هیچ مکتبی همچون اسلام به زن شخصیت نداده است. در اسلام زن شخصیتی بینظیر دارد که در سنگر خانواده و در صحنه اجتماع، نقشی مهم و اساسی را بر دوش میکشد.
اول فکر میکردم حضور زن در اجتماع از سوی اسلام ممنوع اعلام شده است. ولی بعدها دیدم حکم حجاب و طرح آن در موارد متعددی در قرآن کریم نوعی امضای حضور اجتماعی زن است. چرا که اگر بنا باشد زنان در خانه بنشینند و با نامحرم رو به رو نشوند، نیازی به حکم حجاب نخواهد بود. اسلام برای حضور زن حد و حدود و شرایطی قائل شده که این حضور منوط به رعایت آن حدود است. فقها هم بیرون رفتن زن و یا شرکت در مجالسی که حتی مرد هم در آنجا حضور دارد را حرام اعلام نکردهاند. تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و لاخره تکمیل استعدادهایی که خداوند در وجود او نهاده است حرام نیست. آنچه باید زعایت شود دو نکته است، یکی اینکه باید زن پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب میکند که خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد.
حجاب، دستور الهی
خداوندی که مرا آفریده به من دستور حجاب داده است. دلیل این حرفم آن است که آن قدر این مسئله برایش مهم بوده که نماز من در خانه و زمانی که تک و تنها هستم را هم با لباس اجتماعی و حجاب کامل از من میخواهد. با این حساب حجاب نشانه زن مسلمان و پاکدامن است. زن با حجاب و چادری، رضایت پروردگار را به دست میآورد.
حجاب رفتاری
حالا آمدیم و کسی یک موی سرش را هم نامحرم ندید. آیا نظر اسلام از رعایت حجاب تأمین شده است؟ در جواب میگوییم: علاوه بر حجاب در پوشش حجاب رفتاری هم داریم. در واقع حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم از انواع دیگر حجاب و پوششی است که قرآن کریم از آن سخن به میان آمده است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند. خداوند در قرآن کریم به زنان مؤمنه دستور میدهد:
“و هنگام راه رفتن پای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!”
یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود پای بر زمین نکوبند. زنان عرب معمولا خلخال به پا میکردند و برای اینکه بفهمانند خلخال قیمتی به پا دارند پای خود را محمک بر زمین میکوفتند. آیه کریمه از این کار هم نهی فرمود.
از این دستور میتوان فهمید که هر چیزی که موجب جلب توجه مردان گردد مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایشهای حالب نظر در چهره ممنوع است.
به طور کلی زن در معاشرت نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.
در حقیقت، آنچه مردان را تهییج میکند، سه چیز است: زیبایی زیور و حرکتهای اغوا کننده که در قرآن مجید، به تبرج تعبیر شده است. رفتار زن میتواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود، ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمیشود، مگر به ندرت. به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهی از بیحجابی و بیپردگی هم اغواکنندهتر است. امروزه بعضی لباسها که مد روز نیز هستند، حجم و انحنای بدن را چنان نمایان میکنند که اغوای این پوشیدگی، گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.
بنابراین از نظر قرآن، زن نباید به گونهای در اجتماع ظاهر شود که سلب جلب توجه و تحریک مردها شود.
گر چه اسلام به تمیزی، نظافت، خشبو بودن توجه زیادی کرده، ولی اگر این امور موجب تحریک دیگران گردد قطعاً حرام است.
امام صادق (ع) خطاب به خانمی فرمودند: “وقتی به دیدار برادرت رفتی، لباسهای رنگارنگ و تحریک آمیز بر تن نکن!”
حجاب گفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
قرآن کریم خطاب به زنان رسول خدا (ص) میفرماید:
ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونهای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید!
یعنی در سخن گفتن رقت زنانه و شهوت آلود که موجب تحریک طمع بیمار دلان میگردد به کار نبرید. در این آیه دستور وقار و عفاف در کیفیت سخن گفتن را بیان میکند.
حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنیدار است و به زبان بیزبانی میگوید دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن. گاهی بر عکس با بی زبانی میگوید دست تعرض از این حریم کوتاه است.
سخن گفتن با نامحرم شرایطی دارد. قرآن میفرماید:
هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) میخواهید از پشت پرده بخواهید این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است!
در تفسیر گرانسنگ المیزان گفته شده این جمله کنایه از آن است که به قدر رفع حاجت و در موارد ضروری با زنان نامحرم صحبت کنید.
پیامبر (ص) در ضمن حدیثی نهی فرمودند: از آنکه زن بیشتر از بیشتر از پنج کلمه (غیر ضروری) نزد نامحرم سخن بگوید.
پس اسلام به مرد دستور داده که به قدر رفع ضرورت با زن صحبت کند. امام علی (ع) در روایتی فرمودند: “حیا را پوشش و وفا را سپر کن و برادری را نگهدار و با زنان کم سخن باش، تا بلند مرتبگی و مجد و سنای تو کامل شود.” فقهاء نیز سخن گفتن بصورت مهیج و تحریک آمیز را حرام دانستهاند.
امام علی (ع) در روایتی با بیان اثر مخرب سخن گفتن شهوت آلود با زن نامحرم فرمودند: ” همسخن شدن با زنان، به بلا میکشاند و دلها را منحرف میکند.” البته مسلم است که شنیدن صدای زن در صورتی که تلذذ و ریبه در کار نباشد جایز است. مرحوم آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (ره) میفرماید: “شنیدن صدای زن در صورتی که تلذذ و ریبه نباشد جایز است ولی در عین حال مادامی که ضرورتی نیست ترک آن بهتر است و بر زن حرام است که بخواهد صوت خود را نازک کند و نیکو سازد به طوری که تحریک آمیز باشد، چنانکه خدای متعال در قرآن خطاب به زنان پیغمبر اکرم (ص) میفرماید: در حرف زدن صدا را نازک و مهیج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد.”
علاوه بر این، مفهوم آیه مذکور در ابتدای این نکته آن است که حرف زدنی که در ان کرشمه و ناز به کار نرود جایز است، یعنی خود این آیه دلیل بر جواز همسخن شدن زن و مرد اجنبی است. تنها شهید اول است که در لمعه میفرماید: “و یحرم سماع صوت الاجنبیه” و بعضی از فقهای معاصر احتمال دادهاند که خطایی از نساخ رخ داده است و مثلاً “لا یحرم” را “یحرم” نوشتهاند.
در خاطرات اطرافیان امام خمینی (ره) در بیان سیره ایشان میخوانیم: “…. یادم هست در سال ۱۳۴۹ نامهای توسط شهید سعیدی برای امام خمینی (ره) فرستادیم. تازه خانمها در بلندگو سخنرانی میکردند. یک عده از آقایان مقدس نما تبلیغ میکردند که این خانمها از دین اسلام بیرون آمدهاند، چون با بلندگو صحبت میکنند و نامحرم صدایشان را میشنود. ما از امام استفتاء کردیم. ایشان مرقوم فرمودند که روضه خواندن، حدیث خواندن و قرآن خواندن بدون صوت، اگر چه زن بداند مرد هم صدایش را میشنود، حرام نیست. ولی اگر مردی بخواهد از این صدا لذت ببرد، برای او (آن مرد) حرام میشود.”
بنابراین مسئله جواز استماع صدای زن جزء مسلمات است و دلیل آن سیره قطعی بین مسلمین و ضروری بودن و مخصوصاً سیره قطعی تاریخ رسول خدا و ائمه اطهار است و آنچه ممنوع و حرام است لذت بردن از این صدا و به حرام افتادن است.
برگرفته از کتاب “چرا با حجاب شدم؟” نوشتههای مژده بهروزی به قلم روان محمد رحمتی شهرضا، انتشارات جوانان موفق.