این همه زن نشستهاند دور هم و تصمیم گرفتهاند که از زنان حمایت کنند. که چی؟
که زنها چرا پُست و مقام شان در ادارات پایینتر است و حقوقشان از مردان کمتر؟!
برای کسانی کمیتهٔ حمایتی تشکیل میدهند که ضعیف باشند و محتاج توجه جامعه؛ تا از این راه، حمایتی جلب کنند و کمکی. تشکیل کمیتههای حمایت از زنان، توهینآمیزترین کاری است که یک زن میتواند در حق همجنسانش انجام دهد. اصلا خود ما هستیم که با همین کمیتهها اعلام میکنیم ما ضعیفیم و محتاج توجه.
میگویند زنها باید از حقوق برابر بامردها برخوردار شوند؛ همهٔ فرصتهای زندگی زن باید مساوی با مردها باشد؛ باید بتواند مثل مردها کار کند؛ باید در کنار مردها اجازهٔ شرکت در همه نوع فعالیت اجتماعی و سیاسی داشته باشد؛ به اندازهٔ مردآزادی داشته باشد و… . معیار همهٔ خوبیهایشان شده است مرد! مردها هر کاری انجام میدهند خوب است و زنها چون آن کارها را انجام نمیدهند احساس ضعف میکنند. از زنها موجودات عقب ماندهٔ قابل ترحم ساختهاند.
شده تا به حال کسی انجمن حمایت از «کاکتوس» راه بیندازد در مقابل «گل رز» که چرا کاکتوس خار دارد و گل رز گل برگهای لطیف؟ یا چرا گلرز این همه گل میدهد و کاکتوس اینقدرها گل نمیدهد؟! یا برعکسش: شده انجمنی در دفاع از «حق گلرز» تشکیل شود و شاکی باشد از این که چرا کاکتوس میتواند در یک بیابان بیآب دوام بیاورد و گل رز نه!
نشده. اصلا خندهدار است اگر کسی چنین ادعایی بکند. چرا؟! خب معلوم است؛ چون همه میدانند که اصل و طبیعت این دو با هم متفاوت است. هر دو گیاهاند، درست؛ اما هر کدام ساختار خاص خودش را دارد.
حالا چرا تفاوت بین زن و مرد که از اصل و طبیعت شان نشئت گرفته است، اینچنین غیرقابل فهم و قبول شده است؛ الله اعلم!