا ارتباط برمعانی

ارتباطات انسانی، تنها به منظور تأمین اهدافی چون بحث و تبادل نظر، در مورد دیگران و بیان احساسات، عواطف، عقاید، اتفاقات و… برقرار نمی شود بلکه گاهی از ارتباط، برای بحث در مورد خود ارتباط استفاده می شود. «پیرا ارتباط» به معنای ارتباط، درباره ارتباط است. مثلاً وقتی در یک ارتباط کلامی متوجه می شوید که طرف مقابل یک پا دو پا می کند, با دیدن این صحنه (پیرا ارتباط) به او می گویید: «گویا عجله دارید» یا «ناراحت هستید». یعنی از یک پیرا ارتباط، ارتباط دیگری به دست آمد. پیرا ارتباط موجب تقویت ارتباط کلامی می شود و نقش مهمی در تعاملات میان فردی دارد. حتی گاهی اوقات برای اینکه معلوم شود که دریافت کننده، پیام مورد نظر را دریافت کرده است یا نه، از پیرا ارتباط کمک گرفته می شود. (همان، صص ۷۸-۷۵)

در ارتباط با جنس مخالف، پیرا ارتباط های فراوانی وجود دارد که موجب استمرار و توسعه ارتباط می شوند و حتی ارتباط را برای طرفین لذت بخش می سازند، به گونه ای که خود پیراارتباط ها بهانه تعمق ارتباط را فراهم می سازند.

انواع ارتباط میان فردی

ارتباطات میان فردی، برحسب تقسیمات متعدد، به انواع مختلف تقسیم می شوند که یکی از معروف ترین آن ها به شرح ذیل می باشد.

۱)- ارتباط کلامی

ارتباط کلامی، ارتباطی است که محتوا و پیام به کمک کلمات بیان شده منتقل می شود. این قسم شامل تمام جنبه های گفتار یعنی زبان و ابزار های کلامی همراه آن، مانند تن صدا، سرعت و تکیه صدا می شود. (رک. آون هارجی، ۱۳۷۷: صص ۵۴-۵۰)

۲)- ارتباط غیر کلامی

ارتباط غیر کلامی (غیر صوتی) به سایر فعالیت هایی گفته می شود که کارکرد ارتباطی دارند ولی کلمه نیستند و شامل حالت های چهره، ژست، حرکات بدنی حتی آهنگ ادای کلمات، وقفه ها, بلندی صدا، لهجه و… می شود. (رک. وود، ۱۳۷۹: ص۲۸۴) ارتباط غیر کلامی وابسته به بافت ارتباط، اهداف مختلفی را برآورده می سازد و حتی گاه به صورت کامل، جایگزین ارتباط کلامی می شود. ارتباط های غیر کلامی، علاوه بر اینکه مکمل کلامی می توانند باشد، حالت عاطفی را نیز بیان می کنند.

قابل توجه است، در حالی که ارتباط کلامی به عنوان یک نماد، چند پهلو و انتزاعی است، ارتباط غیر کلامی صراحت و قابلیت اعتماد بیشتری دارد. ارتباط های غیر کلامی وابسته به فرهنگ هستند و از اندیشه ها، ارزش ها، آداب و رسوم و پیشینه فرهنگی انسان ها تغذیه می شوند. (رک. همان، صص ۲۸۶-۲۸۴) از جمله مؤلفه های ارتباط غیر کلامی، تماس جسمی, حرکات و وضعیت بدن (حرکات اندام ها, حالات چهره, کیفیت نگاه کردن, ژست ها) می باشد که هر یک بر اساس فرهنگ, زمان و مکان و همچنین مخاطب و دریافت کننده موقعیت، ارائه و مفهوم خاصی پیدا می کنند.

آن چه در ارتباط نقش اساسی دارد, ارائه و دریافت پیام و محتوا است و نوع ابزار و ویژگی های انتقال دهنده ها و خصوصیت چندان اهمیت ندارند. لذا اگر با ایما و اشاره هم بتوان ارتباط برقرار کرد و پیام مورد نظر را ارائه نمود، ارتباط برقرار شده است. در واقع، هر چیزی که بتواند این پل را بین فرستنده و دریافت کننده ایجاد نماید تا پیام مورد نظر مبادله گردد، کافی است تا گفته شود، ارتباط برقرار شده است. بنابر همین نکته، عقلای عالم هرگز در برقراری ارتباط، بر روی ابزار، کانال و رسانه ای خاص تأکید ندارند، زیرا آن ها در اصل برقراری ارتباط نقشی ندارند و بیشتر در خصوصیات جانبی تأثیر دارند. در یک ارتباط، رساندن خود پیام، هدف اصلی است که آن به هر وسیله و از طریق هر کانالی برقرار شود، فرقی ندارد. اگرچه نوع ابزار و کانال هم، در سطوح ارتباط می تواند مؤثر باشد. از این رو، در ارتباط دوستی با جنس مخالف این گونه نیست که ارتباط کلامی، صرفاً ارتباط دوستی با جنس مخالف شمرده شود ولی ارتباط غیر کلامی، دوستی با جنس مخالف محسوب نشود. از دیدگاه علمی و بر مبنای عقلا، کلامی بودن و غیر کلامی بودن موجب نمی شود که یکی ارتباط نامیده شود و دیگری ارتباط شمرده نشود بلکه هر دو ارتباط هستند و از تمام قواعد ارتباطات انسانی پیروی می کنند.

بعد از بیان اقسام ارتباط، لازم است به صورت دقیق و مرتبط با واقعیت، ارتباط دختر و پسر و دوستی با جنس مخالف، مورد تبیین قرار گیرد:

از منظر عقلا و از دیدگاه عرفی و همین طور بر مبنای نظرات جامعه شناختی و روان شناختی، ارتباط دوستی با جنس مخالف ارتباطی است که در آن دست کم، دو انسان از دو جنس مخالف و برخوردار از تمایلات و کارکردهای جنسی، در قالب کلام و غیر کلام (حرکات بدنی, وضعیت جسمی, ژست ها و…) به ارائه و دریافت پیام مهر، محبت، صمیمیت، عاطفه، عشق و… می پردازند. این ارتباط، بنابر اصول ارتباطات انسانی، از سطوح مختلف «محتوا» و «رابطه» برخوردار می باشند و اهداف متنوعی را ضمن ارتباط تعقیب کرده و به سمت غنی شدن به پیش می روند و کمتر به یک هدف بسنده می کنند و در یک سطح متوقف می شوند، مطابق اصل دوم این ارتباط بدون تردید، دو نوع تأثیر پیش بینی شده و پیش بینی نشده را به همراه دارد و نمی توان ادعا کرد که ارتباط دوستی با جنس مخالف هیچ تأثیری بر روابط انسانی ندارد و تا نقطه و مرز پیش بینی شده و مورد نظر پیش می رود، برابر با اصل دوم و چهارم ارتباط دوستی با دختر یا پسر، همیشه تأثیرگذار بوده و هست و نمی توان آن را فاقد پیامد دانست یا ادعا کرد که تأثیر آن فقط به زمان ارتباط محدود می شود و بعد از آن نه ارتباطی هست و نه تأثیری از آن باقی است! بر همین اساس، نمی توان این ادعا را از کسی که ارتباط دوستی با جنس مخالف دارد، قبول نمود که تنها اثر آن، سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت است و با پایان یافتن ارتباط، دامنه اثر آن نیز برچیده می شود! چه مطابق اصول بیان شده، این ارتباط مانند تمام ارتباط های دیگر، تأثیر شناخته شده و ناشناخته و همینطور تأثیر قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی دارد.

برابر اصل چهارم و پنجم، این ارتباط رو به توسعه پیش می رود، حرکت رو به رشد و پیشرفت دارد و هر روز برای طرفین معنای جدید پیدا می نماید و ثمره ای جدید به دو طرف عرضه می کند. در نتیجه شناخت ها و ارتباط های میان فردی آن ها را بیشتر، خصوصی تر و سری تر می سازد. هم چنان که بنا بر اصل پایانی، همانند تمام ارتباط ها, رابطه دوستی با جنس مخالف از پیرا ارتباط های فراوان برخوردار می شود که هر یک به غنای این رابطه می افزایند. به عنوان نمونه، در حالی که گرم گفتگو هستند، از حالت های چهره، رقص انگشتان، ظرافت، ستبری اندام و … نیز، پیام دیگری دریافت می کنند و به تازه ها دست می یابند!

آن چه بیان شد، تبیین ارتباط دوستی با جنس مخالف، تنها بر پایه مؤلفه ها و اصول آن بود. در حالی که اگر به این تبیین، انواع ارتباط و اقسام کانال ها و رسانه های ارتباطی افزوده شود، خود موجب تحیر می گردد. لذا از توصیف مبسوط آن اجتناب ورزیده و شرح اقسام ارتباط دوستی با جنس مخالف، تأثیر رسانه ها و کانال ها و عوامل پیرا ارتباطی در قسمت تبیین دیدگاه دینی و شرعی مطرح می شود.

رابطه دختر و پسر از منظر اسلام

بعد از مطرح کردن وضعیت موجود و حقایق مقبول عرفی و علمی درباره ارتباط دوستی با جنس مخالف، هم اکنون نوبت به دست آوردن حکم این نوع ارتباط به عنوان موضوع از متون دینی و شرعی و تبیین دیدگاه الهی از این پدیده رسیده است. برای رسیدن به این مقصود مراحل زیر مطرح می شود:

پیش فرض ها

به منظور افزایش دقت و جلوگیری از انحراف بحث لازم است، قبل از هر نوع قضاوتی در مورد نگرش دین از ارتباط با جنس مخالف، پیش فرض های حاکم بر این موضوع کاملاً روشن گردد که به قرار ذیل می باشد:

۱- موضوع مورد بحث، «ارتباط» است. لذا برای یافتن جایگاه بحث در متون دینی نباید به مباحثی همانند « نگاه کردن»، «نگاه به نامحرم» یا «پوشش» مراجعه نمود. همچنین باید توجه شود که «ارتباط » با «اختلاط» و « مشارکت اجتماعی » نیز تفاوت دارد و نمی توان بر اساس احکام و شرائط این گونه مباحث، در مورد ارتباط دوستی با جنس مخالف اظهار نظر نمود. البته مباحث فوق، با بحث ارتباط با جنس مخالف مرتبط هستند و در برخی موارد، در یافتن حکم ارتباط دوستی با جنس مخالف به ما کمک می کنند ولی نباید نظر دین را مستقیم از لابلای مباحث فوق جستجو نمود. سخن از ارتباط است و باید از منظر امضائی یا ردعی بودن به این مبحث نگاه شود و بعد از از کلید واژگانی همانند «معاشرت»، «تعامل»، «انس» و… بهره گرفت و از این دریچه وارد متون دینی و منابع شریعت شد.

۲- نگاه دین به انواع ارتباط های انسانی، اعم از آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، دوستی و … ، یک نگاه امضائی، تأییدی یا ردعی است لذا در پی ردع یا امضای شارع مقدس بوده و خواهان یک طرح مستقل و تأسیسی در مورد ارتباط انسان ها با یکدیگر نبوده است. بر این اساس، باید با راه های امضا یا ردع شرعی آشنا بود. از جمله راه های پی بردن به رضایت و امضای شارع، نسبت به سیره ها و روش های متداول در زمان تشریع، «سکوت» شارع است. همچنان که اظهار رضایت و امضا، در قالب بیان گفتاری و نوشتاری و حتی عملی نیز خود راهی دیگر است که در این صورت از آن، به تعبیر دیگری یاد می کنند. (نک. صدر،۱۹۸۰: ج۲، ص۱۵۵؛ صدر، ۱۴۰۵ه‍ ، ج۴، ص۲۳۴ )

اما راه های امضای سیره ای که در زمان تشریع متداول نبوده و عرف مردم بعداً به آن انس گرفته اند، تنوع بیشتری دارد. چه بسا، شارع برای ردع سیره ای تنها شرطی را کم یا زیاد نماید. همین کم یا اضافه نمودن شرط، نشان از عدم پذیرش آن سیره متداول دارد. برای پی بردن به نظر شارع، در مورد ارتباط دوستی با جنس باید امضا یا سکوت رضایت آمیز وی را به وسیله یکی از ابزارهای فوق جستجو کرد.

۳ – شارع مقدس، در برخی موارد تقسیمات خاصی را بنابر تفاوت حکم هر قسم بیان می کند که نمی توان به همان اقسام بر شمرده شده در دیدگاه علمی اکتفا نمود. مثلاً شاید از دیدگاه علمی یا عرفی، نوع رسانه در ارتباط تأثیری نداشته باشد؛ در حالی که از دیدگاه دینی گاهی اوقات نوع رسانه یا کانال ارتباطی، موجب تغییر حکم می شود لذا شارع برای آن یک تقسیم بندی خاص با حکم ویژه بر می شمارد.

به بیان دیگر، امضائی بودن ارتباط های انسانی در شریعت، هرگز به این معنا نیست که شارع مقدس آن ارتباط را به شکل کلی بپذیرد یا ردع کند بلکه چه بسا یک قسم از یک نوع ارتباط را بپذیرد ولی قسم دیگر را قبول نکند. این تفکیک در امضا و ردع اقتضا می کند که شارع خود برای ارتباطی خاص، تقسیم بندی ویژه به لحاظ اختلاف در حکم و… ارائه کند. یک قسم را بپذیرد، یک قسم را ردع کند، برای قسم دیگر شرائطی را اعمال کند یا شرائط مذکور را حذف نماید.

اصول ارتباط های انسانی

از منظر اسلام، تمام ارتباط های انسانی به تمام اقسام آن، باید از اصول و قواعدی پیروی کنند تا مهر صحت شرعی و امضای شریعت به پای آن ها زده شود وگرنه آن ارتباط مردود شمرده شده و هرگز مورد پذیرش شریعت نیست و برای هیچ یک از طرفین الزام آور نیست و تعهدی را به نفع یا ضرر آن ها به دنبال ندارد.

۱)- تعهد تضمینی

از جمله قواعد لازم الاجرا در تمام روابط انسانی، تعهدآور و تضمینی بودن آن است. یعنی دو طرف ارتباط، باید نسبت به اصل ارتباط و لوازم آن پایبند و متعهد باشند یک نیروی خارجی، باید چنین تعهدی را تضمین کند و طرفین ارتباط را به رعایت مفاد ارتباط وادار سازد. مثلاً اگر در یک ارتباط اقتصادی، طرفین متعهد به پرداخت کالا یا مبلغ مورد نظر نباشند یا بعد از انجام ارتباط و داد ستد، هر لحظه این احتمال وجود داشته باشد که یکی از طرفین پشیمان شود و کالا یا پول خود را پس بگیرد، آیا بنیان روابط اقتصادی متزلزل نمی شود؟ آیا بعد از آن، کسی جرأت کار اقتصادی را به خود می دهد؟ همچنین، در یک ارتباط دوستانه، وقتی یکی از طرفین محبت خود را ارزانی می کند، طرف دیگر چه چیزی را متعهد می شود؟ اگر یکی محبت خود را به طرف مقابل ارزانی نماید ولی طرف مقابل به آن پاسخ ندهد یا پاسخ منفی بدهد آیا این امر یک شکست محسوب نمی شود؟

همان گونه که در ضمن اصول ارتباطات گذشت، از یک سو پیام مبادله شده پس گرفتنی نیست و تأثیر خود را درپی دارد. لذا محبت بی پاسخ، تأثیر منفی خود را بر روی طرف مقابل خواهد گذارد تا چه رسد به محبتی که پاسخ منفی هم در پی داشته باشد. از سوی دیگر، اگر طرف مقابل پاسخ محبت را ندهد یا در وقتی که تمایل دارد، به محبت شما پاسخ دهد و زمانی که تمایل ندارد، پاسخی ندهد، آیا در این حالت ارتباطی برقرار می شود و می توان این ارتباط را دوستی نامید؟!

بنابراین، رعایت این قاعده و اصل برکسی پوشیده نیست. البته شکل اجرای این اصل هم مهم می باشد که چگونه لوازم این تعهد و التزام باید فراهم شود تا طرفین موجبات خسران یکدیگر را فراهم نیاورند و از آن مهمتر بنیان روابط انسانی متزلزل نشود.

شارع مقدس، بعد از قبول ضرورت این اصل در روابط بین انسان ها، برای تحقق عملی آن چاره ای دقیق اندیشیده است. از این رو، در تمام ارتباطات اساسی و سرنوشت ساز، «عقد ارتباط» یا «پیمان ارتباط بستن» را یک عنصر ضروری می داند و تمام انواع روابط انسانی را با «عقد» و «پیمان» مستحکم، برای طرفین لازم الاجرا می داند. اگرچه لازم نیست، این عقد و پیمان به شکلی خاص و به الفاظی معین بیان شود بلکه تنها وجود این پیمان و عقد ضروری است تا طرفین را نسبت به مسئولیت خود، در برابر دیگری متعهد سازد. بر همین اساس، در تمام انواع روابط انسانی مانند رابطه اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و…، وجود عقد یا هر چه طرفین را به رعایت لوازم ارتباط ملزم نماید ضروری است.

نکته دیگری که در اینجا باید به آن توجه شود، تعیین نوع عقد از بین انواع کلی عقد است. از آنجا که کارکرد و هدف مورد نظر در این نوع ارتباط، همانند ارتباط خانوادگی است و در سطوح ابتدائی یک ارتباط خانوادگی می گنجد، لذا از شرائط عقد و پیمان خانوادگی (ازدواج)، با رعایت شرائط مربوط پیروی می کند. ارتباط خانوادگی، یک نوع ارتباط انسانی است که در نوع خود به شکل عقد ازدواج دائم و عقد ازدواج موقت محقق می شود. البته کارکرد و سطح ارتباط در این نوع عقود خانوادگی، یکسان نیست. برخی از آن ها با توافق طرفین معین می شود و برخی بنابر مقتضیات خود عقد تعیین می گردد. به عنوان نمونه، در عقد ازدواج موقت، نوع کارکرد و ارتباط معین است. ولی سطح ارتباط، محدوده و میزان آن با توافق طرفین معین می شود. بنابراین، در ارتباط دوستی با جنس مخالف هم که یکی از اقسام عقد موقت است؛ نوع ارتباط معلوم است ولی سطح روابط، کیفیت، محدوده و میزان آن به توافق طرفین، در ضمن عقد معین شده و طرفین به رعایت آن ملزم می شوند.

۲) تعریف و تعیین حدود ارتباط

دومین قاعده در ارتباط های بین فردی، تعیین و تعریف حدود ارتباط ها است. از آنجا که طرفین ارتباط، در ضمن پیمان و عقد در برابر یکدیگر متعهد می شوند، باید محدوده این تعهد و التزام معین شود، چرا که الزام به مجهول نامعلوم، صحیح نیست. به ویژه در ارتباط بین فردی، مانند ارتباط دوستی با جنس مخالف که سطح انتظارات بسیار متنوع و دامنه دوستی بسیار وسیع است و از انواع رفتار دوستانه برخوردار است و هر یک بر اساس توقع و قضاوت شخصی خود از دیگری، انتظار دوستی خاص یا رفتار دوستانه ویژه ای را دارد.

البته ماهیت پیمان و عقد، نوع التزام و تعهد را معین می کند. ولی حدود آن باید توسط طرفین معین شود. در ارتباط دوستی با جنس مخالف نیز سخن بر همین پایه استوار است. برای طرفین معین است که در این نوع ارتباط چه چیزی مبادله می شود و به طوریقین کالا مبادله نمی گردد بلکه هدف از آن مبادله محبت، صمیمیت، مهر و عشق است اما حدود این نوع مبادلات را باید مشخص کرد تا طرفین در محدوده خاص و تعریف شده، از همدیگر انتظار داشته باشند. مثلاً باید مشخص کرد که آیا ارتباط در سطح گفتگو است یا تماس بدنی هم، داخل محدوده است. مرز گفتگو ها و ناحیه های تماس بدنی تا کجاست. فارغ از این اصل و قاعده، نه تنها این ارتباط درست نیست بلکه این ارتباط محکوم به شکست می باشد. چون سطوح ارتباط تعریف نشده است و چه بسا در فضای دوستی غفلت آلود، به کارکردهای جنسی در سطح ازدواج کشیده شود. اگر به این سطح برسد، هیچ یک از طرفین در برابر عواقب آن مسئولیت پذیر نیستند و دیگری را مقصر می شمارند اما اگر حدود ارتباط تعریف شود و هر یک خود را ملزم به رعایت آن نمایند؛ فضای دوستی و صمیمیت به ناخرسندی تبدیل نمی شود و هر یک در کنار دیگری و از بودن با دیگری لذت می برند.

۳) عدم مخالفت با شریعت

از دیگر اصول و قواعد حاکم بر روابط انسانی آن است که این ارتباط با احکام شریعت و اصول و مقررات اخلاق دینی، هماهنگی داشته باشد. به مقتضای این اصل حتی اگر در ضمن پیمان ارتباط، شرطی گنجانده شود که با احکام دین و مسلمات شریعت، مخالفت و ناسازگاری داشته باشد یا پایبندی به آن ارتباط منجر به تغییر احکام دین شود، یعنی به تحریم حلال یا تحلیل حرام منتهی گردد، این ارتباط صحیح نیست. مثلاً تعهد به دوست پسر یا دختر نباید به ترک واجبات دین مانند نماز، روزه و… منتهی شود یا آن ها را به ارتکاب محرمات بکشاند.

همچنین این نکته قابل ذکر است که اصول مذکور از دو ناحیه عمومیت دارند:

الف) این اصول مخصوص شریعت اسلام نیست. چون از زیرساخت عقلائی برخوردارند و از سیره عملی عقلا اخذ شده اند. بر همین اساس، نیازمند اثبات نیستند، همان گونه که دیگر سیره های عقلا، بی نیاز از اثبات هستند و فقط کافی است که تبیین شود از پشتوانه عقلا برخوردارند.

ب) این اصول، مخصوص ارتباط دوستی نیستند، بلکه در همه انواع ارتباط های انسانی لازم الاجرا می باشند.

به طور کلّی این اصول از مبانی عقلا، در زندگی روزمره آن ها استخراج و استنباط شده است و تعداد آن ها، بیشتر از چند اصل فوق است. اما به منظور پرهیز از اطاله سخن به همین چند اصل اساسی اکتفا می شود.

شرائط ارتباط دوستی با جنس مخالف

در راستای شناخت شرایط، لازم است تفاوت آن با اصول ارتباط ذکر گردد. عدم رعایت اصول، موجب می شود که اصلاً عقد و پیمانی برقرار نشود و تعهدی بین دو طرف رقم نخورد، در حالی که عدم رعایت شرایط باعث از بین رفتن اصل تعهد نمی شود بلکه زمینه جبران و تأمین خسارت را توسط شخص خاطی یا دریافت آن را برای خسارت دیده فراهم می آورد و صرفاً به طرفین هشدار می دهد که مواظب پیامدهای رفتار خطای خویش باشند. این شرایط ارتباط دوستی با جنس مخالف، به قرار زیر می باشد:

۱)- رعایت حیای فردی و عفت جمعی

ارتباط دوستی با جنس مخالف، نه تنها مجوز پرده دری و از بین بردن عفت نیست بلکه از ابتدا برای حفظ حریم عفت و حیا تأسیس شده است. یعنی فلسفه وجودی این ارتباط، حفظ عفت عمومی و تحکیم حیای فردی می باشد. لذا ممکن نیست، فلسفه وجودی آن را زیر پا نهاد. متأسفانه، امروزه عده ای گمان می کنند که ارتباط دوستی به معنای آزادی بی حد و مرز، در برقراری ارتباط دوستانه با جنس مخالف است. بر پایه این تفکر بی اساس، به گونه ای عمل می کنند که فضای جامعه را به سمت تحریک تمایلات جنسی سوق دهند و حیای فردی را لگد مال و عفت عمومی را به دست تمایلات شهوانی و رفتارهای آلوده به اغراض جنسی خود صد پاره کنند. غافل از این که حتی برای زن وشوهر هم که از ارتباط دوستی بی حد و مرز برخوردارند، این آزادی در رفتار دوستانه وجود ندارد. یعنی هیچ فردی حق شکستن حریم عفت و دیوار بلند حیا را ندارد. باید تمام رفتارها برخاسته از انگیزه دوستی و غیر دوستی با رعایت عفت و حیا بروز و ظهور یابد. از آن جا که دیگر ارتباط های انسانی، مانند ارتباط فرهنگی، اقتصادی و…، کمتر به پایمال کردن عفت و حیا منجر می شود، لذا در آن نوع روابط، این شرط بیان نمی شود وگرنه رعایت حریم عفت و حیا بر همگان لازم است و در انواع ارتباط ها باید مطمح نظر باشد. خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، در داستان ارتباط دختران حضرت شعیب (ع) با حضرت موسی (ع) به این شرط تصریح دارد:

«دختران شعیب در اوج حیا و متانت حرکت می کنند و در کنار جاده منتظر می مانند تا موسی (ع) متوجه حضور آن ها شود و موسی را برای دریافت پاداش به نزد پدرشان [حضرت شعیب(ع)] می برند. موسی درحال رفتن نزد پدر دختران [حضرت شعیب(ع)] جوانمردانه رفتار می کند و می گوید من جلو حرکت می کنم و شما از پشت سر با سنگریزه راه را نشان دهید. او حاضر نیست دوشادوش دختران راه و یا دختران جلوتر حرکت کنند که مبادا توجه موسی را جلب و او به اندام و قامت (محجبه) آن ها به کرات نظر افکند.(طباطبائی، ۱۳۶۸: ج ۲۰، صص ۲۹۲۸)

بنابراین، ارتباط با جنس مخالف باید با حفظ حریم فردی، رعایت حیا و عفت اجتماعی همراه باشد. لذا تمام رفتارهایی که برخواسته از تمایلات جنسی است، باید در محیط خصوصی انجام گیرد. اگرچه اقتضای دوستی و دوست بودن، محبت کردن است ولی جایگاه آن در خلوت و محیط شخصی می باشد تا سرمایه معنوی جامعه را نیز حفظ شود و غیرت و جوانمردی در دل و سینه انسان های غیرتمند زنده نگهداشته شود.

دوست بودن (به فرض رعایت اصول آن)، مجوز دوست ورزی آشکار نمی شود. همان گونه که همسر بودن نیز، مجوز زیرپا گذاردن هنجارهای اجتماعی نمی شود. بر این اساس، حتی در فضای دوستی انجام رفتارهای دوستانه باید با رعایت عفت عمومی همراه باشد. چه وجود ارتباط دوستی بین دو نفر مستلزم اظهار هر نوع رفتار دوستانه در سطح جامعه نیست. به این دلیل که عفت عمومی آسیب می بیند و مصالح عمومی تهدید می شود و نمی توان مصالح عمومی را فدای خواسته های شخصی نمود. این سخن دارای مبنای عقلائی است که هنگام تعارض مصالح فردی با مصالح عمومی، باید مصالح عمومی مقدم شود.

۲)- بکارگیری معروف در ابراز دوستی

دوستی به شکلی پسندیده و روشی مقبول که مورد رضایت دین است، باید ابراز شود تا نه طرفین آسیب ببینند و نه زمینه آسیب های اجتماعی، اخلاقی و…، برای دیگران فراهم شود. ارتباط های انسانی به اشکال مختلف و شیوه های متنوع انجام می پذیرد. یعنی یک ارتباط خاص به شکل های مختلف برقرار می شود. مثلاً ارتباط آموزشی، در یک محیط به شکل کلاسی و در محیطی دیگر، به شکل مسجدی (حلقه درس) و در جایی دیگر به شکل گروهی و… برقرار می شود. در واقع شکل برقراری ارتباط، بیشتر وابسته به ذوق اجتماعی، آداب، سنن بومی و عرف آن جامعه است. البته برای شکل ارتباط دوستی با جنس مخالف، اسلام نظری خاص ندارد و شکل ویژه ای را پیشنهاد نمی کند و برهمان وابستگی های اجتماعی، آداب و سنن عرفی تأکید می کند و از مجموعه این عوامل مؤثر، به «معروف» تعبیر می نماید. یعنی شکل ارتباط با جنس مخالف (چه در سطح خانوادگی، چه دوستی و…)، باید به شکلی معروف و پسندیده باشد. در قرآن ۳۹ مرتبه واژه معروف به کار رفته است که بیش از نیمی از آن (۱۹ مرتبه) برای بیان شکل ارتباط با جنس مخالف (همسر) به کار گرفته شده است. هر عملی که عقل و شرع به حسن آن نظر می دهند و به وسیله عقل یا شرع تأیید می شود، معروف گویند.[۲] ازاین رو، معروف و پسندیده به شکل و روشی گویند که همواره از تأیید عقل، شرع، عرف، اخلاق و آداب اجتماعی برخوردار است. (رک.طباطبائی، ۱۳۶۸: ص۳۲۸ ؛ ص۴۰۴)

پس از منظر قرآن، ارتباط با جنس مخالف باید به روش معروف باشد. یعنی روشی که با ذوق اجتماعی شناخته شده و با شریعت و عقل موافقت دارد. به عنوان مثال، در عرف و محیط دانشگاهی این ارتباط در قالب بحث علمی ظهور پیدا می کند که باید با شرع و عقل سازگاری داشته باشد ولی در عرف جوانان کارمند و کاسب، این ارتباط به شکل دیگری جلوه می کند. همان گونه که ارتباط با جنس مخالف، در سطح روابط خانوادگی، قومی و قبیله ای شکل دیگری دارد. این تفاوت در شکل و سطح، نه تنها در طبقات اجتماعی و مشاغل نمودار می شود بلکه بنابر طبقاتی سنی نیز گاه متفاوت می شود. مثلاً رسول خدا (ص) به دختران و زنان جوان سلام می کردند ولی حضرت علی (ص) به این عمل مبادرت نمی ورزیدند. در اینجا نمی توان کار حضرت علی را صحیح و کار پیامبر را غلط تلقی کرد، یا بر عکس. بلکه عمل هر کدام از آن انوار پاک ،به نوبه خود صحیح است. بنابراین، با وجود اختلاف به حسب سن، طبقه اجتماعی، موقعیت و ….، قرآن کریم می فرماید: در هر طبقه، گروه، شغل، حرفه، جایگاه و پستی قرار داری، ارتباط با جنس مخالف باید با شکلی معروف و بر روشی پسندیده مبتنی باشد و عقل، شرع و عرف برآن مهر صحت و تایید بزنند. اگر شریعت بیان مستقلی ندارد پس مخالف اصول عقلی نباشد.

۳) انحصاری بودن ارتباط

بنابر مبنای عقلا، در یک پیمان و تعهد، یک چیز را نمی توان برای دو نفر تعهد نمود. مثلاً در ارتباط اقتصادی، یک شی یا یک خدمت را نمی توان در ظرف زمانی واحد، برای دو شخص متعهد شد و اگر هر دو تعهد در یک زمان باشد، هر دو باطل است و اگر اختلاف زمانی داشته باشند، تعهد و عقد مقدم صحیح و تعهد متأخر باطل است. در ارتباط خانوادگی، هر یک از زوجین نمی تواند خود را برای غیر از همسر خویش تعهد کنند. در ارتباط دوستی با جنس مخالف هم، این سخن اهمیت دارد. چون در ارتباط با جنس مخالف، هریک پیمان می بندد که فقط برای دوستش باشد و در خدمت اهداف مقتضیات دوستی با هم باشند. بنابراین، حتی پسر نیز نمی تواند در یک زمان با دو دختر تعهد ببندد. در حالی که در ازدواج یک مرد می تواند با دو زن پیمان همسری ببندد . از این رو، مفاد این پیمان، گسترده تر از آن است که برای وی مجال متعهد شدن برای دونفر را باز کند. این پیمان تمام زمان و حتی وجود هریک را برای دیگری متعهد می شود. تا هریک وجود خود را بدون محدودیت زمانی و مکانی، در تعهد دیگری قرار دهد، لذا یک شخص که دو وجود ندارد تا آن را برای دو نفر تعهد کند.

تزاحم خواسته های هریک از دو طرف پیمان اقتضا می کند که این پیمان در زمان واحد فقط با یک نفر منعقد شود. چه بسا در زمانی یکی از دو طرف به حضور دیگری در کنار خود نیاز داشته باشد اما وی به بهانه تعهد با دیگری، از انجام تعهد خود سرباز می زند. البته در تزاحم ارتباط ها و تعهدها، تعهد برتر مقدم می شود اما تعهد ها و پیمان های همنوع نمی توانند بر هم برتری پیدا کنند.

افزون بر این، آن چه در این در ارتباط مبادله می شود ، به گونه ای است که اشتراک دیگران در داده و ستانده آن، مورد خوف وطبع انسان های جوانمرد و غیرتمند است. اشتراک با دیگران، درحیثیت فردی و محبت های خصوصی، خلاف سرشت پاک انسان های سلیم الفطره است و در این صورت، آن محبت ناب و خصوصی نخواهد بود بلکه مشترک وعمومی میشود وهر شخصی در دل خود طعمه دوستی با دوست و محبوب دل دیگری را می پروراند و کار را به رقابت در جلب دل و دریافت محبت می کشاند. در این بستر رقابت آلود، دیگر دوستی ها مایه آرامش نخواهند بود و به سلب آرام و قرار از دل ها ، رقابت در برقراری دوستی کاهش امتیاز خواهی دوست دیگر منتهی خواهد شد و بی تردید، در این فضا دوستی خود ضد خویش را موجب می شود خلاف دوستی را در پی خواهد داشت. بنابراین ارتباط دوستی با جنس مخالف در ذات خود انحصاری بودن را اقتضا می کند و از پذیرش هر گونه اشتراک ابا دارد و نمی توان اشتراک را با برنامه ریزی و اعمال مدیریت در زمان و محدودیت در دوستی وسطح ارتباط بر این ارتباط تحمیل نمود.

۴) تعیین محدوده ارتباط

از آنجا که سطوح ارتباط دوستانه، در بین انسان ها متفاوت است، هر سطحی از این ارتباط، تعهد و مسئولیتی را متوجه طرفین می سازد. از این رو، لازم است طرفین از تعهدات خویش آگاه باشند تا این ارتباط به ایجاد ضرر و وارد ساختن خسارت منتهی نشود. به تعبیر دیگر، در این ارتباط، میزان تعهد همانند تمام تعهدات عقلایی دیگر، باید معلوم و معین باشد. چون از نظر عقلا و دیدگاه شرعی، تعهد نسبت به مجهول، صحیح نیست و طرفین را به رعایت آن ملزم نمی سازد و حتی تعهد مجهول، الزام آور نیست. زیرا مشخص نیست که چه چیزی را تعهد شده است. انسان باید بداند که این پیمان خاص، چه چیزی را بر عهده او می گذارد تا آن گاه با آگاهی آن را پذیرفته و انجام دهد. در فضای جهالت و نادانی، تعهد بر پیمانی منعقد نمی شود. بنابراین، در ارتباط دوستی طرفین باید بدانند که این پیمان چه چیزی را بر عهده آن ها می گذارد. چه بسا یکی از طرفین توقعی داشته باشد که دیگری از انجام آن عاجز باشد و حاضر به انجام آن نباشد. در حالی که ارتباط دوستی تمام سطوح ارتباط را در درون خود جای می دهد!

شکل و روش تعیین محدوده ارتباط، از یک سو در قالب رفتار و انتظارات رفتاری، تجلی پیدا می کند و از سوی دیگر، به صورت مدت زمان، مکان، کیفیت و سطح ارتباط تعیین می شود. گاهی اوقات دو دوست، آن قدر به یکدیگر احساس وابستگی و تعلق خاطر می کنند که اگر بیست و چهار ساعته در کنار یکدیگر باشند کم است و از طرفی در هر موقعیتی خواهان برقراری ارتباط هستند و ارتباطی در سطح ارتباط دو همسر را با منتهای کیفیت و لذت بخشی انتظار دارند که شاید طرف مقابل این مقدار را نپذیرد. آن چه دراین مورد بیشتر مورد نظر است، توجه به برخی از محدودیت ها است. باید دو طرف، مطابق توان و نیاز، آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی خویش، در مورد آن به توافق برسند و در ضمن پیمان دوستی به طور یقین آن را بیان کنند تا هر یک بر پایه توقع خویش، در مورد دیگری قضاوت نکند و فضای دوستی را به انتقام گیری و هوس پرستی آلوده نکند. محدودیت های مورد نظر که باید توسط تمام افرادی که خواستار این نوع ارتباط هستند رعایت شود، بدین قرار است:

– محدود بودن مکان ارتباط، ارتباط نباید به وسعت تمام صحنه های زندگی حتی زندگی خانوادگی نباشد.

– محدود بودن زمان ارتباط، زمان آن به وسعت تمام ساعات شبانه روز نباشد. چون دوستی نمودن و دوست بودن هدف زندگی نیست. در قالب دوستی باید توان ونشاط لازم برای رسیدن به اهداف زندگی را فراهم ساخت. اگر تمام ساعات به دوستی سپری گردد پس هدف زندگی چیست ؟ و چه زمانی در پی اهداف زندگی باید بود؟

– دوستی از نظر زمانی و مکانی، به فعالیت های جاری و زندگی روزمره آسیب نرساند.

این محدودیت ها لازمه تمام انواع ارتباط های انسانی است. چه آدمی در زندگی خود نیازمند انواع ارتباط است و افراط در یک نوع، انسان را از دیگر ارتباط های زندگی بازداشته و زندگی را یک بعدی می سازد. همچنین سطح ارتباط، نباید به کارکردهای جنسی خاص و ارتباط جنسی در سطح همسر برسد. به بیان دیگر، باید نوع ارتباط مورد نظر بیان شود. مثلاً کلامی یا غیرکلامی است. سپس تمام اقسام ارتباط مورد نظر معین شود. به خصوص ارتباط هایی که با قسمت هایی از بدن که عضو جنسی

محسوب می شوند تکیه دارد. اگر ارتباطی به تماس بدنی و در حدّ تماس اندام جنسی برسد، دیگر یک ارتباط دوستی نخواهد بود و یک ارتباط جنسی محسوب می شود. ماهیت این ارتباط با ارتباط جنسی تفاوت دارد. آن چه در ارتباط دوستی مبادله می شود، محبت، مهر، عاطفه و صمیمیت است. پیام مبادله شده نباید در حدّ محتوای جنسی یا هر چیز دیگری غیر از دوستی، مهر و… باشد. مبادله پیام و محتوای جنسی، موجب انحراف ارتباط دوستی می شود، به خصوص ضرر و خسران جنسی برای جنس مونث فراهم می شود که کاملاً با فضای ارتباط دوستانه مغایرت و منافات دارد.

از این رو تأکید می شود که این ارتباط از سطح کلامی فرا تر نرود (مگر اینکه با توافق قبلی طرفین و آگاهی به پیامدهای آن باشد) و اگر از ارتباط کلامی فراتر رفت، حداکثر به حرکات بدنی محدود شود.

آداب ارتباط دوستی با جنس مخالف

منظور از آداب ارتباط، آن دسته از مقررات اخلاقی است که باید در ارتباط دوستی با جنس مخالف رعایت شود. هدف از بیان این دسته مقررات، همانا استحکام دوستی، حفظ شئون اجتماعی و پایبندی طرفین به اصول اخلاقی است که به شرح ذیل می باشد:

۱)- انتخاب آگاهانه

دوست مورد نظر، لازم است بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده انتخاب شود و این گونه نباشد که بدون توجه به معیارهای دوست خوب و صرفاً بر اساس این که قیافه زیبایی دارد، خوب صحبت می کند و…، با وی پیمان دوستی بست. در فضای دوستی اسراری بیان می شود و پیام هایی مبادله می شود که گاهی اوقات با سرنوشت آدمی گره می خورد. لذا در اولین گام، باید به امانتداری و قابل اعتماد بودن طرف مقابل خود آگاهی کامل داشت و بعد از احراز این شرط، آن گاه به یکدیگر قول و وعده بدهند. در انتخاب دوست نمی توان از معیارهای دوست خوب غفلت نمود، به ویژه این گونه دوستی این چنینی که از سطح صمیمیت بالائی برخوردار است و اسرار دل و نهان خانه وجود هویدا می شود و ناگفته ها گفته و ناپیداها آشکار می شود. بنابراین، در این نوع دوستی باید بیشتر از دیگر انواع دوستی، به رعایت معیارهای دوست خوب توجه داشت و با حساسیت بیشتر عمل نمود.

۲)- هدفدار بودن

اگر چه دوست داشتن، یک هنر است و نگهداشتن دوست هنری برتر است اما دوست بودن و دوست داشتن هدف نیست. آدمی با دوستی در پی هدف و گمشده ای می گردد. اهدافی که در قالب دوستی تعقیب می شود، متفاوت است. در قالب دوستی، باید به اهدافی اندیشید که از طریق دیگر به دست نمی آیند یا به این کیفیت قابل وصول نیستند. لذا باید از فضای دوستی به نفع اهداف مورد نظر بهره گرفته شود. دوستی موقعیت مناسبی برای بهره برداری علمی، اخلاقی، آموزشی، هنری و… است. اگر در دوستی هدفی خاص و از پیش تعیین شده دنبال نشود، دوستی به انحراف منتهی می شود. دوستی بی هدف، افزون بر این که موجب هدر رفتن سرمایه زندگی و بطالت عمر می شود، زمینه آسیب و ضرر را فراهم می آورد. بسیاری از دوستی هایی که به پایان شوم و شرم آور منتهی می شود، بدین خاطر بوده که در آن ها هدفی تعقیب نمی شد. در این دوستی نیز، باید در پی افزودن به دانش و معلومات خود یا به دست آوردن تجربه بیشتر و آگاهی از آداب اخلاقی و… بود. هر چه در دوستی ها، به تأمین هدف مورد نظر بیشتر پرداخته شود، این دوستی مفید تر و پایدارتر خواهد بود.

بر همین اساس، می توان از این دوستی برای آشنایی بیشتر جهت ازدواج بهره گرفت. همان گونه که می تواند زمینه ای مناسب جهت خودسازی اخلاقی باشد. (البته در جایی که این کار از طریقی غیر از این دوستی ممکن نمی شود، باید به سراغ این روش رفت.) همچنان که این نوع دوستی، بهترین شیوه همکار علمی و خدماتی و رسیدن به اهداف اجتماعی و آن دسته از اهداف و اغراضی که تنها از این روش بدست می آیند، می باشد.

۳)- خیر خواهانه بودن

از جمله آداب حاکم بر رفتار دو دوست و فضای دوستی آن است که دوستی بر خیرخواهی و نیک اندیشی یکدیگر مبتنی باشد. در همه دوستی ها، رعایت این ادب بسیار ضروری است، چون از حساسیت بیشتری برخوردار است. بر این اساس، نه تنها هیچ یک از دو دوست نباید اقدام به رفتار خیانت آمیز نمایند و در قالب رفتار دوستانه به دیگری آسیب و ضرری برسانند بلکه باید به عنوان یک دوست امین و حافظ اعتبار، مال، جان و آبرو دیگری باشند. از جمله لوازم این ادب آن است که حتی از مفاد پیمان دوستی خود تخطی نکنند. در حالی که، برخی افراد از فضای دوستی سوء استفاده کرده و در پی رسیدن به امیال خویش برآمده و به دیگری خسارت و زیان وارد می کنند و به جای آن که، خود پاسدار حریم یکدیگر باشند، به یکدیگر خیانت می نمایند. برخی از خیانت ها، در این نوع دوستی ها جبران پذیر نیست، به ویژه آن گاه که جنس مونث در تیررس این خیانت قرار گیرد.

۴)- احترام گذاردن بر یکدیگر

درست است که بین دو دوست بسیاری از تکلفات و زحمت های بی مورد، معنا و مفهوم خود را از دست می دهند ولی رعایت احترام و پایبند بودن به ارزش ها، در فضای دوستی، یک ادب پذیرفته شده است. نباید عملی را که خلاف ادب است و موجب رنجیده شدن دوست می شود، از دوست دیگر سربزند. از این رو، انجام هر عملی که برخلاف آداب اجتماعی و خانوادگی دوست است، ممنوع می باشد. رعایت ادب سخن گفتن، راه رفتن، نشستن، صدا زدن، اجازه ورود خواستن، شوخی کردن و…، برخی از آداب لازم الاجرا در برخورد با دوست است که باید به آن ها پایبند بود و زیر پا نهادن آن ها، خود موجب سستی پیمان دوستی و ایجاد بدبینی به یکدیگر می شود.

الگوی ارتباط دوستی با دختر و پسر

برای تبیین طرح عملیاتی ارتباط دوستی با جنس مخالف باید مراحل ذیل طی گردد:

۱)- تعیین هدف دوستی

همان گونه که بیان شد، از جمله آداب دوستی، هدفدار بودن دوستی است. بر این اساس، باید قبل از انتخاب دوست، هدف خود را از دوستی معین کرد. اهداف انتخاب دوست، در نظر انسان ها متفاوت است. گاهی اوقات، هدف انتخاب دوست، آشنائی و کسب اطلاع جهت ازدواج است و گاهی اوقات مبادله آموزشی یا هنری، هدف است. در هر صورت، هدف دوستی متنوع است و تا هدف معین نباشد دوست مناسب پیدا و دوستی پایدار رقم نمی خورد. نکته دیگر، آن است که مبتنی بر اهداف صحیح و مناسب باشد. اگر هدف نامناسب باشد، همانند دوستی بی هدف، ارتباط برقرار شده پایدار نخواهد ماند یا دچار آفت می گردد. دوستی با جنس مخالف، اگر به هدف بهره مندی جنسی باشد، به هدف خود نمی رسد یا اگر برسد دیگر دوستی نیست بلکه همسری است که این امر با انگیزه دوستی متفاوت است. بنابراین، در اولین گام باید هدف مناسب خود را از دوستی مشخص کرد و با توجه به آن گام های بعدی را برداشت.

۲)- انتخاب دوست

بعد از تعیین هدف مناسب و صحیح و آگاهی از معیارهای دوست خوب در بین افراد آشنا، باید فردی را که معیارهای یک دوست خوب را داراست و می تواند تأمین کننده اهداف مورد نظر باشد انتخاب کرد.

در این مرحله باید بسیار دقت کرد تا در تطبیق معیارها اشتباهی رخ ندهد و دوست نما خود را به جای دوست قالب نکند. بسیاری از خطاها، از این جهت، متوجه دوستی ها می شود. چه بسیار افرادی که در این مرحله از مسیر صداقت خارج می شوند تا خود را به عنوان دوست به دیگری قالب نمایند و خویش را همان گونه که شما می خواهید معرفی می کنند تا پا به عرصه دوستی با شما بگذارند. این افراد، به آبرو و حیثیت اجتماعی آسیب جدی و گاه جبران ناپذیری وارد می کنند. این سطح حساسیت و تأثیرگذاری، ضرورت دقت در انتخاب درست را آشکار می کند.

با توجه به این نکته، می توان در مورد دوستی هایی که بی هدف، بدون معیار و بدون کسب آگاهی از وضعیت طرف مقابل بنا می شود قضاوت کرد. برخی افراد صرفاً بر اساس این که چشمم در چشمانش افتاد یا این که با یک نگاه نظرم را جالب کرد و…، اقدام به دوستی می کنند؛ غافل از این که طرف مقابل با اولین شرط دوست خوب یعنی امانتداری و وفاداری کاملاً بیگانه است. واضح است که بعد از مدتی آن چه نباید رخ دهد، رخ می دهد و وی نقل محفل دوستان و دشمنان می شود.

۳)- طرح هدف و برنامه دوستی

بعد از انتخاب هدفدار، نوبت طرح دوستی با طرف مقابل می رسد. دوستی یک تعلق خاطر دو سویه است و باید دو طرف، نسبت به هم تعلق خاطر داشته باشند و همدیگر را دوست هم بدانند. بنابراین، اگر یکی دیگری را به عنوان دوست انتخاب کرده است، دیگری هم باید به این انتخاب مهر تأیید بزند و نظر خود را در مورد این انتخاب اعلام نماید. بدین منظور لازم است، طرح دوستی به طرف مقابل اعلام و نظر مساعد وی نسبت به اصل دوستی اخذ گردد.

نکته مورد توجه این است که لازم نیست در ابتدا جنس مذکر، نقش انتخابگر را ایفا نماید بلکه هر یک از دو جنس مونث و مذکر می توانند در ابتدا فرد مورد نظر را انتخاب کنند. مهم آن است که هر دو باید انتخاب کننده باشند و هر دو باید با توجه به اهداف شخصی خود، اقدام به ارتباط دوستی نمایند.

بعد از اخذ نظر موافق دوستی از طرف مقابل، نوبت اجرای شرط چهارم از شرائط دوستی با جنس مخالف می رسد. بر این اساس، باید بعد از موافقت دو طرف، نسبت به اصل دوستی، در مورد محدوده دوستی و دیگر شرائط آن، به توافق برسند. همان گونه که قبلاً بیان شد، برخی از حدود ارتباط از پیش تعیین شده و برخی دیگر باید بر اساس توافق طرفین تعیین شود. در این مرحله، هیچ محدود مجهولی نباید در ارتباط وجود داشته باشد. هر یک از طرفین، باید از سطح، نوع و میزان ارتباط در طی روز ، هفته ، محدودیت مکانی ، نوع رفتارهای دوستانه مورد انتظار و هر آن چه در این ارتباط برای آن ها اهمیت دارد و بر بودن یا نبودن آن اصرار دارند و آن را لازم ، غیر ضروری یا حتی مضر تشخیص می دهند، به توافق برسند. لازم است، همه حدود ارتباط معین شود، به گونه ای که هیچ نکته مجهولی در این ارتباط برای طرفین باقی نگذارد و هر یک از طرفین ارتباط، به هنگام تعهد بدانند، چه چیزی را در برابر دوست خود متعهد شده اند.

محدودیت های ارتباط که از طرف دین اعمال شده است و طرفین ارتباط ملزم به رعایت آن می باشند، شامل موارد ذیل می شود:

الف)- هیچ یک از طرفین ارتباط نباید از دیگری انتظار ارتباط غیر کلامی از قسم تماس جنسی را داشته باشد یا طرفین در تعهد خود آن را برای یکدیگر تعهد کنند. پس حتی اگر با توافق یکدیگر این نوع ارتباط را برای همدیگر تعهد کنند، صحیح نیست. چون این قسم از ارتباط صرفاً در محدوده ارتباطات خانوادگی و از قسم همسری است و تنها در این نوع ارتباط باید مبادله شود. قبلاً مطرح گردید که در هر ارتباطی، پیامی خاص مبادله می گردد و نوع پیام مبادله شده، ماهیت ارتباط را معین می کند. در ارتباط دوستی، محبت، عاطفه و… باید مبادله شود، نه محتوای جنسی. اگر در ارتباط دوستی، محتوای جنسی مبادله گردد، این ارتباط دیگر ارتباط دوستی نخواهد بود، بلکه ارتباط همسری است که این امر، موجب تداخل نوع پیام و محتوای مبادله می شود و از جمله کانال های آسیب پذیری ارتباطات است.

ب)- هیچ یک از طرفین، نباید از دیگری انتظار ارتباط غیر کلامی از نوع لمس جنسی را داشته باشد. لمس یکی از رسانه های انتقال پیام عاطفی است و می تواند در این ارتباط بکار گرفته شود ولی نباید لمس جنسی باشد. مقصود از لمس جنسی، لمس اندام های محرک نیروی جنسی و هر اندامی به قصد بهره برداری جنسی است. چون قرار نیست، در این ارتباط محتوای جنسی مبادله گردد. البته قابل توجه است که اگر این امر به صورت ناخواسته، به یک بهره جنسی منتهی شود، مانعی ندارد ولی هدف و نقطه مورد انتظار، نباید بهره مندی جنسی باشد و به منظور رسیدن به این هدف و مبادله این نوع محتوا، اقدام به ارتباط شود یا در ارتباطی این نوع پیام مبادله شود. از این رو مبادله هر نوع محتوای جنسی با قصد و غرض قبلی، از محدوده این ارتباط خارج است و نباید در تعهد طرفین ارتباط قرار گیرد.

ج)- با توجه به آداب ارتباط، نباید هیچ یک از طرفین، از یکدیگر تعهد بگیرند که فارغ از محدودیت زمانی و مکانی، در خدمت انتظارات دیگری باشند. در این ارتباط، حدود زمانی و مکانی تعریف شود. زیرا ارتباط فارغ از محدودیت مکانی و زمانی، یک ارتباط همسری است. لذا لازم است از نظر محدوده مکانی و زمانی، طرفین با هم به توافق برسند. اگر این محدوده تعیین نشود، موجب می شود که هر یک بر اساس انتظار خود از دیگری توقع داشته باشد و در واقع به شکلی دچار ابهام شوند. قبلاً بیان شد، که هیچ گونه ابهام و جهالتی، نباید در این ارتباط باشد تا موجب ضرر و خسران شود.

د)- هیچ یک از طرفین نباید چیزی را تعهد کند یا تعهد بگیرد که برخلاف شرائط، اصول و قواعد این ارتباط است. مثلاً نمی تواند بگوید، به این شرط ارتباط دوستی را می پذیرم که تضمینی در کار نباشد. یعنی اصل اول را زیر پا بگذارد. هم چنان که نمی تواند بگوید، به شرطی این ارتباط را می پذیرم که با مشارکت دیگران، در ارتباط دوستی من مخالفت نکنید. یعنی شرط سوم، انحصاری بودن را نپذیرد. در هر صورت، تعهد نمودن یا متعهد ساختن به هر آن چه که برخلاف شرائط و اصول این نوع ارتباط است، درست نمی باشد. اگر این تعهد، برخلاف اصول و قواعد ارتباط با جنس مخالف باشد، موجب بطلان ارتباط و پیمان می شود و اگر برخلاف شرائط این ارتباط باشد، موجب بطلان پیمان و عقد نمی شود بلکه زمینه ابطال آن را به وسیله یکی از طرفین فراهم می آورد. یعنی آن شخصی که با عدم رعایت این شرط متضرر شده است، می تواند عقد و پیمان را باطل کرده و جبران خسارت وارده را از طرف مقابل مطالبه کند.

۴) پیمان و عقد دوستی بستن

بعد از انجام مراحل فوق، نوبت به برقراری ارتباط، بر پایه یک تعهد طرفینی تضمین شده می رسد و آن ها براساس آن چه با هم به توافق رسیده اند، با هم پیمان دوستی می بندند. در مورد این نوع عقد و پیمان، توجه به نکات زیر ضروری است:

الف) با توجه به ویژگی های طرفین این ارتباط که قبلًا بیان شد و همینطور با عنایت به ماهیت این نوع ارتباط که شبیه به ارتباط خانوادگی است، پیمان و عقد مورد نظر، از نوع عقد و پیمان ازدواج موقت می باشد. البته در ضمن عقد، تمام کارکردهای جنسی از تعهد طرفین خارج می شود. قابل توجه است که خروج کارکردهای جنسی، خلاف مقتضای عقد ازدواج نیست بلکه نوعی اعمال محدودیت در سطح ارتباط است که معمولا در عقد موقت با توافق طرفین اعمال می شود. همان گونه که در عقد موقت، اگر طرفین سطح انتظار رفتار جنسی خود را کاهش دهند، هرگز خلاف مقتضای عقد عمل نکرده اند، در اینجا هم از ابتدا با کاهش یافته ترین سطح ارتباط جنسی، عقد را منعقد می کنند. پایین ترین سطح ارتباط جنسی، ارتباط کلامی و ارتباط غیر کلامی دیداری، حرکات بدنی، ژست های اندامی و مانند این است. بدون عقد و پیمان هرگز ارتباط کلامی غیر ضروری و ارتباط غیرکلامی دیداری، حرکات بدنی و ژست های اندامی بین دو نامحرم جایز نیست ولی با اجرای این عقد و پیمان جایز و حتی انجام آن بر طرفین واجب می شود و شامل لزوم تعهد و پایبندی می گردد.

ب)- در این نوع ارتباط، مانند دیگر پیمان ها و عقدها، صیغه و لفظ خاصی برای اجرای عقد لازم نیست و حتی ثبت آن هم در صحت عقد و پیمان تأثیری ندارد. حضور دو نفر عادل، به عنوان شاهد بر اجرا و ثبت این پیمان در یک مرجع قانونی صاحب قدرت ضمانتی، برای جلوگیری از تخلفات احتمالی و متعهد ساختن طرفین به رعایت مفاد پیمان یک عنصر ضروری است که هر یک از طرفین باید در صدد اجرای آن باشند. آن چه مهم است، تضمین شدن پیمان است. به هر شکلی می توان این ضمانت را استوار ساخت و بر پایه آن خود را متعهد نمود.

ج)- بعد از اجرای صحیح عقد و پیمان طرفین در محدوده تعریف شده و مورد توافق و با توجه به محدودیت های خاص این نوع ارتباط، با هم محرم تلقی می شوند. از این زمان، تمام تعهدات لازم الاجرا قابل استیفا است. قابل توجه است که این محرمیت محدود است و تمام سطوح تماس و ارتباط را مجاز نمی شمارد. مثلاً هرگز ارتباط جنسی و حتی تماس با اندامهای جنسی را مجاز نمی نماید. در واقع این نوع ارتباط ها، همچنان جزء ارتباط های حرام و نوعی ارتباط با نامحرم تلقی می شود.

د) به هنگام اجرای پیمان، باید تمام محدودیت های مورد نظر و شرائط شخصی مورد توافق، به صورت جداگانه مورد تعهد طرفین قرار بگیرد و طرفین به رعایت آن ملزم شوند.

ه‍) بعد از اتمام زمان دوستی، بدون نیاز به انجام عملی خاص، طرفین با هم نامحرم تلقی شده و تمام سطوح ارتباط باید قطع شود یا قبل از اتمام زمان مورد توافق، طرفین می توانند با بخشش زمان باقی مانده، از هم جدا شوند یا در صورت تمایل بعد از بخشش مدت باقی مانده، از دوستی به عقد ازدواج دائم یکدیگر در بیایند.

بنابراین، این نوشته بر این باور است که تنها راه یک ارتباط صحیح و سالم از نوع ارتباط دوستی با جنس مخالف، از دیدگاه اسلام از رهگذر عقد ازدواج موقت با تحدید کامل کارکرد های جنسی ممکن است. این عمل، بهترین شکل دوستی و ارتباط دوستانه است. به بیان دیگر، بهترین دوستان همسران هستند و بهترین دوستی همسری است و مصون ترین و قابل اعتمادترین ارتباط دوستی، ارتباط بر پایه عقد ازدواج است و با وفاترین و صمیمی ترین و با گذشت ترین دوستان، همسران هستند. بنابراین، در راستای دستیابی به برترین الگوی دوستی و برترین دوستی، باید آن ها را در پرتو ارتباطات خانوادگی، از نوع ازدواج جستجو کرد و از بیراه روی اجتناب ورزیده و مسیرهای انحرافی را یکسره رها کرد.

بخش منابع و مآخذ:

احمدی، علی اصغر: «روابط دختر و پسر در ایران»، سازمان انجمن اولیاء و مربیان، تهران، ۱۳۷۸٫

آریانپور کاشانی: «فرهنگ انگلیسی به فارسی آریانپور»، امیرکبیر، تهران ۱۳۶۵٫

اون هارجی، کریستین: «مهارت های اجتماعی در ارتباطات میان فردی»، بیکی و فیروزبخت، انتشارات رشد، تهران، ۱۳۷۷ .

وود، جولیاتی: «ارتباطات میان فردی»، مهرداد فیروزبخت، انتشارات مهتاب، تهران، ۱۳۷۹٫

خوئی، سیدابوالقاسم: «اجود التقریرات»، مصطفوی، قم، بی تا.

صدر، سید محمد باقر: «بحوث فی علم الاصول»، مجمع العلمی للشهید الصدر، قم، ۱۴۰۵٫

صدر، سیدمحمدباقر: «دروس فی علم الاصول»، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، ۱۹۸۰٫

طباطبائی، سیدمحمدحسن: «تفسیر المیزان»، انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۶۸٫

قریشی، سیدعلی اکبر: «قاموس تهران»، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۱٫

مزلو، ابراهام: «آشنایی با مکاتب روانشناسی»، انتشارات رشد، ۱۹۶۷٫

محسنیان راد، مهدی: «ارتباط شناسی»، سروش، تهران، ۱۳۶۹٫

مجلسی، محمدباقر: «بحارالانوار»، داراحیاء التراث، لبنان، ۱۹۸۲٫

معین، محمد: «فرهنگ فارسی معین»، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴٫

مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، دارالکتب الاسلامی، قم، ۱۳۶۸٫

نائینی، محمدحسن: «فوائدالاصول»، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۴٫

پی نوشتها:

۱-communication

۲- «المعروف اسم لکل فعل یعرف بالعقل والشرع حسنه»(قریشی،۱۳۶۱:ص۳۲۷)

منابع مقاله:

مجله کتاب زنان، شماره ۲۴، زینتی، علی؛

کلیه حقوق برای پایگاه حوزه محفوظ است

همچنین ببینید

حد و مرز آزادی

آزادی کمله مقدسی است ولی هر چیزی دارای حد است. مثلا آیا انسان آزاد است ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *