طلاق

سه دین اسلام، یهو و مسیحیت نگرش‌های کاملاً متفاوتی به موضوع طلاق دارند. مسیحیت به کلی از طلاق بیزار است. عهد جدید آشکارا از فسخ‌ناپذیری ازدواج حمایت می‌کند. این عبارت منسوب به حضرت عیسی (ع) است که فرموده‌اند: “اما من به شما می‌گویم که هر کس همسرش را طلاق دهد، جز مسئله خیانت زناشویی، سبب می‌گردد که او زناکار قلمداد شود و هر کس با زن مطلقه‌ای ازدواج کند، زنا کرده است”. این تصور ذهنی انعطاف‌ناپذیر بی‌شک نامعقول و غیرواقعی است. این مطلب مرتبه‌ای از کمال اخلاقی را فرض می‌کند که جوامع بشری هرگز به آن دست نیافته‌اند. وقتی زن و شوهر در می‌یابند که زندگی زناشویی اصلاح‌پذیر نیست، ممنوع بودن طلاق اصلاً درست نیست. مجبور کردن زوج ناسازگار به ادامه زندگی به رغم میل باطنی‌شان، نه مؤثر است و نه معقول. بنابراین تعجبی ندارد که کل جهان مسیحیت مجبور شده است طلاق را تصدیق و تصویب کند.

از سوی دیگر یهود جتی بدون هیچ دلیلی، طلاق را جایز شمرده است. عهد عتیق به شوهر حق می‌دهد که زنش را طلاق دهد هر چند صرفاً به دلیل این که از او خوشش نیاید.

” اگر مردی با زنی ازدواج کند که خوشایند او نباشد به دلیل اینکه چیزی ناپسند در او بیابد و طلاق نامه‌ای نوشته، به دستش دهد و او را از خانه‌اش بیرون کند، اگر بعد از ترک خانه‌اش، زن مرد دیگری شود و شوهر دوم نیز از او خوشش نیاید و طلاق نامه‌ای نوشته، آن را به دستش دهد و او را از خانه‌اش بیرون کند، یا اگر شوهر دوم بمیرد، آنگاه شوهر اولش، که او را طلاق داده بود، نمی‌تواند دوباره با او ازدواج کند، زیرا آن زن نجس شده است”. به سبب اختلاف نظر در تفسیر لغاتی مانند “ناخوشایند”، “زشتی و ناپسندی” و “دوست نداشتن” که در این آیات مطرح شده، تلمود، عقاید و نظرهای مختلف ایشان را گزارش کرده است:

“مکتب شمائی معتقد است که مرد نمی‌تواند زنش را طلاق دهد، مگر اینکه وی را به جرم رابطه نامشروع جنسی محکوم کند، در حالی که مکتب هیلل می‌گوید مرد می‌تواند زنش را طلاق دهد هر چند به دلیل این که وی صرفاً غذایی را خراب کرده باشد. خاخام اخیبا می‌گوید مرد می‌تواند همسرش را طلاق دهد حتی اگر زن دیگری را زیباتر از همسرش بیاید”.

عهد جدید پیرو نظریه “شمائی” است، در حالی که شریعت یهود به عقاید “هیلل” و “خاخام اخیبا” تأسی می‌جوید. از زمانی که نظریه هیلل عقیده غالب و رایج تلقی شد، سنت ناگسستنی شریعت یهود این شد که به مرد اختیار می‌داد بدون هیچ دلیلی همسرش را طلاق دهد. عهد قدیم نه تنها به مرد حق می‌داد همسر “ناپسندش” را طلاق دهد، طلاق دادن “همسر بد” را ضرور می‌داند:

“همسر بد با خود حقارت، افسردگی و رنجش دل می‌آورد. مردی که همسرش نمی‌تواند وی را شاد کند، دستانش بی‌رمق و پاهایش ضعیف است. زن خاستگاه گناه است و تقصیر اوست که همه ما می‌میریم. منبع سوراخ را رها نکنید که آب قطره قطره بچکد، و به همسر بد اجازه ندهید تا هر چه دوست دارد، بگوید. اگر نظارت و سرپرستی شما را نپذیرفت طلاقش دهید و بیرونش بیاندازید”. تلمود برخی اعمال زن را که موجب می‌شود شوهرشان آنان را طلاق دهند، گزارش کرده است:

“اگر زنی در خیابان چیزی بخورد، یا با حرص و ولع چیزی بنوشد و یا بچه‌اش را شیر دهد، در هر صورت “ربی میر” می‌گوید که او باید شوهرش را ترک کند”.

همچنین تلمود طلاق دادن زن نازا را (که تا ده سال بچه‌ای نیاورده) الزامی می‌داند: “خاخام‌های ما تعلیم داده‌اند که اگر مردی همسری برگزید و با او ده سال زندگی کند و زن بچه‌ای به دنیا نیاورد، آن مرد باید همسرش را طلاق دهد”.

از سوی دیگر، بنا بر قوانین یهود، زن نمی‌تواند تقاضای طلاق دهد، مگر ادله‌ی محکم و قانع‌کننده‌ای ارائه دهد. با این حال به ندرت زمینه‌ای برای زنان یهودی فراهم می‌شود که بتوانند اقدام به طلاق کنند. از جمله این زمینه‌ها این است که مرد نارسایی جسمی یا بیماری پوستی داشته باشد، یا اینکه نتواند به وظایف زناشویی‌اش عمل کند. در این صورت ممکن است دادگاه از درخواست طلاق زن حمایت کند، اما او نمی‌تواند ازدواج را فسخ کند، و تنها مرد می‌تواند با دادن طلاق‌نامه به همسرش، ازدواج را فسخ کند.

دادگاه می‌تواند با تنبیه، جریمه، زندان و تکفیر، مرد را وادار سازد تا در صورت لزوم طلاق‌نامه را به همسرش تحویل دهد. با این حال، اگر مرد سماجت کافی داشته باشد، می‌تواند (درخواست) طلاق همسرش را نپذیرد و او را برای همیشه پیش خود نگه دارد. از این بدتر اینکه مرد می‌تواند بدون قبول طلاق همسرش، وی را ازدواج نکرده و طلاق نداده رها کند.

%d8%b7%d9%84%d8%a7%d9%821اسلام در مسئله طلاق، در مقایسه با مسیحیت و یهود راه اعتدال در پیش می‌گیرد. در اسلام ازدواج پیوندی مقدس است که جز به دلیل‌های محکم قانع کننده نباید گسسته شود. زوجین می‌آموزند که هرگاه ازدواجشان در معرض خطر بود همه راه‌های درمان را بپیمایند: طلاق پیشه نکنید مگر دلیل موجهی داشته باشید.

خلاصه، اسلام طلاق را به رسمیت می‌شناسد، اما در عین حال کاملاً با آن مخالفت می‌کند. بهتر است ابتدا به جنبه تشخیص و شناسایی توجه کنیم. اسلام به زن و شوهر حق می‌دهد که به روابط زناشویی خود پایان دهند. اسلام به مرد حق طلاق می‌دهد و افزون بر این، بر خلاف یهود به زن نیز از راهی که به خلع مشهور است، حق فسخ می‌دهد.

اگر مردی با طلاق همسر خود، ازدواجش را فسخ کند، دیگر نمی‌تواند هیچ یک از هدایای ازدواجش را پس بگیرد. قرآن، آشکارا، مردان را از پس گرفتن هدایای ازدواجشان به هنگام طلاق منع می‌کند و خاطرنشان می‌سازد که اهمیتی ندارد این هدایا چقدر قیمتی و گران‌بها هستند:

” و اگر خواستید همسری (دیگر) به جای همسر (پیشین خود) ستانید و به یکی از آنان مال فراوانی داده باشید، چیزی از آن را پس می‌گیرید. آیا می‌خواهید آن (مال) را به بهتان و گناه آشکار بگیرید؟”

اما هنگامی که زن بخواهد طلاق بگیرد می‌تواند هدایای ازدواج را به شوهرش بازگرداند. در این صورت، بازگرداندن هدایای ازدواج غرامتی خوب و منصفانه برای شوهرش است که دوست دارد زنش را پیش خود نگه دارد اما زن مایل به ترک اوست. قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد که روا نیست هیچ یک از هدایایی را که به همسرانشان داده‌اند بازستانند، مگر آنجا که همسر (زن) بخواهد ازدواج را فسخ کند: ” … برای شما (مردان) روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید، چیزی بازستانید، مگر آنکه (طرفین) در به پا داشتن حدود خدا بیمناک باشند. پس اگر بیم دارید که آن دو، حدود خدا را بر پای نمی‌دارند، در آنچه (زن برای آزاد کردن خود) فدیه دهد، گناهی بر ایشان نسیت. این است حدود احکام الهی، پس، از آن تجاوز مکنید”.

همچنین (روایت شده که) زنی نزد پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) آمد و تقاضای طلاق کرد. آن زن به حضرت گفت که هیچ شکایتی از اخلاق و رفتار شوهرش ندارد. تنها مشکلش این است که اصلا همسرش را دوست نمی‌دارد، تا آنجا که نمی‌تواند به زندگی با او ادامه دهد. پیامبر از او پرسید: “آیا می‌توانی باغی را که شوهرت به منزله هدیه ازدواج به تو بخشیده است پس بدهی؟” زن پاسخ داد: “بلی”. پس پیامبر به آن مرد فرمود باغش را پس بگیرد و فسخ ازدواج را بپذیرد.

در برخی موارد، زن مسلمان ممکن است به ادامه زندگی مایل باشد، اما مجبور شود تقاضای طلاق کند. برخی ادله محکم و قانع کننده وی در این باره عبارتند از: بی‌رحمی و قساوت شوهر، ترک بی دلیل منزل توسط شوهر، ناتوانی شوهر در انجام وظایف زناشویی و … . در این موارد، دادگاه اسلامی ازدواج را فسخ می‌کند.

خلاصه، اسلام حقوق بی‌نظیری به زنان مسلمان اعطا کرده است: زن مسلمان می‌تواند از راه خلع به ازدواجش پایان دهد و درخواست طلاق کند. وی هرگز در بند شوهر سرکش و عصیانگرش قرار نمی‌گیرد. همین حقوق بود که موجب شد زنان یهودی مقیم در جوامع مسلمان در اوایل قرن هفتم میلادی درصدد برآیند تا مجوز قانونی طلاق از همسران یهودی‌شان را در دادگاه‌های اسلامی بگیرند. خاخام‌های یهودی این مجوزها را باطل و فاقد ارزش حقوقی اعلام کردند.

حال بگذارید توجه‌مان را به این نکته معطوف کنیم که چگونه اسلام با طلاق مخالفت می‌ورزد؟ پیامبر اسلام (ص) به مؤمنان فرمود:

“در میان تمام اعمالی که خداوند جایز (حلال) شمرده، طلاق منفورترین آنهاست”.

مرد مسلمان نباید زنش را تنها به این دلیل که دوستش ندارد طلاق دهد. قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد با همسرشان مهربان باشند حتی اگر به آنان علاقه ندارند یا از ایشان بدشان می‌آید:

” با همرانتان به شایستگی رفتار کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار می‌دهد”.

پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) نیز می‌فرماید: “انسان مؤمن نباید از همسر مؤمنش متنفر باشد. اگر برخی از صفات و خصایل همسرش را دوست ندارد، از دیگر صفات او راضی و خشنود خواهد بود”. پیامبر همچنین تأکید کرده است که بهترین مسلمانان کسانی‌اند که با همسرانشان، به نیکوترین وجه رفتار می‌کنند.

” مؤمنان، که کامل‌ترین ایمان را دارند، کسانی‌اند که دارای بهترین صفات و خصایص‌اند، و بهترین شما کسانی هستند که با همسرانشان بهترین رفتار را دارند”.

به هر حال، اسلام دینی عمل‌گراست و اذعان می‌کند موقعیت‌هایی (در زندگی) پیش می‌آید که پیوند زناشویی در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرد. در چنین مواردی، پیشنهاد لطف و محبت و خویشتن‌داری تنها را حل ممکن نیست. پس، در این اوضاع برای حفظ پیوند زناشویی چه باید کرد؟ قرآن راهکارهای مناسبی برای همسرانی که شریک زندگی‌شان مقصر است پیشنهاد می‌کند. برای مردانی که بدرفتاری زنانشان زندگی‌شان را تهدید می‌کند، قرآن چهار راهکار جامع را در آیات زیر ارائه می‌دهد: “پس زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید:

  • پندشان دهید.
  • در خوابگاه‌ها از ایشان دوری کنید.
  • (اگر تأثیر نکرد) آنان را بزنید.

پس اگر شما را اطاعت کردند (دیگر) بر آنان هیچ راهی (برای سرزنش) مجویید، که خدا والای بزرگ است،

  • و اگر از جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم دارید، داوری از خانواده آن (مرد) و داوری از خانواده آن (زن) تعیین کنید. اگر سرسازگاری دارند، خدا میان آن دو سازگاری خواهد داد.

در آغاز، سه راهکار نخست باید آزموده شود. اگر آنها مؤثر واقع نشدند، آن گاه باید از خانواده‌های دو طرف استمداد بجویند. گفتنی است با توجه به آیات فوق، کت زدن همسر سرکش اقدامی موقتی است که در موارد بسیار ضرور به منزله راهکار سوم جیگزین می‌شود، به این امید که زن را اصلاح کند. اگر این کار صورت گیرد، شوهر به هیچ وجه حق ندارد همسرش را آن گونه که در آیات بیان شده، اذیت کند و آزار دهد. اما اگر این کار صورت نگیرد، شوهر باز هم حق ندارد به این کار دست زند و آخرین راه برقراری صلح و آشتی، که به خانواده کمک می‌کند، باید بررسی شود.

پیامبر اسلام (ص) به مسلمانان دستور داده است که آنها نباید به این اقدامات (تنبیه بدنی) متوسل شوند مگر در موارد ضرور، از جمله هنگامی که زن آشکارا مرتکب فحشا شده باشد. حتی در این موارد نیز تنبیه باید مختصر باشد و اگر زن از رفتارش دست بردارد، مرد اجازه ندارد او را بیازارد: ” در موردی که آنها آشکارا مرتکب فحشا شوند شما تنها می‌توانید بستر آنها را ترک و اندکی آنان را تنبیه کنید. اگر ایشان مطیع شما شدند، به هیچ وجه در صدد مقابله و آزار و اذیت انها برنیایید”.

افزون بر این پیامبر اسلام (ص) هر گونه تنبیه سخت و ظالمانه را محکوم کرده است. برخی زنان مسلمان از شوهرانشان که آنان را کتک می‌زدند، نزد پیامبر (ص) شکایت بردند. پیامبر(ص) پس از شنیدن شکایت ایشان قاطعانه فرمودند: “آنانی که این کار را انجام می‌دهند (همسرشان را می‌زنند) بدترین شما هستند”.

پیامبر اسلام (ص) همچنین فرمودند: “بهترین شما کسی است که با خانواده‌اش خوش رفتار باشد و من در میان شما خوش رفتار‌ترین فرد با خانواده‌ام هستم”.

خلاصه آنکه، اسلام به زوج‌های مسلمان راهکارهای عملی و مناسبی برای حفظ پیوند زناشویی‌شان به هنگام دعوا و مرافه و تنش و اضطراب ارائه می‌دهد. اگر یکی از زوجین روابط زناشویی را به خطر اندازد، بنا به دستورهای قرآن به زوج توصیه می‌شود که به هر نحو ممکن این پیوند مقدس را حفظ کند. اگر تمام راه‌ها شکست خورد، اسلام اجازه می‌دهد زوجین در فضایی دوستانه و با صلح و صفا از یکدیگر جدا شوند.

برگرفته از کتاب «زن در اسلام، مسیحیت و یهودیت» با قلم شریف عبدالعظیم محمد و ترجمه مهدی گلجان که از سوی نشر هاجر با سفارش دفتر مطالعات زن و خانواده به چاپ رسیده است. برای اطلاع بیشتر درباره این کتاب به قسمت معرفی کتاب همین سایت مراجعه فرمایید.

برگرفته از کتاب «زن در اسلام، مسیحیت و یهودیت» با قلم شریف عبدالعظیم محمد و ترجمه مهدی گلجان که از سوی نشر هاجر با سفارش دفتر مطالعات زن و خانواده به چاپ رسیده است. برای اطلاع بیشتر درباره این کتاب به قسمت معرفی کتاب همین سایت مراجعه فرمایید.

همچنین ببینید

دوره تربیت مربی عفاف و حجاب قاصدان نجابت ۴

این دوره ویژه فعالان عرصه جوان و قشر دانشجو و آمران به معروف و ناهیان ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *