- غفلت از خدا
حضرت امام خمینی(ره) مهم ترین مفسده حب دنیا را غفلت از خدا معرفی کرده، که سرمنشأ گناهان و غیره هم همین غفلت است که در نهایت ایمان را از آدمی سلب می کند.
اگر نفوس یکسره متوجه به دنیا و تعمیر آن باشند و منصرف از حق باشند، گر چه اعتقاد به مبدأ و معاد هم داشته باشند، منکوس هستند و میزان در انتکاس قلوب، غفلت از حق و توجه به دنیا و تعمیر آن است و این اعتقاد با ایمان نیست … یا ایمان ناقص ناچیزی است … و ممکن است … خدای نخواسته این ایمان بی مغزی که در ملک بدن آن ها به هیچ وجه حکومت ندارد، زایل شود و با نفاق تمام، از دنیا منتقل شده، جزء منافقین محشور گردند.
در یابید که مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا می کند، با دشمنی خدا و غضب و نفرت از او جل و علا کوچ کند و این عاقبت و پیامد حب دنیاست … شخصی متعبد و مورد وثوق نقل می کرد که ” بر بالین محتضری رفتم و او گفت : ظلمی را که خدا بر من می کند هیچ کس نکرده، او مرا از این بچه هایم که با خون دل پرورش دادم، می خواهد جدا کند و من برخاستم و رفتم و او جان داد “.
- سر منشأ گناهان و موجب زفقدان همه فضائل
امام خمینی (ره) در این باره می فرمایند:
التذاذات هر چه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تأثر پیدا می کند و تعلق و حبش بیشتر می گردد تا آن که تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد و این منشأ مفاسد بسیاری است. تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سیئات برای همین محبت و علاقه است.
هیچ دین و مذهب باطلی تأسیس در عالم نشده و هیچ فسادی در دنیا رخ نداده، مگر به واسطه این موبقه عظیمه، قتل و غارت و ظلم و تعدی، نتایج این خطیئه است، فجور و فحشاء و دزدی و سایر فجایع ، زاییده این جرثومه فساد است. انسان دارای این حب از جمیع فضائل معنویه بر کنار است: شجاعت، عفت، سخاوت و عدالت که مبدأ تمام فضائل نفسانیه است با حب دنیا جمع نمی شود. معارف الهیه، توحید در اسماء و صفات و افعال و ذات و حق جویی و حق بینی با حب دنیا متضادند.
حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
مثل دنیا، مثل آب دریاست، هر چه تشنه از او بیاشامد، تشنگی را زیادتر کند و او را بکشد.
- ترس از مرگ
از نظر امام، کسی که دل بسته دنیا شده و به آبادی آن پرداخته و آخرت غافل شده و آن را خراب کرد، به طور طبیعی از مرگ می ترسد، زیرا مرگ را برابر با از دست دادن تمام هستی اش تصور کرده و خود را بیگانه با آخرت می یابد. در چنین شرایطی، به طور مسلم، هیچ دل بسته ای نمی خواهد که از علایق خود دل کنده و به جایی که به فکر آبادیش نبوده، سفر کند. از نظر امام، کسی که دل بسته دنیا شده و به آبادی آن پرداخته و از آخرت غافل شده و آن را خراب کرده، به طور طبیعی از مرگ می ترد، زیرا مرگ را برابر با از دست دادن تمام هستی اش تصور کرده و خود را بیگانه با آخرت می یابد. در چنین شرایطی، به طور مسلم، هیچ دلبسته ای نمی خواهد که از علایق خود دل کنده و به جایی که به فکر آبادیش نبوده سفر کند. از این رو، ایشان می فرمایند:
از مفاسد حب دنیا و تعلق به آن، این است که انسان را از مردن خائف کند … و عمده سختی مردن همین فشار رفع تعلقات و خوف از خود مرگ است، جناب محقق … داماد … می فرماید: “نترساند البته تو را مرگ، زیرا که تلخی آن در ترسناکی از اوست”.
- ضعف اراده و مانع عبادت
از دیگر مفاسد بزرگ حب دنیا آن است که انسان را از ریاضات شرعی و عبادات باز داشته، و جنبه طبیعت را قوت دهد و طبیعت بدن از اطاعت روح سرپیچی نماید و عزم انسانی را سست کند و اراده را ضعیف نماید. با این که یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعی آن است که کم کم تقویت اراده نفس کرده، بدن و قوای طبیعی تابع و منقاد روح گردد و اراده نفس در آنها کارکن شود به طوری که بدن را به هر کاری که بخواهد وادار کرده و از هر کاری که بخواهد باز دارد، بدون آن که با تکلف و زحمت باشد.
از این رو، عبادات هر چه مشقت داشته باشد، بهتر است و “افضل الأعمال أحمزها”. مثلا در زمستان سرد، شب از خواب ناز گذشتن و به عبادت حق تعالی قیام کردن، روح را بر قوای بدن چیره نموده، اراده را قوی می کند. این اگر هم در اول امر، مقداری مشکل و ناگوار باشد، پی از اقدام کم کم زحمت کم شده و اطاعت بدن از نفس زیاد می شود و ثمره اش علاوه بر صورت خود عمل و نیز تقویت اراده این است که انسان کم کم با ذکر و فکر و عبادت مأنوس می شود.
- مانع حضور قلب
- پریشانی و سلب آرامش
- فقر و ذلت درونی
برگرفته از کتاب “دلبستگی در آثار امام خمینی (ره)” نوشته آقای یاسین کمالی وحدت موسسه چاپ و نشر عروج.