یکى از مسایلى که قرآن کریم بدان پرداخته، ترسیم چهره زن نمونه و آرمانى است…
موضوع زن و مسایل مربوط به زنان، از دیرباز مورد بحث جدى مکتب هاى فلسفى و ادیان بزرگ جهان بوده است; ولى از آغاز رنسانس و پیشرفت صنعت و تکنولوژى در اروپا، که در روابط و مناسبات اجتماعى تحولى بزرگ پدید آورد، با دیتبیشترى مورد توجه قرار گرفت و مسایلى چون حقوق زن، نقش سیاسى – اقتصادىاش در جامعه، و جایگاهش در خانواده مطرح شد.
امروزه مساله زنان در راس مسایل انسانى و اجتماعى جوامع بشرى، بویژه جوامع رو به رشد جاى دارد و در محافل علمى و مذهبى مورد بررسى قرار مىگیرد. اسلام، که مکتبى جامع و کامل است، بیش از دیگر مکاتب به مسایل زنان عنایت دارد تا آنجا که یکى از دو سوره بزرگ قرآن «سوره زنان» نامیده شده است و در صدها آیه این کتاب آسمانى مسایل گوناگون اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و خانوادگى زنان مورد بررسى قرار گرفته است.
یکى از مسایلى که قرآن کریم بدان پرداخته، ترسیم چهره زن نمونه و آرمانى است. حدود ۴۰ صفت و ویژگى از اوصاف چنین زنانى در قرآن یاد شده است. این اوصاف به دو دسته اعتقادى و رفتارى قابل تقسیم است. ویژگیهاى رفتارى در سه قسمت قابل بررسى مىنماید:
الف) رفتار فردى که در روانشناسى و اخلاق از آن بحث مىشود.
ب) رفتار خانوادگى
ج) رفتار اجتماعى، که علومى چون جامعهشناسى، اقتصاد و سیاست از آن بحث مىکند.
به خاطر اهمیت و جاذبه بحث هاى اجتماعى، بویژه مسایل اجتماعى زنان، در این نوشتار، مجموعه رفتارهاى اجتماعى زن شایسته مورد بحث قرار مىگیرد. البته در این نوشته تنها به آیاتى که بطور مستقیم و صریح در باره ویژگیهاى زن شایسته بحث مىکند، مىپردازیم و بررسى آیات دیگر را به فرصتى مناسبتر وا مىنهیم.
ویژگیهاى زن نمونه
۱٫زندگى بر مبناى عقل و شرع (معروف)
رفتار همه انسانها بر مبانى و بنیادهایى استوار است و در حقیقت این مبانى جهتدهنده و تفسیر کننده رفتارهاست. این مبانى نمىتواند از شش نوع زیر بیرون باشد.
۱٫تقلید از نیاکان و بزرگان ملى;
– ۲٫پیروى از اکثریت مردم;
– ۳٫تبعیت از سیاستهاى کشورى یا جهانى;
– ۴٫هوس و خواهشهاى نفسانى;
– ۵٫عقل و خرد;
۶٫دین و شریعت.
قرآن کریم شالوده زندگى صالحان را بر «معروف» مىداند و به همه زنان توصیه مىکند که چنین مبنایى را برگزینند. پیش از بررسى آیات، تبیین معناى «معروف»، ضرورى به نظر مىرسد.در «لسان العرب» چنینمىخوانیم: «معروف» در اصل به هر چیزى گویند که نفس آدمى آن را خیر و خوب بداند، با آن انس بگیرد و آرامش یابد; معروف در احادیث، اسمى فراگیر است و هر چه موجب تقرب به خدا شود و نیکى به مردم به شمار آید در بر مىگیرد. واژه «منکر» در مقابل «معروف» قرار دارد و ضد آن است.
«مفردات راغب» مىنویسد: هر رفتارى که خوبىاش، از نظر عقل و شرع، روشن و شناخته شده باشد معروف نام دارد.
بنابراین دو تعریف «معروف» یعنى رفتار و حرکتى که طبق موازین خرد و شریعتباشد. قرآن مجید از زنان مسلمان خواسته است که زندگى خود را برابر موازین عقل و دین قرار دهند. خداوند متعال، در ضمن بحث از زنان که شوهرانشان را از دست دادهاند، چنین مىفرماید:
«والذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا یتربصن بانفسهن اربعه اشهر و عشرا فاذا بلغن اجلهن فلا جناح علیکم فیما فعلن فى انفسهن بالمعروف و الله بما تعملون خبیر;» و کسانى از شما که مىمیرند و همسرانى بر جاى مىگذارند، [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار مىبرند; پس وقتى [زنان]عده خود را به پایان رساندند، در آنچه به نحو معروف [پسندیده] در باره خود انجام مىدهند، گناهى بر شما نیست و خداوند از کردارتان آگاه است.
پروردگار، در آیه فوق، ملاک درست انتخاب شیوه زندگى و رفتار فردى و اجتماعى زنان را به روشنى بیان مىکند و «معروف» را تنها مبناى زندگى مىخواند. بنابراین در نگاه وحى زن نمونه نه تابع اکثریت مردم است، نه مقلد نیاکان و بزرگان ملى، نه اسیر تمایلات نفسانى و نه پیرو سیاستها و فرهنگ و آداب جهانى. زن با ایمان تنها پیرو عقل و دین است و از آنچه دیگران مىگویند و مىپسندند، تنها موارد مطابق با عقل و شرع را بر مىگزیند.
۲٫امر به معروف و نهى از منکر
زن نمونه، نه تنها رفتار فردى و اجتماعىاش بر مبناى عقل و دین (معروف) است، بلکه تلاش مىکند تا دیگر اعضاى جامعه نیز چنین روشى برگزینند;
خداوند سبحان در سوره احزاب این حقیقت را چنین بیان مىکند:
«یا نساء النبى لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا;» اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید [بلکه] اگر تقوا را رعایت کنید [از دیگران برترید]پس به ناز و نرمى سخن مگویید تا بیمار دل به طمع افتد; و سخن شایسته بگویید.
این آیه در باره همسران پیامبر(ص) است; همسرانى که به تعبیر قرآن مانند دیگر زنان نیستند و مىتوانند با رعایت تقوا سرمشق همه زنان جهان باشند. خداوند به آنان توصیه فرمود که مراقب گفتارشان بوده هر سخنى را به هر شکلى به زبان نیاورند. سخن و شیوه گفتار زنان شایسته مطابق موازین عقل و دین است، نه برخاسته از هوسها.
به سخن دیگر زن آرمانى قرآن کسى است که کجروی هاى مردم از مسیر عقل و دین را تحمل نمىکند، به مبارزه با منکرات (ظلمها، حقکشىها، رنجها، فسادها و تباهیها) برمىخیزد و در مقابل از بین رفتن یا ضعیف و کم رنگ شدن معروفها نیکیها و سنتهاى پسندیده احساس مسؤولیت مىکند.
قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان کرده است:
«و المؤمنون و المؤمنتبعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر …;» مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند. [آنها] به معروف (کارهاى پسندیده) فرمان مىدهند و از منکر (کارهاى ناپسند) بازمىدارند…
خداوند در این آیه زن آرمانى قرآن را انسانى مسؤول و فعال مىداند; انسان بیدارى که در متن جامعه حضورى ملموس دارد و به دقتبر جریانهاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى حاکم بر جامعه نظارت مىکند. این حضور و نظارت آگاهى به مسایل اجتماعى را مىطلبد; زیرا بدون این آگاهى وسیع نظارت و موضعگیرى، ممکن نیست. بنا بر این، در نگاه وحى، زنى نمونه است که از تحولات سیاسى، اقتصادى و فرهنگى آگاه باشد و بر مبناى دو فریضه امر به معروف و نهى از منکر، در جامعه خویش، به نظارت و اقدام شایسته بپردازد.
خداوند متعال در آیه دیگرى از قرآن مجید به توصیف زنان غیر مؤمن پرداخته، آنها را بازدارنده از کردار پسندیده و فرمان دهنده به زشتیها مىخواند:
«المنفقون و المنفقتبعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنفقین هم الفسقون;» مردان و زنان منافق همانند یکدیگرند. به کارهاى ناپسند فرمان مىدهند، از کارهاى پسندیده باز مىدارند و دستهاى خود را [از کارهاى نیک] فرو مىبندند. [آنان] خدا را فراموش کردند، پس خدا هم فراموششان کرد. بىتردید منافقان زشت کارانند.
۳٫بیعت با رهبرى
بیعت با پیامبر اسلام و تعهد بر فرمانبرى از رهبرى امت از دیگر ویژگیهاى زنان نمونه است. بیعت به معناى پیمان بر اطاعت و فرمانبرى است که بیشتر با دست دادن به فرمانده تحقق مىیابد و نیز به معناى پذیرش ولایت و سرپرستى رهبر و گردن نهادن بر اطاعت از اوست. بنابر این مىتوان گفت: بیعت اعلام آمادگى براى هر گونه فرمانبرى و اطاعت از رهبرى در تمام شؤون زندگى است.
از آیات قرآن مجید چنان درمىیابیم که فریضه بیعت مخصوص مردان مؤمن نیست، بلکه زنان مؤمن هم موظفند با رهبرى و مدیر جامعه اسلامى بیعت کنند. خداوند مىفرماید:
«یا ایها النبى اذا جاءک المؤمنتیبایعنک على ان لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولدهن و لا یاتین ببهتن یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فى معروف فبایعهن واستغفر لهن الله ان الله غفور رحیم;» اى پیامبر، چون زنان با ایمان نزد تو آیند تا [با این شرط]با تو بیعت کنند که هرگز به خدا شرک نورزند، و دزدى نکنند و فرزندان خود را نکشند و فرزندان نامشروع پیش دست و پاى خود را بدروغ به کسى نسبت ندهند و در [کار] پسندیده از تو نافرمانى نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.
برابر نقل مرحوم طبرسى(ره) بیعت زنان با پیامبر خدا چنین انجام گرفت: پیامبر اسلام ظرف بزرگى از آب طلب کرد ودست مبارک خویش را در آن قرار داد. آنگاه زنان یکایک دستخود را در آن ظرف نهادند. به نوشته برخى از مفسران آن حضرت بر دستخود پارچهاى افکند و یکایک زنان با وى بیعت کردند!
۴٫هجرت و ترک وطن در راه خدا
هجرت براى حفظ عقیده و آرمان دینى، رهایى از آزار دشمن و یا گسترش بهتر مکتب از تکالیف بسیار مهمى است که قرآن آن را، چون ایمان به خدا، مقدم بر جهاد قرار داده است. در سوره بقره مىخوانیم:
«ان الذین ءامنوا و الذین هاجروا و جهدوا فى سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم;» آنان که ایمان آوردند و کسانى که هجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند، اینان به رحمتخدا امیدوارند، خداوند آمرزنده مهربان است.
از سوى دیگر خداوند انجام این تکلیف را، شرط پذیرش ایمان و جواز دوستى مؤمنان دانسته است:
«ان الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا بامولهم و انفسهم فى سبیل الله و الذین ءاووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض و الذین ءامنوا و لم یهاجروا مالکم من ولیتهم من شئ حتى یهاجروا …;» کسانى که ایمان آورده، هجرت کردند و در راه خدا با مال و جان خود به جهاد پرداختند و کسانى که [مهاجران را] پناه داده، یارى کردند، آنان یاران یکدیگرند; و کسانى که ایمان آوردند ولى مهاجرت نکردند هیچ خویشاوندى [دینى] با شما ندارند مگر آنکه [در راه خدا] هجرت کنند.
هر چند هجرت بر عموم مسلمانان واجب شده و مخصوص مردان نیست; ولى قرآن کریم آن را از اوصاف زنان مؤمن و شایسته دانسته، در دو سوره از هجرت آنان یاد کرده است:
۱٫نخست در سوره تحریم که مىفرماید:
«عسى ربه ان طلقکن ان یبدله ازواجا خیرا منکن مسلمات مؤمنت قنتت تئبت عبدت سئحت ثیبت و ابکارا;» اگر پیامبر، شما را طلاق دهد، امید است پروردگارش، به جاى شما، همسرانى بهتر از شما به وى ارزانى دارد; همسرانى مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبهکار، عابد، مهاجر، بیوه و دوشیزه.
واژه «سائح»، که جمه مؤنث آن، «سائحات» است، در اصل به معناى آب جارى دایمى است. در عرف عرب به کسى که از دیارى به دیار دیگر سفر کند «سائح» و «سیاح» گویند. بنابر این مقصود از «سائحات» زنان مهاجرى است که براى خدا از سرزمین خود به دگر سرزمینها هجرت مىکنند نه زنان جهانگرد; قرار گفتن این صفت در کنار اوصاف ارزشمندى چون اسلام، ایمان، توبه و عبادت قرینهاى استبر اینکه مقصود از «سائحات» مهاجرانند نه جهانگردان. البته برخى از مفسران «سائحات» را روزهداران یا تلاشگران راه خدا معنا کردهاند، ولى آنچه گفتیم با معناى اصلى سازگارتر است.
۲٫در سوره احزاب نیز خداوند به همسران پیامبر(ص) اشاره کرده. چنین مىفرماید:
«یایها النبى انا احللنا لک ازواجک التى ءاتیت اجورهن و ما ملکتیمینک مما افاء الله علیک و بنات عمک و بنات عمتک و بنات خالک و بنات خلتک التى هاجرن معک …;» اى پیامبر، ما همسرانت را که مهرشان را دادى، بر تو حلال داشتیم و کسانى که خداوند از طریق غنیمت به تو بخشیده است و ملک یمین تو هستند; و نیز دختران عمویت، دختران عمهات، دختران دایىات و دختران خالهات به این شرط که با تو هجرت کرده باشند …
نکته جالبى که باید به آن توجه شود شرط مهم زنانى است که پیامبر(ص) اختصاصا مىتواند با آنان ازدواج کند. خداوند هجرت را شرط جواز ازدواج پیامبر با زنان مىداند. این شرط نشاندهنده اهمیت و ارزش هجرت است و امتیاز ویژه زنان مهاجر را آشکار مىسازد.